تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, برگزیده ترین ها, جامعه و فرهنگ, عرصه فرهنگ و تربیت, گزارش, مشروح خبرها
شماره : 42106
تاریخ : ۱۱ تیر, ۱۴۰۴ :: ۱۷:۱۳
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان مطرح کرد؛ عزت و کرامت نخستین شاخص تربیت / وحدت انقلابی و ضدانقلابی در جنگ تحمیلی نتیجه موفقیت جمهوری اسلامی در حفظ هویت مردم حجت‌الاسلام پناهیان با رد معیارهای رایج تربیت در جوامع غربی گفت: جامعه‌ای که نظم دارد اما در برابر ظلم ساکت است، تربیت‌یافته نیست. او «عزت و کرامت» را نخستین شاخص تربیت دینی معرفی کرد. حتی ضدانقلاب‌ها هم وقتی اسرائیل حمله کرد، ناراحت شدند؛ این یعنی روح اجتناب از طاغوت در جان این ملت ریشه دوانده است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در نخستین روز از محرم امسال که در هیئت محبین اهل‌بیت(ع) برگزار شد، به موضوع «شاخص‌های اصلی تربیت» پرداخت که در ادامه به آن اشاره می شود.   اگر بخواهیم از تربیت خود یا دیگران سخن بگوییم، این پرسش مطرح می‌شود که شاخص‌های یک تربیت خوب چیست؟ در هر فرآیند تربیتی، باید معیارهایی مشخص باشند تا بتوان سنجید که آیا فرد یا جامعه به درستی تربیت شده‌اند یا نه. برای مثال، در بیماری مانند سرماخوردگی، یکی از شاخص‌ها تب است. وقتی فرد تب دارد، او را پاشویه می‌کنند یا داروی ضد تب می‌دهند. شاخص موفقیت درمان، کاهش دمای بدن است. به همین ترتیب، در امر تربیت نیز باید شاخص‌هایی وجود داشته باشد تا بتوان ارزیابی کرد که اقدامات تربیتی یا فرهنگی ما چه میزان مؤثر بوده‌اند.   در سطح جامعه نیز اقدامات فرهنگی، در واقع نوعی از اقدامات تربیتی هستند؛ با این تفاوت که مخاطب آن‌ها جامعه است نه فرد. حال باید دید جامعه ما از نظر فرهنگی رشد کرده یا نه؟ شاخص‌های تربیت جامعه، همان عناصر و ارزش‌هایی هستند که در فرهنگ آن جامعه نهادینه شده‌اند. به عنوان مثال برخی در خصوص جوامع غربی می‌گویند «چقدر این‌ها بافرهنگ هستند» و علت آن را رعایت نظم درهمه امور، قانون‌مدار بودن و از قانون تبعیت کردن می دانند. هر چند این‌ موارد بدون شک نشانه‌های مهمی هستند، اما کافی نیستند.  

شاخصه نخست؛ عزت و کرامت

حال باید پرسید: جامعه‌ای که قانون‌مند است، اما در برابر ظلم و سلطه‌پذیری سکوت می‌کند، چقدر عزتمند است؟ و چه مقدار احساس کرامت می کند؟ آیا جامعه‌ای که اجازه می‌دهد قوانینی مانند کاپیتولاسیون در آن اجرا شود، صرفاً به دلیل نظم و قانون‌مداری‌اش، می‌توان آن را بافرهنگ نامید؟ در مورد افراد نیز همین مسئله مطرح است. ممکن است کسی ظاهر متین، مؤدب و اخلاقی داشته باشد، اما در دفاع از عزت و کرامت خود، تسلیم شود. اینجاست که پرسش اصلی مطرح می‌شود: آیا چنین فردی درست تربیت شده است؟   در واقع، اصل بحث بر سر این است که شاخص یک تربیت صحیح چیست؟ تربیت صحیح فرد، یا ارتقای فرهنگی جامعه، بر چه اساسی سنجیده می‌شود؟ کدام شاخص اولویت دارد؟ حتی قرآن نیز که هدفش تربیت انسان‌هاست، نخستین شاخص تربیتی‌اش ممکن است آن چیزی نباشد که اغلب ما تصور می‌کنیم؛ نه نماز خواندن است، نه عبادت و حتی نه اعتقاد به خداوند. با بررسی آیات و روایات، و جمع‌بندی مفاهیم تربیتی، می‌توان گفت که اولین و مهم‌ترین شاخص تربیت از نگاه قرآن، احساس عزت، کرامت و سربلندی است.  

 عوامل نابودی عزت و کرامت انسانی

گاهی ما دچار اشتباه می‌شویم و صرفاً به ظاهر نظم و قانون‌مندی دل می‌بندیم. می‌گوییم «خاک بر سر این بی‌نظمی ما، آفرین به نظم آن‌ها». اما از خود نمی‌پرسیم که چرا آن‌ها با همه نظم‌شان، به راحتی تسلیم زور می‌شوند؟ چرا فرهنگ‌شان نمی‌تواند جلوی سلطه‌پذیری را بگیرد؟ یکی از عوامل اصلی از بین رفتن عزت در آن جوامع، سست بودن بنیان خانواده است. مثلاً غیرت مردانه که نزد ما ارزشی مهم است، در آن فرهنگ‌ها نه‌تنها ناپسند شمرده می‌شود، بلکه به سخره گرفته می‌شود. وقتی عزت در خانه مرده باشد، مرد در جامعه برده می‌شود.   در درس روان‌شناسی اجتماعی، مرحوم دکتر کاردان می‌گفتند: در آلمان برای جلوگیری از تبعیت مردم از "پیشوا"، مطالعه کردند و دیدند که ریشه آن در ساختار پدرسالار خانواده‌هاست. نتیجه گرفتند که باید پدرسالاری را از بین ببرند. وقتی پدرسالاری در خانه نابود شود، شایسته‌سالاری در جامعه نیز از بین رفت. در این جامعه، مردم راحت‌تر سلطه بیگانگان را پذیرفتن. در نهایت، فرهنگ‌هایی که به ظاهر پیشرفته و منظم‌اند، ممکن است درونی‌ترین عنصر انسان بودن، یعنی «کرامت و عزت نفس» را از دست داده باشند. ژاپن برای سال‌ها پایتخت جهانی خودکشی بود. با وجود نظم، دقت، و سخت‌کوشی، چرا مردمانش خودکشی می‌کنند؟ چون آن شاخص اصلی را ندارند. یکی از عوامل از بین رفتن عزت و کرامت انسانی، فروپاشی بنیان خانواده است. مسائلی که شاید ساده به نظر برسند، اما دشمنان بشریت سال‌ها روی آن‌ها کار کرده‌اند. یکی از این مسائل، قمار است. چرا دین نسبت به قمار  حساس است؟ چون قمار از مسیر شایستگی عبور و به شانس تکیه دارد. وقتی برای رسیدن به موفقیت از شایستگی می‌گذری و به شانس متوسل می‌شوی، یعنی برای خودت ارزش و هویتی قائل نیستی. دین نه‌تنها نسبت به قمار حساس است، بلکه حتی نگاه کردن به ابزار قمار را هم در روایات ناپسند و زشت دانسته‌اند. زیرا قمار به کرامت انسانی لطمه می‌زند. بنابراین شاخص‌های مهمی مثل قانون‌پذیری، پرکاری، مهربانی، گذشت و...  برای تربیت انسان، جامعه و فرهنگ وجود دارد اما سؤال اینجاست: آیا بعد از این شاخص‌ها کرامت و عزت نفس ایجاد می شود؟  

عزت و کرامت در قرآن کریم

آیه قرآن کریم در این خصوص بیان می‌دارد: «وَلَقَد بَعَثنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسولًا أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ». ما در هر امتی پیامبری فرستادیم با این دو پیام: «عبادت خدا کنید و از طاغوت دوری بجویید.» اجتناب از طاغوت یعنی انسان کرامت خود را حفظ کند و بپذیرد که عبد غیر خدا نباشد. عبادت خدا یعنی در مسیر بندگی خدا، عزت و کرامت انسان حفظ می‌شود. خدا بندگانش را با کرامت پرورش می‌دهد. فرمود: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» – ما برای بنی‌آدم کرامت قائل شدیم. یکی از نشانه‌های این کرامت، حرمت غیبت یا پوشاندن گناهان بندگان است. در دین شاخص‌هایی داریم که نشان می‌دهد بندگی خدا نه‌تنها مخالف کرامت نیست، بلکه خود آورنده‌ی کرامت است.   نکته‌ای تاریخی عرض کنم. چرا اکثر مردم مکه به پیامبر ایمان نیاوردند؟ مگر با خدا آشنا نبودند؟ آنها با خدا آشنا بودند در نامه‌هایشان «بسم الله» می‌نوشتند. در شعرهای دوران جاهلیت هم واژه‌ی «الله» هست. خانه‌ی کعبه را وسط شهرشان گذاشته بودند. این‌که خانه خداست، می‌دانستند. در موسم حج، عباداتشان را انجام می‌دادند. حتی بسیاری از آداب حجِ فعلی ما، در آن زمان هم رواج داشت. اهل عبادت بودند، از شهرهای دیگر هم برای عبادت به مکه می‌آمدند. مقام حضرت ابراهیم را می‌شناختند. نبی‌شناس هم بودند. حتی شبی که تصمیم گرفتند پیامبر را بکشند، گفتند: صبر کنیم تا نزدیک صبح، که خانواده‌اش در خواب باشند و آسیبی نبینند. یعنی اهل اخلاق هم بودند.   اما چرا ایمان نیاوردند؟ چون پیامبر عزتی را برای مردم می‌خواست که خودشان آن را نمی‌خواستند! بنده تصورم این است که اگر همین امروز هم پیامبر با شعار «أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ» بین ما مبعوث شود، خیلی‌ها ممکن است به او ایمان نیاورند. البته باید انصاف داد که مردم ما در ماجرای اخیر سنگ تمام گذاشتند. اسرائیل به مردم حمله کرد، ملت ما واکنش نشان دادند. این نکته‌ی مهمی است. این یعنی جمهوری اسلامی در حفظ هویت و عزت مردم موفق بوده.باید دانست که هر ملتی اینگونه نیست. رهبر معظم انقلاب در آغاز بیانیه گام دوم انقلاب می‌فرمایند: هر ملتی قیام نمی‌کند، و هر ملتی هم که قیام کند، لزوماً قیام و انقلابش را حفظ نمی‌کند. مردم مکه از نظر اقتصادی وضعیت بدی نداشتند، زندگی‌شان در سطح متعارف زمان خود جریان داشت. وقتی رسول خدا به آنان می‌فرماید من آمده‌ام تا به شما عزت ببخشم، پاسخ می‌دهند عزت کیلو چند؟! ما را رها کن. این، حرفِ اغلب مردم دنیاست. در اروپا، مسیحیان چرا علیه صهیونیست‌ها قیام نمی‌کنند با وجود اینکه در دلشان هیچ علاقه‌ای به اسرائیل ندارند، حتی از یهودیان هم خوششان نمی‌آید. وقتی می‌بینند سیاستمدارانشان برده‌ی آن‌ها هستند، باز هم چیزی نمی‌گویند. این یعنی ذلت را پذیرفته‌اند.   با این حال، برخی تلاش می‌کنند دین را از سیاست جدا جلوه دهند. آیت‌الله جوادی آملی (دامت‌برکاته) در تفسیر آیه‌ی «وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ» سخن بسیار ظریفی فرمودند: اجتناب از طاغوت، خون می‌خواهد. یعنی اگر بخواهی از طاغوت فاصله بگیری، باید هزینه بدهی؛ چون طاغوت، تو را به حال خود رها نمی‌کند. او طاغوت است طغیان می‌کند و طبیعتش سلطه‌طلبی است.   ملت ما دوازده روز درگیر جنگ بود، اما بعد از پایان آن نمی‌گویند حالا جشن بگیریم؛ می‌گویند: «چرا اسرائیل را نابود نکردید؟» این سطح از مطالبه‌گری نشان‌دهنده رشد مردم ماست. یعنی جمهوری اسلامی توانسته سطح فهم و عزت‌طلبی ملت را بالا ببرد. ملت ما در این آزمون سخت، سربلند بیرون آمدند. حتی برخی از عناصر ضدانقلاب –که من آن‌ها را «ضدانقلاب محترم» می‌نامم– هم تحت‌تأثیر انقلاب اسلامی قرار گرفتند. چرا محترم؟ چون وقتی اسرائیل حمله کرد، همین‌ها هم ناراحت شدند. این یعنی در وجودشان روح اجتناب از طاغوت هست. یعنی حتی اگر با ما زاویه دارند، در عمق جانشان با طاغوت مشکل دارند که همان «وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ» است. این‌ها نتیجه تربیت انقلاب اسلامی است و معلم بزرگ این تربیت، سیدالشهدا علیه‌السلام است. ما گاهی ساده می‌گوییم امام حسین(ع) اسلام را حفظ کرد، اما شعار امام حسین در کربلا چه بود؟ «هیهات منّا الذله» یعنی برای حفظ عزت، جان می‌دهم اما ذلیل نمی‌شوم. این همان شعار رسول خدا بود.  

محبت بر امام حسین علیه السلام از لوازم شاخص عزت و کرامت

حالا باید دید لوازم شاخص اول بودنِ عزت و کرامت چیست؟ به وسیله این لوازم علاوه بر شناخت سایر شاخص‌های تربیتی می توان شاخص‌های اصلی را با شاخصه فرعی جدا کرد. خداوند متعال با محبتِ معجزه‌آسای امام حسین(ع)، ما را پای مکتب عزت کشاند. می فرماید یک قطره اشک برای اباعبدالله الحسین بهشت را واجب می‌کند. این سخن خیلی حکیمانه است. آقای بهجت می فرمودند پرثواب ترین عمل اشک بر اباعبدالله الحسین علیه السلام است. [audio mp3="https://ihkn.ir/wp-content/uploads/2025/07/1404.04.06-Panahian-HeiatMohebbinAhleBeit-ShakheshayeAsliTarbiat-01-32k.mp3"][/audio]

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.