به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، آیت الله عباس کعبی عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در نشست علمی گروه حقوق در موسسه اموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره) مطرح کرد؛ یکی از توصیههای راهبردی مقام معظم رهبری در پیام تاریخی و تمدنی ایشان به حوزههای علمیه، توصیه به استخراج اولویتهای فقهی متناسب با علوم انسانی و با بهرهمندی از دانشگاهیان و استخراج نظامات اجتماعی اسلام و بحثهای اجتهادی جواهری متناسب با مقتضیات زمان است. حوزه نباید صرفاً در مقام تعلیم و تعلم باقی بماند، بلکه باید امتدادی اجتماعی و سیاسی نیز داشته باشد و در راستای حل مسائل واقعی جامعه ایفای نقش کند. در راستای تحقق این توصیه مهم رهبری، نکاتی را در حد فرصت بیان میکنیم: نکته اول اینکه در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برای بنیانگذاری نظامات اجتماعی ـ اعم از نظامات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی ،امنیتی، تربیتی، قضایی، علمی، فناوری و نظامی ـ مبتنی بر اسلام ناب و آموزههای اهل بیت علیهمالسلام نیازمند بازخوانی انتقادی، پالایش و بومیسازی علوم انسانی بر اساس معیارهای وحیانی هستیم. علوم انسانی را نباید مطلقاً نفی کرد و نه بیچونوچرا پذیرفت، بلکه باید به آنها به عنوان دستاوردهای بشری نگریست و از ظرفیتهای آنها، خصوصاً در زمینه موضوعسازی و توصیف واقعیتها، بهره گرفت. نکته دوم اینکه علوم انسانی توصیفی میتواند واقعیت را به صورت نسبی توصیف کند، چرا که مبنای آن پوزیتیویسم است و با وجود ادعای واقعگرایی، نمیتواند به عمق و پیچیدگی حیات انسانی و مناسبات گسترده آن دست یابد بلکه مبنای آن حدس و گمان و تراوشات فکری است؛ در مقابل، ما بر اساس مبانی وحیانی، میتوانیم فهمی عمیقتر، دقیقتر و جهتدار از انسان، جامعه، هستی و مناسبات حاکم بر زندگی بشر ارائه دهیم. بعد از موضوع سازی در علوم انسانی توصیفی، فقه میتواند به آنها جهت ارزشی و حکمی بدهد. یک دسته از علوم انسانی دستوری هم داریم که باید و نباید صادر میکند مانند حقوق و اخلاق و بخشی از اقتصاد که نمیتوانیم از انها پیروی کنیم و باید مبنا را فقه اسلامی قرار داد. نکته سوم: کاربست فلسفههای مضاف از جمله: فلسفه علوم اجتماعی، فلسفه معرفت، فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق، فلسفه سیاست، فلسفه فقه، فلسفه اقتصاد، و فلسفه تعلیم و تربیت با رویکرد معرفتشناسانه میتواند مبنای پایهای برای تحول علوم انسانی باشد. این فلسفهها میتوانند بستر مناسبی برای تعریف نظامات اجتماعی جدید، استخراج قواعد فقهی و در نهایت مسئلهسازی فقهی فراهم کنند لذا نقطه عزیمت در تحول علوم انسانی تدوین فلسفههای مضاف است. نکته چهارم: اینکه به منظور طراحی نظامات اجتماعی اسلام، باید از فقه فردی محض فراتر رفت و بر اساس فقه حکومتی نظامساز، که متناسب با اجتهاد اصیل و مقتضیات زمان باشد، حرکت کرد که باید با رویکرد تمدنی و با بهرهگیری از علوم انسانی طراحی شود. نکته پنجم: ما معتقدیم که اولویت امری عقلایی است پیش از آنکه شرعی باشد. هر عاقلی در حوزههای مختلف بینش، گرایش و رفتار، اولویتبندی میکند و بر اساس نظام اهم و مهم تصمیم میگیرد.