به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از دانشگاه کربلا؛ وئام علی خمیس، استاد دانشگاه کربلا، در یادداشتی مطرح کرد؛
تأمین اجتماعی در اسلام از جوهر نگاه قرآنی به فرد ناشی میشود. در نظر اسلام، انسان موجودی مادی و روحی است و فقر این موجود را نابود کرده و از ارزش آن میکاهد. بنابراین، ضروری است که نیازهای اساسی فرد برآورده شود و زندگی شرافتمندانه برای او تأمین گردد. قرآن کریم به این موضوع اشاره کرده و میفرماید: «و لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی بسیاری ممن خلقنا تفضیلاً».
تأمین اجتماعی در اسلام حقی است از حقوق بشر که خداوند بر عهده انسانها گذاشته است. این حق در اسلام به عنوان یک حق انسانی مطرح میشود که تحت شرایط و سطوح مختلف اجتماعی تفاوت نمیکند. تأمین اجتماعی در نظر آیتالله سید محمدباقر صدر (قدسسره) بر اساس دو اصل استوار است:
اولین اصل، «تکافل عمومی» است که بر اساس آن اسلام از مسلمانان میخواهد که نیازهای یکدیگر را تأمین کنند و این تکافل را به عنوان یک فریضه واجب برای مسلمانان در محدوده شرایط و امکانات آنها قرار داده است. لازم است مسلمانان این فریضه را همانطور که سایر فرایض خود را انجام میدهند، انجام دهند. تأمین اجتماعی که دولت از آن پیروی میکند، در حقیقت نقش دولت را در الزام اتباع خود به پیروی از دستورات شرعی و نظارت بر اجرای احکام اسلام توسط مسلمانان نشان میدهد. دولت به عنوان نگهدارنده احکام اسلام و قادر به امر به معروف و نهی از منکر است و بر اساس این حق، میتواند زندگی نیازمندان را بر عهده گیرد.
نصوص اسلامی نیز به این موضوع اشاره دارند. در حدیث صحیح از سماعه آمده است که از امام جعفر بن محمد (ع) پرسیده شد که آیا در شرایطی که برخی مسلمانان دارای فضل هستند و برخی دیگر به شدت نیازمند، ولی نمیتوانند زکات بپردازند، درست است که نیازمندان گرسنه بمانند؟ امام (ع) در پاسخ فرمودند: «مسلمان برادر مسلمان است؛ نه او را ظلم میکند، نه ترک میکند و نه از او چیزی را محروم میسازد». بنابراین، مسلمانان میتوانند در این زمینه اجتهاد کرده و همکاری و همدردی با نیازمندان را انجام دهند.
دیدگاه آیتالله سید محمدباقر صدر (قدسسره) بر این اساس استوار است که تکافل باید در حد نیازهای شدید باشد. اگر مسلمانان از نظر مالی در وضعیتی بهتر از دیگران قرار دارند، نمیتوانند برادران خود را در شرایط دشوار رها کنند. بر اساس این نگاه، اسلام بین تکافل و اصل برادری عمومی مسلمانان ارتباط برقرار کرده است تا نشان دهد که این امر تنها یک مالیات بر تفاوت در درآمد نیست، بلکه عملی است که برادری عمومی را به نمایش میگذارد. این حقوق در اسلام از اصل برادری انسانها نشأت میگیرد و در چارچوب آن به هر فرد حق تأمین زندگی میدهد.
دولت نیز باید در محدوده اختیارات خود این حق را حمایت و تأمین کند. نیازهایی که باید توسط این حق تأمین شوند، نیازهای اساسی زندگیاند و تأمین آنها در واقع به معنای تأمین شرایط زندگی انسانهاست. بنابراین، تأمین اجتماعی بر اساس تکافل، به این صورت تعریف میشود که با توجه به نیازهای اساسی و حیاتی افراد، باید آنها را در شرایطی که زندگی بدون تأمین این نیازها دشوار است، پوشش دهد.
اما اصل دوم شهید صدر (قدسسره) این است که برای جامعه حقی در منابع ثروت وجود دارد، و بر اساس این حق، دولت مسئولیت مستقیم در تأمین معیشت نیازمندان و ناتوانان دارد. وظیفه دولت فارغ از وظیفه مسلمانان برای تامین نیاز نیازمندان است. بر این اساس، تامین اجتماعی در اسلام بر پایه ایمان به حق جامعه در منابع ثروت استوار است، زیرا این منابع طبیعی برای تمامی جامعه خلق شدهاند نه برای گروه خاصی. این حق به این معناست که هر فرد از جامعه حق دارد از ثروتهای طبیعی بهرهمند شده و زندگی شایستهای داشته باشد. بنابراین، اگر فردی از جامعه قادر به کار در یکی از بخشهای دولتی یا خصوصی باشد، وظیفه دولت است که فرصت شغلی برای وی فراهم کند در حد توان و صلاحیتهای خود. و اگر فرصتی برای کار نداشته باشد یا قادر به کار نباشد، بر دولت است که حق وی را در بهرهمندی از منابع طبیعی تأمین کرده و سطح معیشت شایستهای را برای او فراهم کند.
واما ذخیرهای که اسلام برای فرایند تضمین اجتماعی تخصیص داده و دولت را قادر میسازد تا وظایف خود را انجام دهد، علاوه بر واجبات مالی که بر افراد از قبیل زکات یا خمس مقرر کرده، در مفهومی به نام بخش عمومی است. طبق مبانی اقتصاد اسلامی از ولی امر خواسته شده تا از بخش عمومی برای تأمین نیازمندان جامعه هزینه کند. خداوند متعال میفرماید: « وَما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلا رِکابٍ وَلکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ یَشاءُ وَاللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ * ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبى وَالْیَتامى وَالْمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ» (سوره حشر، آیات ۶-۷) علاوه بر این آیات قرآن کریم، نصوص بسیاری وجود دارد که بر این اصل تأکید دارند. مانند حدیثی از امام جعفر (علیهالسلام) که رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) در خطبهای میفرمود: «هر کسی که چیزی را گم کرده باشد، مسئولیت آن بر عهده من است، و هر کسی که بدهکاری دارد، بر عهده من است.» همچنین در نامه امام علی (علیهالسلام) به والی خود در مصر آمده است: «خدا را خدا را (در نظر داشته باش) درباره طبقه پایین اجتماع; همانها که راه چاره اى (حتى براى معیشت ساده) ندارند. آن ها مستمندان و نیازمندان و تهى دستان و از کار افتادگان هستند و (بدان) در این طبقه گروهى قانع اند (و به آنچه به آنها بدهند اکتفا مى کنند) و گروهى دیگر کسانى هستند که سؤال مى کنند (و در برابر کمک هایى که به آنها مى شود گاه اعتراض دارند). آنچه را خداوند درباره حق خود نسبت به آنها به تو دستور داده است حفظ کن; بخشى از بیت المال مسلمین و قسمتى از غلات خالصه جات اسلامى را در هر شهر (و آبادى) به آنها اختصاص ده، زیرا آنها که دورند به مقدار کسانى که نزدیک اند سهم دارند» (نامه ۵۳ نهج البلاغه (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش نوزدهم: یاری طبقه محروم)
نتیجهگیری اینکه شهید آیتالله محمدباقر صدر به بسیاری از مفاهیم مهم توجه داشت که نقش بزرگی در ساخت و توسعه فرد و تأمین زندگی شایسته او در چارچوب اقتصاد اسلامی دارند، از جمله تامین اجتماعی که عدالت اجتماعی را از طریق حق جامعه در بهرهبرداری از ثروتهای طبیعی و خیرات آن تحقق میبخشد. این امر از طریق دو اساس اصلی، یعنی: تکافل اجتماعی عمومی و حق فرد در منابع دولتی به وقوع میپیوندد.
https://ihkn.ir/?p=39796
نظرات