به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، نوشتاری از حجت الاسلام محمدجواد رودگر عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه؛
یکی از عوامل معنویت و مُعدات جهاد در راه خدا دعا، راز و نیاز و استغاثه به درگاه الهی است که کارکردهای مختلفی در عرصه های گوناگون زندگی دارد. دعا سلاح مومن و وسیله نجات و تیزتر از نیزه است، همانگونه که پیامبر خدا حضرت محمد(ص) فرمود:” الدُّعاءُ سِلاحُ المُؤمِنِ”(الکافی،ج۲،ص۴۶۸،ح۱) و امیرالمومنین علیه السلام فرمود:” ألدُّعاءُ مَفاتیحُ النَّجاحِ وَمَقالیدُ الفَلاحِ وَخَیرُ الدُّعاءِ ما صَدَرَ عَنْ صَدْرٍ نَقِی وَقَلْبٍ تَقِی وَفی الْمُناجاهِ سَبَبُ النَّجاهِ وَبِالإخْلاصِ یکونُ الْخَلاصُ فَإذا اشْتَدَّ الْفَزَعُ فَإلی اللّهِ الْمَفْزَعُ”(همان، ص ۴۶۹، حدیث ۷)(دعا کلیدهای نجات و گنجینه های رستگاری است و بهترین دعا آن دعایی است که از سینه پاک و دلی پرهیزکار برآید و وسیله نجات در مناجات است و خلاصی به اخلاص به دست آید و چون فزع و بی تابی سخت شود، مفزع و پناهگاه خداست) وامام صادق(ع) فرمود:”ألدُّعاءُ أنْفَذُ مِنَ السِّنانِ الْحَدیدِ”(همان)(دعا از نیزه تیز نافذتر است).
بنابراین دعا روح وابستگی و پیوستگی انسان به خدا و دربردارنده روحیه مقاومت در برابر دشمن درون و برون است. دعاست که انرژی معنوی خاصی را به انسان تزریق کرده و به او انگیزه مضاعف در انجام وظائف جهادی اش در ساحات و سطوح مختلف می دهد. دعا فرد و جامعه را در برابر حوادث محکم کرده و آسیب پذیری اش را به حداقل ممکن می رساند و ضریب ایستادگی اش را فزونی می بخشد و آستانه تحمل او را بالا می برد.
دعا یعنی خواستن و خواستن نشانه باور و امید به خداست و پیامبران الهی هماره در سختی ها دعا می کردند”فَدَعا رَبَّه إنّی مَغلُوبٌ فَانتَصِر یا فَدَعا رَبَّه إنَّ هؤُلاءِ قَومٌ مُجرِمُون”(قمر:۱۰) بدانیم که دعا با توکل و تلاش ناسازگاری ندارد، دعا با تدبیر و تحمل رنج مبارزه با دشمن در تعارض نیست و بین دعا و تدبیر وتلاش دوگانه انگاری وجود ندارد. این خداست که به دعا اثر می بخشد و آن را در کنار تدبیر و تلاش زمینه ساز نتیجه گیری و موفقیت در کار و مبارزات علمی و اجتماعی قرار می دهد. ناگفته نماند که بایسته است انسان دعا را با دل پاک و زبان راستگو بگوید و با خدای خویش حرف بزند همانطوری که خدای متعال به حضرت موسی خطاب فرمود: یا موسی اُدعُنی بِالقَلبِ النَّقیّ وَ اللِّسانِ الصَّادِق”؛( مجلسی، بحار، ج ۹۳، ص ۳۴۱) (با دل پاک و زبان راستگو با خدای متعال حرف بزنید و دعا کنید؛ دعا قطعاً مستجاب خواهد شد).
اکنون با توجه به مطالب یاد شده به این درک و دریافت می رسیم که بین دعا و استثاثه به درگاه الهی و نزول برکات الهی و امدادهای غیبی رابطه وجودی برقرار است، همانگونه که در غزوه بدر خدای متعال فرمود: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُرْدِفِینَ(انفال:۹) (یاد کنید هنگامی را که [در حال مشاهده دشمنِ تا دندان مسلح با دعا و زاری] ازپروردگارتان یاری خواستید، و او درخواست شما را اجابت کرد که من مسلماً شما را با هزار فرشته که پی در پی نازل می شوند، یاری می دهم).
در شأن نزول آیه مذکور آمده است که” پس از دستور حرکت براى جنگ بدر از طرف رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم اصحاب و لشکریان شبانه به سرچشمه بدر رسیدند. در این میان چند نفر از گشتى هاى قریش در اطراف چشمه مزبور دیده شدند. لشکریان پیامبر آنها را دستگیر کردند.
از هویت آنها سؤال نمودند گشتى هاى مزبور اعتراف کردند که از افراد قریش مى باشند سپس از جایگاه قریش از آنها سؤال شد. اینان گفتند: ما خبر از جایگاه آنها نداریم. لشکریان اسلام آنها را تحت فشار گذاشتند و حتى آنها را مضروب ساختند تا جا و مکان قریش را بگویند. پیامبر در این وقت مشغول خواندن نماز بود، دستور فرمود: آنها را تحت شکنجه قرار ندهند و آنها را نزد خود طلبید. اینان به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: یا محمد ما از بردگان قریش هستیم، پیامبر فرمود: عده قریش چند نفرند؟ گفتند: نمیدانیم. سپس سؤال فرمود روزى چند شتر نحر مى کنند. گفتند: روزى نه تا ده شتر نحر مى کنند. پیامبر رو به اصحاب کرده و فرمود: تعداد افراد قریش از نهصد تا هزار نفر مى باشند. سپس از بردگان مزبور پرسید. آیا از بنىهاشم در میان لشکریان قریش کسى هست یا نه؟ گفتند: عباس بن عبدالمطلب و نوفل بن حارث و عقیل بن ابىطالب هستند. سپس دستور فرمود: آنها را زندانى نمایند. خبر دستگیرى این افراد به قریش رسید. بسیار ترسیدند و با یکدیگر به شور پرداختند و منظورشان این بود به هر وسیله اى باشد، جنگ نکنند ولى پافشارى ابوجهل و اغراء و تحریک او به جنگ و تشویق و تشجیع قریش به نبرد با مسلمین نائره جنگ را دامن میزد و از طرفى دریافتند که تعداد نفرات خودشان از لشکریان محمد زیادترند و از طرف دیگر کثرت افراد قریش مسلمین را به وحشت انداخته بود. به قسمى که ترس و رعب شدیدى در دلهاى مسلمین ایجاد گردید و همه هراسناک شدند و بعضى هم از کثرت ترس مى گریستند و استغاثه مینمودند تا این که این آیات نازل گردید”. در همین سوره فرمود که خداوند رعب و ترسى شدید از مسلمین بر دل کفار انداخت: «سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کفَرُوا الرُّعْبَ”(همان:۱۲) و این همان نسبت علی و معلولی از باب علل مُعده هست که بین دعا و استغاثه به درگاه الهی و نزول رحمت خدا و امدادهای الهی است. اکنون نمونه هایی از امدادهای غیبی که معلول ایمان،استغاثه، توکل، استقامت، تقوا،جهاد، صبر و اخلاص بود:
۱. در جنگ بدر خداوند سپاه اسلام را از طریق گروهی از فرشتگان حمایت کرد و ترس بر قلب دشمنان انداخت و برای مدت کوتاهی مسلمانان را به خواب (نُعاس خواب سبک آرامشبخشى) بُرد تا روحشان آرام شود و نهایتاً پیروز گردند(سوره انفال، آیه۹-۱۲؛ مکارم و دیگران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۰۳-۱۰۷.)
۲. در جنگ احد با این که کفار از اشتباه گروهی از مسلمانان استفاده کرده و پیروز شدند و میتوانستند با حمله به مدینه اسلام را ریشهکن سازند، اما بواسطه ترسی که خداوند در قلب آنها ایجاد کرد، از این کار منصرف شده و به مکه بازگشتند(سوره آل عمران، آیه۱۵۱؛ مکارم و دیگران، تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۲۵-۱۲۶، طباطبائی، المیزان، ج۴، ص۴۳.)
۳. در جنگ احزاب، کفار مکه و قبایل اطراف متحد شدند تا با حمله به مدینه، پیامبر(ص) را به قتل برسانند و اسلام را نابود کنند اما خداوند با فرستادن سپاه نامرئی و باد و طوفان -که آن را «باد صَبا» نیز نامیدهاند(قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۴، ص۱۴۳-۱۴۴.) مسلمانان را یاری نمود تا پیروز شوند.( سوره احزاب، آیه۹؛ مکارم و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۷،)
در جنگ حنین به سبب مغرور شدن گروهی از سپاه اسلام، ابتدا کفار پیروز شدند اما ناگهان خداوند سَکینه و آرامش را بر قلب مؤمنان نازل کرد تا آنها مجدداً آماده نبرد شده و پیروز شوند(سوره توبه، آیه۲۶؛ مکارم و دیگران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۳۸ و ۳۴۱.)
https://ihkn.ir/?p=41911
نظرات