سعید سالاری پژوهشگر حوزهی اقناع افکار عمومی در یادداشتی برای اندیشکدهی رهیافت مطرح کرد؛
کارخانه علوم انسانی؛ از نظریه تا محصول
کاربردیسازی علوم انسانی در ایران، بیش از هر چیز نیازمند یک تحول مهارتی است. تحولی که در آن، دانش نظری عمیق و بنیادی، با مهارتهای کاربردی، کارآفرینی، فناوری اجتماعی و تحلیل مسائل جامعه پیوند میخورد. برنامه ریزی برای توسعه آموزشهای مهارتی در میان اعضای هیأت علمی و ایجاد اصلاحات آموزشی در سطح تحصیلات تکمیلی از جمله راهکارهای کلیدی است که توسط نهادهای متولی در حال پیگیری است.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح، سعید سالاری پژوهشگر حوزهی اقناع افکار عمومی در یادداشتی برای اندیشکدهی رهیافت نوشت: علوم انسانی در غرب به عنوان ابزار نظریهپردازی و توجیه گفتمان حکمرانی نقش اساسی ایفا کرده است. این علوم با تکیه بر مبانی اومانیستی و سکولار، چارچوبی برای تبیین روابط قدرت، مشروعیتبخشی به نهادهای سیاسی و هدایت جامعه ارائه میدهند. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل اسنادی و تاریخی، جایگاه علوم انسانی در نظام حکمرانی غرب را از منظر تاریخی، فلسفی و کارکردی بررسی میکند. یافتهها نشان میدهد که علوم انسانی در غرب همواره در خدمت امتدادبخشی به گفتمان مسلط بوده و با ارائه نظریههایی مانند قرارداد اجتماعی، اخلاق سکولار و اقتصاد لیبرال، به تحکیم پایههای نظم لیبرال-دمکراتیک کمک کرده است. در عین حال، این علوم با بحرانهای هویتی و معرفتی روبرو هستند که ناشی از تقلیل گرایی تجربی و دوری از معنویت است. علوم انسانی در غرب، با ارائه نظریههای سیاسی و اجتماعی، به مشروعیتبخشی به نظم موجود کمک میکنند. به عنوان مثال، نظریههای قرارداد اجتماعی (روسو، هابز) و تفکیک قوا (مونتسکیو) چارچوب نظری برای نظامهای سیاسی لیبرال-دمکراتیک فراهم کردهاند. این نظریهها به عنوان ابزار توجیه گفتمان حکمرانی مورد استفاده قرار گرفتهاند. علوم انسانی ابزار قدرتمندی برای هدایت جامعه در جهت ارزشهای مورد نظر نظام حکمرانی هستند. از طریق آموزش و پژوهش در حوزههایی مانند جامعهشناسی، روانشناسی و اقتصاد، الگوهای رفتاری و ارزشی خاصی ترویج میشوند که با اهداف کلان نظام همسو هستند. این نقش هدایتگری به خصوص در نظامهای آموزشی مشهود است. علوم انسانی غربی از طریق تولید گفتمانهای علمی، به ایجاد و تثبیت گفتمان مسلط کمک میکنند. این گفتمانها به طبیعیسازی روابط قدرت و پنهان کردن ایدئولوژی نهفته در آنها میپردازند. به گفته زرشناس، علوم انسانی برای قوام بخشیدن به قلمرو مدرنیته و کمک به تحکیم و بسط آن ظهور کردهاند. شرکتهای غربی از علوم انسانی برای افزایش بهرهوری و سودآوری استفاده میکنند. مطالعات بازار و تحقیقات مصرفکننده در بازاریابی، روانشناسی سازمانی برای مدیریت منابع انسانی و اخلاق کسبوکار برای تنظیم روابط شرکتی از نمونههای استفاده کاربردی از علوم انسانی است. علوم انسانی به صورت فعالانهای در اکوسیستم دانشبنیان کشورهای مختلف حضور دارد، هرچند این حضور به اندازه علوم فنی-مهندسی پررنگ نیست. این حضور هم به صورت مستقیم (از طریق شرکتهای مستقل علوم انسانی) و هم به صورت غیرمستقیم (از طریق مشارکت در پروژههای میانرشتهای) نمود پیدا میکند. توسعه نقش علوم انسانی در اکوسیستم دانشبنیان نیازمند سیاستگذاری مناسب، حمایتهای هدفمند و تغییر نگرش در بین خود اهالی علوم انسانی است. با فراهم شدن این شرایط، میتوان انتظار داشت که سهم علوم انسانی در اکوسیستم دانشبنیان به تدریج افزایش یابد و این علوم نقش پررنگتری در حل مسائل جامعه و ایجاد ارزش اقتصادی ایفا کنند. علوم انسانی به صورت مستقیم در ایجاد شرکتهای دانشبنیان نقش دارد. برای مثال شرکتهای فعال در حوزه روانشناسی و مشاوره که به ارائه خدمات دیجیتال مشاوره میپردازند، شرکتهای تولید محتوای آموزشی بر اساس علوم تربیتی و روانشناسی، موسسات حقوقی و مشاورهای که از دانش حقوق برای ارائه خدمات نوین استفاده میکنند و شرکتهای تحقیقات بازار و مطالعات اجتماعی که از روشهای علوم اجتماعی بهره میبرند، از علوم انسانی به صورت کاربردی و ناظر به محصول محسوس استفاده کردهاند. برای توسعه نقش علوم انسانی در اکوسیستم دانشبنیان راهکارهایی پیشنهاد میشود بر توسعه مراکز رشد تخصصی برای علوم انسانی، ایجاد سازوکارهای مالی مناسب برای حمایت از شرکتهای دانشبنیان علوم انسانی، ترویج فرهنگ کارآفرینی در بین دانشجویان و فارغالتحصیلان علوم انسانی، تقویت همکاری بینرشتهای بین علوم انسانی و سایر علوم تأکید گردد. با رویکردی آینده پژوهانه باید گفت آینده علوم انسانی در اکوسیستم دانشبنیان روشن به نظر میرسد. در حوزه رشد فناوریهای نرم، توسعه فناوریهایی که بر محور انسان و فرهنگ طراحی میشوند، افزایش توجه به مسئولیت اجتماعی از طریق شرکتها که به دنبال استفاده از علوم انسانی برای بهبود تاثیر اجتماعی خود هستند، علوم انسانی میتواند نقشی تعیینکننده داشته باشد. علوم انسانی به صورت فعالانهای در اکوسیستم دانشبنیان کشورهای مختلف حضور دارد، هرچند این حضور به اندازه علوم فنی-مهندسی پررنگ نیست. این حضور هم به صورت مستقیم (از طریق شرکتهای مستقل علوم انسانی) و هم به صورت غیرمستقیم (از طریق مشارکت در پروژههای میانرشتهای) نمود پیدا میکند. توسعه نقش علوم انسانی در اکوسیستم دانشبنیان نیازمند سیاستگذاری مناسب، حمایتهای هدفمند و تغییر نگرش در بین خود اهالی علوم انسانی است. با فراهم شدن این شرایط، میتوان انتظار داشت که سهم علوم انسانی در اکوسیستم دانشبنیان به تدریج افزایش یابد و این علوم نقش پررنگتری در حل مسائل جامعه و ایجاد ارزش اقتصادی ایفا کنند.