به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از مدرسه تخصصی فقه نظام، آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی در درس خارج فقه سیاسی خود در رابطه با مقصود امام رضوان الله تعالی علیه از جمله «الاسلام هو الحکومۀ» مطالبی را بیان کرد. وی در ابتدا به تبیین این جمله پرداخت و اظهار داشت: تبیین جایگاه حکومت برای امام (ره) با یک تطور فکری حاصل شده است. البته مقتضای تحقیق و محقق بودن این است که محققی برای دست یابی به نتیجهای، آرام آرام از یک مسئلهای شروع میکند تا به نظریهی تحقیق برسد؛ به عنوان نمونه میتوان به مسئله خطابات قانونیه اشاره کرد. نخستین ترواشات این موضوع، در بحث شرطیت ابتلاء در منجزیت علم اجمالی در ذهن امام ایجاد شد. ایشان آنجا فرمود: و فی النفس شیءٌ و در شرطیت تردید کرد. بعد در ادامه آرام آرام نظریهی خطابات قانونیه را به کرسی نشاندند.[۱]
ایشان عنوان داشت جایگاه حکومت در ۵ مرحله برای امام خمینی حاصل شده است که مرحله اول آن؛ حکومت مقدمهی عقلائی برای اجرای احکام میباشد. از برخی عبارات امام استفاده میشود که حکومت در اسلام به عنوان مقدمهی عادی، عرفی یا عقلائی برای اجرای احکام اسلام محسوب میشود؛ بنابراین حکومت عنوان مقدمیت دارد؛ به عنوان مثال ایشان در بحث ولایت فقیه بر این باور است؛ مسلمین برای انجام اموری مانند حفاظت و دفاع از خود و اجرای احکام اسلام، نیازمند تشکیل حکومت هستند؛ یعنی حکومت مقدمه است برای اجرای احکام اسلام.
وی در ادامه افزود: همچنین امام راحل در موارد متعددی اشاره کرده است که حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است. یعنی لازمه عمل به فقه، حکومت است. حکومت نشان دهندهی جنبهی عملی فقه در برخورد با معضلات اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی است. از این تعابیر نیز استفاده میشود که ایشان حکومت را به عنوان یک مقدمه عقلایی برای احکام اسلام میداند.
این استاد درس خارج مرحله دوم فکر امام را حکومت مقدمهی عقلی برای اجرای احکام ذکر کرد و در این رابطه عنوان داشت: از برخی عبارات امام رضوان الله تعالی علیه استفاده میشود که حکومت مقدمه عقلی برای جامعه است؛ زیرا اگر حکومت نباشد هرج و مرج لازم میآید. مسئلهی هرج و مرج و ممنوعیت آن در جامعه، یک امر عقلی است.
ایشان افزود: در این بیان نمیگوییم حکومت برای اجرای احکام اسلام است. بلکه بر این باور هستیم که جامعه عقلاً لابدّ للناس من امیرٍ. این بیان در فرمایشات امیرالمؤمنین علیه السلام نیز وجود دارد «لابد للناس من امیرٍ».[۲] این بیان در کتال ولایت فقیه صفحه ۴۹ آمده منتهی این تشقیق را نکردند و ما داریم ذهن خوانی میکنیم، ذهن شریف امام گاهی اوقات رفته به سمت اینکه حکومت برای اجرای احکام اسلام، گاهی یک امر عقلی است.
آیتالله فاضل لنکرانی در تبیین مرحله سوم تصریح کرد: امام میفرماید حکومت از احکام اولیه اسلام است و بر تمام احکام فرعیه مانند نماز، روزه و حج مقدم میباشد.[۳] امام بزرگوار در جوابیهای که به رهبری معظم انقلاب در همان ایام نوشت، اشاره کرد که حکومت از احکام اولیه و مقدم بر همهی احکام فرعیه است. حاکم میتواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند، پول منزل را به صاحبش رد کند، حاکم میتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند، مسجدی که ضرار باشد در صورتی که رفع بدون تخریب نشود خراب کند، حکومت میتواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام است، یکجانبه لغو کند.
ایشان افزود: اگر بخواهیم بر اساس آیه شریفه «الناس مسلطون علی اموالهم» احکام اولیه (نظر امام خمینی) را در موضوعی مانند اموال وارداتی قاچاق اجرا کنیم، باید گفت حکومت اختیار مصادره اموال را دارد، همچنین اختیار دارد آنها را بفروشد و پول آن را صرف فقرا کند، اختیار دارد بفروشد و یک بخشی از پولش را به مالک بدهد، همه اینها از اختیارات حکومت است. ما در باب حکومت کار نداریم که “الناس مسلطون علی اموالهم” هستند بلکه مهم مصلحت اسلام میباشد.
وی اظهار کرد: امام میفرماید حکومت میتواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم منعقد کرده است، در موقعی که مخالف مصالح کشور و اسلام است، یک جانبه لغو کند. در مکاسب اقالهی یک جانبه که وجود ندارد، مگر اینکه کسی برای خودش خیار فسخ قرار داده باشد. ایشان میگوید بدون اینکه حکومت در قرارداد با مردم برای خودش خیار فسخ قرار داده باشد، اگر ادامه آن قرار داد را به مصلحت ندید، میتواند آن را فسخ کند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علیمه بیان کرد: همچنین امام راحل در خصوص عبادات نیز این بیان را دارند؛ به عنوان نمونه بر اساس نظر ایشان حکومت میتواند هر امری اعم از عبادی و غیر عبادی که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، جلوگیری کند. حکومت میتواند حج را که از فرائض مهم الهی است در مواقعی که مخالفت صلاح کشور اسلامی است، موقتاً جلوگیری کند.
این استاد درس خارج در جمع بندی این مرحله عنوان داشت: حاصل آنکه از مطالب امام خمینی (ره) چند نتیجهگیری میشود. اول این که حکومت به عنوان مقدمه عقلائی برای اجرای احکام اسلامی است. دوم این که حکومت با قطع نظر از احکام اسلام در اذهان بشر به عنوان یک مقدمه عقلی محسوب میشود. سوم این که حکومت از احکام اولیهی اسلام است و بر همهی احکام فرعیه و فروع مقدم است.
آیت الله فاضل لنکرانی مرحله چهار فکر امام را وحدت و عینیت حکومت و اسلام، دانست و در این رابطه مطرح کرد: امام میفرماید: «الاسلام هو الحکومه» نه اینکه حکومت یکی از احکام اولیه اسلام باشد، اصلاً جوهر اسلام حکومت با همه شئون است. امام در کتاب بیع خود نوشته است: «إن فی الاسلام تشکیلات و حکومهً بجمیع شئونها»، در اسلام یکی از عناصری که وجود دارد حکومت است، بعد ترقی میکنند: «بل یمکن أن یقال إن الاسلام هو الحکومه بشئونها». یعنی اگر بخواهیم یک تعریف واقعی از دین کنیم نباید بگوییم: اسلام یعنی نماز، روزه، حج. بلکه باید گفت اسلام یعنی حکومت، با تمام شئون مالی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، سیاسی، اخلاقی، تربیتی، که یک حکومت دارد.
وی در ادامه افزود: امام خمینی در ادامه در جایگاه احکام در حکومت را مشخص میکند و میفرماید: « الإسلام هو الحکومه بشؤونها، والأحکام قوانین الإسلام، و هی شأن من شؤونها، بل الأحکام مطلوبات بالعرض، واُمور آلیه لإجرائها وبسط العداله»[۴] اصلاً دین برای حکومت آمده، ارسال رسل، انزال کتب، به عنوان حکومت خدای تبارک و تعالی برای بشر است. وجوب احکام فرعی مانند نماز، روزه و حج، مطلوبات بالعرض هستند و امورٌ آلیه. این احکام فرعی استقلالی ندارند و ابزاری میباشند برای اجرای حکومت و بسط العداله.
ایشان در این بخش از سخنان خود به دیدگاههای مطرح در تفسیر الاسلام هو الحکومه پرداخت و گفت: بعضی گفتهاند مراد امام این است که “ولایت و حکومت از عناصر اصلی اسلام و برای اجرای قوانین اسلام به کار میروند. قائلین این تفسیر معتقد به معنای مقدمیت حکومت برای اجرای سایر احکام هستند. لکن در مقام نقد باید گفت اگر حکومت مقدم شود؛ سایر احکام که مطلوب بالعرض نخواهند بود. این جمله که میگوید “الاسلام هو الحکومه” یعنی حکومت مقصود اصلی خدای تبارک و تعالی است نه اینکه حکومت یک مقدمهای برای اجرای احکام اسلامی است.
عدهای دیگر بر این باور هستند که مراد امام از جمله الاسلام هو الحکومۀ یعنی فقه آمده است تا حکومت کند. حالا هر تفسیری را برای فقه حکومتی بخواهند مطرح کنند. در مقام نقد باید گفت: الاسلام هو الحکومه ارتباطی با فقه حکومتی ندارد. امام راحل مطلبی بالاتر از اینکه فقه آمده حکومت کند را بیان میکند.
برخی گفتهاند مقصود امام این است که احکام را از اول طهارت تا دیات به دو نحو میتوان استنباط کرد؛ نخست اینکه فی نفسه بگوییم حکم این موضوع چیست. دوم اینکه فقیه به لحاظ مقام عمل و اجرا استنباط کند. و حال آنکه از عبارات امام هیچ قرینه و شاهدی برای این سخن نداریم. علاوه بر اینکه ما دو گونه استنباط نداریم.
عدهای بر این باور هستند که باید گفت اسلام با همهی خصوصیات خود، حکومت است. امام فرمودند احکام عنوان مطلوب بالعرض و عنوان آلت را برای این حکومت دارند. همچنین ایشان میفرماید حکومت باید به دنبال توحید مردم، نفی شرک در میان مردم، مسائل اخلاقی مردم نیز باشد.[۵]
عضو جامعه مدرسین حوزه علیمه در پایان این مرحله اظهار داشت: اشتباه ما این است که از اول میگوییم اسلام برای اقیموا الصلاه، آتوا الزکوه، آمده است. درحالی که خداوند در آیات مختلف و با بیانی گوناکون میفرماید «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»[۶]یعنی با حکومت صالحه است که میشود اعتقاد صالح و صحیح را در جامعه پیاده کرد.
اسلام یعنی حکومت، این حکومت یک اهداف اولیه دارد که توحید و نفی شرک است. احکام فرعی مانند نماز و روزه نسبت به آن اهداف، مطلوب بالعرض هستند. نباید چنین اندیشید که اگر گفتیم این احکام مطلوب بالعرض هستند، پس فضیلت و ثواب کمتری نیز دارند. ما به این بیان اگر بگوییم فقه اصغر آلهٌ للفقه الاکبر حرف صحیحی است.
ایشان گفت: ما برای تقویت توحید، نماز میخوانیم و روزه میگیریم. تمام این موارد برای عن اعبدوا الله و رسیدن به مراتب توحید است. اسلام با همه شئون خود اعم از اعتقادیات، اخلاقیات، فروع، تحت عنوان حکومت قرار میگیرد؛ لکن در این صورت ملازمه آن مطلوب بالعرض دانستن تمامی احکام و اعتقادات اسلام نسیت. حکومتی که دین میگوید برای این است که جامعه را به سمت توحید ببرد.
این استاد برجسته حوزه علیمه مرحله پنج از فکر امام را حکومت مقدمه برای تحقق توحید، ذکر کرد و در این خصوص بیان کرد: حکومت نسبت به احکام اولیه فروع، عنوان مقصود بالذات و نسبت با احکام، مقصود بالعرض دارد علاوه بر این بر اساس آیه «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»[۷] نسبت به اعتقادیات، عدالت را مقدمه دانسته است، همین حکومت نسبت به اجرای توحید مقدمه است.
ایشان در پایان افزود: امام راحل میفرماید: «تشکیل حکومت مقصود به ذات نیست براى انبیا. دعوتها هر چه مىشود مقدمه است براى اینکه انسان را بیدار کنند».[۸] همچنین در کتاب آداب الصلاه تصریح دارند که حکومت برای نشر توحید، معارف، قطع ریشه کفر و شرک است؛[۹] یعنی همین حکومت که احکام اولیه نسبت به او عنوان آلیت را دارد، نسبت به توحید به عنوان مقدمه محسوب میشود و عنوان مقصود بالذات را ندارد.
[۱] سید روح الله، موسوی خمینى(امام)، تهذیب الأصول، تهران: موسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، ۱۴۲۳ق، ج۳، ص۲۲۶٫
[۲] نهجالبلاغه (نسخه صبحی صالح)، ص۸۲٫
[۳] صحیفه امام، جلد ۲۰، صفحه ۴۵۲
[۴] خمینی، روح الله، کتاب البیع (امام)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره)، ۱۳۹۲ ه.ش.، جلد: ۲، صفحه: ۶۷۲
[۵] سید روح الله موسوی خمینی (امام)، آداب الصلاۀ، ص۱۵۳٫
[۶] سوره نحل، آیه ۳۶٫
[۷] سوره حدید، آیه ۲۵
[۸] صحیفه جلد ۱۹ صفحه ۲۸۶
[۹] آداب الصلاه، ص۱۵۳: عمده مقصد و مقصود انبیای عظام و تشریع شرایع و تأسیس احکام و نزول کتاب های آسمانی، خصوصاً قرآن شریف جامع، که صاحب و مکاشف آن نور مطهّر رسول ختمی صلی الله علیه وآله است، نشر توحید و معارف الهیه و قطع ریشه کفر و شرک و دوبینی و دوپرستی بوده، و سرّ توحید و تجرید در جمیع عبادات قلبیه و قالبیه ساری و جاری است
https://ihkn.ir/?p=26958
نظرات