تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
دکتر طارق لیساوی، نویسنده مراکشی و استاد دانشگاه، در یادداشتی مطرح کرد؛ آیا منابع موجود در زمین برای بشر کافی است؟ / برسی تفاوت نگاه اقتصاد اسلامی و نظام‌های سرمایه‌داری توسعه در اسلام تنها به جنبه‌های مادی محدود نمی‌شود، بلکه عمران زمین و آبادانی آن به‌عنوان یک وظیفه الهی و معنوی در قرآن مورد تأکید قرار گرفته است. در این راستا، اصول اسلامی توسعه اقتصادی را بر مبنای بهره‌برداری بهینه از منابع و مبارزه با فساد بنا نهاده و انسان را هم‌زمان به‌عنوان هدف و وسیله این توسعه معرفی می‌کند. این نگاه جامع، الگویی برای جوامع اسلامی فراهم می‌آورد تا از طریق هم‌افزایی بین اخلاق و اقتصاد، به سوی پیشرفت پایدار گام بردارند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از خبرگزاری رای الیوم؛ دکتر طارق لیساوی، نویسنده مراکشی و استاد دانشگاه، در یادداشتی مطرح کرد: برای احیای تمدن اسلامی برنامه توسعه باید با اخلاقیات اسلامی، هماهنگ باشد. این توسعه باید بر اساس ترکیب روح و ماده در یک قالب واحد باشد، به گونه‌ای که انسان را در چارچوب این مفهوم جامع ببیند. توسعه با این معنا فرآیندی جامع است که پس از تولید نیازهای ضروری و تأمین نیازهای اساسی آغاز می‌شود و با انسان شروع و پایان می‌یابد، چرا که انسان هم هدف توسعه است و هم وسیله آن. شاید این درک همان چیزی باشد که «محمد مهاتیر» در طراحی احیای مالزی به کار گرفته است.

عمران زمین

اسلام به توسعه اهمیت داده و معنای عمیق‌تری به آن بخشیده که همان "عمران" است. عمران در اسلام عبادتی برای خدا محسوب می‌شود و آن را از وظایف "خلافت" می‌داند، چنان که خداوند در قرآن می‌فرماید: «او شما را از زمین آفرید و در آن عمران را به شما واگذاشت» [هود- 61]. عمران زمین در این مفهوم به دنبال ساختن جامعه‌ای متقی است که از منابع در اختیار برای بهبود سطح زندگی خود بهره می‌برد و در عین حال تقوای الهی را احساس کرده و شکرگزار نعمت‌های خداوند باشد. مسلمانان اولیه نیز از واژه عمران زمین برای اشاره به توسعه اقتصادی استفاده می‌کردند و علما و زمامداران از ابتدای اسلام به عمران زمین دعوت کرده‌اند. این امر در نامه علی بن ابی‌طالب به والی مصر نیز مشهود است که فرمود: «توجه تو به عمران زمین باید بر جلب خراج برتری داشته باشد، چرا که خراج جز با عمران حاصل نمی‌شود…». گسترش عمران زمین منجر به افزایش فعالیت‌های تولیدی و در نتیجه افزایش درآمد خواهد شد.

فساد در زمین

قرآن در نقل داستان آغاز خلقت و آفرینش اولیه اشاره می‌کند که بزرگترین تهدید برای ادامه حیات طبیعی روی این کره، ریختن خون و فساد در زمین است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار خواهم داد. گفتند: آیا در آن کسی را قرار می‌دهی که در آن فساد کند و خون‌ها بریزد؟» [بقره- 30]. فساد ضد عمران است و بزرگترین خطری است که زندگی را تهدید می‌کند، خطری که فرشتگان از همان ابتدا به آن پی بردند و خداوند، ما را از آن هشدار داد: «و خداوند مفسدان را دوست ندارد» [مائده- 64] و همچنین فرمود: «و در زمین فساد نکنید» [بقره- 60] و «و پس از اصلاح آن در زمین فساد نکنید» [اعراف- 56].

مشکل اقتصادی

با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان توسعه اقتصادی را این‌گونه تعریف کرد: "مجموعه احکام، قواعد و ابزارهای شرعی که برای آبادانی زمین به‌منظور رفع نیازهای دنیوی جامعه انسانی و به‌جا آوردن عبادت خداوند متعال به کار گرفته می‌شوند." اسلام معتقد است که مشکل توسعه اقتصادی ناشی از کمبود منابع یا محدودیت‌های طبیعی نیست، برخلاف اندیشه‌های سرمایه‌داری و اقتصاد سنتی که بر اساس کمیابی منابع شکل گرفته‌اند، یعنی منابع موجود برای تأمین نیازهای مردم کافی نیستند. بنابراین، در این سیستم‌ها باید به دنبال راه‌هایی بود تا از منابع بهینه استفاده شود، زیرا کمیابی منابع مشکل اصلی اقتصاد سنتی است. اما در اقتصاد اسلامی، مشکل اقتصادی کمیابی منابع نیست؛ بلکه منابع فراوانی وجود دارد. مشکل اقتصادی در واقع ناشی از رفتار انسانی است که این منابع فراوان را هدر می‌دهد، در آن اسراف می‌کند و از آنها بهینه استفاده نمی‌کند. در واقع، مشکل اقتصادی به دلیل کمیابی منابع نیست، بلکه به دلیل کوتاهی انسان در استفاده از منابع برای خود و دیگران است. او به‌درستی از منابع استفاده نکرده، در توزیع آنها ناکارآمد بوده و توانایی‌های خود در کار و سرمایه‌گذاری را برای رفع نیازها و تأمین خواسته‌ها به‌کار نگرفته است. این معنا را می‌توان از آیه‌ای از قرآن نیز برداشت کرد: "و هیچ جنبنده در زمین نیست جز آنکه روزیش بر خداست و خدا قرارگاه (منزل دائمی) و آرامشگاه (جای موقت) او را می‌داند، و همه احوال خلق در دفتر علم ازلی خدا ثبت است." (سوره هود - 6)

کمیابی نسبی

مطالبی که بیان شد به این معنا نیست که به‌طور مطلق هیچ‌گونه کمیابی وجود ندارد، زیرا دنیا جایگاه نعمت بی‌پایان نیست و همه چیز در آن فراهم نیست. بر روی زمین، نیاز به تلاش برای به‌دست آوردن کالاها وجود دارد. برخی از منابع قابل تمام شدن هستند و منابع دیگری هنوز کشف نشده‌اند. این مسئله موجب تشویق به حرکت و فعالیت می‌شود. این موضوع نیز در آیه‌ای از قرآن ذکر شده است: "و اگر خدا روزی بندگان را وسیع و فراوان کند در روی زمین ظلم و طغیان بسیار کنند لیکن به اندازه‌ای که بخواهد (و صلاح داند) نازل می‌گرداند، که خدا به احوال بندگانش آگاه و بیناست." (سوره شوری – 27) اقتصاد اسلامی بر این باور است که خداوند زمین را خلق کرده و آن را به بنی‌آدم واگذار کرده است، همان‌طور که فرموده: "و زمانی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار خواهم داد." (بقره – 30) این بیانگر واگذاری زمین به بنی‌آدم است و کسی نمی‌تواند در این مسئله با آنها رقابت کند. از همین رو، خداوند زمین را برای سکونت و زندگی آماده کرده و آن را مانند قصری بنا کرده است. چنان‌که امام غزالی – رحمت‌الله علیه – می‌گوید: «قصرها معمولاً سقف‌های بلندی دارند، همان‌طور که خداوند فرموده: "و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم." (انبیا – 32) همچنین، سقف قصرها معمولاً تزئین شده است، همان‌طور که آسمان نیز مزین است. خداوند می‌فرماید: "و آسمان دنیا را با چراغ‌هایی (ستارگان) آراستیم و آن را از هر شیطان سرکشی حفظ کردیم." (فصلت – 12)»

ظلم انسان به انسان

اما مشکل اقتصادی در اسلام در ظلم انسان به خود و دیگران و ناسپاسی او نسبت به این نعمت‌ها نهفته است. خداوند منابع کافی برای رفع نیازهای مادی انسان فراهم کرده است، اما انسان به خاطر ظلم به خود و ناسپاسی‌اش این فرصت را از دست داده است. این ظلم در عرصه اقتصادی به شکل استفاده نادرست و توزیع ناعادلانه منابع بروز می‌کند. برای کمک به حل مشکل توسعه اقتصادی و بهبود بهره‌برداری و توزیع منابع، اسلام چندین ضابطه وضع کرده است که می‌توان به برخی از آن‌ها اشاره کرد.

کفایت به جای کفاف

اندیشه اسلامی بر ضرورت تأمین حداقل معیشت برای هر فرد در جامعه اسلامی تأکید می‌کند. اما منظور از این حد، تنها رفع نیازهای اولیه یا کفاف نیست، بلکه حد کفایت است. چون حد کفاف چیزی است که فرد مجبور به مبارزه برای بقا و جلوگیری از هلاکت است. در این زمینه، می‌توان به سخنی منصوب به ابوذر غفاری، اشاره کرد که نقل شده است: "تعجب می‌کنم از کسی که قوت روزانه خود را نمی‌یابد، چرا شمشیر خود را علیه مردم بلند نمی‌کند؟!" حد کفایت به معنای مسئولیتی است که یا به صورت مستقیم بر عهده افراد جامعه در قالب همیاری اجتماعی است، یا مسئولیتی عمومی که بر عهده جامعه و دولت می‌باشد و دولت به نمایندگی از افراد جامعه آن را اجرا می‌کند. حد کفایت حق مشروع تمامی افراد است، در صورتی که به دلایلی خارج از اختیار مانند بیماری، ناتوانی، پیری، یا بیکاری نتوانند این حد را تأمین کنند. در این رابطه، "ماوردی" در کتاب خود "احکام سلطانیه" می‌گوید: "به فقیر و مسکین از زکات به اندازه‌ای داده می‌شود که از فقر و مسکنت خارج شوند و به حداقل مرتبه غنا برسند، و مقدار کمک بر اساس کفایت سنجیده می‌شود." قابل ذکر است که حد کفایت امری نسبی و غیر ثابت است و بسته به شرایط جامعه و تغییر نیازها و الزامات تغییر می‌کند. نیازهای دیروز به الزامات امروز تبدیل می‌شوند و چیزهایی که دیروز تجملی به شمار می‌آمدند، امروز به نیازهای اساسی تبدیل می‌شوند. این تغییرات پیوسته و تصاعدی همراه با پیشرفت جامعه حرکت می‌کند. نبود مکانیزم‌های مؤثر برای هماهنگی با این تغییرات منجر به افزایش شکاف میان طبقات فقیر و ثروتمند می‌شود.

انسان؛ هدف و وسیله توسعه

در اندیشه اقتصادی اسلامی، انسان هم هدف توسعه است و هم مهم‌ترین وسیله آن. از این رو، اسلام به تربیت انسان برای انجام وظیفه "خلافت" توجه ویژه‌ای دارد. شرط خلافت یعنی اینکه ثروت برای خدمت به مخلوقانی که خلیفه خدا هستند، مهیا شود و آنان از آن بهره‌مند شوند، به این معنا که اجازه استفاده و بهره‌برداری از آن داده شود. خداوند در قرآن می‌فرماید: "و ما شما را در زمین قدرت بخشیدیم و در آن برای شما روزی‌هایی قرار دادیم، اما اندک سپاسگزاری می‌کنید" (اعراف: 10). تربیت انسان برای انجام وظیفه خلافت به معنای آبادانی زمین نیازمند تربیت اسلامی صحیح است و باید به او آموزش داده شود که مال، مال خداوند است، چنانکه خداوند می‌فرماید: "و از مال خداوندی که به شما داده است، به آنان بدهید" (نور: 33). همچنین باید به انسان یادآور شد که او موظف است از راه حلال مال به دست آورد و آن را در تولید و مصرف پاک استفاده کند. این باور از اینکه خداوند مالک حقیقی این اموال است و انسان فقط خلیفه‌ای بر آنهاست، نشأت می‌گیرد. بنابراین، انسان باید این اموال را به شکلی استفاده و توسعه دهد که بتواند زمین را که خداوند او را خلیفه آن قرار داده، آباد کند. ایمان به اینکه خداوند نعمت‌های جهان را برای خدمت به انسان مسخر کرده و او باید فعالیت اقتصادی کند، نیز از جمله باورهای اساسی است. همچنین، ایمان به تفاوت در روزی‌ها و اینکه انسان‌ها برای کمک به یکدیگر مسخر شده‌اند. از این رو، فرد مسلمان باید برای کسب روزی تلاش کند، به دستور خداوند عمل کند و به آنچه که خداوند بر اساس حکمت، عدالت و آگاهی خود برای او تعیین کرده، راضی باشد. چنانکه خداوند می‌فرماید: "آیا آنها باید فضل و رحمت خدای تو را تقسیم (و مقام نبوت را تعیین) کنند؟ در صورتی که ما خود معاش و روزی آنها را در حیات دنیا تقسیم کرده‌ایم و بعضی را بر بعضی به درجاتی (از مال و جاه دنیوی) برتری داده‌ایم تا بعضی از مردم (به ثروت) بعضی دیگر را مسخر خدمت کنند، و (بهشت، دار) رحمت خدا از آنچه (از مال دنیا) جمع می‌کنند بسی بهتر است." (زخرف: 32).

کار، عبادت است

ایمان به این که اشتغال به فعالیت اقتصادی عبادت است و تلاش برای کسب روزی و به‌کارگیری توانایی در این مسیر با هدف رضایت خداوند و کمک به انسان در انجام وظایف الهی‌اش، مورد پاداش قرار می‌گیرد و در روز قیامت نیز حسابرسی خواهد شد. خداوند می‌فرماید: «به پروردگارت سوگند، از همگی آنان بازخواست خواهیم کرد، از آنچه انجام می‌دادند» (حجر: 92-93). بنابراین، این فعالیت اقتصادی باید مطابق دستورات خداوند و با هدفی باشد که برای توسعه‌ای که به نفع همه امت است، صورت گیرد.

کار و جانشینی در زمین

عمران و آبادانی زمین مستلزم کار مداوم برای رشد و افزایش سرمایه به منظور تأمین نیازهای انسان تا روز قیامت است. منظور از کار این است که با تلاش پیوسته به توسعه منابع و افزایش محصول بپردازیم، تا رفاه امت و حمایت از موجودیت و ارزش‌های عالی آن تحقق یابد. این همان عمل صالحی است که با آن نفس تزکیه می‌شود، اخلاق شکل می‌گیرد، دامنه نیکی گسترش می‌یابد و دین، جسم، عقل، مال و نسل حفظ می‌گردد. در حدیثی منسوب به پیامبر اسلام (ص) آمده است: «هیچ مسلمانی درختی نمی‌کارد مگر این که هر چه از آن خورده شود برای او صدقه محسوب می‌شود». این کار همان چیزی است که جانشینی در زمین را محقق می‌کند. خداوند می‌فرماید: «خدا به کسانی از شما بندگان که (به خدا و حجّت عصر علیه السّلام) ایمان آرند و نیکوکار گردند وعده فرمود که (در ظهور امام زمان) در زمین خلافتشان دهد چنانکه امم صالح پیمبران سلف را جانشین پیشینیان آنها نمود، و دین پسندیده آنان را (که اسلام واقعی است بر همه ادیان) تمکین و تسلط عطا کند و به همه آنان پس از خوف و اندیشه از دشمنان ایمنی کامل دهد که مرا به یگانگی، بی هیچ شائبه، شرک و ریا پرستش کنند، و بعد از آن هر که کافر شود پس آنان به حقیقت همان فاسقان تبهکارند.» (نور: 55).

آماده‌سازی نیروی انسانی

برای این که انسان بتواند فعالیت‌های اقتصادی را به بهترین نحو انجام دهد، لازم است که او از نظر علمی و فنی آموزش داده شود. این کار از طریق آموزش، تربیت و فراهم کردن بهترین ابزارها و امکانات تولیدی صورت می‌گیرد. همچنین او باید در موقعیت مناسب قرار گیرد و مهارت‌هایی کسب کند که امت به آن‌ها نیاز دارد و به خلاقیت و نوآوری تشویق شود. علاوه بر این، باید احکام شریعتی را که دانستن آن‌ها ضروری است، بیاموزد تا در معرض گناه یا شبهه حرام قرار نگیرد. هدف از این امر، پرورش نیروی انسانی با ویژگی‌های صداقت و امانتداری به همراه تجربه و کارآمدی است؛ همان‌طور که خداوند در قرآن می‌فرماید: «یکی از آن دو دختر (صفورا) گفت: ای پدر این مرد را (که به شجاعت و امانت آراسته است) به خدمت خود اجیر کن که بهتر کسی که باید به خدمت برگزینی کسی است که توانا و امین باشد.» (قصص: 26). پس از آماده‌سازی نیروی انسانی از نظر روحی و فنی، باید فرصت‌های شغلی برای هر فرد توانمند فراهم شود و کار به‌عنوان یک تکلیف بر همه افراد قادر به انجام آن تحمیل گردد. اسلام افراد را به کسب روزی از طریق کار تشویق می‌کند. راه حقیقی توسعه، تنها با بسیج نیروی انسانی و به‌کارگیری آن در حوزه‌های مختلف تولید امکان‌پذیر است. فراهم کردن کار برای همه افراد توانمند، تضمین‌کننده استفاده از تمامی منابع تولیدی جامعه است و این امر یکی از وظایف حاکم نسبت به مردمش است. در مقاله بعدی، تلاش خواهیم کرد که بیشتر به این موضوع بپردازیم، ان‌شاءالله. و الله غالب على أمره و لكن أكثر الناس لا يعلمون.

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.