تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
حجت الاسلام و المسلمین علی رضاییان استاد درس خارج حوزه علمیه قم در گفتگویی اختصاصی با پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح مطرح کرد؛ تحلیل فقهی جایگاه امنیت در نظام اسلامی از منظر حدیث نبوی / احساس ناامنی سلاح پنهان جنگ‌های نوین در منظومه معرفتی اسلام، با استناد به حدیثی از پیامر اکرم صل الله علیه و اله، امنیت پایه‌ای راهبردی برای تحقق وطن مطلوب و حیات طیبه است. استاد رضاییان، ضمن بررسی ابعاد فقهی امنیت، بر این باور است که امنیت به دو بخش واقعی و ذهنی تقسیم می شود که نا امنی ذهنی در غیاب تهدید واقعی می‌تواند فروپاشی روانی و اجتماعی را رقم زند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، حجت الاسلام و المسلمین علی رضاییان استاد درس خارج حوزه علمیه قم در گفتگویی اختصاصی با پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح مطرح کرد؛ [audio mp3="https://ihkn.ir/wp-content/uploads/2025/07/استاد-رضاییان-فقه-امنیت-1.mp3"][/audio] از پیامبر اکرم صل الله علیه و اله نقل شده است: «لا خیرَ فی القولِ إلا مع الفعل و لا حیاةَ إلا مع الصحة و لا وطنَ إلا مع الأمن و السرور». به‌موجب این بیان، هر موضوع یا موجودی، در صورتی واجد «خیر» خواهد بود که به نتیجه‌ای مطلوب و اثرگذار برسد؛ در این صورت است که می‌توان گفت آن موجود یا پدیده، به کمال خود نائل آمده است. در عرف دینی و اخلاقی، چنین حالتی معادل تحقق خیر دانسته می‌شود.   پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در این روایت، ابتدا می‌فرمایند: «لا خیرَ فی القولِ إلا مع الفعل»؛ یعنی سخن تنها زمانی نیکو و خیر محسوب می‌شود که با عمل همراه گردد. اگر سخنی در مقام اجرا و تحقق عملی قرار نگیرد، از منظر شریعت، فاقد ارزش حقیقی خواهد بود.   در ادامه، آمده است: «لا حیاةَ إلا مع الصحة». این عبارت، ناظر به حیات مادی و جسمانی انسان است و دلالت دارد بر این‌که سلامت، شرط اساسی حیات حقیقی است. این صحت می‌تواند جنبه‌های جسمی، روانی و حتی معنوی انسان را شامل شود.   در بخش پایانی حدیث، می‌فرمایند: «لا وطنَ إلا مع الأمن و السرور»؛ به‌معنای آن‌که وطن یا جامعه، تنها زمانی واجد مطلوبیت است که در آن امنیت و در پی آن، شادی و آرامش برقرار باشد. بر این اساس، امنیت شرط تحقق یک وطن واقعی تلقی می‌شود؛ وطنی که انسان در آن احساس سکونت، آرامش، و امکان رشد و تعالی دارد.  

تحلیل فقهی مفهوم امنیت در شریعت اسلامی

این پرسش مطرح است که امنیت، در نگاه شارع مقدس چه جایگاهی دارد؟ جایگاه امنیت در شریعت اسلامی، بنیادی و راهبردی است. فقیهان بیان داشته‌اند که شریعت، مجموعه‌ای از احکام برای تنظیم رفتار مکلف است به‌گونه‌ای که او در هر موضوعی، اراده شارع را امتثال کرده و به نتیجه مطلوب دست یابد. روایت فوق، در حقیقت تفسیری از همین اراده الهی است: در هر نعمتی که خداوند به بندگان ارزانی داشته، یک خیری وجود دارد که در عرصه عمل به کار گرفته شوند.   خداوند متعال نعمت سخن گفتن را به بشر اعطا کرده، اما خیر آن را در همراهی با عمل قرار داده است. صحت بدن را شرط تحقق حیات قرار داده و وطن را نیز در صورتی خیر می‌داند که در آن امنیت و در پی آن، سرور و آرامش برقرار باشد. این نظام، نظام احسن الهی است؛ نظمی که هر جزء آن اگر در جایگاه حقیقی خویش قرار گیرد، بیشترین بهره‌وری و کمال را در پی خواهد داشت.   در این نظام، امنیت اساس و زیربنای سایر کمالات اجتماعی تلقی می‌شود. نبود امنیت، مانع تحقق دیگر نعمت‌ها و خیرات خواهد بود. در جامعه‌ای که ترس و اضطراب غالب باشد، مفهوم وطن بی‌معنا می‌شود. وطن حقیقی جایی است که انسان‌ها در آن امکان اسکان، آرامش، و رسیدن به اهداف عالیه را داشته باشند. از این رو، امنیت، کارویژه اصلی وطن و بستر تحقق سایر خیرات اجتماعی است.  

اقسام امنیت و پیامدهای اجتماعی شکاف میان اقسام

  نکته اساسی دیگر، تمایز میان «امنیت واقعی» و «امنیت ذهنی یا ادراکی» است. گاه ممکن است تهدیدی محدود، از طریق رسانه‌ها و فضای مجازی به‌گونه‌ای بازنمایی شود که درک عمومی جامعه از آن، اغراق‌آمیز و متفاوت از واقعیت باشد. چنین شکافی میان واقعیت و ادراک، منجر به پدیده‌ای می‌شود که از آن به عنوان «احساس ناامنی» یاد می‌شود؛ پدیده‌ای که می‌تواند پیامدهای روانی، اجتماعی و حتی سیاسی گسترده‌ای در پی داشته باشد.   در شرایطی که فضای ذهنی جامعه به‌گونه‌ای مدیریت شود که کوچک‌ترین تهدید، به‌منزله بحرانی گسترده تلقی گردد، فروپاشی روانی جامعه آغاز می‌شود. در این وضعیت، امنیت واقعی جامعه خدشه‌دار نمی‌شود، اما حس ناامنی، رفتار اجتماعی را مختل می‌سازد. این مسئله در جنگ‌های شناختی اخیر، از جمله اقدامات رسانه‌ای رژیم صهیونیستی، نمود روشنی دارد؛ آنان از طریق سانسور و مهندسی ادراک، تلاش کرده‌اند برای جامعه خود امنیت روانی ایجاد کرده و در جامعه ما، ترس و تزلزل را القا نمایند.   از منظر فقه امنیت، باید میان این دو ساحت تفکیک قائل شد: ۱. امنیت واقعی و عینی؛ ۲. امنیت ذهنی و ادراکی.   هر دو ساحت در فرآیند اجتهاد فقهی اهمیت دارند، زیرا هر دو بر رفتار مکلف تأثیرگذارند. به‌ویژه در عصر حاضر که فضای مجازی بر ادراک عمومی سیطره دارد، اهمیت ساحت دوم بیشتر شده است. جامعه‌ای که دارای امنیت واقعی است اما نتواند حس امنیت را تقویت کند، به‌تدریج در معرض فروپاشی روانی قرار خواهد گرفت.  

ادله فقهی وجوب امنیت

در گام بعدی، این پرسش مطرح می‌شود که آیا امنیت، وجوب فقهی دارد؟ و اگر چنین است، مکلف آن کیست، موضوع آن چیست و غایت آن کدام است؟ در پاسخ ابتدایی می‌توان گفت: امنیت، واجب عقلی است. اگر شریعت نیز بر آن تأکید کرده باشد، این تأکید، ارشاد به همان حکم عقل است.   امنیت به‌طور کلی، عبارت است از فراهم‌آوردن تمامی شرایط و اسبابی که یک موجود یا موضوع را در مسیر حفظ و تحقق هدف مطلوبش قرار می‌دهد. در مکاتب مختلف، تعاریف متعددی از امنیت ارائه شده است، اما تعریف فوق، با نگاه فطری، اسلامی و جامع، هم‌خوانی بیشتری دارد. بنابراین تمام عوامل و عللی که موجب می‌شوند یک موجود یا یک موضوع حفظ شود و سپس به آثار کمالی و اهداف خود برسد، در ذیل مفهوم «امنیت» معنا پیدا می‌کنند.   انسان، به‌مثابه موجودی هدفمند، برای رسیدن به مقاصد وجودی خود نیازمند بسترهایی امن است. اگر شارع، هدفی را برای او معین کرده، عقل حکم می‌کند که ابزار تحقق آن هدف نیز باید مهیا شود. بنابراین، حفظ نفس، حفظ حیات، و امنیت، احکامی عقلانی و مورد تأیید شریعت‌اند. همین حکم عقلی، مورد تأیید و امضای شارع نیز قرار می‌گیرد. چنان‌که گفته‌اند: «کُلُّ ما حَکَمَ بِهِ العَقلُ، حَکَمَ بِهِ الشّرع.»   از منظر نظام تکوین و تشریع، امنیت، ضرورتی بنیادین است؛ امری که عقل، نقل و سیره عقلاء بر آن اتفاق دارند. همه ملت‌ها، در همه اعصار و در همه مناطق، بر ضرورت تأمین امنیت برای تحقق حیات و تعالی انسانی تأکید داشته‌اند. از این جهت، امنیت نه‌تنها امری شرعی و عقلانی، بلکه ضرورتی عقلایی و فطری است که ریشه در حکمت الهی دارد.  

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.