تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, اقتصاد, برگزیده ترین ها, عرصه اقتصاد و تمدن, گزارش, مشروح خبرها, مهم ترین خبر صفحه اول
شماره : 37719
تاریخ : ۱۵ خرداد, ۱۴۰۳ :: ۱۹:۰۰
امام خمینی نگرش خود را در خصوص نقش مردم و دولت در اقتصاد را تبیین کردند؛ نگرش های امام خمینی (ره) درباره مشارکت مردم در اقتصاد| ذیل مفاهیم "بازار" (به مفهوم عرفی و جایگاهش در تاریخ اقتصاد سیاسی ایران) و "نقش دولت" در این انقلاب وفاداری بازاری‌ها- به واسطه اینکه مخلوط نبوده‌اند با یک ایده‌های دیگر- یک سهم بسیار بزرگی است؛ لذا بازار مبدا برکات هست و باید باشد. کارهایی که از بازار نمی‌آید و معلوم است که نمی‌تواند بازار انجام بدهد، آن کارها را دولت انجام بدهد. کارهایی که از بازار می‌آید، جلویش را نگیرید، یعنی، مشروع هم نیست. آزادی مردم نباید سلب بشود، دولت باید نظارت بکند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ نگرش امام خمینی (ره) در خصوص مشارکت مردم در اقتصاد در نسبت با مفاهیم بازار و نقش دولت مورد بررسی قرار می‌گیرد لذا در دو سخنرانی ایشان به طور مجزا ابتدا مفهوم بازار سپس نقش دولت در نگاه ایشان مورد تشریح قرار می‌گیرد:

جایگاه و مفهوم بازار در اقتصاد مردمی

تحولات روحی، ارزشمندتر از تحولات اجتماعی‌

در همه انقلاباتی که در ایران حاصل شده است، بازار، یکی از کانونهای بسیار موثر بوده است در پیشرفت. در انقلاب تنباکو، بازار سهم بزرگی در پیشرفت داشته است، در انقلاب مشروطیت هم همین طور. در این انقلاب هم که صد درصد اسلامی است، و بازار صد درصد اسلامی است، وفاداری بازاریها- به واسطه اینکه مخلوط نبوده‌اند با یک ایده‌های دیگر- یک سهم بسیار بزرگی است؛ لذا بازار مبدا برکات هست و باید باشد. در یک مملکتی که اسلامی می‌خواهیم باشد، و اسلامی- انسانی است به تمام معنا، بازار همان طوری که در نهضت دخالت داشت و با تعطیلهای طولانی- گاهی چند ماهه- این نهضت را پیش برد و یک تحول روحی بسیار عظیم پیدا شد در بازار و در سایر قشرها؛ به طوری که تحول روحی شاید از این انقلابی که این سد را شکست، آن تحول، اهمیتش بیشتر باشد. این حس تعاونی که پیدا شد در جامعه، و در مردم، ارزش آن خیلی زیاد بود. ولی بعد از آنکه این انقلاب به یک نحو از پیروزی رسید، یک قدری آن معانی اسلامی و آن تحولاتی که بود- یک قدری- رو به کاهش دارد می‌رود، و این یک طرفش بستگی به بازار است.

مقابله با سوء استفاده در بازار

همان طوری که بازار حظی وافر دارد، در همه امور سیاسی، امور اسلامی، امور اجتماعی، این بازار است که می‌تواند یک تحولاتی را ایجاد کند. الآن خوب این طور صحبتهایی که می‌شود که یک دسته‌ای از آن اشخاص، یک استفاده‌هایی حالا می‌خواهند بکنند، تلافی- مثلًا- بعضی اشخاص آن مدتی که تعطیل بوده است می‌خواهند درآورند، یا منتظر این بوده‌اند که یک چیزی بشود و یک سوء استفاده‌هایی بکنند، این بازار است که می‌تواند جلوی این را بگیرد، بازار خودش باید جلوی این اشخاصی که برای سوء استفاده، خودشان را مهیا کرده‌اند بگیرد. نمی‌گویم که بروند بزنند، چه بکنند. بروند یک نفر آدمی که می‌بینند دارد اجحاف می‌کند به این مستمندان، این فقرا که جانشان را داده‌اند، خونشان را داده‌اند، حالا هم ضعیفند، حالا هم همچه نیست که دارا باشند، فقیرند، مستمندند، اینها بخواهند چیزهایی را به قیمت گزاف بخرند، نمی‌توانند، باید محروم بمانند. این را اگر فرض کنید که یک چند نفر نشانداری که در بازار هست و این طور هست، قرار بگذارند این بازاریها، یکی یکی بروند سلام بکنند، به اینها بگویند «آقا، این کار را نکن!» اگر در یک روز هزار نفر آدم برود به یک نفر بگوید «آقا نکن! این کار خلاف انصاف است»، این کار پیشرفت می‌کند.

حکایتی از استاد شاه‌آبادی‌

خدا رحمت کند شیخ ما مرحوم آقای شاه‌آبادی را- رضوان اللَّه علیه- ایشان به من فرمود که: «در آن زمان شدت، مقابل منزل ما یک دکانی باز شد که مثل اینکه چیزهای خلاف می‌فروخت، دکان بدی باز شد. من به رفقایم گفتم که شما یکی یکی بروید نهیش کنید. یک روز قریب دویست نفر، یکی یکی صبح رفتند: «سلامٌ علیکم! و علیکم السلام! آقا، این دکان اینجا مناسب نیست» این رد شد، یکی دیگر آمد. تا عصر حدود دویست نفر رفتند به این آدم گفتند. تمام شد. برچید بساطش را. این نهی وقتی مکرر شد در روح انسان تاثیر می‌کند. یکی بگوید، ممکن است، خوب، تاثیر کمی بکند. دنبالش یکی دیگر برود بگوید: «آقا نکن این کار را، این کار انصاف نیست. این مردم خونشان را داده‌اند و حالا شما دارید آنها را در مضیقه‌ می‌گذارید. این بیچاره‌ها نمی‌توانند این طور اجناس بخرند».

شیوه مبارزه با گران‌فروشی‌

اگر بنا بگذارند این جوانهای بازار و آن محترمین بازار بروند پیش آنها یکی یکی از اینها- و نهیشان کنند، بگویند نکنید، اگر در یک روز، مثلًا عده زیادی بروند و با ملایمت بسیار به آنها بدون اینکه کلمه تندی، زبری، گفته بشود، همان نهیش بکنند. و همان طوری که خدا فرموده است که نهی بکنید مردم را، امر بکنید مردم را، نهیش بکنند از اینکه «این گرانفروشی خوب نیست، نکن شما این گرانفروشی را»، این تاثیر می‌کند. می‌تواند بازار؛ اگر همت بکنند دوستان بازاری می‌توانند با همین نصیحت، با همین نرم گویی، با همین نهی، جلوی اینها را بگیرند؛ و ما نمی‌خواهیم که با این اشخاصی که بر خلاف انصاف [عمل‌] می‌کنند، باز با شدت عمل بشود. ما می‌خواهیم که همه با برادری حل بشود مسائل، با دوستی حل بشود مسائل. و این بهتر همین است که خود بازار، اشخاصی که می‌بینند که یک فردی خلاف می‌کند تندروی می‌کند، میوه‌ها خیلی گران، فروش می‌رود، همین، به طور دوستانه بهشان بگویند آقا نکنید این کار را. این ممکن است در آنها ان شاء اللَّه تاثیر بکند و یک بازاری بشود، بازار اسلامی. همان طوری که در یک برهه‌ای از همین نهضتی که واقع شد، یک حس تعاون بسیار عجیب پیدا شد در مردم.

نمونه‌ای از خصلتهای اسلامی و روح برادری‌

بعضیها که در این تظاهرات بودند به من این را کراراً گفتند. یکی از آقایان که بوده است گفت که: مثلًا ساندویچی که یک کسی می‌آورد می‌داد به یک نفر، این خودش نمی‌خورد، این [را] تکه تکه می‌کرد- نمی‌دانم- یک تکه به او، یک تکه به او، یک تکه به او، و شاید آخرش به خودش هم نمی‌رسید. و مردم در خیابانها وقتی که این دستجات حرکت می‌کردند آب برایشان می‌آوردند، غذا برایشان می‌آوردند، تظاهر می‌کردند برایشان. و این یک مطلب است که مطلب اسلامی است. یک تحول روحی است که‌ اسلام می‌خواهد. اسلام می‌خواهد که بازار ما، خیابان ما، خانه ما، بیرون، داخل همه- یک نظم اسلامی، تعاونی پیدا بکند، محبت‌آمیز باشد؛ محیط محبت باشد. مردم با هم رحیم باشند؛ رُحَماء بَیْنَهُمْ. خودشان با خودشان رحیمند، دوستند، برادرند. مثل فرزند خودش ببیند این جامعه را مثل برادر خودش ببیند این جامعه را؛ همان طور که رسول خدا- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- که راس همه است، این طور بودند که حتی برای آنهایی که مشرک می‌شدند در قرآن هست که تو مثل اینکه خودت را داری برای آنها هلاک می‌کنی که مشرکند، مسلم نمی‌شوند. «۱» آن یک محبت عالمی بوده است. یک رحمت بزرگ بوده است که آنهایی را هم که دعوت می‌کردند؛ مشرکین را، این یک رحمتی مثل یک پدر مهربان برای ملت بودند و مردم را دعوت به خیر و صلاح می‌کردند؛ برای اینکه، خیر و صلاح برای خود آن مردم خوب بود.

پیروی از سیره پیامبر و امامان‌

باید مملکت اسلامی به پیغمبر اسلام و ائمه اسلام اقتدا بکنند. همان طور که آنها سیره‌شان یک سیره محبت‌آمیز بود نسبت به برادرهاشان، نسبت به مردم، نسبت به مسلمین، باید ماها هم که تبع آنها هستیم، همین سیره را داشته باشیم و جدیت کنیم که جوانها این طور بار بیایند، اسلامی بار بیایند. جوانها اگر اسلامی بار آمدند، اینها امین خواهند بود. اگر اسلامی بار آمدند اینها خیانت نخواهند کرد، و اینها مفید خواهند بود برای مملکت. و من امیدوارم که خداوند همه شما را توفیق بدهد، سلامت بدهد، تایید کند. [در ادامه بیانات یکی از حضار در مورد گرانفروشی و مسائل جاری بازار سوالاتی مطرح کرده است‌]. بله، این هم یک عده‌ای از همانهایند؛ که اینها هم لا بد عددشان یک عدد معدودی است. بله، همین عدد محصور را این طور که من گفتم شما یک چند روزی این طوری عمل بکنید. امیدوارم با «نهی» درست بشود. امیدوارم که موثر واقع بشود. امام خمینی (ره)؛ 11 خرداد 1358

نقش دولت در اقتصاد مردمی

ارائه گزارش عملکردها به مردم

من، هم تبریک موفقیت آقایان در کسب اعتماد مجلس را عرض می‌کنم و هم هفته دولت را. من باید عرض کنم که دولت ما دولتی است که از بس حسن نیّت دارد، مسائل خودش را ذکر نمی‌کند. از اوّل من مکرر این را گفته‌ام که شما کارهایی که می‌کنید به مردم بگویید. یک کاری شما در سیستان می‌کنید، در آن ور کشور مطلع نمی‌شوند. اگر آنجا یک کاری بکنید، آن طرف کشور مطلع نمی‌شوند. شما باید دائماً مسائلی را که، خدمتهایی را که کردید، و من می‌دانم خدمتهای بسیار زیاد و ارزنده‌ای بوده است اینها را ذکر کنید برای مردم. مقدس مآبی نکنید که مبادا خدای نخواسته چه بشود. الآن دنیا بر ضدّ شما، بر ضدّ حکومت شما، بر ضدّ اسلام حقیقتاً مجهّز شده‌اند و می‌خواهند که یک چیزی پیدا کنند و عَلَم کنند و هر چی دلشان می‌خواهد بگویند. یکی از اموری که ممکن است گفته بشود این است که دولت برای مردم کاری نکرده. چنانچه دیدید که بعضی افراد گفتند این را که دولت کاری برای مردم نکرده. خوب! این برای این است که البته بعضیشان سوء نیت دارند. لکن مردم باید بفهمند که دولت چه کرده است برای مردم. این قاعده‌اش بود از اوّلی که دولت تاسیس می‌شود هر کاری که انجام می‌دهند برای مردم ذکر کنند که مردم بفهمند که چه کرده است دولت و چه کارهای بزرگی کرده است دولت. و حالا که مجال پیدا شده و «هفته دولت» است باید بیشتر این مطلب تعقیب بشود. و آقایان، از دوسه نفرشان، در یک روز مسائلی را که دارند، در وزارتخانه‌شان که هستند و کارهایی را که برای مردم انجام دادند، کارهایی را که جمهوری اسلامی برای مردم در این چند سال با این همه گرفتاریها که دارند انجام داده‌اند، این باید گفته بشود که مردم بفهمند که در این چند سال با همه گرفتاریها چه شده، برایشان چه کرده است دولت. این یک مطلبی بود که باید عرض کنم که. ما قصور کردیم در آن و باید جبران بکنیم.

سپردن امور به مردم و نظارت دولت‌

مطلب دیگر این است- که خوب شما هم می‌دانید- که مردم این دولت را و این جمهوری را بپا کردند و آن هم، نه همه مردم؛ این مردم پابرهنه، این بازاری و این متوسطین و این محرومین. فشار روی اینها بوده است، یعنی فشار انقلاب روی دوش این محرومین بوده. اگر در خیابانها، در تظاهراتی که مردم کردند در زمان رژیم سابق و بعد از او در اوایل انقلاب، اگر یک کسی بررسی کرده بود می‌دید که در بین اینها از آنهایی که مرفه‌اند چند نفرند و محرومین چقدرند؟ محرومین‌اند که این کار را کردند. بنا بر این، دولت شما دولت محرومین است، یعنی، باید برای محرومین کار بکنید. و از اموری که لازم است عرض کنم، این است که شما می‌دانید و ذکر هم کردید که دولت بدون پشتیبانی مردم نمی‌تواند کار انجام بدهد. یعنی آن دولتهایی می‌توانستند بدون پشتیبانی مردم انجام بدهند- که کارشان را انجام بدهند- که برای مردم نمی‌خواستند کار کنند؛ آنها می‌خواستند برای اربابهای خودشان کار بکنند، و روی آن مبنا مجهز برای آن جهت بودند. اما کاری به این نداشتند که حالا در بلوچستان چه می‌گذرد، در کرمان چه می‌گذرد، در جاهای دیگر چه می‌گذرد؟ به آن کاری نداشتند. و شما که می‌خواهید برای همه خدمت بکنید، برای چهل میلیون جمعیت، یک دولت محدود نمی‌تواند کار بکند، باید چهل میلیون جمعیت را در صحنه نگه دارد. و نگهداری به این است که شما بازار را می‌خواهید نگه دارید، بازار را شریک کنید در کارها، بازار را کنار نگذارید. یعنی، کارهایی که از بازار نمی‌آید و معلوم است که نمی‌تواند بازار انجام بدهد، آن کارها را دولت انجام بدهد. کارهایی که از بازار می‌آید، جلویش را نگیرید، یعنی، مشروع هم نیست. آزادی مردم نباید سلب بشود، دولت باید نظارت بکند. مثلًا، در کالاهایی که می‌خواهند از خارج بیاورند مردم را آزاد بگذارند، آن قدری را که می‌توانند؛ هم خود دولت بیاورد، هم مردم. لکن دولت نظارت کند در اینکه یک کالاهایی که بر خلاف مصلحت جمهوری اسلامی است، بر خلاف شرع است، آنها را نیاورند. این نظارت است. همچو نیست که آزادشان کنید که فردا بازارها پر بشود از آن لوکسها و از آن بساطی که در سابق بود. اما راجع به تجارت، راجع به صنعت، راجع به اینها اگر مردم را شریک خودتان نکنید، موفق نخواهید شد. یعنی نمی‌شود یک جمعیت کثیری را بدون شرکت خود جمعیت، بدون شرکت، مثل این است که ما بخواهیم کشاورزی را ما، خود دولت بکند، خوب! دولت که نمی‌تواند کشاورزی بکند. کشاورزی را دولت باید تایید بکند تا کشاورزها کشاورزی کنند. تجارت هم همین جور است. صنعت هم همین جور است. صنایعی که مردم ازشان نمی‌آید، البته باید دولت بکند. کارهایی را که مردم نمی‌توانند انجام بدهند، دولت باید انجام بدهد. کارهایی که هم دولت می‌تواند انجام بدهد و هم مردم می‌توانند انجام بدهند، مردم را آزاد بگذارید که آنها بکنند، خودتان هم بکنید، جلوی مردم را نگیرید. فقط یک نظارتی بکنید که مبادا انحراف پیدا بشود، مبادا یک وقتی کالاهایی بیاورند که مخالف با اسلام است، مخالف با صلاح جمهوری اسلامی است. این یک مسئله‌ای است که بسیار مهم است در نظر من. من کراراً هم گفتم، آقایان هم وعده دادند ولی نمی‌دانم چقدر عمل شده! در هر صورت این هم از مسائلی است که بسیار اهمیت دارد و ما باید توجه بکنیم.

جلوگیری از ایجاد نارضایتی در ادارات‌

مساله دیگری که عرض می‌کنم این است که، آقایانی که الآن رای اعتماد گرفتند از مجلس و احساس می‌کنند که مسئولیتشان زیادتر شده است برای اینکه، خوب رای دادند، رای بالایی مجلس دارد و من باید از مجلس تشکر کنم راجع به این- اینها باید حالا فکر این معنا باشند، که مردم را داشته باشند و یکی از راههایش این است که وزارتخانه‌ها و ادارات یک جوری باشد که نارضایی ایجاد نکند. به نظر می‌آید که اگر چنانچه در هر وزارتخانه‌ای از طرف آقای رئیس جمهور یا فرض کنید که آقای نخست وزیر، یک چند، دوسه نفری باشند برای این معنا که اگر چنانچه در آن اداره، در آن وزارتخانه از خود اهالی وزارتخانه شکایت داشتند، به اینها بگویند. این اصل- نفس این کار- موثر است در این که در وزارتخانه‌ها اگر بنا باشد یک کاری انجام بشود، بر خلاف نشود. شما می‌دانید که ما وارث- یک کسی هستیم- یک رژیمی هستیم که سر تا پای اداراتش، الّا یک عده‌ای، دنبال این بودند که منافع خودشان را حفظ کنند، و دنبال این بودند چه بکنند. از آنها، هستند الآن در جمهوری اسلامی، نمی‌توانیم بگوییم نیستند، همه جا هستند، و ممکن است که اینهایی که هستند بخواهند مردم را ناراضی کنند. اصل خطش این باشد که مردم را ناراضی کنند؛ چه بهتر این است که مردم را در ادارات ناراضی کنند. فرض کنید یک نفر برود در یک اداره‌ای، این جا کارش را خوب انجام ندهند، این به او مراجعه کند، آن به او مراجعه کند. من نمی‌گویم که هست این جور، لکن متوجه باشید که مبادا یک همچو مسائلی واقع بشود. و بهتر این است که یک همچو عملی انجام بگیرد که مردم هم توجه به این داشته باشند که یک مرجعی دارند که اگر در اداره یک کسی- یک ضد انقلابی- بود، خواست یک فضولی‌ای بکند، یک مرجعی دارند که به آن مرجع بروند مراجعه کنند. و هم، خود این عمل فی نفسه موثّر در این است که جلوگیری کند از بعضی از امور. و بالاخره ما مردم را لازم داریم، یعنی، جمهوری اسلامی تا آخر مردم را می‌خواهد. این مردم‌اند که این جمهوری را به این جا رساندند و این مردم‌اند که باید این جمهوری را راه ببرند تا آخر. و این شما آقایان هستید که مردم را می‌توانید، وزارتخانه‌هایتان می‌تواند، اداراتتان می‌تواند راضی نگه دارد و می‌تواند- خدای نخواسته- اشخاصی در آن باشند که ناراضی باشند، و این را با قاطعیّت عمل کنید. التزام شما ندارید که هر کس از سابق در این اداره بوده، حالا اگر چنانچه ضدّ انقلاب هم باشد، باید باشد. این را بیرونش کنید برود سراغ کارش، اگر یک کسی است‌ می‌خواهد ضد انقلاب باشد. اما اگر کسانی هستند که از روی نادانی- از چی- خوب ارشادشان کنید، توجیه‌شان کنید که کارها را انجام بدهند و مردم را ناراضی نکنند. در هر صورت ما باید دنبال این معنا باشیم که مردم را نگه داریم، و همین طوری که آقایان می‌گویند؛ بدون پشتیبانی مردم نمی‌شود کارکرد. و پشتیبانی هم به این نیست که مردم الله اکبر بگویند این پشتیبانی نیست. پشتیبانی این است که همکاری کنند، همکاری این است که در تجارت همکاری کنند، شما مجال به آنها بدهید همکاری کنند. وقتی این مجال را شما دادید، مردم کمک شما هستند. و این طور نیست که بازار، مثلًا، سر تا ته‌اش را- خدای نخواسته- یک اشخاص فاسد، در یک بازار- البته پیدا می‌شود- یک عده‌ای فاسد و یک عده‌ای سودجو هم پیدا می‌شود، معلوم است این. اما مردم صحیح و مردم متدین و مردم کاردان زیاد هست در بازار. عامّه بازار هم آن طور نیست که خلافکار باشد. البته یک عده هم هستند. در چه جمعیتی است که نیست این چنین؟ همه جمعیتها این طور. مثلًا یک عده فاسد هم درشان هست. بنا بر این باید ما مجال بدهیم به همه اینها. همان طوری که در کشاورزی شما عمل می‌کنید، که پشتیبانی می‌کنید و کشاورزی را آنها می‌کنند، شما پشتیبانی را می‌کنید، در این طور امور هم چیزهایی را که مردم ازشان کار بر می‌آید، معنی پشتیبانی این است که خود آنها عمل بکنند. اگر این طور عمل بشود، هم سرمایه‌هایی که ممکن است نیاورده باشند، وارد می‌شود در بازار و هم در بانکها و هم مردم کمک‌کار می‌شوند و مطمئن می‌شوند، و هم اشخاصی که خیال می‌کنند که جمهوری اسلامی نمی‌خواهد برای مردم کار کند، می‌فهمند که کار می‌کند و کمک می‌کند، و هم اشخاصی که در خارج هستند و ضد انقلاب نیستند، لکن بیخودی ترساندندشان، یعنی، تبلیغات خارجی این بیچاره‌ها را ترساندند که ای مبادا بروید که همچو که از در وارد بشوید، فوراً پاسدارها شما را می‌گیرند و چه می‌کنند! خوب، این تبلیغاتی است که در دنیا دارد می‌شود بر ضدّ ما. ما باید یک کاری بکنیم. که این تبلیغات را خنثی کنیم و با تبلیغات، ما زورمان به آنها نمی‌رسد، برای اینکه، ما یک تبلیغات محدود داریم، آنها یک تبلیغات غیر محدود دارند، دنیا دست آنهاست و تبلیغاتشان‌ غیر محدود است.

پایان دوره استیلای ابرقدرت‌ها

و باید هم این معنا را، ما به همه دولتها، به همه جا بگوییم که دیگر خیال این که بخواهید بیایید اینجا و دوباره یک کاری انجام بدهید، این را از سرتان بیرون کنید. یعنی، دنیا دیگر این را نمی‌تواند قبول کند. دنیا دیگر وضعش جوری شده است که نمی‌تواند قبول کند که همه بنده باشند و یک عده‌ای آقا باشند، این نمی‌شود. نمی‌شود که امریکا و فرانسه و شوروی و یکی دوتا دیگر آقا باشند، و همه، فرض کنید چندین میلیارد جمعیت دنبال آنها باشند و مطیع آنها باشند، این گذشت وقتش. باید اینها خودشان را تصحیح بکنند و بفهمند که مساله گذشته است که شماها بخواهید، که خیر، باز هم مثل سابق باشید. سابق یک جور دیگری بود، دنیا الآن جور دیگری شده، تحولات دیگری شده و ایران هم اثبات کرد این مطلب را که می‌شود در مقابل همه چیز ایستاد. و باید آنها هم که نشستند آنجا و فساد می‌کنند و یک انفجاری می‌کنند و یک ترقّه در می‌کنند، اینها بدانند که اینها دیگر تاثیری ندارد، جز اینکه مردم متنفرتر می‌شوند از آنها. هر چه هم بخواهند خودشان را تبرئه کنند، مردم می‌گویند شمایید برای اینکه وضعتان را جوری کردید که هر جا فسادی واقع بشود می‌گویند اینها هستند، منافقین هستند.- نمی‌دانم- سلطنت طلبها هستند، این طوری. چرا باید وضعتان را این جور بکنید که هر فسادی را به شما نسبت بدهند؟ آن وقت هم بنشینید آنجا، بگویید که بله، مردم با ما هستند و ما چطور هستیم و مردم چه بکنند و دستور بدهید! اینها حرفهای بچه‌گانه‌ای است که عمرتان را ضایع می‌کنید. و از ایران هم که فرار کردید و فرانسه هم که طرفدار شما هستش. آنجا بروید بنشینید. همان جا از فرانسه ارتزاق کنید و از سایر جاها. البته این حرفهایشان هم برای همان است و الّا همچو نیست که این قدر نادان باشند که حالا ایران، همه‌شان چشم به راه آنها هستند که چرا نیامدید یا کاغذ فدایت شوم برایشان می‌نویسند! خود آنها می‌دانند اینها را، اما برای این که دل آنها را به دست بیاورند از این حرفها می‌زنند و از این طرحها می‌دهند که ارتزاق کنند. خوب! اگر همین است خوب بکنند، ارتزاقشان را بکنند و «اللّهم اشغلِ الظالمینَ بالظالمین «۱»» ان شاء الله. امیدوارم که هم موفق و مویّد باشید. و عمده این است که برای این مستضعفینی که به شما خدمت کردند، خدمت بکنید و خدمت هم به این است که آنها را- بازاریها را- در کار وادار کنید، شریک کنید. کسانی که می‌توانند صنعتهای کوچک درست کنند، صنعتهایشان را حفظ بکنید و سایر کارها، آنهایی که البته دولت نمی‌تواند. آن که دولت می‌تواند و دیگران نمی‌توانند، آنها باید بکنند. و من امیدوارم که ان شاء الله موفق و مویّد باشید و سلامت. امام خمینی (ره)؛ 04 شهریور 1363 پایان/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.