تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
حجت الاسلام و المسلمین علی رضاییان استاد درس خارج حوزه علمیه قم در گفتگویی اختصاصی با پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح مطرح کرد؛ فقه تمدنی، امنیت را شرط تحقق عدالت و پیشرفت می‌داند/ وقتی ذهن باور نمی‌کند، امنیت بی‌ثمر می‌ماند امنیت در نگاه اسلام ابزاری برای رسیدن به کمال است. از نگاه فقه تمدنی، قدرت حقیقی ایمان است که از مولفه های اصلی امنیت به شمار می رود. بر این اساس اگر هم سلاحی ساخته می شود که دشمن را به لرزه در می آورد، آن را با نگاه به خداوند و ایمان خود کارآمد می دانند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، حجت الاسلام و المسلمین علی رضاییان استاد درس خارج حوزه علمیه قم در گفتگویی اختصاصی با پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح مطرح کرد؛ [audio mp3="https://ihkn.ir/wp-content/uploads/2025/07/استاد-رضاییان-فقه-امنیت-3-1.mp3"][/audio] آن‌گاه که حضرت ابراهیم علیه‌السلام برای مکانی که قرار است محل سکونت امت او باشد دعا می‌کند، اولین دعای او امنیت است: «رَبِّ اجعل هذا البلدَ آمِناً». او ابتدا از خداوند می‌خواهد این سرزمین، سرزمینی امن باشد. سپس دعا می‌کند: «وارزق أهلَه من الثمرات» یعنی روزی و نعمت‌های مادی پس از تحقق امنیت مطرح می‌شود. این نکته مهمی است؛ چراکه حضرت ابراهیم، پیامبری پدرگونه برای امت خویش است، و نگاه او به امت، همانند نگاه پدری مهربان به فرزندانش است. وقتی قرار است نسل‌های آینده در مکانی ساکن شوند، نخستین خواسته‌ی هر پدر دلسوز، امنیت آن مکان است. زیرا اگر امنیت نباشد، نه تنها روزی و رفاه، بلکه حیات و پیشرفت هم به خطر می‌افتد. اما در جهان امروز، مفهوم امنیت فراتر از تهدیدهای عینی و فیزیکی است. امروزه بسیاری از تهدیدات از جنس روانی و ذهنی‌اند. ممکن است فردی از امکانات مناسبی برخوردار باشد، اما در فضای ذهنی و روانی‌اش چنین القا شود که آنچه دارد، ناکافی، ناپایدار یا بی‌ارزش است. در این شرایط، فرد حتی اگر در بهترین موقعیت هم باشد، احساس امنیت و رضایت نخواهد داشت. این تصور ذهنی می‌تواند منجر به اضطراب، ناامیدی و احساس بی‌ثباتی شود، و در نهایت او را از بهره‌بردن از نعمت‌های در دسترسش بازدارد. در چنین حالتی، فرد نمی‌تواند از رزقی که خداوند برایش فراهم کرده بهره‌مند شود؛ چراکه احساس می‌کند این رزق یا ماندگار نیست یا شایسته‌ی او نیست. این احساس ناامنی ذهنی می‌تواند فرد را تا مرز انزجار از زندگی و انفعال کامل پیش ببرد.در سطح اجتماعی نیز همین موضوع صادق است. جامعه‌ای که احساس امنیت نداشته باشد، ولو از امکانات فراوانی برخوردار باشد، نمی‌تواند مسیر پیشرفت را طی کند. خطر بزرگ‌تر آنجاست که این نا امنی نه در واقعیت، بلکه در ذهن و افکار مردم شکل گرفته باشد. رسانه‌ها، نخبگان، و حتی برخی افراد به ظاهر دلسوز، می‌توانند با القای نادرست، ذهن جامعه را به سمتی ببرند که باور کند راهی جز تکرار مسیری که پیش‌تر بارها آزموده و نتیجه نداده، وجود ندارد. ما نمونه‌ی این تجربه را در تعاملات گذشته با برخی کشورهای متخاصم دیده‌ایم. بارها مسیر مذاکره و توافق را آزموده‌ایم و بارها دیده‌ایم که نتیجه‌ای در برنداشته است. اما باز هم کسانی تحت عنوان «اهل‌فن» یا «دانایان عرصه سیاست» تلاش دارند ذهن جامعه را قانع کنند که تنها راه نجات، همان راهی‌ست که بارها بی‌ثمر بوده است. در این‌جا است که باید به حافظه‌ی تاریخی جامعه تکیه کرد. نباید اجازه دهیم جامعه تجربه‌های پرهزینه‌ی خود را فراموش کند. اگر ما بارها دیده‌ایم که قدرت، عزت و پیشرفت از راه اتکا به خود، مقاومت، و تکیه بر ظرفیت‌های داخلی حاصل شده، نباید اجازه دهیم با القائات نادرست ذهن جامعه شرطی شود و احساس کند تنها راه، همان راهی‌ست که پیش‌تر شکست‌خورده است. در هر مکتبی—چه الحادی و چه الهی—برای بقا، «قدرت» یک مؤلفه‌ی اصلی است. اما تفاوت در این است که مکتب‌های مادی‌گرا، قدرت را بدون مرز می‌دانند، در حالی که در مکتب الهی، قدرت باید در چارچوب اخلاق، معنویت و هدایت باشد. در نگاه دینی، قدرت باید وسیله‌ای برای رسیدن به کمال انسان و تعالی جامعه باشد، نه فقط ابزاری برای بقا. در فقه اسلامی نیز همین رویکرد دنبال می‌شود. وقتی شارع مقدس چیزی را واجب یا حرام اعلام می‌کند، به‌خاطر آن است که آن مسیر یا مانع کمال است یا وسیله‌ی آن. بنابراین، «فقه امنیت» بخشی از فقه تمدنی است که نگاهش نه فقط به بقا، بلکه به رشد، عدالت، پیشرفت و عزت است. پس، جامعه‌ای که بخواهد در مسیر پیشرفت حرکت کند، باید احساس امنیت را در ساحت ذهن و روان مردم خود ایجاد و حفظ کند. باید به مردم خود نشان دهد که قدرت، عزت و نعمت‌های موجود، واقعی، قابل اتکا و در راستای کمال انسانی‌اند. تنها در این صورت است که مردم از امکانات خود بهره‌مند می‌شوند، به آینده امیدوار می‌مانند، و برای ساختن تمدن اسلامی تلاش خواهند کرد. در اینجا قدرت واقعی و اصلی، همان قدرت ایمان است. قدرتی که معادلات را دگرگون می‌کند. جامعه‌ای که به آیه‌ی «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة» عمل می‌کند، قدرت و قوت را نخست در درون خود، در نسبت با جهان هستی و خداوند متعال می‌جوید؛ سپس ابزارهای بیرونی را برای تحقق عمل و اهداف خود به کار می‌گیرد. حتی اگر جامعه‌ای سلاحی طراحی می‌کند که نگاه‌ها را خیره می‌سازد و دشمن را به ترس و لرزه می‌اندازد، این سلاح در منظومه فکری ایمانی، تنها با اتکال به خداوند قادر متعال معنا می‌یابد و کارآمد می‌شود. این نوع قدرت، هم ذهنی و نرم است و هم واقعی و عینی. بنابراین، یک جامعه باید ابتدا واقعیات پیرامونش را درست ببیند و ذهن‌ها با این واقعیات هماهنگ باشند. درک ما از واقعیت هستی در این مسیر بسیار تعیین‌کننده است. فرض کنید دو نفر در دو سوی یک دره قرار دارند و هر دو دستشان در دست فردی بالاتر قرار گرفته. اما یکی آگاه است و باور دارد که نگه داشته شده، در حالی که دیگری چنین باوری ندارد. این تفاوت، در احساس امنیت بسیار اثرگذار است. کسی که تنها بر خود و توانایی‌های شخصی‌اش تکیه دارد، در مقایسه با فردی که علاوه بر داشته‌هایش، بر قدرت لایزال خداوند هم تکیه دارد، وضعیت کاملاً متفاوتی خواهد داشت. قدرت الهی، به او حس آرامش و امنیت می‌دهد و نگاهش به ابزار و داشته‌ها را متحول می‌کند. اگر از این مزیت عظیم در جامعه ایمانی بهره نگیریم، در واقع حقیقت هستی را نادیده گرفته‌ایم. در تاریخ خود نیز کم شاهد نبوده‌ایم که «قلیل»‌هایی به یاری خداوند بر «کثیر»‌هایی پیروز شده‌اند؛ از دوران دفاع مقدس و جنگ ۱۲ روزه گرفته تا فتنه‌های مختلف و معجزات الهی در طبس یا اصابت موشک‌ها به تلاویو و حیفا. در جامعه‌ی ایمانی ما، همواره یک انسجام حول محور توحید شکل گرفته است. مردم ایران، از دیرباز در بستر اندیشه‌ی توحیدی زندگی کرده‌اند و این پیوند، شاخص اصلی و ذهنی آن‌ها در مواجهه با واقعیات بوده است. ما باید واقعیت را با آنچه در ذهن داریم تطابق دهیم و واقعیت را درست ببینیم. در بیانات امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب نیز بارها به این اصل اشاره شده است. شهدای ما نیز در وصیت‌نامه‌ها و توسل‌هایشان نشان دادند که قدرت اصلی‌شان نه از ابزار مادی، بلکه از ایمان و باور به خداوند بوده است؛ قدرتی که دشمن از آن بی‌بهره است. بنابراین، امنیت روانی و ذهنی اگر به درستی در یک جامعه حاکم شود، معادلات را تغییر می‌دهد. در عرصه‌ی جنگ، صلح، مذاکره و دیگر تعاملات، جامعه باید بر پایه‌ی «فقه امنیت» حرکت کند. این یک وظیفه‌ی شرعی برای نظام و نخبگان سیاسی است که ابتدا واقعیت را برای مردم تبیین کنند. واقعیتی که در آن، حادثه‌ای مثل جنگ تنها یک بخش است؛ اصل، همان شاخص توحیدی است که جامعه ایمانی ایرانی، از گذشته تاکنون با آن شناخته شده است. البته این نگاه مختص به ایران نیست؛ بلکه هر جامعه‌ای در محور مقاومت مانند لبنان، یمن، عراق و افغانستان، برای رسیدن به امنیت پایدار، ابتدا باید نسبت خود را با واقعیت هستی تعریف کند. از همین‌جاست که امنیت درونی شکل می‌گیرد و در رفتار و کنش‌های اجتماعی بروز می‌یابد. نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «لا خیر فی القول الا مع الفعل، و لا خیر فی الوطن الا مع الأمن». یعنی خیر و برکت تنها زمانی معنا پیدا می‌کند که امنیت وجود داشته باشد؛ و این امنیت نخست باید در درون انسان‌ها تحقق یابد، از طریق درک درست واقعیت هستی که ریشه در توحید دارد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، جامعه اسلامی به قدرتی می‌رسد که دشمن احساس ناامنی کرده و دچار هراس می‌شود. بنابراین، شاخص‌های ایمانی و تصورات صحیح، هم امنیت جامعه را تأمین می‌کنند و هم ترس را در دل دشمن می‌نشانند؛ به‌گونه‌ای که دشمن درخواهد یافت که این جامعه نه قابل تغییر است، نه قابل شکست. در نهایت، باید به نکته‌ای مهم اشاره کرد: امنیت، تنها با عوامل ایجابی محقق نمی‌شود؛ بلکه نیازمند عوامل سلبی یا بازدارنده نیز هست. بازدارندگی، یکی از ارکان امنیت است. هم در بعد سخت‌افزاری (مانند تجهیزات نظامی) و هم در بعد نرم‌افزاری (یعنی باورهای دینی و قدرت ایمان)، باید به بازدارندگی توجه داشت. این بازدارندگی باید باعث شود دشمن از فکر تجاوز باز بماند. در بُعد نرم، مردم باید با تقویت ایمان و تمسک به حبل متین الهی، قوت و استحکام جامعه را افزایش دهند. در این صورت، هم امنیت درونی حاصل می‌شود، هم احساس ترس و بازدارندگی در دل دشمن. به همین دلیل است که حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «اهم الامور عند العقلاء الأمن». در فقه نیز، یکی از معیارهای تعیین‌کننده در ترجیح یک حکم بر دیگری، «اهم و مهم» است. در میان همه کارهای نیک، آن کاری اهم است که امنیت را تأمین کند؛ زیرا تنها در سایه‌ی امنیت است که دیگر خیرات قابل تحقق خواهد بود.

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.