به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجت الاسلام دکتر محمدجواد رودگر عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه به بهانه ایام سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) در مطلبی نوشت؛
حضرت آیهاللّه علاّمه حسن حسن زاده آملی، حکیم متألّه، عالم ربّانی، عارف صمدانی، صاحب مقامات بلند علمی و عملی و فتوحات غیبی، که دریایی از حکمت عقلی و شهودی و مصداق بارز وحدت برهان، عرفان و قرآن و علاّمه ذوفنون است و در فقه، فلسفه، اخلاق، عرفان، حکمت دینی، کلام، ریاضیات، نجوم، ادبیات عربی و فارسی، طبیعیات، طب قدیم، علوم غریبه و باطنی صاحب کتب، رسائل, تعلیقه، تصحیح، شرح و تألیفات متنوّع و فراوانی است، یادآور حکیمان جامعی همچون فارابی، بوعلی، خواجه نصیرالدین طوسی، سیدحیدر آملی، صدرالمتألّهین شیرازی، علاّمه میرزا ابوالحسن شعرانی، علاّمه سیدمحمّدحسین طباطبائی(رض) و آیینه وجودی شخصیت جامع الابعاد آن شاگردان مکتب قرآن و عترت طاهره علیهمالسلام است، ایشان ضمن شرح کتب قیّم عرفانی، از جمله فصوص الحکم محیی الدین بن عربی و تعلیقه بر برخی شروح مربوط به آن کتاب معرفتی، همچون تصحیح و شرح فصوص الحکم خوارزمی، از منظر درک و درد عمیق دینی و انگیزه، اندیشه، بینش و گرایش ولایی خود مرقوم داشتهاند: «عرفان بیولایت چنان است که گویی عقل بیدرایت”[۱].
از اینرو، به نوشتن «صحیفه نور[۲]” موسوم به فصّ حکمه عصمتیّه فی کلمهٍ فاطمیّه اهتمام ورزیده و آن را به عنوان تتمّه و فصّ بیست و هشتم فصوص شیخ اکبر قرار دادهاند[۳] که در حقیقت، نور و فروغ ویژهای بر فصوص الحکم تابانده و خورشید ولایت را از شرق حکمت و معرفت فصوص ابن عربی طالع گردانده و خلأ بسیار عمیقِ آن را پر کرده و پوشاندهاند و این «رزق کریم» و روزی معنوی «مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِب»[۴] را فراروی عقول و قلوب پاک و جانهای شیفته و تشنه اصحاب حکمت و ارباب معرفت و دردمندان ولایت و رندان تشنه لب قرار داده تا ولایتشناسی و ولیشناسی صورت دیگری به خود بگیرد و از سرشت و شاکله یادگار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و مصداق بارز لیلهالقدر، قرآن ناطق، کلمه تامّه الهیّه، صراط مستقیم، وجه رب، اسم اعظم الهی، خلیفه خدا، صاحب ولایت الهیّه، حبل متین و عروه وثیق الهی، صاحب نبوّت تعریفی و وحی تسدیری و مقامات حیرتانگیز و رازمند و فرازمند علمی و عملی انسان کامل و مکمّل همچون صدیقه طاهره، فاطمه زهرا سلام الله علیها در این رساله قیّم و غنی سخن سدید و قول ثقیل و ثمین به میان آورد و گوشههای ناگفته و ناشناختهای از سیمای سینایی و دلربای پاره تن و میوه دل خاتم الانبیاء، عقل کل و هادی سُبُل «وَدَاعِیا إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجا مُّنِیرا»[۵] را متجلّی سازد که طیّ چند قسمت عرضه میداریم:
انگیزه و خاستگاه تألیف رساله
استاد خود در تبیین انگیزهشان مرقوم داشتهاند: این علق نفیس به نام فصّ حکمه عصمتیّه فی کلمهٍ فاطمیّه به عنوان مستدرک و متمّم کتاب مستطاب فصوص الحکم شیخ اکبر محییالدین طائی حاتمی را در ۲۲ فصل به رشته تحریر درآورده و آنگاه آن را در نوزده فصل شرح کردهام[۶]. و آن را با هدف تبیین، تحلیل و توصیف مقامات معرفتی ـ معنویتی ریحانه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بر اساس آیات، روایات و نقل کلمات حضرت زهرا علیهاالسلام ـ آن هم بخشی از منقبتهای آن جناب ـ نوشتهام[۷].
ایشان در انگیزه و وجه تسمیه رساله یاد شده مرقوم نگاشتهاند: انگیزه من بر تدوین این صحیفه مکرّمه، القائی سبّوحی بود که روزی بر یکی از شاگردان ما شد. وی که حایز منقبت علم و عمل است، هنگامی که تدریس ما در کتاب فصوص الحکم شیخ اکبر به «فص عیسوی» رسید، در یک توجه روحانی، عنوان این صحیفه نوری به این عبارت «فصُّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیهٍ» از قلبش بر زبانش جاری شد. از این عنوان خیلی خوشم آمد، در روع من دمیده شد و در بیان آن مطالبی را القا کردیم که آن را به شما هدیه کردیم و آن را در بیان این فص نگاشتیم، و این را تتمه فصوص الحکم قرار دادی[۸]
استاد سپس نوشتهاند: فصوص الحکم ابن عربی مشتمل بر ۲۷ فصّ است و هر فصّ آن به نام یکی از انسانهای کامل، که از آن به «کلمه» تعبیر شده و در هر فصّ، سلطان و محور بحثْ یکی از امّهات مسائل مهم قرآنی و اصول معارف اصیل عرفانی انسانساز است؛ مثلاً، در «فصّ آدمی» از وجوب خلیفهاللّه و انسان کامل و در «فصّ شیثی» از عطایا و منح و هبات، در «فصّ اسماعیلی» از خلود عذاب و اقسام جنّت و نار و احوال نفوس در برازخ و قیامت، در «فصّ یعقوبی» از دین، در «فصّ یوسفی» از نوم و خیال و تمثّل و عالم مثال و در «فصّ محمّدی» از فردیت، نام ۲۵ نفر از پیغمبران مذکور در قرآن آمده است، غیر از یسع و ذوالکفل که در قرآن آمده و فصوص ابن عربی از آنها نامی نبرده، و به چهار شخص دیگر که عبارتند از: شیث، عزیر، لقمان و خالد نیز فصّی از فصوص اختصاص یافته است[۹].
ایشان آنگاه نوشتهاند: در دورههای تعلیم و تدریس فصوصالحکم، همواره این خاطره به من روی میآورد که چرا در این کتاب، فصّی به نام یکی از زنان نادره دوران مانند مظهر ایمان و احسن منازل قرآن، حضرت عصمهالله الکبری فاطمه بنت خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله، و یا حضرت مریم بنت عمران علیهالسلام منصوص در چند آیت قرآن اختصاص نیافته و آن را از آدم تا خاتم در ۲۷ فصّ، فقط به مردان اختصاص داده است؟! و چرا تأسّی به قرآن کریم نشده است که خداوند سبحان در مورد انبیا، تنی چند از پیامبران را نام برده و پس از آن فرموده است: «وَالَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهَا مِن رُّوحِنَا»[۱۰] ، علاوه بر اینکه یک سوره قرآن کریم به نام حضرت مریم است که سوره «کهیعص» است [۱۱] پس انگیزههای تدوین رساله و صحیفه نوری یاد شده عبارتند از:
خاستگاه تدوین رساله توجه قرآن کریم در طرح شخصیت حضرت مریم علیهاالسلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام و دغدغههای درونی و ولائی استاد علاّمه و القای قدسی و بارقه ملکوتی «فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیّه» به یکی از شاگردان و اوتاد حلقه درس و بحث دوره تدریس فصوص الحکم ایشان در آمل بوده است[۱۲]که آن را برای کنگره بینالمللی تجلیل و تکریم از عصمهالله الکبری صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیهاالسلام تدوین کردند که به امر حضرت آیهالله خامنهای کبیر ـ متّع الله الاسلام والمسلمین بطول بقائه الشریف ـ برگزار شد و آن را به آن رهبر عظیمالشأن، که ایشان را مصداق بارز «نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء»[۱۳] دانستهاند، اهدا کردند[۱۴]
فصول و محتوای رساله (موضوعشناسی رساله(چنانکه استاد مرقوم داشتهاند، این رساله در ۲۲ موضوع به رشته تحریر درآمده)[۱۵]که حضرت علاّمه خود آن را در نوزده فصل شرح کردهاند[۱۶] این کتاب ابتدا برای «کنگره بینالمللی تجلیل و تکریم از شخصیت فاطمه زهرا علیهاالسلام » ارسال و سپس به صورتهای گوناگون منتشر شده است.[۱۷]
موضوعات و انگیخته رساله
الف. نکاح اول: توجه ذاتی الهی از حیث اسماء، نخستین اصلی است که مفتاح غیب هویّت الهی میباشد؛
ب. نکاح دوم: نکاح اجتماع اسمائی برای ایجاد ارواح؛ یعنی عالم عقول مفارق و صور آنها در نفس رحمانی؛
ج. نکاح سوم: اجتماع ارواح نوری برای ایجاد عالم اجساد طبیعی و عنصری؛
د. نکاح چهارم: نکاح اجتماعات دیگر است که منبع مواریث ثلاث معدن و نبات و حیوان و لواحق آنهاست.
ه . نکاح پنجم: مختص کَوْن جامع یعنی «انسان کامل» میباشد که مجمع دو دریای «غیب» و «شهادت» است[۱۹].
۱۵.خلق را یارای ادراک مقام علمی و عملی فاطمه زهرا علیهاالسلام نیست و معرفت به کنه شخصیت فاطمه علیهاالسلام میسور احدی نمیباشد که آن انسان کامل را باید انسان کامل بشناسد و بشناساند.[۳۳]
[۱] حسن حسن زاده آملی، شرح فصوص الحکم خوارزمی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، پاورقی ص ۲۲
[۲] این رساله شریف نوشته استاد علامه حسن زاده املی است که درکلمه ۴۰۰ کتاب هزارویک کلمه نیز منتشر و بصورت مستقل نیز چاپ شده است والبته توسط،انتشارات سروش در سال، ۱۳۷۶منتشر شد که در تقدیمنامه ابتدای رساله «فص فاطمیه» ص ۷ چنین مطلبی ذکر شده است.
[۳] همو، هزار و یک کلمه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹، ج ۴، کلمه ۴۰۰، ص ۵۰۰.
[۴] طلاق: ۳
[۵] احزاب: ۴۶
[۶] همو، شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، چ سوم، قم، طوبی، ۱۳۸۲، ص ۵.
[۷] همان، تهران، سروش، ۱۳۷۷، ص ۲۸ ـ ۲۹ و ص ۳۱ ـ ۳۲، چاپ اول و نیز: همان، با ترجمه محمدحسن نایبی، قیام، ۱۳۷۸.
[۸] همان، ص ۵۵ـ۵۶ و ص ۷۸ـ۷۹. در شرح فص حکمه عصمتیّه فی کلمهٍ فاطمیه، ص ۱۰ محل تدریس «فصوص» را آمل و نام شاگرد سلوکی و علمیشان را جناب خواجه ابوسعید حاج آقا رضاولائی نام بردهاند.
[۹] همان، ص ۵ـ۷.
[۱۰] انبیاء: ۹۱
[۱۱] همان، ص ۸ـ۹.
[۱۲] همان.
[۱۳] انعام: ۸۳
[۱۴] همان، ترجمه محمّدحسین نائبی، تهران، سروش، ۱۳۷۶ و نیز: همان، قم، قیام، ۱۳۷۸، ص ۹.
[۱۵] همان، ص ۵ و ۱۰.
[۱۶] همان، ص ۱۰.
[۱۷] همان / همو، هزار و یک کلمه، کلمه ۴۰۰، ص ۵۰۰.
[۱۸] استاد این مسئله را در ده رساله فارسی، ص ۱۸۲ و نیز در هزار و یک کلمه، ص ۴۴۸، کلمه ۴۷ آوردهاند.
[۱۹] حسن حسنزاده آملی، گشتی در حرکت، ص ۳۴۲ / همو، هزار و یک کلمه، ج ۳، کلمه ۳۲۸، ص ۱۳۶.
[۲۰] ر. ک: همو، هزار و یک نکته، نکته ۵۱۵ / همو، هزار و یک کلمه، ج ۲، کلمه ۲۱۲، ص ۲۱ و ص ۳۷۱، کلمه ۲۲۸ / همو، رساله فصّ حکمه عصمتیّه فی کلمه فاطمیه، فصل پنجم، «قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند» / همو، شرح فصّ حکمه عصمتیّه فی کلمه فاطمیه، ص ۷۹ـ۸۹.
[۲۱] ر. ک: همو، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۱۹۳ـ۲۰۸ / همو، انسان و قرآن، ص ۲۴۷ـ۲۴۹ / همو، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمهٍ فاطمیه، ص ۹۷ ـ ۱۱۵.
[۲۲] (الرحمن: ۱۹
[۲۳] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار ، ج ۱۰، ص ۷، سطر ۳۳.
[۲۴] حسن حسنزاده آملی، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۱۲۰ـ۱۲۸ / همو، هزار و یک نکته، ج ۱، نکته ۱۷۴.
[۲۵] همان، ص ۱۳۳ ـ ۱۴۸.
[۲۶] همان، ص ۱۵۳ / همو، هزار و یک کلمه، ج ۳، ص ۴۴ / همو، هزار و یک نکته، نکته ۷۴۸ و ۹۰۳.
[۲۷] همو، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۱۵۵ ـ ۱۷۴.
[۲۸] همان، ص ۱۹ ـ ۲۱۶ / همو، هزار و یک نکته، ج ۱، نکته ۱۴۳، ص ۱۱۰.
[۲۹] ملااحمد نراقی، خزائن، تحقیق، تصحیح و تعلیق حسن حسنزاده آملی، ص ۵۵۵ / حسن حسنزاده آملی، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۱۹۵ـ۲۲۰.
[۳۰] حسن حسنزاده آملی، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۲۶۰ ـ ۲۷۲ / همو، هزار و یک کلمه، ج ۲، کلمه ۲۱۱، ص ۹ و ۱۰ و کلمه ۲۱۶، ص ۳۷۳ / همو، هزار و یک نکته، ج ۱، نکته اول، ص ۷ و ۸.
[۳۱] همو، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۲۷۷ـ۲۸۴ / همو، هزار و یک نکته، ج ۱، نکته ۳۰۹ / تاجالدین حسین خوارزمی، شرح فصوص الحکم خوارزمی، پاورقی ص ۱۵۹ / همو، انسان و قرآن، ص ۹ ـ ۱۳۸ و ص ۲۱۷ ـ ۲۲۰. استاد علاّمه حسن زاده آملی مرقوم داشته اند: «و اِذا دریتَ اَنّ بقیهَ النبوّهِ و عقلیهَ الرسالهِ و ودیعهَ المصطفی و زوجهَ ولیِّ اللّهِ و کلمهَ اللهِ التامّهِ فاطمهُ علیهاالسلام ذات عصمه …» . (حسن حسن زاده آملی، شرح فصّ حکمهٍ عصمتیّه فی کلمهٍ فاطمیّه، ص ۱۵۲) علی علیه السلام نیز در توصیف آل النبی صلی الله علیه و آله می فرماید: «هُم موضعُ سِرّهِ و لجأُ اَمرِه و عَیبهُ علمِه و مُؤمّل حُکمه و کَهوفُ کُتبه و جِبالُ دِینه. بِهِم اَقام انحناءَ ظَهرِه و اَذهبَ ارتعادَ فرائِصه. لایُقاس بِه آلُ محمّدٍ صلی الله علیه و آله مِن هذهِ الاُمّه اَحدٌ و لا یُسوّی بِهم مَن جَرت نِعمتُهم علیه ابدا. هُم اَساسُ الدینِ و عِمادُ الیقینِ، اِلیهم یَفی ءُ العالی و بِهم یَلحقُ التالی و لَهم خَصاصُ حَقِّ الولایهِ و فیهم الوصیّهُ والوارثهُ …»( آنان اهل بیت پیامبر علیهم السلام ) مرکز اسرار خدا، پناهگاه دستور و خزینه علم پروردگارند؛ آنان سرچشمه دستور خدا، نگهبان کتاب های الهی و پشتوانه دین خدایند. به وجود خاندان رسالت انحراف های دین برطرف می گردد و تزلزل آن فرو می نشیند. این خانواده اساس دین و تکیه گاه یقین اند. پیشگامان به آنان بازمی گردند و عقب ماندگان به ایشان می رسند. این خانواده از امتیازات حکومت برخوردارند و سفارش های جانشین برای آن حضرت صلی الله علیه و آله و دریافت علوم و مال مخصوص ایشان می باشد. (نهج البلاغه، خطبه ۲)
[۳۲] حسن حسنزاده آملی، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۲۸۹ـ۲۹۹ / همو، انسان و قرآن، ص ۱۸۶ ـ ۱۹۷ / تاجالدین حسین خوارزمی، تعلیقه بر فصوص الحکم خوارزمی، پاورقی ص ۵۳.
[۳۳] حسن حسنزاده آملی، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۲۹۳ـ۲۹۵ / همو، هزار و یک نکته، ج ۱، نکته ۵۰۶، ص ۲۷۶ و نکته ۶۴۷، ۶۷۳.
[۳۴] همو، هزار و یک کلمه، کلمه ۲۲۸، ج ۲، ص ۷۷ـ۷۸ / همو، هزار و یک نکته، ج ۱، نکته ۳۲۷، ص ۱۷۰ و نکته ۴۱۶، ص ۲۳۱ / همو، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۹۰ـ۹۱ / همو، ممدُ الهمم در شرح فصوص الحکم، ص ۱۸ ـ ۴۶ و ۵۳۲.
[۳۵] فاطمه زهرا علیهاالسلام صاحب مقام ولایت است که مقام معرفت تام و یقینی به ذات قدسی خداوند سبحان و فنای عالم و آدم در حضرت حق و شهود هستی به عنوان تجلّی خدا و ملک طلق حضرت حق می باشد و صاحب ولایت به مقام نبوّت تعریفیه یا انبائیه رسیده که نبوّت یاد شده غیر از نبوّت تشریعیّه است؛ چنان که استاد حسن زاده آملی نیز مرقوم داشته اند: «یَجبُ الفرقُ والتمییزُ بینَ النبوّتینِ التشریعیّهِ والانبأئیّه. فاِنّ النبوّهَ التشریعیّهِ قد خُتمتِ بِالرسولِ الخاتِمِ محمّدٍ صلی الله علیه و آله ، فحلالُه حلالٌ الی یومِ القیامهِ، و حرامُه حرامٌ الی یومِ القیامهِ، و اَمّا النبوّهَ الانبائیّهِ المُسمّاهُ بالنبوّهِ العامّهِ، والنبوهُ التعریفیّهِ والنبوّهُ المقامیّهِ اَیضا فهی مستمرّهٌ اِلیَ الابدِ یَنتفعُ مِن تلکَ المأدُبهِ الأبدیّهِ کلُّ نفسٍ مستعدهٍ لاَِن تَسمعَ الوحیَ الانبائیَ، فافهم!»( باید بین دو نبوّت تشریعی و انبائی تفاوت قایل شد؛ زیرا نبوّت تشریعی به رسول خاتم محمّد صلی الله علیه و آله خاتمه یافت. پس حلال آن حضرت تا روز قیامت حلال است و حرام وی تا روز قیامت حرام. اما نبوّت انبائی، که به «نبوّت عامّه» و «نبوّت تعریفی» و نبوّت مقامی نیز موسوم است، همیشه تا ابد مستمر است و از این سفره ابدی همه نفوس مستعد بهره مند می شوند تا از وحی انبائی بشنوند. فافهم. (حسن حسن زاده آملی، فصّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه، ص ۲۶ / همو، شرح فصّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه، ص ۳۲۴- ۳۳۶)
[۳۶] ر. ک: همو، هزار و یک نکته، ج ۲، ص ۶۰۳ و ۶۷۰، نکته ۸۳۱ / همو، ده رساله فارسی / همو، رساله لوح و قلم / همو، دیوان اشعار، بخش دفتر دل / همو، فصّ حکمه عصمتیّه فی کلمه فاطمیه، ۳۷۰ ـ ۳۹۱.
[۳۷] ر. ک: همو، هزار و یک کلمه، کلمه ۶۷۷ / همو، دروس اتحاد عاقل و معقول، درس بیست و یکم / همو، انسان و قرآن، ص ۹۲ـ۱۰۹ / همو، شرح فصّ حکمه عصمتیّه فی کلمهٍ فاطمیه، ص ۴۰۲ـ۴۲۷ / همو، هزار و یک نکته، ج ۲، نکته ۸۱۴، ص ۶۵۴ و نکته ۸۸۹، ج ۲، ص ۷۳۰.