به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از شبکه اجتهاد؛ یکی از قواعد عام در وظیفهمندی حاکم، قاعده «دفاع از مسلمانان» است. این قاعده مکلفان را موظف میسازد در برابر هجوم دشمنان، از کیان اسلام و مسلمانان دفاع کنند. دفاع شیوههای مختلف دارد؛ دفاع با سخن و روشنگری، دفاع با حضور فعال در عرصههای اجتماعی همراه با کار فرهنگی، دفاع با سلاح اعم سرد و گرم و شیوههای متنوع دیگر. در مورد این قاعده و نسبت آن با تعلیم و تربیت، توجه به چند نکته لازم است.
از قواعد واضح و مورد اتفاق، قاعده دفاع از مسلمین است. از ادله این قاعده استفاده میشود که دفاع از کیان اسلام واجب است.[۱] البته این حکم هنگامی است که مسلمانان در معرض خطر و هجوم دشمن باشند و حکم این قاعده الزامی است.
هرآنچه آمادگی جامعه اسلامی را در برابر هجوم دشمنان بالا ببرد و نقش مؤثری در دفاع داشته باشد، انجام آن لازم و ضروری است. هرچند هر آموزشی در دفاع مؤثر نیست؛ اما آموزش دانش و فنون نظامی، تا در اختیار قرار دادن آن به رزمندگان اسلام. حتی بالا بردن آگاهی مردم نسبت به توطئههای دشمنان که در دفاع از کیان اسلام مؤثر است. نوع مصادیق این قاعده؛ درنتیجه شامل هر اقدامی میشود که در جهت دفاع مفید باشد؛ این مسئله برحسب زمان و مکان متغیر خواهد بود.
براساس آیه «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّه»[۲] نهتنها اصل دفاع، بلکه آمادگی برای دفاع نیز واجب است. البته وجوب آمادگی در جایی است که احتمال عقلایی هجوم، وجود داشته باشد؛ در غیر این صورت واجب نیست. از سوی دیگر، آمادگی برای دفاع، صورتهای مختلف دارد که مهمترین آن آمادگی، نظامی و علمی است.
دفاع از مسلمین و مسلمانان در معرض حمله کفار، بر همه واجب کفایی است، اما حاکمان مسلمان مخاطب ویژه این قاعده عام است؛ زیرا از قدرت و توان بیشتری برخوردار است و آماده ساختن جامعه برای دفاع و اصل دفاع هنگام هجوم دشمن، بستگی به تدبیر و نیروی حکومت دارد. حاکم باید بخشی از امکانات کشور را در راستای دستیابی به فنون نظامی، ساخت سلاحهای پیشرفته و استفاده از آخرین سامانههای دفاعی دنیا بهکار اندازد. تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص، ایجاد ارتش قوی، انگیزهدادن به نیروها، بستن پیمانهای دفاعی با دولتهای دیگر و اطلاع از طرحها و نقشههای دشمنان، ازجمله اقدامهایی است که حکومت اسلامی در راستای دفاع از مرزهای خاکی و فکری جامعه مسلمان باید انجام دهد.
بنابراین، هر اقدامی که در راستای دفاع از مسلمانان باشد و جلو حمله دشمن را بگیرد، مصداق این قاعده و تا برطرف نشدن این حمله، واجب است. اما آنچه در این میان اهمیت دارد؛ تدبیر برای عمل به این وظیفه است. تدبیری که نه از سر سازشکاری و بیغیریتی دینی بلکه ریشه گرفته از عمق فهم سیاسی و نظامی در حاکمیت اسلامی باشد.
بر اساس آنچه گفته شد، در مقابل جنگ اخیر غزه و به ویژه رفتارهای وحشیانه صهیونها در حمله به بیمارستان غزه که مخالف هر قانون جنگی است؛ وظیفهای ویژه به عهده یکایک مسلمانان است. که در صدر آنها سران کشورهای اسلامی قرار دارند؛ در نتیجه:
۱. لازم است هرچه سریعتر مجمع سران کشورهای اسلامی در هر رتبه ممکن تشکیل و تصمیم بایسته انجام گیرد.
۲. از آنجا که برخی سران کشورهای اسلامی به خلاف ادعاهای خویش، فهم، علاقه یا اعتقاد به مبارزه با اسرائیل ندارند؛ وظیفه تشکیلات جبهه مقاومت امروز از هر روزی پررنگتر است.
۳. در منظومه فکری اسلامی راه مقابله و نابود کردن توان دشمن تنها در عناصر مادی نیست؛ اراده الهی در صدر این هرم قدرتی است که جایگزین عناصر مادی فراوانی میتواند گردد. که این اراده را دعا و خواست از درگاه الهی میتواند رقم زند. درنتیجه دعا از مصادیق مهم دفاع از مسلمین است.
۴. این وظیفه کفایی در هر بعد پشتیبانی مادی و نظامی و از سویی جنگ رسانهای نیز رقم میخورد. درنتیجه همه این ابعاد و دیگر ابعادی که میتواند دفاعی از مردم مظلوم غزه باشد، واجب است تا تحقق دفاع کامل انجام گیرد!
امید که تک تک ما به وظیفه خود نسبت به توان خود عمل کنید و تنها نزارهگر و اشک ریز نباشیم.
—————————–
[۱]. برخی از ادله قاعده دفاع عبارتاند از: آیات جهاد که بر وجوب دفاع از اسلام و سرزمینهای اسلامی دلالت دارند؛ ازجمله: ((وَ قَتِلُوا فى سبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِب الْمُعْتَدِین)) (سوره بقره (۲)، آیه ۱۹۰). ((یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا قَتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ الْکفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظهً)) (سوره توبه (۹)، آیه ۱۲۳). آیات نفی سبیل نیز از تسلط کفار نهی میکند: ((وَ لَن یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَفِرِینَ عَلى المُْؤْمِنِینَ سبِیلا)) (سوره نساء (۴)، آیه ۱۴۱). از معروفترین روایاتی که بر برتری مطلق اسلام تأکید میکند، این حدیث مشهور است که پیامبر؟ص؟ فرمود: «الاسلام یعلو و لا یعلى علیه» (محمد بن علی بن حسین بن بابویه قم (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۳۴؛ محمدبن حسن حرعاملی، وسایل الشیعه، ج۲۶، ص۱۴). این روایت نشان میدهد که هماره باید از شکست و زبون شدن اسلام در برابر کفار جلوگیری کرد. این روایت در بین فقها از شهرت فراوانی برخوردار است؛ به همین دلیل از بررسی سندی بی نیاز است.
[۲]. سوره انفال (۸)، آیه ۶۰.