تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, برگزیده ترین ها, جامعه و فرهنگ, عرصه فرهنگ و تربیت, مشروح خبرها, یادداشت ها
شماره : 39648
تاریخ : ۴ دی, ۱۴۰۳ :: ۹:۴۸
ابزارها و قواعد اجتماعی فقه برای تدبیر مسئلۀ حجاب / تأکید بر امر به معروف و نهی از منکر در کنترل بی‌حجابی

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از اندیشکده رهیافت، محمدعلی فائضی در یادداشتی به موضوع ابزارها و قواعد اجتماعی فقه برای تدبیر مسئلۀ حجاب، پرداخته است که در ادامه به آن اشاره می‌شود.   بی‌عملی در عرصۀ فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و تبلیغی و درعین حال، حدود دو دهه فعالیت گشت ارشاد و چهاردهه فعالیت کنترلی و نظارتی در موضوعات اخلاقی و پوشش، باعث شده در عموم جامعه و حتی جامعۀ علمی دانشگاهی تصور شود دین، شرع و فقه فقط ابزارهای بگیروببند، مجازات، نظارت، کنترل، اجبار و الزام برای مدیریت فرهنگ و مسائل فرهنگی دارند. در یادداشت پیشین به بعضی زمینه‌ها و قواعد ایجابی موجود در ادبیات دینی و فقهی اشاره شد. در ادامه تلاش می‌شود مفاهیم و قواعد دیگر بیان شود که به‌نظر می‌رسد می‌توان از آنان در مدیریت و تدبیر مسئلۀ حجاب استفاده کرد.

«اقامۀ حجاب و رفع بی‌حجابی» از طریق «امر به معروف و نهی از منکر»

امر به معروف و نهی از منکر شاید پُربسامدترین مفهوم در سیاستگذاری و کنترل مسئلۀ حجاب بوده است؛ چه برای توضیح لزوم اقدام توسط مردم و چه برای تبیین چرایی مقابلۀ حاکمیت با بدحجابی و بی‌حجابی. امر به معروف و نهی از منکر یعنی مردم را به کار نیک واداشتن و از کار زشت بازداشتن. در ادامه نکاتی ناظر به چیستی امر به معروف و نهی از منکر بیان می‌شود.

اصل در امر به معروف و نهی از منکر، غرض یعنی اقامۀ واجب و رفع منکر است

  1. اصل هدف است؛ نه وسیله: امر به معروف و نهی از منکر واجب توصلی است[i] درمقابل واجب تعبدی. واجب کفایی است[ii] در مقابل عینی. واجب توصلی، واجبی است که قصد قربت در آن شرط نیست. واجب کفایی، واجبی است که مقصود و غرض مولا، تحقّق عمل است و با انجام آن توسط برخی مکلفین، تکلیف از دیگران برداشته می‌شود. شهیدثانی در شرح لمعه در باب امر به معروف و نهی از منکر می‌گوید: «وجوبهما (علی الکفایة) فی أجود القولین، للآیة السابقة ولأن الغرض شرعا وقوع المعروف، وارتفاع المنکر من غیر اعتبار مباشر معین فإذا حصلا ارتفع وهو معنی الکفائی» (شهید ثانی، 1412 ه.ق، ج2: 409).
بنابراین، آنچه در نهی از منکر اصل است، غرض یعنی مبارزه و ازبین‌بردن منکرات است و لذا روش و کیفیت انجام آن برعهدۀ عقل گذاشته شده است. به همین علت، منطق و تدبیر در کیفیت امر به معروف و نهی از منکر بسیار اساسی است. شهید مطهری می‌گوید: «در کار معروف و منکر باید تدابیر عملی اندیشید و باید دید چه طرز عملی مردم را به فلان کار نیک تشویق می‌کند و مردم را از فلان عمل زشت باز می‌دارد» (مطهری، 1388). شهید مطهری با ذکر مصداقی منظور از منطق و تدبیر در رفع منکر را توضیح می‌دهد و می‌گوید در آمریکا، زن‌ها قمارباز شدند و صحبت و نصیحت تأثیری نداشت. به‌جای آن باشگاه تأسیس کردند، مسئله حل شد! بنابراین، از نظر شهید مطهری، شکل و کیفیت رسیدن به غرض، یعنی مبارزه و رفع منکر را باید با عقل و تدبیر تشخیص داد. او ادامه می‌دهد: نماز تعبدی محض است «ولی  امر به معروف و نهی از منکر از کارهایی است که ساختمان و کیفیت ترتبی آن و اینکه در کجا مفید است و به چه شکل مفید است و مؤثر است و نتیجه می‌دهد، همه را شارع در اختیار عقل ما و فکر ما و منطق ما گذاشته است» (مطهری، 1388).
  1. با‌این‌حال، مبتنی‌بر لسان ادله، فقها می‌گویند «امر» و «نهی» به‌معنای عرفی خود باید حفظ شود و وجود داشته باشد و بیان حکم شرعی یا بیان مفاسد منکر و اثرات واجب کفایت نمی‌کند؛ مگر اینکه مخاطب از آن امر و نهی بفهمد (امام‌خمینی، 1368، ج1: 440)[iii].
  2. همان‌طور که در بخش «زمینه» گفته شد، بستر این فریضه در نظم اجتماعی ولایی است. شهید مطهری می‌گوید: «اساس امر به معروف و نهی از منکر نیکوکاری است. مگر ممکن است کسی بخواهد از خودگذشتگی کند و خود را در خدمت خلق خدا قرار دهد، بخواهد خودش خوب باشد و به مردم خوبی کند و آنگاه قدرتی بتواند جلوی خوبی او یا خوبی‌کردن او را بگیرد؟» (مطهری، 1388).
  3. باید به اهمیت امور واجب و حرام توجه کرد. برای مثال اگر رفع منکری، مانند بی‌حجابی، متوقف باشد بر ارتکاب حرام یا ترک واجبی دیگر (مانند ولایت میان مؤمنان)، باید ملاحظه اهمیت را نمود (ر.ک: امام‌خمینی، 1368، ج1: 440) [iv].
این فریضه – یعنی امر به معروف و نهی از منکر - شروط بسیار دیگری نیز دارد که این متن کوتاه ظرفیت پرداختن به آنان را ندارد (ر.ک: امام‌خمینی، تحریرالوسیله).

«دعوت و مبارزه برای حجاب» از طریق «جهاد»

با اینکه تصور می‌شود «جهاد» به‌معنای دفاع از دین و وطن در مقابل دشمن است، در کتب فقهی این مسئله باعنوان «دفاع» در کتاب حدود بحث و بیان می‌شود. جهاد اما «بذل جان و مال و تلاش در برافراشتن کلمۀ اسلام و إقامۀ شعائر ایمان» است (نجفی جواهری، 1362، ج 21: 3) که هدف آن، «دعوت به اسلام» است (همان، 18) که شامل جنگ و قتال با مشرکان و کافران نیز می‌شود. شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه نیز ذیل کتاب جهاد، بابی باعنوان «باب در کیفیت دعوت به اسلام» باز کرده و احادیثی را ذیل آن قرار داده است (ر.ک: وسائل الشیعه، 1370، ج 15، کتاب جهاد). او همچنین ذیل کتاب امر به معروف و نهی از منکر نیز ابوابی با همین مضمون گشوده است: «باب استحباب الدعا الی الایمان و الاسلام مع رجاء القبول و عدم الخوف» و «باب تأکد استحباب دعاء الاهل الی ایمان مع الامکان» (ر.ک: حر عاملی، 1370، ج6، کتاب امر به معروف و نهی از منکر). در یکی از احادیث، آمده است: «سلیمان‌بن‌خالد گوید: به امام‌صادقA عرض کردم: برای من خانواده‌ای است و آنان به سخن من گوش می‌دهند؛ آیا آنان را به این امر (ولایت) دعوت کنم؟ حضرت فرمود: بله. همانا خداوند در کتابش می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَأَهْلِیکمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ»[v] (حر عاملی، 1370، ج6: 189). با‌این‌حال، مباحث آیت‌الله خامنه‌ای در باب جهاد (خامنه‌ای، 1396)، از نوآوری‌هایی متناسب با مقاصد این پژوهش و مباحث گفته‌شده برخوردار است. ایشان با محور قرار‌دادن «دعوة الی الاسلام» و «از بین‌بردن موانع پیشرفت اسلام» در جهاد، قتال و جنگ نظامی را فقط یکی از انواع جهاد می‌دانند که تولید و اعمال «قدرت» دربرابر دشمن ابزار آن محسوب می‌شود که عنصر اساسی جهاد است. برخلاف مشهور که جهاد را به جهاد ابتدایی و دفاعی تقسیم می‌کنند، ایشان معتقد است که این تقسیم‌بندی متعلق به فقهاست، نه مستقیماً برگرفته از ادلۀ شرعی؛ به همین دلیل ایشان مستند به ادلّه حیثیات متعدّدی برای جهاد مطرح کرده و حدود ۶ تقسیم‌بندی جدید برای جهاد مطرح می‌کنند. همچنین معنای «دشمن» نیز از دیگر نوآوری‌های ایشان است که براساس ادلۀ فقهی، نه «مشرکان و اهل کتاب و بغاة»، که «طاغوت مُحارب» را متعلّق جهاد می‌دانند که از این جهت، فرقی میان کافر و حتی مسلمان نیست. بنابراین، ممکن است حالتی پیش آید که نیاز باشد علیه مسلمانی، «جهاد» کرد. با‌این‌حال، ایشان با نگاهی کلان و اجتماعی، جهاد اصلی و حقیقی را با «حاکمیت کفر» می‌دانند؛ نه افراد کافر. بنابراین، «مبارزه» عنوانی است که ایشان برای ترجمۀ جهاد بر‌می‌گزینند. «دعوة الی الاسلام» اما صرفاً به‌معنای گفتن «مسلمان شوید» نیست؛ بلکه منظور تبلیغی فرهنگی است که دربرابر تهاجم فرهنگی دشمن که ممکن است سالیان متمادی نیز طول بکشد و تا آنجا باید پیش رود که اتمام حجت شود و إعذار ایجاد شود (ر.ک: کعبی، 1398). نکتۀ مهم آن است که آنچه در اینجا مدنظر است، جهاد به‌معنای جهاد نظامی برای دعوت به اسلام نیست که با نام «جهاد دعوت» مشهور است – ومیان فقها اختلافی است؛ بلکه مطلق جهد و تلاش برای دعوت به اسلام از طرف مسلمانان و حاکمان اسلامی است که در احادیث و روایات بیان شده است. «دعوت مردم (جهان) به حجاب» را نیز می‌توان یکی از مصادیق این جهاد دانست. همچنین مقابله با طاغوت محارب، چه طاغوت خارجی و چه طاغوت داخلی و مسلمان علیه حجاب نیز از دیگر مصادیق جهاد در این موضوع است.

«مقاومت دربرابر دشمن» از طریق «دفاع»

دفاع بابی است که ابواب مقابله با محاجم را مطرح می‌کند. سده‌های گذشته دفاع را در بحثی ذیل حدود وتعزیرات مطرح کرده  و به سه دسته تقسیم کرده‌اند: نفس و حریم و مال (محقق حلی، 1408، ج4: 176/ شهید اول، 1392: 247)[vi]، امام‌خمینیe  اما در تحریرالوسیله، آن را ذیل باب جهاد آورده، دو دستۀ کلی کرده و دفاع از اساس اسلام را نیز به آن اضافه می‌کند: دفاع از اساس اسلام و قلمرو آن و دفاع از خود و مانند آن (خمینی، 1368، ج1: 461)[vii]. بحث از دفاع از ناموس نیز همیشه ذیل مبحث دفاع مطرح می‌شود. همین باعث شده بحث امام در نگاهی کلان مطرح شود و مبارزۀ اسلام و مسلمانان و کفر و دشمنان، اعم از تهاجم نظامی یا سیاسی و اقتصادی درنظر گرفته شود. مثلاً ایشان در چهارمین مسئلۀ این بخش می‌نویسند: «اگر بر قلمرو اسلام از استیلای سیاسی و اقتصادی که منجر به اسارت سیاسی و اقتصادی مسلمین و موهون‌شدن اسلام و مسلمین و ضعیف‌شدن آن‌ها می‌شود، ترس باشد، با وسیله‌های مشابه و مقاومت‌های منفی، دفاع واجب است؛ مانند نخریدن کالاهای آنان و ترک استفاده از آن، و ترک رابطه و معامله با آنان به‌طور مطلق» (خمینی، 1368، ج1: 461). همان‌طور که در بخش جهاد مطرح شد، مبتنی‌بر تعریف و مبنای آیت‌الله خامنه‌ای، این نوع از مقاومت و دفاع نیز ذیل عنوان «جهاد» تعریف خواهد شد.

مقاومت در مفهوم «جهاد کبیر»

بر‌این‌اساس، هنگامی که دشمن قصد استیلای سیاسی، اقتصادی [و فرهنگی اجتماعی] بر مسلمانان را داشته باشد، باید با «مقاومت منفی» در مقابل آنان دفاع کرد. بنابراین اگر دشمن تلاش کند بر «ناموس» مسلمانان استیلای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی یابد، لازم است از ایشان «دفاع» شود. تهاجم فرهنگی علیه حجاب می‌تواند از این دسته از تهاجمات باشد که بر مسلمانان واجب است دربرابر آن دفاع کنند. با اینکه جهاد متفاوت از دفاع بحث شده، دفاع در میان فقها نیز نوعی جهاد دانسته شده و در تقسیم‌بندی‌هایی، نوعی از جهاد ذکر شده است (منتظری، 1415ق.، ج ۱ :۱۱۵)[viii].  این معنای از دفاع و جهاد، از آیۀ شریفۀ «فَلَا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کبِیرًا»[ix] نیز به دست می‌آید. آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید: ««فَلا تُطِعِ الکفِرینَ وَ جَاهِدهُم بِه‌»، یعنی «بعدم الاطاعة»؛ عدم‌الاطاعة یعنی آن مصدری که فعل از آن انشقاق پیدا [می‌کند] و مستتر در آن فعل است؛ فَلا تُطِعِ الکفِرینَ وَ جَاهِدهُم بِه‌، یعنی به این عدم‌الاطاعة، جِهادًا کبیرًا؛ پس عدم‌الاطاعة شد جهاد کبیر» (06/03/1395).  

منابع:

  • قرآن کریم.
  • حر عاملی، محمد‌بن‌حسن (1370). وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه. قم: مؤسسۀ آل‌البیت علیهم السلام لاحیاء التراث.
  • خامنه‌ای، علی (1396). ثلاث رسائل فی الجهاد. تهران: انتشارات انقلاب اسلامی.
  • شهید ثانی، زین‌الدین‌بن‌علی (1412 ه.ق). الرَّوضَةُ البَهیةُ فی شرح اللُّمعَةِ الدِّمِشقیة. قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم.
  • عاملی (شهید اول)، محمد‌بن‌مکی (1392). اللمعه الدمشقیه، قم: دارالفکر.
  • کعبی، عباس (1398). نوآوری‌های فقهی در جهاد اسلامی. در سایت khamenei.ir
  • مطهری، مرتضی (1388). ده گفتار. تهران: صدرا.
  • محقق حلی، جعفر‌بن‌حسن (1408 ه.ق). شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام. قم: مؤسسۀ اسماعیلیان‌.
  • منتظری، حسینعلی (1415ق). دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه، قم: نشر تفکر.
  • نائینی، محمدحسین (1393). تنبیه الامه و تنزیه المله. تهران: بوستان کتاب.
نجفی، محمدحسن (1362). جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام. قم: موسسه نشر اسلامی [i]. (مسألة 13): لايعتبر فيهما قصد القربة والإخلاص، بل هما توصّليان لقطع الفساد وإقامة الفرائض. نعم لو قصدها يؤجر عليهما (امام خمینی، ج1، 1368: 441). [ii]. وهما واجبان على الكفاية على رأى، إلا الأمر بالمندوب فإنه مندوب (علامه حلی، إرشاد الأذهان إلى أحكام الإيمان، ج1: 352) [iii]. (مسألة 11): لايكفي في سقوط الوجوب، بيان الحكم الشرعي أو بيان مفاسد ترك الواجب وفعل الحرام، إلّاأن يفهم منه عرفاً- ولو بالقرائن- الأمر أو النهي، أو حصل المقصود منهما، بل الظاهر كفاية فهم الطرف منه الأمر أو النهي لقرينة خاصّة؛ وإن لم يفهم العرف منه. [iv] (مسألة 9): لو توقّفت إقامة فريضة أو قلع منكر على ارتكاب محرّم أو ترك واجب، فالظاهر ملاحظة الأهمّيّة. [v]. سوره تحریم / 6 [vi]‌. للإنسان أن يدفع عن نفسه و حريمه و ماله ما استطاع و يجب اعتماد الأسهل./ الدفاع عن النفس والمال والحريم بحسب القدرة معتمدا على الاسهل [vii]. وهو على‌ قسمين: أحدهما: الدفاع عن بيضة الإسلام وحوزته. ثانيهما: عن نفسه ونحوها. وأرادوا من الأول قتال المشركين والكفار لدعائهم إلى الاسلام والتوحيد والعدالة. ومن الثاني قتال من دهم المسلمين منهم للدفاع عن حوزة الاسلام وأراضي المسلمين ونفوسهم وأعراضهم وأموالهم وثقافتهم. [viii]‌. الجهاد على قسمين: وقسم الفقهاء الجهاد إلى قسمين: الجهاد الابتدائي، والجهاد الدفاعي. [ix]. سورۀ فرقان / 52

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.