به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، علی شیرین صحرایی، پژوهشگر هسته تحول آموزش و پرورش اندیشکده رهیافت، در یادداشتی مطرح کرد؛
حکم شما درباره آموزش و پرورش خشت است یا دل؟ نه منظور من نمادهای بازی پاسور نیست. اخبار را که در مورد دولتها مرور میکنید در گزارشات عموما به توسعه کمی و ظاهری در دستگاههای مختلف مواجه میشوید. چند تن از فلان کالا به کشور وارد شده یا چند سد و جاده ساخته شده است. اینها شاید در زمینههای اقتصادی، صنعتی یا حتی انرژی آورده محسوب شود اما در نظام تعلیم و تربیت کشور بالارفتن دیوار چند مدرسه و تهیه فلان تعداد گوشی هوشمند برای دانشآموزان روستایی در حین اینکه میتواند کار مفیدی باشد اما وقتی با تربیت انسان مواجه هستیم، کیفیت دستاوردها اهمیت بیشتری پیدا میکند.
مدتی قبل رئیس جمهور با حضور در استان خوزستان خود شخصا برای ساخت مدرسهای بنایی کرد. من این بنایی را نشات گرفته از رویکرد رئیس جمهور در حوزه آموزش و پرورش میبینم. همینجای کار بگویم که همین میزان توجه رئیس جمهور به آموزش و پرورش جای تشکر دارد. اما چندی قبل از دیدن تصاویر دکتر پزشکیان با لباس بنایی، در جلسه همایش ملی شوراهای آموزش و پرورش حضور پیدا کردم و سخنران پایانی جلسه ایشان بودند. دال مرکزی سخن ایشان در ذیل کلیدواژه عدالت، توسعه فضاهای آموزشی و رفع تبعیض در مدرسهسازی بود. این نشان از رویکرد خشت و گلی به آموزش و پرورش است.
وقتی در حال بررسی مشکلات شوراهای استانی و شهرستانی آموزش و پرورش بودم یکی از مسائل اصلی در زمینه نقشآفرینی مردم از طریق شوراها نوع نگاه و ذهنیت مسئولین و اعضای شوراها نسبت به آموزش و پرورش و مشکلاتش بود. در حالیکه مشکلات اقتصادی قطعا وجود دارد و جهتدهنده دغدغه مسئولین است که البته باید طی راهکارهایی مشکلات اقتصادی آموزش و پرورش را حل کرد اما باید برد دید خود را فراتر از خشت و گل برد. وقتی کرونا آمد و آموزش مجازی در کشور شروع شد، برخی روستاها بودند که زیرساختهای سادهای مثل اینترنت و دستگاه هوشمند را نداشتند. برخی مسئولین در همان زمان به فکر تجهیز روستاییان و تهیه زیرساختها افتادند و کارهایی کردند. به نظر شما پیش زمینه و فرهنگ استفاده از اینترنت و وسایل الکترونیکی ایجاد شده بود؟ یا با رویکرد صرفا محرومیت زدایی خشت و گلی به دنبال تهیه گوشی هوشمند برای دانشآموزان فلان روستای دور افتاده بودیم؟ به تبعات فرهنگی این سبک از محرومیتزدایی فکر میکنیم؟ البته با طرح نمونه اتفاق افتاده در کرونا به دنبال نفی محرومیتزدایی نیستم بلکه باید کار را با مقدمه و ملزوماتش انجام داد تا نتیجه عکس حاصل نشود.
وقتی مدارس مقدمهای برای کنکور میشوند تا عنوان دانشآموز به دانشجو تبدیل شود و در نهایت معترضی علیه جمهوری اسلامی تحویل جامعه شود؟ آیا این چنین نیست که هر ساله تعدادی دانشآموز برای تحصیل به مرکز استان یا پایتخت مهاجرت میکنند تا حاشیهنشین شوند و در نهایت بدرد نیازهای کشور هم نخورند؟ پس چرا قبل از اصلاح این فرایند به دنبال اولویت قرار دادن گسترش مدارس به کوچکترین روستاها هستیم. آیا نباید اولویتهای سیاستگذار که منابعی محدود برای نیازهای نامحدود در اختیار دارد به توازنی از نیازهای مادی و معنوی برسد؟
وقتی ذهنیت سیاستگذار ناظر به مثلا مشارکت مردم تقلیل به مسائل اقتصادی پیدا کند دیگر نمیشود انتظار داشت تا کارکرد شوراهای آموزش و پرورش با چیزی که در قانون شوراها آمده انطباق داشته باشد. جلب مشارکت مردم در زمینه اقتصادی به جذب خیرین مدرسهساز و گرفتن پول از والدین دانشآموزان و در زمینه فرهنگی به نمایش خاموش کردن آتش توسط آتشنشانی و در زمینه بهداشتی به بیناسنجی تقلیل مییابد. حال آنکه مجموعههای تربیتی و آموزشی مردمنهادی مثل مساجد و مجموعههای مذهبی تا ابزارهای متنوع فرهنگی و اقتصادی وجود دارند تا جلب مشارکتی همهجانبه صورت گیرد. در صورتی که ابعاد مختلف آموزش و پرورش رشد متوازنی نداشته باشند و صرفا به دنبال افزایش تعداد مدارس و محرومیتزداییها این چنینی باشیم، حاصل تلاشها همچون پیکری میماند که عضوی رشد بیش از حد معمول کند و عضوی نارس بماند.
https://ihkn.ir/?p=40526
نظرات