تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
محمد عباس کورانی پژوهشگر لبنانی علوم انسانی-اسلامی در یادداشتی مطرح کرد؛ قاعده «الله الله في نظم أمركم»، مبنای نظریه پردازی در دوران غیبت / مسیر پیش‌روی اقتصاد اسلامی برای دستیابی به نظامی متفاوت و موفق (بخش دوم) علم اقتصاد اسلامیِ غیرایده‌آلِ امروز، هنوز «نظام اقتصادی موفق، روشن و متفاوتی» که بتواند با نظام اقتصاد غربی رقابت کند و انسان را به رفاه، سعادت، آرامش و رضایت روانی و روحی برساند، ارائه نمی‌دهد. اما همین علم، ما را به نقاط خطر و ضعف‌های موجود در اقتصاد علمی و دقیق مدرن غربی آگاه می‌سازد و مسیرهایی برای گریز از سلطه اقتصادی و امنیتی کشورهای استعمارگر غربی نشان می‌دهد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی،در دنیایی که علوم انسانی مدرن روزبه‌روز از مبانی اخلاقی، انسانی و حتی عقلانی فاصله می‌گیرند، تلاش برای بازاندیشی این علوم از منظر اسلامی، ضرورتی گریزناپذیر است. محمد عباس کورانی، پژوهشگر لبنانی علوم انسانی-اسلامی، در بخش دوم یادداشت خود به تبیین تفاوت‌های بنیادین میان «علم پیش از خلقت» و «علم پس از خلقت» می‌پردازد و بر این اساس، نگاهی دوگانه به علوم انسانی اسلامی ارائه می‌دهد: علومی برای شرایط آرمانی و علومی برای وضعیت فعلی و برزخی: (بخش اول یادداشت)

ویژگی‌های علوم انسانی اسلامی، با تأکید بر اقتصاد اسلامی به‌عنوان نمونه‌ای از آن

اصطلاح «علم» خود به دو معناست:
۱. علمی ثابت پیش از خلقت.
۲. علمی مبتنی بر معادلاتی که برخی در آنِ واحد ثابت‌اند و برخی متغیر؛ چنان‌که در ابتدای سوره الرحمن به آن اشاره شده است: «علم قبل الخلق» و «علم بعد الخلق». علمی که از فطرت سالم سرچشمه می‌گیرد و علمی که با بیان، منطق و سخن گسترش می‌یابد.

علوم انسانی اسلامی نیز امروز به دو دسته تقسیم می‌شوند:
۱. علومی که برای شرایط آرمانی طراحی شده‌اند—یعنی در دولت عدل و فطرت در آخرالزمان.
۲. علومی که برای شرایط غیرآرمانی و در وضعیت برزخی فعلی تدوین شده‌اند—بر اساس قاعده «الله الله في نظم أمركم» (خدا را، خدا را! در نظم کارتان) و برخی اصول دینی موقتی.
با این تأکید که علوم اسلامی کامل و آرمانی تنها به‌دست معصوم (علیه‌السلام) و در دولت جهانی او محقق خواهد شد. اما اکنون که در آن شرایط نیستیم، نمی‌توانیم از علوم موجود دست بکشیم. بلکه باید با دقت و انتخاب‌گری، آنچه را که با آموزه‌های دین ناسازگار نیست، برگزینیم و به‌کار بندیم.

من در کتاب «العلوم الانسانية الاسلامية» می‌کوشم تا معادله‌ای برای همه زمان‌ها بیابم؛ راهی برای تعامل و رشد این علوم در هر عصر و شرایطی.

این یک پژوهش دینی نیست

در گذشته، علوم انسانی غربی با ارزش‌های دینی ما مسلمانان در تضاد بود. سپس این تضاد به مرحله‌ای رسید که با ارزش‌های انسانی و اخلاقی نیز ناسازگار شد. و امروز، این علوم به جایی رسیده‌اند که حتی با عقل و منطق هم در تضادند. طبیعی است که چنین تضادی باید به فروپاشی این علوم و شکست آن‌ها در واقعیت منجر شود؛ و شواهد زیادی هم برای این شکست در دنیای واقعی وجود دارد. اما اگر این علوم شکست‌خورده‌اند، چرا نشانه‌های این شکست در وضعیت فعلی غرب دیده نمی‌شود؟

پاسخ این است که غرب این شکست‌ها را توجیه می‌کند و با استفاده از شبکه عظیم رسانه‌ای و تبلیغاتی خود، واقعیت را پنهان نگه می‌دارد. آن‌ها با تغییر مداوم اهداف و غایات علم، از پاسخگویی طفره می‌روند و بحران را پنهان می‌کنند.

اما اگر علوم غربی شکست خورده‌اند، چرا ما رهایشان نمی‌کنیم تا در شکست خود غرق شوند؟ چون با گسترش فناوری و سلطه رسانه، اصلاح وضعیت هرچه زمان می‌گذرد دشوارتر – و حتی ناممکن – می‌شود. به‌عنوان مثال، نظام ربوی (بهره‌محور) فرصت‌های بزرگ اقتصادی را از حرکت جامعه می‌گیرد و سرمایه را در دست گروه بسیار کوچکی متمرکز می‌سازد که بر ساختارهای سیاسی نیز سلطه دارند.

وضعیت امروز علوم انسانی، شبیه حکایتی است که دیوانه‌ای سنگی در چاه می‌اندازد و صد عاقل هم نمی‌توانند آن را بیرون بیاورند.

علم اقتصاد اسلامی میان آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی

تمدن درخشان، پایدار و آینده‌ساز، بر پایه علوم انسانی اسلامیِ روزآمد شکل می‌گیرد. در واقع، تمدن پایدار آرمانی، بر اساس علوم انسانی آرمانی بنا شده است؛ علومی که در برخی اصول، قواعد، مفاهیم و حتی نتایج، با علوم انسانی معاصر یا غربی تفاوت دارند. این علوم، نه‌تنها برای مسلمانان بلکه برای همه مردم جهان—حتی غیرمسلمانان—سودمند، روشن و امیدآفرین‌اند.

علوم انسانی، از جمله علوم انسانی اسلامی، باید علاوه بر برخورداری از مفاهیم و قواعد هماهنگ، از ساختار درونی منسجمی نیز بهره‌مند باشند تا در مجموع، بنیانی منظم و یکپارچه پدید آورند. کافی نیست که صرفاً برخی مفاهیم اسلامی را در دل یک نظریه‌ی غربیِ از پیش‌ساخته جای دهیم؛ همان‌گونه که هر نظریه دینی در بستر و شرایط خاصی زاده می‌شود و از عوامل خاصی تأثیر می‌پذیرد، هر نظریه علمی اسلامی نیز باید در شرایطی مناسب و با منطق درونی خود به‌وجود آید تا ساختاری هماهنگ و باثبات پیدا کند.

نور علوم انسانی اسلامی تنها در شرایط آرمانی و در دولت آخرالزمان است که می‌درخشد؛ یعنی زمانی که عقل‌های بشری به کمال برسند و انسان‌ها واقعاً دریابند که از این دنیا چه می‌خواهند و چه باید بخواهند. (به سنت‌های الهی که در قرآن کریم آمده مراجعه شود.) آن‌گاه بشریت با اذعان به شکست همه راه‌حل‌های پیشین و ناتوانی آن‌ها در ساختن تمدنی حقیقی، راه را برای شکوفایی تمدن اسلامی باز خواهد کرد. با این‌حال، علوم انسانی اسلامی حتی در وضعیت فعلی، یعنی در شرایط غیرآرمانی، نیز نقاط قوت بسیاری دارد؛ نقاطی که اغلب ماهیتی انسانی، معنوی، دینی و آخرت‌محور دارند، هرچند ممکن است آثار دنیوی آن‌ها چندان آشکار نباشد.

پس علوم انسانی اسلامی امروز به دو گونه قابل تقسیم است:
۱. علومی که برای شرایط آرمانی طراحی شده‌اند،
۲. و علومی که برای شرایط غیرآرمانی فعلی کارآمدند.

و نباید کسی علوم اسلامی را با سنجه‌ی شرایط غیرآرمانی، ناکامل یا غیرآرمانی تلقی کند. این علوم، متناسب با وضعیت فعلی، در مسیر رشد و تکامل‌اند و در همین شرایط هم بهترین و آرمانی‌ترین حالت ممکن را عرضه می‌کنند.

معادلات علوم انسانی اسلامیِ حقیقی، تنها در شرایط آرمانی و در دولت عدل و قسط مبتنی بر فطرت، یعنی دولت آخرالزمان، به‌طور روشن و کامل محقق می‌شوند. اما علوم اسلامی در شرایط غیر آرمانی، حالتی برزخی دارند. از آن‌جا که امکان کنار گذاشتن کامل علوم انسانی غربی و دستاوردهای علمی امروز وجود ندارد، این علوم در وضعیت فعلی، بر پایه چند اصل شکل گرفته‌اند: تلاش پیوسته و مداوم، پیگیری و انباشت تدریجی دستاوردها با شعار «ز گهواره تا گور دانش بجوی»، و نیز مبتنی بر اصل نظم یعنی «الله الله فی نظم أمرکم».

در عین حال، این علوم در شرایط فعلی، ناگزیر از نوعی مدارا و تساهل نسبت به برخی اصول ثابت دینی‌اند؛ مانند استفاده از مفهوم تقیه یا جایگزین کردن مفاهیم پایدار و حقیقی با اصول موقتی و دوره‌ای، تا زمان مناسب. این کار در چارچوبی منسجم، مشروع، و قابل پذیرش با عنوان «نظریه ولایت تدریجی» انجام می‌شود.

با این حال، تأکید می‌کنیم که علوم انسانی اسلامیِ حقیقی، درخشان و پایدار، تنها به دست معصوم (علیه‌السلام) و در دولت او در آخرالزمان به‌طور کامل محقق خواهد شد؛ یعنی به دست رهبری آرمانی، در زمانی آرمانی، در دولتی آرمانی، و در تمدنی آرمانی. چنین تمدنی مانند خورشید خواهد درخشید و دیگر نظریه‌ها در برابر آن محو خواهند شد؛ همان‌گونه که نور خورشید، ماه و ستارگان را کمرنگ می‌کند. نتایج آن علوم نیز آشکار و خیره‌کننده خواهد بود.

امروز وقتی می‌خواهیم برنامه‌ درسی علوم اسلامی را طراحی کنیم، نباید علوم اسلامی حقیقی را فدای علوم عصری و موقتی کنیم، و همچنین نباید از اصول ثابت خود به خاطر سلطه‌ی علمی دیگران صرف‌نظر کنیم. اما از سوی دیگر، باید واقع‌گرا بود. رشته‌های دانشگاهی امروز بر اساس بازار سرمایه، نیازهای بازار کار، و نیز سیاست‌ها و منافع امنیتی، نظامی و سیاسی شکل می‌گیرند؛ این یک واقعیت انکارناپذیر است. نمونه‌ی روشن آن هم چیزی است که پس از طوفان مسجدالاقصی در دانشگاه‌های غربی رخ داد؛ جایی که مشخص شد بسیاری از این دانشگاه‌ها توسط سرمایه‌های ماسونی اداره می‌شوند.

با توجه به سلطه‌ی دانشگاه‌های غربی بر جهان، باید راه‌حل‌های موقتی اندیشید. متأسفانه علوم رایج امروز، مطابق با نیاز بازار کار و سرمایه‌ی هدایت‌شده طراحی شده‌اند و در نهایت، دانشجویان و جوانان و همه‌ی مردم به دنبال جایگاه و شغل در همین بازاری هستند که تحت سلطه‌ی علوم غربی است. سلطه‌ی غرب تا حدی است که حتی زبان علمی دنیا هم انگلیسی شده است.

بنابراین، چاره‌ای نیست جز آن‌که در شرایط فعلی، تا رسیدن به شرایط مطلوب، از آرمان‌گرایی کامل فاصله بگیریم و ترکیبی از علوم اسلامی و عصری را در برنامه‌ها بگنجانیم. اما تعیین این ترکیب باید به‌عهده ولی فقیه و مراجع عظام باشد.

در مجموع، جامعه، محیط، و پدیده‌ی جهانی‌سازی، نقش مهمی در موانع تحقق آثار مثبت علوم انسانی اسلامی هنگام اجرا دارند. پس در حال حاضر، باید ترکیبی متوازن از مفاهیم و موضوعات اسلامی و غربی را لحاظ کرد و در عین حال، برای رسیدن به جامعه و محیطی اسلامی‌تر و نزدیک‌تر به اسلام ناب محمدی تلاش کرد، و بر ولایت حقه پای فشرد.

در شرایط غیر آرمانی چه باید کرد؟

در شرایط غیر آرمانی، پیشرفت علمی از طریق تشکیل گروه‌هایی متشکل از اندیشمندانی محقق، دانشگاهی، و استادانی حاصل می‌شود که نگاه مطلق‌گرایانه به علوم غربی ندارند، یعنی معتقد نیستند که نظریه‌های علمی غربی همگی غیرقابل نقدند و در عین حال، با توسعه‌ی علوم انسانی در چارچوب یک دولت ولایی با همین نگاه نیز مخالفتی ندارند. چنین دولتی نیز باید امکانات مادی لازم را برای تولید علوم انسانی موقتی تأمین کند، که به‌طور موقت می‌توان آن را با عنوان «علوم انسانی اسلامی» نام‌گذاری کرد.

برای نمونه، در ادامه یک بررسی اولیه ارائه می‌کنیم از برخی موضوعات علم اقتصاد مدرن که اسلام ممکن است با دیده‌ی تسامح و تا حدی ناگزیر در شرایط فعلی بپذیرد، اما این پذیرش، موقتی و تا رسیدن به شرایط آرمانی است؛ زمانی که بتوان این اصول را با مبانی و قواعد اصیل و حقیقی جایگزین کرد.

به‌عنوان نمونه، تعریف کلاسیک اقتصاد از دیدگاه «لیونل رابینز» (۱۹۳۲) این‌گونه است:
«اقتصاد دانشی است که به مطالعه رفتار مصرفی انسان می‌پردازد، به‌عنوان رابطه‌ای میان اهداف مصرفی انسان و منابع محدود با کاربری‌های گوناگون.»
در این تعریف، «کمیابی» به‌معنای ناکافی بودن منابع برای تأمین همه‌ی نیازها و خواسته‌های انسان است.

اما این تعریف از کمیابی و نیازهای انسانی، مورد پذیرش اسلام نیست. در نگاه اسلامی، رفتار اقتصادی باید بر پایه‌ی انگیزه‌های دینی و اخلاقی تنظیم شود، با هدف حفظ سلسله‌مراتب نیازها و نظم منطقی امور. البته اختلاف اصلی فقط در تعریف نیست، بلکه در کاربرد عملی است.
از نظر اسلام، مشکل از همان ابتدا آغاز می‌شود؛ جایی که انسان در برابر مسئله‌ای ساختگی به‌نام «کمیابی» قرار داده می‌شود و در او حس طمع و رقابت برانگیخته می‌شود. این روند در نهایت به دسته‌بندی نیازهای واقعی و غیرواقعی انسان منتهی می‌شود؛ دسته‌بندی‌ای که در اقتصاد جهانی بر اساس نظریاتی انجام می‌شود که با دیدگاه اسلامی متفاوت‌اند.

اقتصاد مدرن از نظر علمی به دو بخش تقسیم می‌شود:
۱. اقتصاد خرد (رفتار افراد و شرکت‌ها)
۲. اقتصاد کلان (رفتار نظام‌ها و کشورها)
در هر دو، هدف اصلی دستیابی به بیشترین سود ممکن است؛ با هر روشی که شد. حتی خودشان این فرآیند را گاه «سرمایه‌داری وحشی» توصیف می‌کنند که در چارچوب بازار و قانون عرضه و تقاضا عمل می‌کند.

در این‌جا اسلام ورود می‌کند و محدودیت‌های شرعی و اخلاقی مشخصی برای دستیابی به سود قائل می‌شود؛ تا این سود نه‌تنها در دنیا مفید باشد، بلکه در آخرت هم زیان‌بار نباشد.

یکی از شاخه‌های علم اقتصاد، توضیح چگونگی کارکرد «نظام‌های اقتصادی» و روابط میان آن‌هاست؛ همچنین گسترش کاربرد روش‌های تحلیل اقتصادی در حوزه‌هایی فراتر از اقتصاد سنتی و ورود به عرصه‌هایی که به رفتارهای فردی انسان (از جمله سرمایه‌داران) در بستر جامعه مربوط می‌شود؛ مانند: جرم و جنایت، آموزش، خانواده، سلامت، حقوق، سیاست، دین، نهادهای مدنی، و حتی جنگ.

در این‌جا می‌بینیم که بسیاری از نظریه‌ها و فرضیه‌های اقتصادی، در اصل مورد اختلاف خود اقتصاددان‌ها هستند. در مقابل، اسلام برای تحلیل این رفتارهای انسانی، یک منظومه‌ی فکری متفاوت ارائه می‌دهد. هرچند اسلام نیز تأیید می‌کند که انسان ذاتاً دچار صفاتی همچون حرص، اضطراب، ناامیدی، شتاب‌زدگی، جدل‌گری، و بخل است — این ویژگی‌ها واقعی‌اند و در عمل خود را نشان می‌دهند — اما بر این باور است که باید حدود و چارچوب و هدایت و تربیتی وجود داشته باشد تا رفتار اقتصادی انسان، به تعادل برسد؛ نه اینکه رهاشده و بی‌نظم باشد.

حتی معادلات ریاضی و آماری در اقتصاد که برخی آن‌ها را همچون «وحی آسمانی» و غیرقابل نقد می‌دانند، در واقع دارای ضعف‌ها و خلأهای جدی هستند. کافی است بدانیم که چیزی به‌نام «اقتصاد زیرزمینی» وجود دارد، یا پدیده‌ای مانند «اقتصاد مافیایی» شکل گرفته است. از سوی دیگر، واقعیت‌هایی مانند قدرت بالای برخی خانواده‌های اقتصادی که حتی از توان دولت‌ها هم بیشتر است، به‌کلی در این معادلات نادیده گرفته می‌شود. در چنین شرایطی، اقتصاد بازار آزاد گاهی به شوخی آزاردهنده‌ای بدل می‌شود.

تمام نوشته‌های اندیشمندان اقتصاد، از «آدام اسمیت» گرفته تا «جان مینارد کینز» و «کارل مارکس»، شامل برخی اصول درست و واقعی هستند و همچنین دارای برداشت‌هایی صحیح در بستر جوامع خاص خود. اما این‌ها حقیقت مطلق نیستند، بلکه ترکیبی از درست و نادرست‌اند که نباید به‌صورت یکسان با آن‌ها برخورد کرد.

برای درک بهتر این موضوع، می‌توان به یک نمونه عینی و روشن اشاره کرد: برخوردهای اقتصادی «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور پیشین آمریکا با ایران. بر اساس معادلات اقتصادی و اجتماعی علمی، و مشورت‌هایی که او از بزرگ‌ترین دانشمندان و مشاوران امنیتی و اقتصادی دریافت کرد، انتظار می‌رفت که تحریم‌های اقتصادی سال ۲۰۱۴، ظرف یک سال و دو ماه و چهارده روز، به فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران منجر شود. اما با وجود گذشت بیش از ده سال و همه بحران‌هایی که در این مدت رخ داد، این پیش‌بینی محقق نشد؛ و این خود نشانه‌ای است از ناتوانی تحلیل‌های مطلق‌انگارانه در علم اقتصاد.

در این‌جا با شگفتی درمی‌یابیم که علم اقتصاد اسلامیِ غیرایده‌آلِ امروز، هنوز «نظام اقتصادی موفق، روشن و متفاوتی» که بتواند با نظام اقتصاد غربی رقابت کند و انسان را به رفاه، سعادت، آرامش و رضایت روانی و روحی برساند، ارائه نمی‌دهد. اما همین علم، ما را به نقاط خطر و ضعف‌های موجود در اقتصاد علمی و دقیق مدرن غربی آگاه می‌سازد و مسیرهایی برای گریز از سلطه اقتصادی و امنیتی کشورهای استعمارگر غربی نشان می‌دهد. چنین نظام اقتصادی‌ای، یک مرحله موقت به‌شمار می‌آید تا آن‌که شرایط ایده‌آل برای تولید علوم انسانی ایده‌آل فراهم گردد.

واقعیت این است که فارغ‌التحصیلان رشته‌های اقتصاد و مدیریت می‌توانند در مؤسسات و شرکت‌ها — چه در کشورهای خودمان و چه در غرب — موفق عمل کنند؛ زیرا ساختار این مؤسسات برگرفته از نظام غربی است. حتی جامعه ما نیز، در بنیان‌های خود، تا حد زیادی یک جامعه غرب‌زده است و به‌همین دلیل، اقتصاد موجود بر آن صدق می‌کند، مادامی که با غرب وارد چالش نشود. اما باید نسبت به نقاط ضعف و آسیب‌های نهفته در این علوم هوشیار باشیم و نباید آن‌ها را مطلقاً صحیح و غیرقابل نقد بدانیم؛ به‌ویژه زمانی که کشوری بخواهد در برابر سیاست‌های جهانیِ سلطه‌جویانه تصمیمی مستقل اتخاذ کند.

این‌گونه موفقیت‌ها در واقع موفقیت‌هایی جعلی‌اند، مانند بورس یا قمار؛ چراکه همان کسانی که افراد را در این نظام‌ها بالا می‌برند، می‌توانند آن‌ها را به پایین پرتاب کنند. نظام‌های اقتصادی غربی همچنین می‌توانند افراد را از طریق سازوکارهایی چون وام، بدهی، سبک زندگی تجملاتی و وابستگی به کالاهای لوکس، کنترل و مهار کنند.

از این‌رو، محتوای درسی علم اقتصاد اسلامی در شرایط غیرایده‌آل، در اصل همان اقتصاد مدرن غربی است، با این تفاوت که در آن تأکید می‌شود باید نسبت به خطرها و خلأهای این علم هوشیار بود. این آموزش می‌تواند ما را در گریز از سلطه اقتصادهای استعماری یاری دهد.

در بخش دوم از علم اقتصاد اسلامی، توصیف‌هایی کلی درباره رفتار اقتصادی انسان‌ها در جامعه‌ای آرمانی (مانند جامعه موعود در عصر ظهور) ارائه می‌شود و درباره نتایج شگفت‌انگیز آن در کنار گذاشتن جنگ‌ها و درگیری‌های جهانی، برقراری صلح میان ملت‌ها، و ایجاد آرامش و رضایت روحی و روانی فردی سخن گفته می‌شود. همچنین، نتایج معنوی این نظام در آخرت، برای کسانی که به جهان پس از مرگ باور دارند، مورد توجه قرار می‌گیرد — بدون آن‌که این باور به زور بر دیگران تحمیل شود.

برگرفته از کتاب «العلوم الانسانية الاسلامية» نوشته محمد کورانی.

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.