به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ جلسه پنل تخصصی «اثر ناپایداریهای اقتصادی و نقش آن در تحکیم و کارآمدی خانواده» در همایش ملی پایداری و کارآمدی خانواده مبنی بر الگوی اسلامی ایرانی با ارائه دکتر محمدجواد توکلی عضو هیئتعلمی گروه اقتصاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) همراه بود که در ادامه به مباحث مطرح شده توسط ایشان اشاره می شود: آقای دکتر توکلی عنوان ارائه خود را اثر ناپایداری اقتصادی بر سبک زندگی اقتصادی خانواده بیان نموده و گفتند: مشابه ادبیات اقتصاد مقاومتی در ایران مسئله تابآوری و شکنندگی اقتصادی توسط دکتر بریگولو و همکارانشان در دانشگاه مالت مطرح شده است. محور این بحث به شکنندگی بالای اقتصادهای کوچک در برابر شوک میپردازد. سؤال این است که چگونه میتوان این شوکها را جذب کرده و به ثبات بازگردیم. آقای بریگولو برای تابآوری شاخصهای چهارگانهای معرفی میکنند که عبارت است از ثبات اقتصاد کلان، کارآمدی بازار خرد، حکمرانی خوب و توسعه اجتماعی. در فضای اقتصاد اسلامی مشابه این موضوع در دهه نود، تحت عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح شد. دلالتهای از قرآن نیز برای آن بیان میشود. از جمله آیات 24 تا 26 سوره ابراهیم میباشد که در آن از تشبیه سخن پاک به شجره طیبه استفاده شده است که به تعبیر قرآن « اصلها ثابت و فرعها فی السماء» یعنی ریشه آن مستحکم است و به راحتی تکان نمیخورد در حالی که شاخه های آن در آسمان است. در مقابل میفرماید که سخن ناحق مثل شجره خبیثه است که قرار و ثباتی ندارد. اینگونه در گفتمان اسلام به اهمیت ثبات اشاره شده است. اما بحث ما راجع به خانواده مقاوم است. خانواده مقاوم یعنی در مقابل آسیبهای درونی و بیرونی ایمن باشد و در مقابل هجمههای بیرونی و مشکلات داخلی غیرشکننده باشد و در برابر طوفان مشکلات دچار فروپاشی نگردد. این مفهوم در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مطرح میشود. مثلاً در بعد فرهنگی میبینیم که روح اسلام چگونه در برابر طلاق مقاومت میکند و اصرار به ادامه زندگی تا سر حد امکان دارد. اما بحث ما بعد اقتصادی است. دیده میشود که ناپایداریهایی همچون تورم و بیکاری میتواند سبک زندگی اقتصادی خانوادهها را عوض کند. در شرایطی که خانواده با دشواری مالی روبهرو میشود سراغ رفتارهایی چون سفتهبازی و دلالی میروند. نکته اصلی آن است که در شرایط ناپایداری، یا خانواده میتواند اختلالات را حل کند یا با شرایط جدید تطبیق پیدا میکند. این تطبیق همراه خواهد بود با تخریب فرهنگ معاش. یعنی در چنین شرایطی ما شاهد آن خواهیم بود که یک ناهنجاری عادت ذهنی افراد شده و به هنجار غالب تبدیل میشود. باید بدانیم که در این صورت دیگر این عادت ذهنی به راحتی قابل تغییر نخواهد بود. سؤال این است که چه میتوانی بکنیم زمانی که بسیاری از این ناپایداریها اجتناب ناپذیر هستند. پاسخ کلی آن است که باید کاری کنیم که خانواده شوک را جذب کند. نکته مهمی که وجود دارد آن است که باید دستگاه مدیریت کلان بهگونهای عمل بکند که از زیاد شدن شوکها جلوگیری بشود؛ لذا باید تحلیلهای غلط را کنار گذاشت تا منجر به تصمیمات مخرب نشوند. مثل تحلیلهایی که ناظر به یارانه پنهان مطرح میشود و پیشنهاد میکنند که قیمت انرژی دلاری باشد در حالی که مردم ریالی حقوق میگیرند. درضمن 25% مصرف انرژی برای خانوار است و عمده هدر رفت انرژی به بخشهای دیگر مربوط میشود. پس با اصلاح مدیریت کلان میتوان منشأ برخی ناپایداریها را از بین برد. اما در مقوله بعدی توانمندسازی خانواده حائز اهمیت میباشد. این توانمندسازی بیشتر به نظام تعلیم و تربیت و اصلاح آن باز میگردد. آموزش توانمندی اقتصادی در مدرسه باید شامل سه مرحله بداند، بخواهد و بتواند باشد. بهعنوانمثال موضوعی که بسیار مورد توجه است فرهنگ پسانداز میباشد. باید به گونهای آموزش بدهیم که دانشآموز اولاً بداند پسانداز چیست، سپس تمایل به پسانداز در او ایجاد شود و در نهایت مهارتهای مربوط به پسانداز به او آموزش داده شود. دیگر مقولهای که میتواند کمککننده باشد نیز ایجاد پوششهای چندلایه مطابق با توصیه اسلام است. در اسلام در هنگام بروز مشکل ابتدا خود فرد مسئول است و سپس خانواده او سپس اقوام و سپس شهروندان و در نهایت دولت است. اما فرهنگ غالب ما این است که همواره چشممان اول از همه به دست دولت میباشد. همه از بدی پارتیبازی و اختلاس سخن میگوییم؛ اما اگر دسترسی به رانت برای ما ایجاد غالباً بدون هیچگونه ملاحظهای استفاده میکنیم.