تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
در یادداشتی بررسی شد؛ طرح امیرالمومنین (علیه السلام) به نفع ضعیفان بود/ تفاوت های عینی موقعیت امام علی(ع) با وضعیت معاویه/ رقابت مدنی ها و عراقی ها با علی (ع) و تسلیم مطلق شامیان در برابر معاویه از همان آغاز تفاوت های عینی آشکاری میان وضعیت سیاسی و اداری علی بن ابی طالب (ع) با وضعیت سیاسی و اداری معاویه وجود داشت. تفاوت هایی که سبب می شد معاویه جایگاه بهتری داشته باشد و گامش استوارتر باشد و بر ادامه دادن خط خود تواناتر از امام باشد. این تفاوت های عینی به دست امام ساخته نشد، بلکه برآیند تاریخ بود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ وقتی با امیرالمومنین (علیه السلام) بیعت شد، بزرگترین دشواری که ایشان پس از بیعت پیش روی خود دید، جدا شدن معاویه و به پیروی از او سرپیچی همه شامیان از بیعت با ایشان بود. این دوگانگی، جامعه اسلامی ( یا حکومت اسلامی) را دو پاره کرد و در هر پاره دستگاه سیاسی و اداری جداگانه ای پدید آورد که دیگری را و مشروعیت دیگری را نمی پذیرفت.

تفاوت های عینی میان وضعیت امام علی (ع) و وضعیت معاویه

از همان آغاز تفاوت های عینی آشکاری میان وضعیت سیاسی و اداری علی بن ابی طالب (ع) با وضعیت سیاسی و اداری معاویه وجود داشت. تفاوت هایی که سبب می شد معاویه جایگاه بهتری داشته باشد و گامش استوارتر باشد و بر ادامه دادن خط خود تواناتر از امام باشد. این تفاوت های عینی به دست امام ساخته نشد، بلکه برآیند تاریخ بود.

پشتوانه علوی در شام و پشتوانه اموی در عراق

تفاوت دو موضع در سطح تهاجم (جنگی) و دفاع

رقابت مدنی ها و عراقی ها با علی (ع) و تسلیم مطلق شامیان در برابر معاویه

طرح علی (ع) به سود ضعیفان بود و طرح معاویه به نفع توانمندان

امیرمومنان (ع) اسلام را با مسائل عدالت اجتماعی که در نظام اقتصادی اسلام نمود می یافت، بنیان نهاده بود و این مسائل به سود توانمندان نبود، بلکه به سود ضعیفان بود.

اما معاویه جاهلیت را با تمام ویژگی های تمایز بخش و ترتیب ها و طبقه های آن نمایان کرده بود و این به سود ضعیفان نبود، بلکه به سود توانمندان بود.

پس از رسول خدا (ص)، وقتی عراق و شام و دیگر سرزمین ها به چارچوب جامعه اسلامی درآمدند، خلفایی که رهبری مسلمانان را در دست داشتند نتوانستند سازمان قبیله ای موجود در این سرزمین ها را از بین ببرند، بلکه سازمان قبیله ای همچنان در این سرزمین ها بر جای ماند و این رهبر هر قبیله بود که با سلطان ارتباط داشت و حلقه ارتباط قبیله خود با سلطان بود. این سازمان قبیله ای طبیعتا گروهی از رهبران و شیوخ را به وجود می آورد که اسلام در مرحله پیشین هیچ کدام از آنها را نپرورانده بود و در روزگار نبوت به گونه ای درست نزیسته بودند و حتی برای لحظه ای هم پیامبر را ندیده بودند. این سازمان قبیله ای از آنان طبقه ای معین در برابر پایگاه های مردمی شان می ساخت که مصلحت ها و خواست ها و احساس های خاص خود را داشتند و اسباب نفوذ و اعتبار را برای آنان فراهم می کرد.

اکنون جامعه ای اسلامی را تصور کنید که سایرین بر جای گذاشته اند و حال آنکه مالامال از بخش بندی های قبیله ای و سازمان های قبیله ای است. بدین ترتیب که هر قبیله از نظر سیاسی و اداری فرمانبردار رهبری است که او رابط قبیله و سلطان است. جامعه ای این چنین را تصور کنید که یکی از دو امیر به آن ها می گوید برنامه برابری میان شیخ قبیله و افراد قبیله را در دست دارد و امر دیگر بر آن است که به روسای این قبائل تا حد امکان رشوه دهد. کدام برنامه در این جامعه توانمندتر است؟! برنامه نخست به سود ضعیفانی است که در کمیت بیشتر اما در کیفیت ضعیف ترند و برنامه دوم به سود توانمندان است که در کمیت کمتر اما در کیفیت توانمندترند.

این شرائط عینی را امام نساخته بود، بلکه در گذر تاریخ ساخته شده بود و در پی آن برای معاویه کانونی توانمند پدید آمده بود و در مقابل برای امام کانونی ساخته بود که اگر نبود مهارت و لیاقت شخصی امام و پشتوانه های روحی عظیم ایشان در بخش های گسترده مردمی، هرگز امام نمی توانست در چهار سال سه جنگ داخلی را پیش برد.

امام دوره حکومتی خود را بنیان نهاد، حال آنکه هم پای این دوره تجزیه به دست معاویه آغاز شد. امام بر آن شد تا مسلمانان را برای پذیرش مسئولیت های بزرگ آماده سازد؛ برای ایفای نقش در تصفیه حساب های قبلی در سطح مالی و در سطح اقتصادی و در سطح اجتماعی و در سطح سیاسی و در سطح اداری.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.