تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
در یک نشست علمی مطرح شد؛ حوزه و دانشگاه وحدت در هدف/ ما و بازخوانی تجربه وحدت حوزه و دانشگاه/ اساس و شالوده دانشگاه‌ها در کشور براساس علوم غربی بوده است/ حوزه از نظر فکری و دینی می‌تواند بر نهاد دانشگاه تأثیر بگذارد مدیر حوزه علمیه خراسان به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه، به تبیین این موضوع پرداخت و مراد از وحدت بین حوزه و دانشگاه را وحدت در هدف دانست.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر علی خیاط،مدیر حوزه علمیه خراسان و عضو هیئت علمی دانشگاه رضوی به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه پیرامون این موضوع و تبین مراد از وحدت بین این دو نهاد علمی پرداخت.

وحدت حوزه و دانشگاه یعنی وحدت در هدف. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) یک امر مهم داریم و آن، پیشرفت و آبادانی کشور است. نظام اسلامی باید بتواند کشور را مستقل و پیشرفته و در جهات متعدد پیشرو قرار دهد. اگر بناست این اتفاق در کشور بیفتد معنایش این است باید همه امکانات کشور پای این کار بیاید. در این میان، دو قشری که نقش‌ آن‌ها برای دستیابی به این مهم، بسیار حیاتی است و بالاترین تأثیر را در این مسئله دارند، دو نهاد «دانشگاه» و «حوزه‌ علمیه» است. اگر این دو برای دستیابی به آن هدف متعالی، متعهد شوند و هر کدام کار خودش را انجام دهد این هدف تحقق پیدا می‌کند. اینکه برخی تصور کنند آرمان وحدت حوزه و دانشگاه، رسیدن به وحدت فیزیکی و سیستمی است، فهم نادرست مسئله است. حوزه باید کار خود و دانشگاه هم کار خودش را کند و در عین حال همگی در راستای یک هدف و یک جهت باشند و آن را پیش ببرند. به عبارت دیگر، این دو، دو بال پرواز این ملت هستند که باید با هم هماهنگ باشند وگرنه پیشرفت کشور اتفاق نمی‌افتد. این هم‌افزایی و هماهنگی در عمل، سبب تحقق هدف می‌شود. در این میان، حوزه و دانشگاه دو نهادی هستند که بر هم تأثیر گذاشته و از هم تأثیر می‌پذیرند. دانشگاه باید متأثر از تفکر دینی شود. واقعیت آن است اساس و شالوده دانشگاه‌ها در کشور براساس علوم غربی بوده است، البته قصد متهم کردن نهاد دانشگاه را نداریم؛ چرا که کم‌کم نیروهای متعهد و متدین وارد دانشگاه‌ها شده و با علما ارتباط برقرار کرده و بسیاری از مسائل را حل کرده‌اند. پس حوزه از نظر فکری و دینی می‌تواند بر نهاد دانشگاه تأثیر بگذارد و به دانشگاه در رسیدن به اهدافش که همان خدمت برای آبادانی جامعه است، کمک کند. از آن طرف، دانشگاه‌ها هم  پیشرفت‌هایی در حوزه‌های مختلف دانش و نیز شیوه‌های آموزشی و پژوهشی و حتی نحوه تنظیم و تعریف رشته‌های تحصیلی داشته‌اند. طبیعی است حوزه علمیه می‌تواند از این شیوه‌های جدید متأثر شود و استفاده کند. حوزه علمیه باید مدرک تحصیلی بدهد و مشخص شود هر فرد در چه سطحی است، اما این مدرک، باید مدرکی مخصوص حوزه بوده و با روش‌های حوزوی تعریف شده باشد. پرسش اینجاست آیا آن بخشی که حوزه باید بر نهاد دانشگاه تأثیر می‌گذاشت، اتفاق افتاده است؟ نمی‌توان گفت هیچ اتفاقی نیفتاده؛ به هر حال از مراحل اولیه‌ای که موضوع وحدت حوزه و دانشگاه مطرح شد و شورای عالی انقلاب فرهنگی روی کار آمد، مراکزی در این زمینه تأسیس شد؛ حتی دفتر همکاری‌های حوزه و دانشگاه هم به‌وجود آمد. بماند که نهاد دانشگاه‌ هم توسعه پیدا کرد و بعدها دانشگاه‌هایی با رویکرد حوزوی و برعکس، حوزه‌هایی با رویکرد دانشگاهی ایجاد شد. همه این‌ها در راستای وحدت حوزه و دانشگاه بوده است. به‌ویژه در موضوع دانشگاه‌هایی که با همین رویکرد ایجاد شده‌اند، می‌توان دید منشأ آثار و برکاتی بوده‌اند. نظام آموزشی این دانشگاه‌ها تجمیع نظام حوزه و دانشگاه است و همین تجمیع گامی مهم در دستیابی به اهداف عالی بوده و سبب شده نیروهایی که در این مراکز تربیت می‌شوند هم لسان حوزوی داشته باشند و هم لسان دانشگاهی. با وجود این به نظر می‌رسد این دانشگاه‌ها باید متناسب با زمان، خودشان را بازسازی کنند تا بتوانند نقش پیشرو و جنبه‌های الهام‌بخشی خود را همچنان حفظ کنند. افزون بر این‌ها، در زمینه‌های علوم اسلامی و علوم انسانی آثار قابل قبولی تألیف شده؛ هرچند انتظارها برآورده نشده است. اما ستاد علوم انسانی تشکیل شده و ریاست آن را خود مدیر حوزه علمیه برعهده دارد که مباحث را دنبال می‌کند. مخلص کلام؛ وحدت حوزه و دانشگاه یک آرمان متعالی است و می‌تواند منشأ برکات فراوان باشد؛ هرچند متأسفانه گاه به نظر می‌رسد این آرمان بلند، صرفاً در قالب کارهای شکلی معنا و مفهوم می‌یابد؛ کارهایی که معمولاً در همین مناسبت بیست و هفتم آذر انجام می‌شود. رسیدن به آن آرمان بلند، نیازمند آن است این مفهوم، در تمام سال ساری و جاری باشد و هر دو نهاد حوزه و دانشگاه برای رسیدن به آن، برنامه‌های مدونی را در طول سال داشته باشند و بلکه در راستای سند چشم‌انداز حوزه و دانشگاه به سوی یک هدف پیش بروند.

ما و بازخوانی تجربه وحدت حوزه و دانشگاه

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محسن جهانگیری، رئیس دانشگاه رضوی به مناسبت وحدت حوزه و دانشگاه به بازخوانی تجربه ای از وحدت حوزه و دانشگاه در دانشگاه علوم اسلامی رضوی به عنوان نمادی از این وحدت پرداخت. از مسائل مهمی که پس از پیروزی انقلاب به آن توجه بسیار شده و می‌شود، وحدت حوزه و دانشگاه است. تأسیس برخی دانشگاه‌ها با تلفیق دو نظام آموزش حوزوی و دانشگاهی، برگرفته از همین فکر و ایده بود که ذیل وحدت این دو توسط حضرت امام(ره) مطرح شد. در حال حاضر می‌توان مدعی بود شاید تنها نهادی که توانسته این موقعیت را حفظ کند، یعنی از آموزش تجمیعی یا تلفیقی در مکان آموزشی خود استفاده کند و به این وحدت، تجسم عملی ببخشد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی است. با وجود این  شکل‌گیری اندیشه وحدت حوزه و دانشگاه طبیعتاً پیشینه‌ای هم دارد که اگر مورد توجه قرار گیرد بسیار روشنگر خواهد بود. در زمان پهلوی دوم تمام تلاش بر این بود  میان نهادهای علمی و کسانی که متصدی این نهادهای علمی بودند با حوزه علمیه‌ای که دیرینه هزار ساله یا بیشتر دارد تفرقه‌ای ایجاد شود. در واقع ایده تأسیس دانشگاه در سده اخیر و تقویت آن در دوران پهلوی به‌منظور مقابله و تقابل با علمای حوزه و انتشار اطلاعات حوزوی در جامعه و جلوگیری از رجوع مردم به این کانون علم و دانش پایه‌گذاری شد. البته در آن زمان تلاش‌های زیادی برای جدایی حوزه و دانشگاه صورت می‌گرفت ولی افراد متعهدی هم مثل آیت‌الله شهید مطهری، شهید دکتر مفتح، شهید دکتر بهشتی و دکتر باهنر بودند که به این هدف در تأسیس این مراکز علمی پی بردند و واقعاً به طور شبانه‌روز با فداکاری‌های بسیار، تلاش داشتند پیوند قوی علمی و منطقی میان حوزه و دانشگاه به وجود بیاورند که تلاش این عزیزان تا امروز ثمرات با‌ارزشی هم داشته و ان‌شاءالله این تلاش مستمر خواهد بود. این‌ها برخی از فعالیت‌های مربوط به زمان رژیم سابق بود؛ اما پس از انقلاب اسلامی این حق ملت انقلابی مسلمان بود که این دو مرکز علمی بتوانند همدیگر را تقویت کنند و در راستای برآورده کردن نیازهای علمی و پیشرفت جامعه دست به دست همدیگر بدهند، نواقص و کاستی‌های یکدیگر را جبران کنند و به عنوان دو نهاد در مقابل هم نباشند بلکه در کنار هم باشند. کارهای فراوانی در این زمینه صورت گرفت که البته تمام آ‌ن‌ها باید بررسی شود و اگر نواقصی دارد، برطرف و اگر اشتباهاتی بوده، جبران شود. از این بحث‌ها که بگذریم، آنچه امروزه و با از سرگذراندن تجربه این چند ساله اهمیت دارد و باید در این مقوله ناظر بر همین بحث، یک بازخوانی انجام دهیم، این است منظور از وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟ بدیهی است قطعاً وحدت فیزیکی و خارجی مدنظر نبوده و نیست، چرا که دانشگاه نظام خاص خودش را داشته و حوزه هم نظام ویژه خودش را و بنا نبوده این‌ها در هم ادغام شود و مثلاً حوزه تبدیل به دانشگاه شود یا برعکس یا هر دو را حذف کنیم و یک نهاد واسط و به اصطلاح نهاد سومی را به وجود بیاوریم که مابین این‌ها باشد. بنابراین معنای وحدت حوزه و دانشگاه چه می‌تواند باشد؟ معقول این است وحدت در هدف  به عنوان وحدت حوزه و دانشگاه در نظر گرفته شود، چنان‌که هم حوزه و هم دانشگاه هدف واحدی را در نظر بگیرند و با هم تلاش کنند به آن هدف برسند. در نظر داشتن چنین رویکردی سبب می‌شود انرژی‌ها و توانمندی‌های علمی در این برخوردها کاهش پیدا کند. در این رویکرد، می‌شود بخشی از آموزش‌هایمان آموزش‌های علومی باشد که مستقیماً با دین در ارتباط هستند یا می‌توانند در خدمت دین و متدینان قرار گیرند. در این زمینه هم می‌توان از تجربیات معلمان حوزه و دانشگاه مشترکاً استفاده کرد و مبادلاتی در تدریس مباحث میان اساتید حوزه و دانشگاه اتفاق بیفتد که نمونه خوبی از آن را می‌توانیم در دانشگاه علوم اسلامی رضوی شاهد باشیم. مبادله دستاوردهای پژوهشی هم می‌تواند به عنوان یک راهکار مورد توجه قرار گیرد که البته تجربه تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه که از طرف حوزه مطرح شد را می‌توان مثالی برای این نمونه ذکر کرد.

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.