تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, برگزیده ترین ها, گزارش, مشروح خبرها, مهم ترین خبر صفحه اول
شماره : 43437
تاریخ : ۲۹ مهر, ۱۴۰۴ :: ۱۳:۲۳
آیت الله احمد عابدی، از اساتید برجسته حوزه علمیه قم، در درس خارج «فقه جهاد» خود مطرح کرد؛ بررسی فقهی حکم ترور / تحلیل جنگ و تروریسم رسانه‌ای آیت الله عابدی: دلیل اینکه برخی به سراغ جنگ رسانه ای یا تروریسم رسانه ای می روند این است که اولا انجام آن‌ آسان است، برخلاف جنگ نظامی که دشواری‌های فراوان دارد. دوم اینکه سریع‌ است؛ برخلاف جنگ‌های زمینی سوم اینکه گسترش آن بسیار زیاد است؛ جنگ رسانه‌ای مخاطبان عظیمی دارد. از دیگر ویژگی‌های جنگ رسانه‌ای این است که معمولاً در هر جنگی بخشی از آن تبلیغات است، زیرا شخص یا گروهی که می‌خواهد عملیات نظامی انجام دهد نیاز به حمایت افکار عمومی دارد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح، آیت الله احمد عابدی در دومین جلسه از درس خارج «فقه جهاد» که 29 آبان سال 1398 برگزار شد به بررسی مفهوم تروریسم رسانه ای یا جنگ رسانه ای پرداخت که در ادامه به آن اشاره می شود. امروز می‌خواهم توضیحی عرض کنم درباره یک موضوع‌ شناسی نوع دیگری از اقسام جهاد. امری که امروزه در جهان رایج است، می‌گویند مثلاً جنگ اقتصادی، جنگ سایبری، جنگ رسانه‌ای، جنگ فرهنگی یا «جهاد فرهنگی». گاهی نیز به‌جای واژه «جنگ» از «ترور» و «تروریسم» استفاده می‌کنند؛ مثلاً می‌گویند «تروریسم اقتصادی»، «تروریسم فرهنگی» یا «تروریسم رسانه‌ای». باید بحث کنیم که اگر این‌ها از حیث موضوعی جنگ یا ترور باشند، احکام فقهی خاصی بر آن‌ها بار می‌شود. اگر عرفاً این‌ها جنگ شناخته نشوند، آن احکام اعمال نخواهد شد. ابتدا می‌خواهم درباره جنگ رسانه‌ای — یا جنگ مطبوعاتی و شبکه‌های اجتماعی — صحبت کنم. مراد ما از «جنگ رسانه‌ای» چه نوع جنگی است؟ آیا اطلاق کلیِ «جنگ» بر این‌گونه امور صحیح است یا نه؟ و تفاوتِ «جنگ رسانه‌ای» با «تروریسم رسانه‌ای» در چیست؟ سپس خواهیم دید که آیا احکام شریعت درباره جهاد و جنگ بر این امور قابل انطباق است یا خیر. باید عرض کنم که من در مورد این‌که بحث‌های اخلاقی را «جهاد اکبر» بنامیم یا نه، دچار شک و تردید بسیارم. یعنی اینکه آیا می‌توان مرزبندی‌ای قرار داد و آن جنگ‌های نظامی را «جهاد صغیر» دانست و مقایسه مقابل قرار داد یا خیر؛ در این مسئله شک فراوان دارم. آن حدیث معروف که در ذهن همه هست نیز موضوعیت دارد. اما در بحث جنگ فرهنگی یا رسانه‌ای، آیه قرآن که می‌فرماید «وَ جَاهِدُوهُم بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا» شاهد روشنی است؛ واژه «جهاد کبیر» در قرآن کریم آمده و مشهورِ مفسرین این است که ضمیر «بِهِ» به قرآن بازمی‌گردد و «جَاهِدُوهُم بِهِ» یعنی «جَاهِدُوهُم بِالقرآن»، پس قرآن دلالت می‌کند که کار فرهنگی یا رسانه‌ای را می‌توان «جهاد کبیر» نامید؛ در این مورد شکّی نیست. موارد دیگر هم هست که متحمل اختلاف‌اند و بعداً خواهم گفت. در گذشته جنگ رسانه ای بیشتر ناظر به در اشعار و متون ادبی، بود. در فقه نیز مواردی هست، مثلاً در «مکاسب محرمه» یکی از چیزهایی که حرام دانسته شده، بحث «هجو» است؛ «هجو» به معنای بدگویی کسی در قالب شعر است. بخش عمده‌ای از ادبیات فارسی و عربی اشعار هجو‌آمیز است.  گاهی تأثیرشان تا اندازه‌ای بوده که حکومت‌ها را متزلزل می‌ساخته‌اند. نسبت به پیامبر اکرم صل الله علیه واله از این تهاجمات رسانه‌ای وجود داشته است؛ به عنوان نمونه قرآن در مورد «مُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ» سخن گفته است؛ کسانی که اراجیف و شایعات را در مدینه پخش می‌کردند. در دوره‌های بعد، علاوه بر شایعات، اشعار و نگارش کتاب نیز ابزارِ تهاجم رسانه‌ای بوده و در دوره‌های اخیر رسانه‌های متعدد دیگری پدید آمده‌اند.

تفاوت جنگ رسانه ای با تروریسم رسانه ای

واژه «تروریسم» یا «ترور» هرچند کلمه‌ای نوپا در کاربرد معاصر است  اما بیش از صد معنا دارد و هیچ‌یک کاملاً دقیق نیستند. همین‌طور است «تهاجم فرهنگی» و «شکنجه». این واژگان معنای روشنی ندارند و اغلب با مجموعه‌ای از مفاهیم تقربی و نه تعریفی دقیق تفسیر می‌شوند. همه می‌دانیم شکنجه چیست اما کسی نمی‌تواند تعریف دقیقی ارائه دهد که شاملِ تمام مصادیق و حذفِ موارد نامربوط باشد. شاید در لغت‌نامه‌ها تعاریف گسترده‌ای برای شکنجه بیابید که حتی شلاق‌زدن را نیز در بر می‌گیرد، درحالی‌که شلاق‌زدن شکنجه نیست. در قرآن واژه‌هایی چون «عَذَاب» بسیار آمده است، همان شکنجه است در حالی که این‌ موارد را به‌طور اصطلاحی شکنجه نامیده نمی شود. اینکه عذابِ الهی را به‌طور صرف «شکنجه» معنا کنیم، نگاه درستی نیست، آثار ورحی نیز هست. پس در نگاه فلسفی نیز باید گفت که واژگانی مانند «شکنجه» یا «تهاجم فرهنگی» مفاهیم اعتباری‌اند؛ مفاهیم اعتباری جنس و فصل مشخص ندارند و چیزی که جنس و فصل ندارد، قابل تعریف دقیق نیست. به‌صورت تقریبی شاید بتوان گفت: اگر یک خشونت یا برخورد تندِ سازمان‌یافته و منضبطی با ضوابط مشخص وجود داشته باشد، می‌توان آن را «جنگ» نامید. اما اگر برخوردِ خشنی همراه با قصد و هدَفِ ایجاد رعب و وحشت و با هدف تغییر رفتار یا اندیشه طرف مقابل باشد و همچنین خارج از قوانین و مقررات باشد، آن را «ترور» یا «تروریسم» می‌نامیم. جنگ همیشه قانون دارد هرچند که به آن عمل شود یا نشود؛ ولی به هر حال، جنگ یک برخورد خشن قانون مند است. مثلاً زمانی گفته می‌شود فردی خود را می‌کشد تا برای گروه یا جریانش پیروزی ایجاد کند شاید بتوان این عمل را «عملیات استشهادی» می‌نامند. اگر کسی خود را می‌کشد تا از رنج یا درد رهایی یابد، آن را «انتحار» می‌نامند. اما اگر کسی خود یا دیگری را می‌کشد تا در رفتار دولت یا جامعه تغییر ایجاد کند، این مصداقِ «ترور» است. در ترور لزوماً باید عنصر ایجاد رعب و وحشت وجود داشته باشد. اما باید توجه داشت که در قرآن هرجا کلمه‌هایی مانند «إِرْهَاب» یا «تَرْهِیب» به‌کار رفته، به‌معنای ترورِ مدرن نیست. اگر بخواهیم واژه «ترور» را در قرآن و روایات معنا کنیم باید به احادیثی نظیر «الاسلامُ قِیدُ الفَتْکِ» رجوع کرد؛ هرچند این حدیث روشن نیست و هیچ کس در فقه از آن بحث نکرده است لذا نمی دانیم که «الاسلامُ قِیدُ الفَتْکِ» صحیح است یا «الاسلامُ قَیّدُ الفَتْکَ». به هر حال فتک به معنای ترور می باشد. اینکه در فقه نیز در باب «محارب» گفته می شود «المُحارِبُ مَنْ جَرَّدَ سَیْفَهُ لِخَافَةِ النَّاسِ»  هر کس شمشیر خود را از غلاف بیرون آورد تا مردم را بترساند، محارب است. اما اگر کسی موجب ترس شود بدون قصدِ ترساندن، فقه چنین موردی را صریحاً مطرح نکرده است؛ در حالی‌که نکته اساسی در ترور همین «قصد» است. مثلاً امروز همه قبول دارند که داعش تروریسم است؛ بسیاری از اعمال داعش با هدف ایجاد رعب و وحشت انجام می‌شد. رعب و وحشت همان ترور می شود؛ بنابراین مصداقِ ترورند. هرکسی که خوف ایجاد کرد چه همراه قصد و چه بدون قصد. دلیل اینکه برخی به سراغ جنگ رسانه ای یا تروریسم رسانه ای می روند این است که اولا انجام آن‌ آسان است، برخلاف جنگ نظامی که دشواری‌های فراوان دارد. دوم اینکه سریع‌ است؛ برخلاف جنگ‌های زمینی سوم اینکه گسترش آن بسیار زیاد است؛ جنگ رسانه‌ای مخاطبان عظیمی دارد. از دیگر ویژگی‌های جنگ رسانه‌ای این است که معمولاً در هر جنگی بخشی از آن تبلیغات است، زیرا شخص یا گروهی که می‌خواهد عملیات نظامی انجام دهد نیاز به حمایت افکار عمومی دارد. در سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، حضور زنان در جنگ‌ها معمول بوده است نه فقط برای کارهای خدماتی مانند درمان مجروحان یا تهیه غذا و لباس، بلکه یکی از وظایف مهم زنان در جنگ‌ها، تبل زدن، تهییج افکار، شعر خواندن و ذکر ضعف دشمن و ذکر نقاط قوت خودی‌ها بوده است؛ به‌عبارتی همان تبلیغات جنگ. از قدیم مرسوم بوده کسانی مسئولِ تحریک افکار و انگیزه‌ها و اراده‌ها در صحنه جنگ باشند. همان‌که می‌گفتند «شیپور جنگ نواخته شد» و امثال آن. یا مثلا این جمله از پیامبر اکرم صل الله علیه واله که به تعدد از ایشان شنیده می شد « الْآنَ حَمِيَ الوَطِيسُ» این کلمه اختراع ایشان است که نوعی تبلیغات جنگ است. تبلیغات به نفع جنگ نظامی از بحث ما خارج است؛ یعنی زمان جنگ با رسانه مردم را برای شرکت در جنگ تحریک می کنیم یا شکست خود را با رسانه بپوشانیم. موضوع موردِ بحث جنگ بودن خودِ رسانه است. یعنی آیا می‌توان با وسایل رسانه‌ای مانند روزنامه، رادیو، تلویزیون، سینما، اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و خبرگزاری‌ها جنگ کرد؟

ارکان تروریسم

یکی از مقومِ جنگ ایجاد رعب و وحشت است، این عنصر در تروریسم بسیار بارز است؛ زیرا تروریسم به‌طور مشخص برای ایجاد رعب و وحشت صورت می‌گیرد که ابزار رسانه مانند رادیو و تلوزیون و ... بهتر اجرا می شود. بنابراین اولین رکنِ تروریسم در رسانه، «ایجاد رعب و وحشت» است؛ این در رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه و فضای مجازی قابل تحقق است. دومین رکنِ تروریسم، «ایجاد تغییر در رفتار» است؛ رسانه‌ها نیز همین هدف را دنبال می‌کنند. مثلاً در منازعه میان عربستان و قطر در سال گذشته، همه به آن جنگ رسانه ای می گفتند. هر دو طرف تلاش کردند رفتار و موضع طرف مقابل را تغییر دهند این را می‌توان «جنگ رسانه‌ای» نامید، زیرا هدف تغییر رفتار است. سومین رکنِ تروریسم، «بی‌قانونی» است: در تروریسم معمولاً خشونت بدون ضوابط و خارج از قانون اعمال می‌شود؛ در رسانه نیز بی‌قانونی و تناقض‌گویی فراوان است مانند تحلیل‌های متناقض. به‌علاوه، گاهی هدف تروریسم تغییر دین و گاهی تغییر رفتار انقلابی  و گاهی هدف تغییر رفتار اخلاقی است. مثلاً انتشار مکرر محتوای مستحجن یا ترویج زنای با محارم را تبلیغ. این گونه موارد را می‌تواند نوعی حمله تروریستی فرهنگی تلقی شود. تبلیغ علیه دین در رسانه ها نیز نوعی ترور دین به شمار می رود. علت اینکه در دین حکم به اعدام مرتد داده اند، این است که مرتد در صدد تضعیف دین است. همچنین لفظ کفار و مشرکین که در آیات قرآن کریم ذکر شده است، به معنای کسی است که به قانون جامعه پایبند نیستند و قانون شکن می باشند، نه صرفاً غیرمسلمان. اگر در تاریخ بررسی کنیم، می‌بینیم که استفاده از این اصطلاحات تنها در ایران مرسوم نبوده، بلکه در نقاط مختلف دنیا نیز به‌کار رفته‌اند. مثلاً در آمریکای جنوبی و آسیای مرکزی نمونه‌هایی را می‌توان یافت که ده تا بیست سال اخیر به‌عنوان «انقلاب‌های مخملی» نام‌گذاری شده‌اند؛ این‌ها نوعی «تروریسم رسانه‌ای» می‌دانند: خشونتی که شکل و علامتِ خاصی دارد و هدفش ایجاد تغییر در رفتار یا اندیشه سیاسی و تغییر یک حکومت است. تروریسم رسانه ای قوی تر، مؤثرتر و ارزان‌تر از تروریسمِ سنتی است. تروریسمِ سنتی غالباً توسط افرادِ فقیر انجام می‌شد و پیامدهایی چون کشته‌شدنِ عامل را نیز در پی داشت؛ اما تروریسم رسانه‌ای معمولاً توسط افراد ثروتمند یا سازمان‌یافته انجام می‌شود، بی‌آن‌که عاملان ضرورتاً خود را به کشتن دهند. در گذشته تروریسمِ سنتی شناسایی‌پذیرتر بوده، اما تروریسم رسانه‌ای شناسایی‌پذیری‌اش بسیار دشوار است؛ یافتن ردیابِ آغازگرِ شایعه یا موجِ رسانه‌ای کار آسانی نیست. در روایات نیز بحث‌های مربوط به جمع‌آوری اطلاعات وجود دارد؛ برای نمونه «شَرطَة الخَمیس» و مباحث مربوط به تدابیرِ امنیتی و جمع‌آوری اطلاعات در آموزه‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام مطرح شده است. در دوران حکومت امام علی علیه‌السلام درِ دروازه مأمورانی قرار داده بود که ورود و خروج را ثبت می‌کردند. از کسانی که می‌آمدند می‌پرسیدند از کجا آمده‌اند و به کجا می‌روند و برای چه آمده‌اند. به‌این‌وسیله اطلاعاتِ حرکت‌ها را مقایسه می‌کردند تا بفهمند آیا دشمن قصد فتنه‌انداختن در شهر را دارد یا نه. این نشان می‌دهد که در امور نظامی نیز جمع‌آوری اطلاعات مقدم بر سلاح است. در تروریسم اطلاعات از سلاح مهم‌تر است و رسانه بهترین وسیله جمع‌آوری و انتشارِ اطلاعات برای کسانی است که می‌خواهند رعب و وحشت یا تغییر رفتار ایجاد کنند. نمونه معاصرِ این امر داعش است؛ خودِ داعش ادعا می‌کرد (با اغراق یا بی‌اغراق) که ده‌ها هزار رسانه در اختیار داشته برخی آمارها حتی تا چهل تا هفتاد هزار رسانه را مطرح کردند از مجلات و روزنامه‌ها تا شبکه‌های اجتماعی. اهمیت رسانه در این‌جا این است که اطلاعات و تصاویری را در اختیار آنانی می‌گذارد که می‌خواهند رعب و وحشت یا تغییر رفتار ایجاد کنند. بنابراین می‌توان گفت اصطلاح «ترور رسانه‌ای» قابل طرح است. منظور آن است که «با رسانه، فکر و اندیشه مردم یا رفتارِ یک حکومت را ترور کنیم یا رعب و وحشت ایجاد کنیم». به این معنا، تعبیر «ترور رسانه‌ای» یا «جنگ فرهنگی/اقتصادی» شاید اصطلاحاً صحیح باشد. و اگر این اصطلاحات صحیح باشند، آنگاه احکامی که در شرع درباره جهاد آمده است در این موارد نیز قابل اجرا خواهند بود.

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.