به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ رهبر معظم انقلاب در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سالگرد ارتحال امام(ره) به تبیین مسئله تحول و تحولخواهی در اندیشه و مکتب امام(ره) پرداخته و با بیان اینکه امام، امام «تحول» بودند فرمودند: «درسی که ما از روحیه و حرکت تحولی امام میگیریم این است که باید حرکت تحولآفرین در همه بخشها ادامه داشته باشد، اگرچه کشور و انقلاب در سی سال گذشته از رویکرد تحولی امام فاصله نگرفته است.»
ایشان نقطه مقابل انقلاب را که طبیعت آن «نوآوری، تحول، پیشرفت و جهش» است، «ارتجاع» خواندند و افزودند: «پیشرفت و یا پسرفت انقلابها بستگی به اراده انسانها دارد زیرا اگر انسانها در مسیر درست حرکت نکنند، خداوند نعمت خود را از آنها خواهد گرفت؛ بنابراین باید به شدت مراقب بود که دچار چنین وضعیتی نشویم.»
لذا به نظر میرسد تحول در اندیشه امام(ره) و به در سطح کلان اندیشه دینی مفهومی فراتر از پیشرفت و توسعه و متفاوت از نگاه غیر دینی است که لازم است ابعاد و الزامات آن، نسبت آن با گام دوم انقلاب و موانع پیش روی آن شناخته شود.
حجتالاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی، رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در گفتوگویی، درباره مفهوم تحولخواهی در اندیشه دینی و تفاوتهای آن با مفاهیم مشابهی مانند پیشرفت و توسعه گفت: یک بخش موضوع اصل تحول و تحولخواهی و موضوع دیگر چگونگی تحول است. فرض بر این است که هر نظام معرفتی و ساختاری اگر خودش را روزآمد و مطابق تحولات به لحاظ موضوعات و مسائل و اجتماعی نکند، دچار واپسگرایی خواهد شد. لذا در مسئله تحول با دو کلیدواژه «روزآمدی» و «روزمرگی» مواجه هستیم.
شناخت پشتوانه نظری تحول
وی افزود: نظامهای معرفتی و ساختاری در صورت متحول نشدن به روزمرگی مبتلا میشوند و با توجه به اینکه موضوعات و مسائل جامعه و نظمهای بینالمللی دچار سکون و رکود نمیشوند. لذا نظامهای معرفتی و ساختاری در قبال سایر تحولات عقب میافتند و این نشانه عدم کارایی و کارآمدی این نظامهاست. مسئله مهم این است که عنوان تحول مانند بسیاری از عناوین ماند آزادی، عدالت، برابری، حقوق بشر، توسعه و …در مکاتب مختلف معرفتی و فکری مشترک است اما چون پشتوانههای معرفتی مختلی دارند، در هر نظام و مکتب فکری معنی خاصی از این مفاهیم مشترک مد نظر قرار میگیرد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: در واقع معنی در نظر گرفته شده از سوی نظامهای فکری و سیاسی از مفاهیم مشترک بشری مبتنی بر پشتوانههای نظری است. به همین دلیل نظام معرفتی خاص معنای خاصی از عدالت را استخراج میکند که با سایر نظامهای معرفتی تفاوت پیدا میکند. در نظامهای سوسیالیستی عدالت، تساوی اقتصادی است، اما در نظامهای لیبرالی عدالت بیشتر به معنی تساوی در برابر قانون و حق تعیین سرنوشت است.
تحول مطلوب رسیدن به تمدن نوین اسلامی است
وی با بیان اینکه مفهوم تحول به معنی حرکت از یک جایگاه به جایگاه بالاتر است، گفت: این تابع آن است که هدف و غایت نظام چگونه تعریف شده باشد. اگر هدف و غایت نظام، پیشرفت به سمت کمال و تحقق تمدن نوین اسلامی است، مهم آن است که نظامهای معرفتی اعم از نرمافزارها و دانشها، خود را بهروز کنند و به سمت آن هدف غایی حرکت کنند. به عبارتی اگر امروز نظریه ما متناسب با الگوی جمهوری اسلامی است، باید به سمت تولید نظریهای در تراز انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی حرکت کنیم و لازمه تحول این است که خود این نظریهها بهروز و نو شوند تا نظام و جامعه را به آن غایت و هدف برسانند.
حجتالاسلام ایزدهی تأکید کرد: در واقع تحول صرف یک تغییر و تبدل نیست و اینگونه نیست که از یک موضوع به موضوع دیگر تغییر پیدا کنیم اما به جلو حرکت نکنیم. در واقع تحول به سمت هدف و غایت حرکت کردن است و براین مبنا ابتدا باید غایت و هدف اصلی انقلاب اسلامی بازتعریف شود و تمامی ساختارها، الگوها، نظم معرفتی و رفتارها نیز براساس آن غایت بازتعریف شود.
اهمیت نگاه فرایندی به انقلاب اسلامی
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار کرد: رهبر معظم انقلاب همواره این مسئله را مطرح میکردند که انقلاب یک فرایند و جریان است، نه یک پروژه که سال ۱۳۵۷ به ثمر نشسته و به پایان رسیده باشد. بر مبنای همین نگاه فرایندی به انقلاب اسلامی، لازم است این فرایند براساس اقتضای روزآمدی و به سمت جلو رفتن پیش برود.
وی افزود: زمانی هدف و دغدغه سرنگون شدن نظام استبدادی شاهنشاهی بود که محقق شد اما این پایان کار نیست. گام بعدی ایجاد جامعه اسلامی، دولت اسلامی و در نهایت تمدن نوین اسلامی است. در نظام اسلامی هدف تبدیل نظامهای معرفتی به قانون و سبک زندگی است تا در نهایت در یک تراز کلان فضای عمومی جامعه از آن مبنای معرفتی اشراب (عجین) شوند و غایت نظام در این فرایند تحولخواهی محقق میشود. در غیر این صورت تبدیل و تغییر مشکلی را حل نمیکند و تنها افراد و جریانهایی میروند و افراد و جریانهای دیگری میآیند و رویکردها تغییر نمیکنند و ساختارها در مسیر رو به جلو نو به نو نمیشوند و در نهایت در عین تغییر روزمرگی حاصل میشود.
دو ویژگی مهم تحول
حجتالاسلام ایزدهی درباره اینکه آیا میتوان عدالت و معنویت را پایههای اصلی تحول مطلوب در نگاه دینی است، گفت: مراد از تحولخواهی صرفاً معطوف به عدالت و معنویت نیست. این دو مؤلفه را میتوان از ارکان تحول اساسی دانست، اما رسیدن به یک تحول کلان و بنیادی مستلزم آن است که این تحول فراگیر باشد؛ نمیتوان گفت تحول را در عرصه سیاسی ایجاد کرد اما در عرصه اقتصادی و فرهنگی رخ ندهد.
وی لازمه دیگر این تحول را درونزا بودن آن خواند و گفت: به عبارتی روحیه تلاش و حرکت رو به جلو باید به طور درونزا در جامعه شکل بگیرد. اگر جامعه به لحاظ درونی تحولخواه شد و احساس کرد نمیتواند در وضعیت موجود بماند و باید رو به جلو حرکت کند لازم است عرصههای مختلفی را بپیماید. در واقع تحولخواهی جز با یک دانش و تبدیل دانشها به دانش اسلامی در منطق بومی ما میسر نمیشود.
الزامات سهگانه تحولخواهی
حجتالاسلام ایزدهی رسیدن به تحولخواهی را نیازمند سه مسئله اصول، راهبردها و راهکارها، دانست و گفت: اولین مؤلفه اصول ثابتی است که هیچگاه تغییر نمیکند؛ معنویت، عدالت، حق تعیین سرنوشت مردم، آزادی، سعادت مادی و معنوی و …. برای اینکه این اصلها محقق شود باید راهبردهایی برای رسیدن به آنها تعریف شود که ممکن است برخی از این راهبردها ثابت و برخی متغیر باشد. اما مهمتر آن است که راهکارهایی برای این راهبردها تعریف شود که نیاز است که نو به نو شوند. ممکن است راهکاری در گذشته مبتنی بر رویکرد سختافزاری باشد اما امروز باید نرمافزاری شود، اما مهم آن است که غایت و راهبرد ما را تأمین کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ابراز کرد: اگر مسیر اصول، راهبرد و راهکار در طول هم بود، ولو اینکه اصول و راهبردها ثابت باشند، چون راهکارهای ما میتواند شوند در نهایت تحول مدنظر حاصل میشود. در واقع نکته مهم در مسئله تحولخواهی، راهکارهای ذیل راهبردها هستند که میتواند ساختاری، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و علمی باشد که باید قابلیت بهروز شدن را داشته باشند.
تحول؛ پیشفرض بیانیه گام دوم انقلاب
حجتالاسلام ایزدهی درباره نسبت بیانیه گام دوم انقلاب با تحولخواهی گفت: مفروض بیانیه گام دوم انقلاب رسیدن به جامعه مبتنی بر تمدن نوین اسلامی است و چشماندازهای آن را مشخص کرده، لذا در این بیانیه عرصهها، راهبردها و راهکارها ذکر شده و به مسائلی مانند عدالت، آزادی، سبک زندگی، دانش و پژوهش در سیر تحولی انقلاب اشاره شده است. در واقع این بیانیه گذشته و جایی که بودیم و آینده یا جایی که خواهیم رفت را بیان کرده و چگونگی رسیدن به آن نقطه و نقاط عطف ذکر شده است.
وی با تأکید بر اینکه پیشفرض این بیانیه، تحول است، اظهار کرد: در زمانی که دیگران بیان میکردند انقلاب اسلامی در چهل سالگی به بنبست رسیده و حرفی برای گفتن ندارد، مقام معظم رهبری با این بیانیه تأکید کردند که انقلاب اسلامی تازه در ابتدای راه است و گام اول را برداشته و برای رسیدن به آن غایت، تمدن نوین اسلامی، مسیر طولانی پیش رو دارد. مسئله مهم ترسیم آن غایت به نحو مطلوب است تا بتوان از جایی که هستیم به آن برسیم. منطق درونی بیانیه گام دوم تحولخواهی است و لازمه آن ترسیم یک چشمانداز، ارائه راهبرد و راهکارهای متناسب با رسیدن به هدف نهایی بیانیه، تمدن نوین اسلامی، است.
چرا برخی پیشرفتهای کشور به تحول منجر نشد
حجتالاسلام ایزدهی درباره آفات و موانع پیش روی تحول و تحولخواهی گفت: وقتی تحولخواهی به درستی تعریف نشود و در سایه ارزشها و غایات و معارف دینی معنا نشود، حتی راهی که به نظر میرسد رو به جلو و پیشرفت بوده، در واقع حرکتی رو به عقب و پسرفت بوده است. در فرایند انقلاب اسلامی نیز عدهای میخواستند رو به جلو حرکت کنند اما چون بین عدالت و پیشرفت فقط پیشرفت را انتخاب کردند و یا در بحث توسعه سیاسی و اقتصادی، فقط یک بعد و وجه توسعه را برگزیدند، تحول واقعی حاصل نشد. زیرا هم تعاریف آنها از پیشرفت و توسعه دقیق نبود، هم مبتنی بر مبانی و معیارها نبود، هم با رویکردی التقاطی بود و هم اینکه حتی بعضاً تعریفشده همان نظامهای غربی بود. لذا تغییراتی در جامعه رخ داد، اما به تحول نینجامید. زیرا حرکت به سمت عقب بود ولو اینکه به لحاظ ظاهری شکل زیبایی داشت.
وی ادامه داد: تحول وقتی حاصل میشود که حرکت رو به جلو باشد و جلو رفتن وقتی مفهوم میشود که ما را به هدف غایی برساند. براین اساس چون این تغییرات هدفمند، شفاف و مبتنی بر ارزشها نبود، تغییراتی در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی ایجاد شد اما در عمل در نقطه مقابل ارزشها و اهداف انقلاب بود و لذا عدالتخواهی در مقابل توسعه، سبک زندگی ایرانی اسلامی مبتنی بر معنویت در مقابل سبک زندگی غربی مبتنی بر مادیت و مصرفگرایی و خانواده در مقابل فردیت تضعیف شد.
حجتالاسلام ایزدهی در پایان بیان کرد: در واقع مشکل این بود که الگوهای اولیه و پیشینی مبتنی بر ارزشها به نفع الگوهای غربی کنار گذاشته شد تا به اهداف توسعه غربی برسیم، اما چون این الگوی غربی مطابق با زیستبوم و غایات ما نیست در نهایت این تغییر به تحول نمیانجامد، بلکه در عمل به پسرفت منجر میشود.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا
https://ihkn.ir/?p=17325
نظرات