حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:مطالعات فرهنگی در حوزه علمیه مغفول است/ رویکرد به متن به جای رویکرد به نیاز انسان معاصر/ حوزه مرکز مطالعات فرهنگی نیاز داردعضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه اگر مطالعات فرهنگی در حوزه وجود داشته باشد، کمرنگ است و مشکلات عدیدهای هم دارد، اظهار کرد: اولین مشکل این است که خیلی انتزاعی است و با عینیت جامعه و پدیدههای اجتماعی ارتباط برقرار نمیکند.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۲۵ بهمن ماه در نشست علمی «نقد و بررسی کتاب دین و مدلهای فرهنگی» که از سوی این پژوهشگاه برگزار شد، با بیان اینکه مباحث فرهنگی در حوزه علمیه واقعا مباحث حاشیهای و فرعی هستند و محوریت ندارد، گفت: بنده در نشستی نقدهایی در این زمینه بر حوزه و حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد کردم زیرا مباحث مطالعات فرهنگی کمرنگ است، مباحث فرهنگی را با مشورت گرفتن صرف نمیتوان پیش برد زیرا برای خود منطق دارد و متخصصانی هم برای این کار لازم است.
قائمینیا افزود: مدیریت جوامع جدید نیازمند منطق خاصی است از این رو کشورها مطالعات فرهنگی را جدی گرفتهاند؛ مطالعات فرهنگی دو معنا دارد، یکی معنای عام و دیگری خاص؛ مطالعات فرهنگی در معنای خاص خود به نظر بنده مهمترین دستاورد علوم اجتماعی غرب است که البته بنده ضمن داشتن نگاه انتقادی به این مطالعات دلیلی برای استفاده از مزایای آن نمیبینم. دلیل اینکه ما با گذشت ۴ دهه از انقلاب نتوانستهایم توفیقی داشته باشیم این است که منطق مطالعات فرهنگی را نمیدانیم و حوزه علمیه هم با این مطالعات ناآشنا است.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه ماگر طالعات فرهنگی در حوزه وجود داشته باشد، کمرنگ است و مشکلات عدیدهای هم دارد، اظهار کرد: اولین مشکل این است که خیلی انتزاعی است و با عینیت جامعه و پدیدههای اجتماعی ارتباط برقرار نمیکند؛ قبل از انقلاب هم بزرگانی چون علامه طباطبایی و شهید مطهری عمدتاً دنبال مبانی و مباحث ریشهای بودند که هرچند ارزشمند بودند ولی نمیتوانستند مشکل اجتماعی را حل کنند.
فلسفه، مشکلات فرهنگی را حل نمیکند
قائمینیا ادامه داد: مشکل دیگر در بحث مطالعات فرهنگی در حوزه، فلسفهزدگی است یعنی بیشتر مباحث فرهنگی متأثر از مباحث فلسفی است که اگر یک حسن دارد صد عیب هم دارد؛ اگر قهرمانان مدینه فاضله فارابی فلاسفه هستند، قهرمانان جامعه مدرن، فلاسفه نیستند و باید برای فرهنگ، چاره دیگری اندیشیده شود؛ بنده مخالف دستاوردهای فلسفه نیستم ولی اینکه بعد از انقلاب تلاش کردهایم تا هر چیزی را به فلسفه تقلیل داده و با آن حل کنیم مطلوب نیست و این معجزه از فلسفه برنمیآید؛ جامعهای که هنرپیشهها و سلبریتیها جای فلاسفه را گرفتهاند با فلسفه درست نمیشود.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه آرمانگرایی هم مشکل دیگری در بحث مطالعات فرهنگی است، اظهار کرد: الان ما خیلی ایدهآلیستی و آرمانگرایانه به مسائل فرهنگی نگاه میکنیم و ما نمیتوانیم مانند فارابی مدینه فاضله را تعریف کنیم و بگوییم بعد از ده تا ۲۰ سال به آن میرسیم؛ مشکل دیگر هم ما بیشتر به مقام تحقق مینگریم تا شیوه و راه و رسم عمل فرهنگی و اینکه فرهنگ چگونه خود را در رسانهها و فضای جامعه وارد میکند.
ضرورت تأسیس الهیات فرهنگی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه این مسئله سالهای متمادی ذهن بنده را به خود مشغول کرده بود و از طرفی چون بنده مطالعات انسانشناسی هم داشتم وارد مطالعات فرهنگی شدم، افزود: هدف بنده عمدتاً تأسیس نوعی الهیات فرهنگی است، البته نه الهیات فرهنگی که نشان دهد دین چگونه در فرهنگ تجلی دارد بلکه دنبال این مسئله هستم که نسبت مطالعات فرهنگی با دین چیست؟ مطالعات فرهنگی که با عموم مردم سر و کار دارد؛ یکی از تطورات مهم در مباحث فرهنگی در غرب این بود که به جای اینکه فرهنگ را در سطح نخبگانی دنبال کنند از فرهنگ عمومی آغاز کردند که بخشهایی چون الهیات موسیقی، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را شامل میشود.
قائمینیا با بیان اینکه فقه ما در طول تاریخ بیشتر جنبه فردگرایانه پیدا کرده است تا جنبه فرهنگی، اضافه کرد: بنده برخی مثالها از جمله قاعده لاضرر را با تفسیر فرهنگی در این کتاب آوردهام؛ البته در بحث مدلهای فرهنگی معتقدم که باید هویتهای خاصی لحاظ شود؛ بحث مدلهای فرهنگی از تلفیق هوش مصنوعی با مباحث معناشناسی شناختی پیدا شد؛ در هوش مصنوعی این سؤال مطرح شد که تفاوت هوش مصنوعی و طبیعی در چیست؟ یعنی هوش مصنوعی برخلاف هوش طبیعی نیازمند نسخه رفتاری است. اینها دیدند ذهن بشر پر از یکسری چارچوبهایی است که از فرهنگی به فرهنگ دیگر متغیر است لذا مدلهای فرهنگی را تعریف کردند.
وی افزود: مثلاً اگر سخن از خواستگاری در ایران بکنیم یک مدل فرهنگی در ذهن افراد پدیدار خواهد شد ولی اگر سخن از خواستگاری در کشور دیگری بکنیم مدل دیگری به ذهن متبادر میشود که به این مسئله مدلهای فرهنگی گویند؛ مدلهای فرهنگی هویت زبانی هم دارند.
رویکرد به متن به جای رویکرد به نیاز انسان معاصر
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین علی راد، استاد دانشگاه تهران به عنوان ناقد، گفت: دو رویکرد به فرهنگ وجود دارد که یکی رویکرد مدرسهای است؛ در این رویکرد بیش از آن که مطالعات ما معطوف به حل مسئله انسان معاصر و نیازهای او همچنین چالشهای فرهنگی باشد، معطوف به متون و نصوص دینی هستند و بیشتر در سطح نظریه قرار داریم ولی در رویکرد جدید دینپژوهی که آقای قائمینیا هم به سمت آن حرکت کرده و از روش سنتی فاصله گرفته است، تلفیق رویکرد سنتی و مدرن معطوف به یک مسئله بنیادین به نام امر فرهنگ است.
راد با بیان اینکه دستاورد این کتاب، تجربی، کارآمد و مفید در مطالعات دینپژوهی است، اظهار کرد: پس اولین ویژگی این کتاب اجابت ضرورتهای دینپژوهی معاصر است؛ واقعاً انتظار جامعه از ما دینپژوهان این است که نظر قابل تحقق و تعین اجتماعی ارائه دهیم تا مشکلی را حل کند. البته چالش دیگر هم این است که دین رفته و علم جایگزین آن شده است لذا از دیگر ویژگیهای این اثر آن است که دین هم در دنیای مدرن حرف برای گفتن دارد. اگر همه ادیان بررسی شوند یکی از چالشهای مهم آنها بحث امر فرهنگی است که ادیان را به چالش کشیده است.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه در این کتاب تلاش جدی برای عصریسازی مباحث فرهنگی اسلام صورت گرفته است، گفت: ایشان اجتهاد فرهنگی خوبی انجام داده است تا نشان دهد دین در دنیای کنونی هم پاسخگوی نیازهای فرهنگی جامع ما هست و اینکه چگونه باید سنت را خواند تا بتواند پاسخگوی ما باشد. ویژگی بحث مطالعات فرهنگی این است که به ادبیات ثابت نرسیده است زیرا فرهنگ امری سیال و غیرایستا است که در یک افق تاریخی ثابت نمیماند و از ویژگی این کتاب مواجهه با چنین موضوعی است؛ گاهی موضوع مطالعه ما دچار توقف تاریخی و ایستایی نظری است ولی امر فرهنگی ذوابعاد است و ایستایی ندارد و ایشان تلاش کرده است تا ایضاحی روشمند آن هم مبتنی بر قرآن و روایات ارائه دهند و سادهسازی کنند که خود سادهسازی هم هنرمندی خود را طلب میکند.
وی افزود: ما در مواجهه با نظریات فرهنگی دیگر باید نظریه فرهنگی اسلام را ارائه دهیم وگرنه سکوت ما همین وضعیت فرهنگی را دامان خواهد زد از جمله این که نگاه دستوری به امر فرهنگ تداوم خواهد یافت؛ امروز با تقنین صرف نمیتوان امر فرهنگی را پیش برد زیرا تا یک قانون تصویب شود چند سال از آن میگذرد و یک چالش فرهنگی وارد فاز جدیدی میشود. کتاب ایشان تلاش خوبی در این مسی%B