به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، حجت الاسلام و المسلمین سوزنچی در یادداشتی مطرح کرد؛
این جانب چند روزی است مشغول این آیه هستم: «إنَّهُمْ یَکیدُونَ کَیْداً» (بهیقین آنان چارهها اندیشند، چه چارهاندیشیدنی؛) سوره طارق (۸۶) آیه ۱۵
چه تقارن عجیبی! با توجه به اوضاع اخیر خواستم یادآوری کنم که آیه بعدی اش این است: «و أَکیدُ کَیْداً» (و من هم چاره اندیشم چه چاره اندیشیدنی)
ضمنا تذکر فرازهایی از خطبه ۱۴۶ نهجالبلاغه (در مقام مشورت دهی به خلیفه دوم در جنگ قادسیه) هم در این شرایط بد نیست:
إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لَمْ یَکُنْ نَصْرُهُ وَ لاَ خِذْلاَنُهُ بِکَثْرَهٍ وَ لاَ بِقِلَّهٍ وَ هُوَ دِینُ اَللَّهِ اَلَّذِی أَظْهَرَهُ وَ جُنْدُهُ اَلَّذِی أَعَدَّهُ وَ أَمَدَّهُ حَتَّى بَلَغَ مَا بَلَغَ وَ طَلَعَ حَیْثُ طَلَعَ وَ نَحْنُ عَلَى مَوْعُودٍ مِنَ اَللَّهِ وَ اَللَّهُ مُنْجِزٌ وَعْدَهُ وَ نَاصِرٌ جُنْده … فَأَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنْ مَسِیرِ اَلْقَوْمِ إِلَى قِتَالِ اَلْمُسْلِمِینَ فَإِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ هُوَ أَکْرَهُ لِمَسِیرِهِمْ مِنْکَ وَ هُوَ أَقْدَرُ عَلَى تَغْیِیرِ مَا یَکْرَهُ وَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنْ عَدَدِهِمْ فَإِنَّا لَمْ نَکُنْ نُقَاتِلُ فِیمَا مَضَى بِالْکَثْرَهِ وَ إِنَّمَا کُنَّا نُقَاتِلُ بِالنَّصْرِ وَ اَلْمَعُونَهِ!.
«همانا این امر پیروزی و شکستش با کمی و زیادی لشکر نیست بلکه دین خداست که چیره اش کرده و لشکر خودش است که یاری و امدادش نموده تا به جایی که قرار بود برسد رسید و طلوعی که که باید بکند کرد و تکیه گاه ما وعده خداست. و خداوند وعده اش را محقق و لشکرش را یاری میکند… و آنچه از راه افتادن آنان برای جنگ با مسلمانان گفتی همانا خداوند سبحان بیش از تو از این اقدام آنان ناخرسند و بر تغییر آنچه ناخرسند می دارد تواناتر است. اما آنچه از عدد آن ها ذکر کردی پس بدان که ما در زمان رسول الله با تکیه بر برتری عددی و نظامی با دشمن نمیجنگیدیم بلکه با تکیه نصرت و یاری خداوند میجنگیدیم.»
قرآن کریم میفرماید:
در برابر دشمن تا میتوانید «قوت» آماده کنید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ» (انفال/۶۰).
معنای ساده و اولیهای که از این آیه به ذهنها خطور میکند قوت نظامی است؛ یعنی همین موشکها و پهبادها و …، که الحمدلله در این زمینه اقدامات خوبی انجام شده است. اما اندکی تأمل در این آیه و آیات مشابه نشان میدهد که: این طور نیست که در زمانه کنونی (که قوت نظامی کاملا وابسته به فناوریهای پیشرفته است) دیگر تکلیفی بر دوش ما افراد عادی نباشد. اگر یادمان باشد که این قوتی که محل بحث است تماما به دست خداست: «أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعا» (بقره/۱۶۵) و خداوند تنها قویای است که شکستناپذیر است: «إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزیزُ» (هود/۶۶)، آنگاه درمییابیم که اصلیترین پایه این قوت، نه صرفا قوت مادی و ظاهری، بلکه قوت معنوی است؛ و تدارک این قوت، وظیفهای برعهده تکتک ماست، جزء نیروهای نظامی رسمی باشیم یا نباشیم.
اما آن قدرت را چگونه آماده کنیم؟
پاسخ را از ثقلین بگیریم: قرآن کریم میفرماید: از ته دل استغفار و توبه کنید که قوتتان فزونی گیرد. همه ما گناهانی مرتکب شده و زنگارهایی در دل داریم؛ این زنگارها را از دل بزداییم تا در جبهه حق قرار گیریم. که این کار است که برکات و امدادهای غیبی الهی را پیاپی بر ما نازل میکند و قوتی بر قوت ما میافزاید: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ، یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً، وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهً إِلى قُوَّتِکُم: در پیشگاه پروردگارتان استغفار کنید، سپس به درگاه او توبه کنید؛ از آسمان بر شما پیاپی [امدادها] فرستد و قوتی بر قوت شما بیفزاید» (هود/۵۲).
در کلمات عترت ع هم همین فراز دعای کمیل، کافی است که درباره مومن فرمودند: «وَ سِلَاحُهُ الْبُکَاء: سلاح مومن گریه است». پس اگر درگیر جنگ هستیم؛ و اگر در این جنگ باید بر قوت خود در مقابل دشمن بیفزاییم، مبادا صرفا به موشک و پهباد دل ببندیم.
آنها البته لازم است، اما آنچه بر این قوت ما میافزاید استغفار به درگاه الهی و توبه از کارهای نادرستی است که مرتکب شدهایم، سلاح اصلی ما گریه است.
و این نادانها جنگ را در چه زمانی آغاز کردند: چند روز پیش از آغاز محرم، ماه گریه، ماهی که یکباره سلاح اصلی این امت از غلاف بیرون میآید و آنگاه است که جهانیان تفاوت سلاحهای مادی و معنوی را بالعیان مشاهده خواهند کرد؛ ان شاء الله تعالی.
آنچه سرنوشت هر جنگی را تعیین میکند لشکریانی هستند که میجنگند. اما آیا لشکریان حاضر در صحنه را درست میشناسیم؟ این جنگ، همانند هر واقعه دیگری در عالم، در محضر خدا رخ میدهد؛و خداوند لشکریانی دارد که جز خودش کسی از آنها آگاه نیست:«ما یَعلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاَّ هُوَ» (مدثر/۳۱). لشکریان خدا، فقط مومنانی که سلاح به دست گرفتهاند نیستند، بلکه هرکسی در آسمانها و زمین که بتواند کاری را در جنگی پیش ببرد و عضو لشکری شود، لشکر خداست:و لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ (فتح/ ۴ و ۷)یعنی نه فقط باد و باران و سنگ و خاک و …، بلکه حتی دست و پا و مغز و قلب خود دشمنان، میتواند لشکر خدا باشد علیه خودشان.
و بسیار مهمتر از این لشکریان ظاهری، خداوند متعال، لشکریانی میفرستد که دیده نمیشوند:ثمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى المُؤمِنینَ وَ أَنزَلَ جُنُوداً لَم تَرَوها: پس خداوند آرامشش را بر پیامبرش و بر مومنان نازل کرد و لشکریانی فروفرستاد که نمیدیدید (توبه/۲۶)فأَنزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَیهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَم تَرَوها (توبه/۴۰)
مگر نه این است که الان لشکریان دشمن با فانتومها و پهپادها و … به ما هجوم آوردهاند؟و مگر نه این است که خداوند به مومنان وعده داده است که وقتی لشکریان دشمن سراغ شما آمد ما هم لشکریانی را که دیده نمیشوند برای شما نازل میکنیم؟یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذکُرُوا نِعمَهَ اللَّهِ عَلَیکُم إِذ جاءَتکُم جُنُودٌ فَأَرسَلنا عَلَیهِم ریحاً وَ جُنُوداً لَم تَرَوها: ای کسانی که ایمان آوردهاند! به یاد آورید نعمت خدا بر خودتان را آن هنگامی که لشکریانی سراغ شما آمدند پس ما هم بادی علیه آنها فرستادیم و لشکریانی که ندیدید (احزاب/۹) پس چه جای ترس و نگرانی؟
اگر قرار است از چیزی بترسیم باید از این بترسیم که مبادا ایمانمان متزلزل شود، که مشمول آمدن این لشکریان خدا واقع نشویم. اگر فقط مومن باشیم(و مومن بودن کار سختی نیست: فقط حضور خدا در عالم را واقعا باور کنیم)آنگاه خداوند فرشتگانی را با تعداد معین (که معلوم است هرکدام کاری معین برعهده دارد) به یاری ما فرومیفرستد:إذ تَقُولُ لِلمُؤمِنینَ أَ لَن یَکفِیَکُم أَن یُمِدَّکُم رَبُّکُم بِثَلاثَهِ آلافٍ مِنَ المَلائِکَهِ مُنزَلین: هنگامی که به مومنین می گویی: آیا این شما را کفایت نمیکند که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشتهی نازل شده امداد میکند؟ (آل عمران/۱۲۴) واگر علاوه بر ایمان،در مسیر مشکلاتی که پیش میآید،اولا صبر داشته، در اثر مشکلات عنان از کف ندهیم و بیتابی نکنیم،وثانیا تقوا داشته باشیم(یعنی هرکسی خودش را در پیشگاه خداوند ببیند و از هر کار ناروایی که فرصتش برایش پیش میآید بپرهیزد؛ مردم عادی در رفتارهای روزمرهشان؛ نیروهای مسلح در وظایف نظامیشان؛ مذاکره کنندگان در مذاکراتشان؛ کاسبان و بازاریان در کسب و تجارتشان؛ کارمندان در انجام امور اداریشان؛ مسئولان در مسئولیتهایشان؛ و …)اگر دشمن به حملاتش ادامه دهد،آنگاه علاوه بر فرشتگان قبلی، خداوند نه فقط تعداد بیشتری فرشته، بلکه فرشتگانی که نشاندار (به تعبیر امروزیها: آرمدار؛ مارکدار) هستند به یاری ما میفرستد:بلى إِن تَصبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأتُوکُم مِن فَورِهِم هذا یُمدِدکُم رَبُّکُم بِخَمسَهِ آلافٍ مِنَ المَلائِکَهِ مُسَوِّمین: بله؛ اگر صبر کنید و تقوا پیشه کنید و با همین جوش و خروش بر شما بتازند پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار یارى خواهد کرد» (آل عمران/۱۲۵).(شاید یعنی چنان اقدام میکنند که نشان اقدامشان بر همگان آشکار گردد)
خداوند رحمت کند شهید بهشتی را؛به او گفتند این همه علیه تو سخن میگویند چرا از خودت دفاع نمیکنی؟گفت: من یک وظیفه دارم و خدا یک وظیفه؛من وظیفهام این است که مومن باشم؛و خداوند خودش گفته که از مومنان دفاع میکند:إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا» (حج/۳۸)من وظیفه خودم را درست انجام بدهم؛خدا خودش بهتر میداند که وظیفه خودش را چگونه انجام بدهد. یادمان نروددر این جنگ، ما اگر وظیفه خودمان را درست انجام بدهیم و مومن باشیم و صبر و تقوا پیشه کنیم،خداوند خودش میداند با لشکریان خودش چگونه اهدافش را محقق کند.
تبصرهاین سخنان به معنای نادیده گرفتن ضرورت اقدامات نظامی و … نیست.اشاره شد که هرکس باید وظیفه خودش را درست انجام دهد , نیروهای مسلح هم وظیفهای دارند که باید انجام دهند. تمام سخن این است که اگر حضور خدا در جهان و در صحنه جنگ را جدی بگیریم،«مومنان» میتوانند لشکریانی را به این جنگ گسیل دارند که هیچ نیروی نظامیای را توان رویارویی با آن نباشد.
https://ihkn.ir/?p=41934
نظرات