به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از اندیشکده رهیافت، محمدعلی فائضی در یادداشتی به موضوع ابزارها و قواعد اجتماعی فقه برای تدبیر مسئلۀ حجاب، پرداخته است که در ادامه به آن اشاره میشود.
بیعملی در عرصۀ فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و تبلیغی و درعین حال، حدود دو دهه فعالیت گشت ارشاد و چهاردهه فعالیت کنترلی و نظارتی در موضوعات اخلاقی و پوشش، باعث شده در عموم جامعه و حتی جامعۀ علمی دانشگاهی تصور شود دین، شرع و فقه فقط ابزارهای بگیروببند، مجازات، نظارت، کنترل، اجبار و الزام برای مدیریت فرهنگ و مسائل فرهنگی دارند. در یادداشت پیشین به بعضی زمینهها و قواعد ایجابی موجود در ادبیات دینی و فقهی اشاره شد. در ادامه تلاش میشود مفاهیم و قواعد دیگر بیان شود که بهنظر میرسد میتوان از آنان در مدیریت و تدبیر مسئلۀ حجاب استفاده کرد.
«اقامۀ حجاب و رفع بیحجابی» از طریق «امر به معروف و نهی از منکر»
امر به معروف و نهی از منکر شاید پُربسامدترین مفهوم در سیاستگذاری و کنترل مسئلۀ حجاب بوده است؛ چه برای توضیح لزوم اقدام توسط مردم و چه برای تبیین چرایی مقابلۀ حاکمیت با بدحجابی و بیحجابی. امر به معروف و نهی از منکر یعنی مردم را به کار نیک واداشتن و از کار زشت بازداشتن. در ادامه نکاتی ناظر به چیستی امر به معروف و نهی از منکر بیان میشود.
اصل در امر به معروف و نهی از منکر، غرض یعنی اقامۀ واجب و رفع منکر است
- اصل هدف است؛ نه وسیله: امر به معروف و نهی از منکر واجب توصلی است[i] درمقابل واجب تعبدی. واجب کفایی است[ii] در مقابل عینی. واجب توصلی، واجبی است که قصد قربت در آن شرط نیست. واجب کفایی، واجبی است که مقصود و غرض مولا، تحقّق عمل است و با انجام آن توسط برخی مکلفین، تکلیف از دیگران برداشته میشود. شهیدثانی در شرح لمعه در باب امر به معروف و نهی از منکر میگوید: «وجوبهما (علی الکفایه) فی أجود القولین، للآیه السابقه ولأن الغرض شرعا وقوع المعروف، وارتفاع المنکر من غیر اعتبار مباشر معین فإذا حصلا ارتفع وهو معنی الکفائی» (شهید ثانی، ۱۴۱۲ ه.ق، ج۲: ۴۰۹).
بنابراین، آنچه در نهی از منکر اصل است، غرض یعنی مبارزه و ازبینبردن منکرات است و لذا روش و کیفیت انجام آن برعهدۀ عقل گذاشته شده است. به همین علت، منطق و تدبیر در کیفیت امر به معروف و نهی از منکر بسیار اساسی است. شهید مطهری میگوید: «در کار معروف و منکر باید تدابیر عملی اندیشید و باید دید چه طرز عملی مردم را به فلان کار نیک تشویق میکند و مردم را از فلان عمل زشت باز میدارد» (مطهری، ۱۳۸۸). شهید مطهری با ذکر مصداقی منظور از منطق و تدبیر در رفع منکر را توضیح میدهد و میگوید در آمریکا، زنها قمارباز شدند و صحبت و نصیحت تأثیری نداشت. بهجای آن باشگاه تأسیس کردند، مسئله حل شد! بنابراین، از نظر شهید مطهری، شکل و کیفیت رسیدن به غرض، یعنی مبارزه و رفع منکر را باید با عقل و تدبیر تشخیص داد. او ادامه میدهد: نماز تعبدی محض است «ولی امر به معروف و نهی از منکر از کارهایی است که ساختمان و کیفیت ترتبی آن و اینکه در کجا مفید است و به چه شکل مفید است و مؤثر است و نتیجه میدهد، همه را شارع در اختیار عقل ما و فکر ما و منطق ما گذاشته است» (مطهری، ۱۳۸۸).
- بااینحال، مبتنیبر لسان ادله، فقها میگویند «امر» و «نهی» بهمعنای عرفی خود باید حفظ شود و وجود داشته باشد و بیان حکم شرعی یا بیان مفاسد منکر و اثرات واجب کفایت نمیکند؛ مگر اینکه مخاطب از آن امر و نهی بفهمد (امامخمینی، ۱۳۶۸، ج۱: ۴۴۰)[iii].
- همانطور که در بخش «زمینه» گفته شد، بستر این فریضه در نظم اجتماعی ولایی است. شهید مطهری میگوید: «اساس امر به معروف و نهی از منکر نیکوکاری است. مگر ممکن است کسی بخواهد از خودگذشتگی کند و خود را در خدمت خلق خدا قرار دهد، بخواهد خودش خوب باشد و به مردم خوبی کند و آنگاه قدرتی بتواند جلوی خوبی او یا خوبیکردن او را بگیرد؟» (مطهری، ۱۳۸۸).
- باید به اهمیت امور واجب و حرام توجه کرد. برای مثال اگر رفع منکری، مانند بیحجابی، متوقف باشد بر ارتکاب حرام یا ترک واجبی دیگر (مانند ولایت میان مؤمنان)، باید ملاحظه اهمیت را نمود (ر.ک: امامخمینی، ۱۳۶۸، ج۱: ۴۴۰) [iv].
این فریضه – یعنی امر به معروف و نهی از منکر – شروط بسیار دیگری نیز دارد که این متن کوتاه ظرفیت پرداختن به آنان را ندارد (ر.ک: امامخمینی، تحریرالوسیله).
«دعوت و مبارزه برای حجاب» از طریق «جهاد»
با اینکه تصور میشود «جهاد» بهمعنای دفاع از دین و وطن در مقابل دشمن است، در کتب فقهی این مسئله باعنوان «دفاع» در کتاب حدود بحث و بیان میشود. جهاد اما «بذل جان و مال و تلاش در برافراشتن کلمۀ اسلام و إقامۀ شعائر ایمان» است (نجفی جواهری، ۱۳۶۲، ج ۲۱: ۳) که هدف آن، «دعوت به اسلام» است (همان، ۱۸) که شامل جنگ و قتال با مشرکان و کافران نیز میشود. شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه نیز ذیل کتاب جهاد، بابی باعنوان «باب در کیفیت دعوت به اسلام» باز کرده و احادیثی را ذیل آن قرار داده است (ر.ک: وسائل الشیعه، ۱۳۷۰، ج ۱۵، کتاب جهاد). او همچنین ذیل کتاب امر به معروف و نهی از منکر نیز ابوابی با همین مضمون گشوده است: «باب استحباب الدعا الی الایمان و الاسلام مع رجاء القبول و عدم الخوف» و «باب تأکد استحباب دعاء الاهل الی ایمان مع الامکان» (ر.ک: حر عاملی، ۱۳۷۰، ج۶، کتاب امر به معروف و نهی از منکر).
در یکی از احادیث، آمده است: «سلیمانبنخالد گوید: به امامصادقA عرض کردم: برای من خانوادهای است و آنان به سخن من گوش میدهند؛ آیا آنان را به این امر (ولایت) دعوت کنم؟ حضرت فرمود: بله. همانا خداوند در کتابش میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَأَهْلِیکمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ»[v] (حر عاملی، ۱۳۷۰، ج۶: ۱۸۹).
بااینحال، مباحث آیتالله خامنهای در باب جهاد (خامنهای، ۱۳۹۶)، از نوآوریهایی متناسب با مقاصد این پژوهش و مباحث گفتهشده برخوردار است. ایشان با محور قراردادن «دعوه الی الاسلام» و «از بینبردن موانع پیشرفت اسلام» در جهاد، قتال و جنگ نظامی را فقط یکی از انواع جهاد میدانند که تولید و اعمال «قدرت» دربرابر دشمن ابزار آن محسوب میشود که عنصر اساسی جهاد است. برخلاف مشهور که جهاد را به جهاد ابتدایی و دفاعی تقسیم میکنند، ایشان معتقد است که این تقسیمبندی متعلق به فقهاست، نه مستقیماً برگرفته از ادلۀ شرعی؛ به همین دلیل ایشان مستند به ادلّه حیثیات متعدّدی برای جهاد مطرح کرده و حدود ۶ تقسیمبندی جدید برای جهاد مطرح میکنند.
همچنین معنای «دشمن» نیز از دیگر نوآوریهای ایشان است که براساس ادلۀ فقهی، نه «مشرکان و اهل کتاب و بغاه»، که «طاغوت مُحارب» را متعلّق جهاد میدانند که از این جهت، فرقی میان کافر و حتی مسلمان نیست. بنابراین، ممکن است حالتی پیش آید که نیاز باشد علیه مسلمانی، «جهاد» کرد. بااینحال، ایشان با نگاهی کلان و اجتماعی، جهاد اصلی و حقیقی را با «حاکمیت کفر» میدانند؛ نه افراد کافر. بنابراین، «مبارزه» عنوانی است که ایشان برای ترجمۀ جهاد برمیگزینند.
«دعوه الی الاسلام» اما صرفاً بهمعنای گفتن «مسلمان شوید» نیست؛ بلکه منظور تبلیغی فرهنگی است که دربرابر تهاجم فرهنگی دشمن که ممکن است سالیان متمادی نیز طول بکشد و تا آنجا باید پیش رود که اتمام حجت شود و إعذار ایجاد شود (ر.ک: کعبی، ۱۳۹۸). نکتۀ مهم آن است که آنچه در اینجا مدنظر است، جهاد بهمعنای جهاد نظامی برای دعوت به اسلام نیست که با نام «جهاد دعوت» مشهور است – ومیان فقها اختلافی است؛ بلکه مطلق جهد و تلاش برای دعوت به اسلام از طرف مسلمانان و حاکمان اسلامی است که در احادیث و روایات بیان شده است.
«دعوت مردم (جهان) به حجاب» را نیز میتوان یکی از مصادیق این جهاد دانست. همچنین مقابله با طاغوت محارب، چه طاغوت خارجی و چه طاغوت داخلی و مسلمان علیه حجاب نیز از دیگر مصادیق جهاد در این موضوع است.
«مقاومت دربرابر دشمن» از طریق «دفاع»
دفاع بابی است که ابواب مقابله با محاجم را مطرح میکند. سدههای گذشته دفاع را در بحثی ذیل حدود وتعزیرات مطرح کرده و به سه دسته تقسیم کردهاند: نفس و حریم و مال (محقق حلی، ۱۴۰۸، ج۴: ۱۷۶/ شهید اول، ۱۳۹۲: ۲۴۷)[vi]، امامخمینیe اما در تحریرالوسیله، آن را ذیل باب جهاد آورده، دو دستۀ کلی کرده و دفاع از اساس اسلام را نیز به آن اضافه میکند: دفاع از اساس اسلام و قلمرو آن و دفاع از خود و مانند آن (خمینی، ۱۳۶۸، ج۱: ۴۶۱)[vii]. بحث از دفاع از ناموس نیز همیشه ذیل مبحث دفاع مطرح میشود.
همین باعث شده بحث امام در نگاهی کلان مطرح شود و مبارزۀ اسلام و مسلمانان و کفر و دشمنان، اعم از تهاجم نظامی یا سیاسی و اقتصادی درنظر گرفته شود. مثلاً ایشان در چهارمین مسئلۀ این بخش مینویسند: «اگر بر قلمرو اسلام از استیلای سیاسی و اقتصادی که منجر به اسارت سیاسی و اقتصادی مسلمین و موهونشدن اسلام و مسلمین و ضعیفشدن آنها میشود، ترس باشد، با وسیلههای مشابه و مقاومتهای منفی، دفاع واجب است؛ مانند نخریدن کالاهای آنان و ترک استفاده از آن، و ترک رابطه و معامله با آنان بهطور مطلق» (خمینی، ۱۳۶۸، ج۱: ۴۶۱).
همانطور که در بخش جهاد مطرح شد، مبتنیبر تعریف و مبنای آیتالله خامنهای، این نوع از مقاومت و دفاع نیز ذیل عنوان «جهاد» تعریف خواهد شد.
مقاومت در مفهوم «جهاد کبیر»
برایناساس، هنگامی که دشمن قصد استیلای سیاسی، اقتصادی [و فرهنگی اجتماعی] بر مسلمانان را داشته باشد، باید با «مقاومت منفی» در مقابل آنان دفاع کرد. بنابراین اگر دشمن تلاش کند بر «ناموس» مسلمانان استیلای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی یابد، لازم است از ایشان «دفاع» شود. تهاجم فرهنگی علیه حجاب میتواند از این دسته از تهاجمات باشد که بر مسلمانان واجب است دربرابر آن دفاع کنند. با اینکه جهاد متفاوت از دفاع بحث شده، دفاع در میان فقها نیز نوعی جهاد دانسته شده و در تقسیمبندیهایی، نوعی از جهاد ذکر شده است (منتظری، ۱۴۱۵ق.، ج ۱ :۱۱۵)[viii]. این معنای از دفاع و جهاد، از آیۀ شریفۀ «فَلَا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کبِیرًا»[ix] نیز به دست میآید. آیتالله خامنهای میگوید: ««فَلا تُطِعِ الکفِرینَ وَ جَاهِدهُم بِه»، یعنی «بعدم الاطاعه»؛ عدمالاطاعه یعنی آن مصدری که فعل از آن انشقاق پیدا [میکند] و مستتر در آن فعل است؛ فَلا تُطِعِ الکفِرینَ وَ جَاهِدهُم بِه، یعنی به این عدمالاطاعه، جِهادًا کبیرًا؛ پس عدمالاطاعه شد جهاد کبیر» (۰۶/۰۳/۱۳۹۵).
منابع:
- قرآن کریم.
- حر عاملی، محمدبنحسن (۱۳۷۰). وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه. قم: مؤسسۀ آلالبیت علیهم السلام لاحیاء التراث.
- خامنهای، علی (۱۳۹۶). ثلاث رسائل فی الجهاد. تهران: انتشارات انقلاب اسلامی.
- شهید ثانی، زینالدینبنعلی (۱۴۱۲ ه.ق). الرَّوضَهُ البَهیهُ فی شرح اللُّمعَهِ الدِّمِشقیه. قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم.
- عاملی (شهید اول)، محمدبنمکی (۱۳۹۲). اللمعه الدمشقیه، قم: دارالفکر.
- کعبی، عباس (۱۳۹۸). نوآوریهای فقهی در جهاد اسلامی. در سایت khamenei.ir
- مطهری، مرتضی (۱۳۸۸). ده گفتار. تهران: صدرا.
- محقق حلی، جعفربنحسن (۱۴۰۸ ه.ق). شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام. قم: مؤسسۀ اسماعیلیان.
- منتظری، حسینعلی (۱۴۱۵ق). دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه، قم: نشر تفکر.
- نائینی، محمدحسین (۱۳۹۳). تنبیه الامه و تنزیه المله. تهران: بوستان کتاب.
نجفی، محمدحسن (۱۳۶۲). جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام. قم: موسسه نشر اسلامی
[i]. (مسأله ۱۳): لایعتبر فیهما قصد القربه والإخلاص، بل هما توصّلیان لقطع الفساد وإقامه الفرائض. نعم لو قصدها یؤجر علیهما (امام خمینی، ج۱، ۱۳۶۸: ۴۴۱).
[ii]. وهما واجبان على الکفایه على رأى، إلا الأمر بالمندوب فإنه مندوب (علامه حلی، إرشاد الأذهان إلى أحکام الإیمان، ج۱: ۳۵۲)
[iii]. (مسأله ۱۱): لایکفی فی سقوط الوجوب، بیان الحکم الشرعی أو بیان مفاسد ترک الواجب وفعل الحرام، إلّاأن یفهم منه عرفاً- ولو بالقرائن- الأمر أو النهی، أو حصل المقصود منهما، بل الظاهر کفایه فهم الطرف منه الأمر أو النهی لقرینه خاصّه؛ وإن لم یفهم العرف منه.
[iv] (مسأله ۹): لو توقّفت إقامه فریضه أو قلع منکر على ارتکاب محرّم أو ترک واجب، فالظاهر ملاحظه الأهمّیّه.
[v]. سوره تحریم / ۶
[vi]. للإنسان أن یدفع عن نفسه و حریمه و ماله ما استطاع و یجب اعتماد الأسهل./ الدفاع عن النفس والمال والحریم بحسب القدره معتمدا على الاسهل
[vii]. وهو على قسمین: أحدهما: الدفاع عن بیضه الإسلام وحوزته. ثانیهما: عن نفسه ونحوها. وأرادوا من الأول قتال المشرکین والکفار لدعائهم إلى الاسلام والتوحید والعداله. ومن الثانی قتال من دهم المسلمین منهم للدفاع عن حوزه الاسلام وأراضی المسلمین ونفوسهم وأعراضهم وأموالهم وثقافتهم.
[viii]. الجهاد على قسمین: وقسم الفقهاء الجهاد إلى قسمین: الجهاد الابتدائی، والجهاد الدفاعی.
[ix]. سورۀ فرقان / ۵۲
https://ihkn.ir/?p=39648
نظرات