به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از اندیشکده رهیافت؛ هرچند امروزه در جهان و همچنین ایران میتوان شاهد فعالیتهای گسترده زنان در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری بود؛ اما کماکان بین حضور موثر و پررنگ زنان نسبت به مردان در عرصه جامعه شکاف قابل توجهی وجود دارد. اساساً زنان بیش از گروه مردان نیاز دارند در مقابل سیل انبوه تولیدات رسانه ای که روزانه به سوی آنها سرازیر میشود مجهز به مهارتی تحت عنوان سواد رسانهای انتقادی باشند تا این مهارت بتواند به آنها در ایجاد تصمیمگیری های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کمک کند. سواد رسانه ای این امکان را فراهم می کند تا زنان بتوانند در مقابل عرضه شدگی رسانه ها هر آنچه که به او عرضه می شود را مدیریت و کنترل کند. البته به این معنی هم نیست که اخبار و واقعیت های بازنمایی شده توسط رسانه ها كذب است، بلکه مخاطب دارای مهارت سواد رسانه ای به این درک می رسد که هر رسانه با توجه به مقتضيات و ایدئولوژی خود ممکن است از یک طرف برخی جنبه هایی از واقعیت را برجسته کرده باشد و بیشتر به آن بپردازد و از طرف دیگر، جنبه های دیگر واقعیت را در حالت مسکوت باقی بگذارد. زنی که از مهارت سواد رسانه ای برخوردار است، می داند که هر چیز را قبول نکند، بلکه با خوانش بین خطوط و نگاه موشکافانه آنچه که مدنظرش است را از میان تولیدات رسانه ای بیرون بکشد و بعد از آن می تواند به جرح و تعدیل محتواها دست بزند، حتی می تواند از این فراتر رود و در تولید محتوا به صورت مستقیم و غیرمستقیم مشارکت داشته باشد. زنان از طریق رسانه و اینترنت می توانند تجربیات، باورها، احساسات و ارزش ها و خواسته های ذهنی خود را به دیگران ارائه دهند. فضای سایبر به دلیل نداشتن موانع و محدودیتهایی که در فضای واقعی در عرصه جامعه برای زنان وجود دارد، می تواند ممتد و مکمل فضای واقعی آن ها باشد. اینترنت امکان ایجاد رسانه های جایگزین را به افراد می دهد تا در کنار جریان اصلی رسانه ها بتوانند صدای خود را به گوش دیگران برسانند اینترنت می تواند فرصت لازم برای صداهای مختلف را ایجاد کند، این صداها در صورت تاثیرگذاری باعث شکل گیری گفتمان خواهند شد همانگونه که برخی از جریان های حقوق زنان از این ابزار در راستای پیش برد اهداف خود بهره جسته اند؛ اما نتوانسته اند به صورت مستقل و واحد عمل نمایند. با این توضیح که جریانهای مختلف حقوق زنان در بازههای مختلف تاریخی به صورت پراکنده تاکنون عمل نمودهاند و نتوانستهاند به صورت متمرکز آراء و اندیشههای خود را نشر و گسترش دهند و همین عامل سبب پراکندگی اقدامات و فعالیتهای جریانهای مختلف حقوق زنان در ایران شده است. البته این مسأله به این معنا نیست که در زمینه حقوق زنان نباید تفکرات و جبهههای مختلف فکری وجود داشته باشد، بلکه مقصود از این آسیب این است که باید جریانهای مختلف حقوق زنان علیرغم تفاوتهای اندیشهای و عملکردی دارای هویتی مستقل باشند.