به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ سید فضلالله موسوی، عضو حقوقدان شورای نگهبان و عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در گفتوگویی، به مناسبت ۱۴ مرداد، روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی، درباره وجه ممیزه و تفاوت اساسی حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر غربی گفت: تفاوت اصلی این دو الگوی حقوق بشر، به لحاظ مبنایی است و در کنار آن برخی موارد دیگر نیز که در مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر، به منزله نماد اصلی حقوق بشر غربی، وجود دارد با حقوق بشر اسلامی مغایرت دارد.
وی افزود: اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ و پس از پایان جنگ جهانی دوم مطرح شد. در واقع به واسطه کشتار نزدیک به پنجاه میلیون انسان در این دو جنگ جهانی و وضعیت نابسامانی که برای انسانها پیش آمد، عدهای به این فکر افتادند که یک سند بینالمللی را به نام حقوق بشر تدوین کنند. در واقع خود غربیها متوجه شدند حکومتها میتوانند چه جنایتهایی را رقم بزنند که باعث از بین رفتن حقوق بشر شود، اما این اعلامیه که لقب جهانی به خود گرفته واقعا جهانی نیست، زیرا قدرتهای پیروز و برتر آن زمان آن را تدوین کردند که این قدرتها یا مبتنی بر لیبرالیسم بودند یا مارکسیسم. در حالی که بسیاری از کشورها و نخبگان آنها در تدوین این سند حضور نداشتند.
موسوی اظهار کرد: از طرفی در آن دوران بسیاری از کشورهای جهان مستعمره غربیها از جمله فرانسه و انگلیس بودند، لذا تدوینکنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر با رویکرد مادی لیبرالی یا مارکسیستی آن را تهیه کردند. البته این بدان معنا نیست که این اعلامیه و مفاد آن کاملاً نامطلوب است و هیچ نکته مثبتی ندارد، بلکه ممکن است اشتراکاتی هم با حقوق بشر اسلامی داشته باشد، اما قطعاً سند کاملی نیست چون با نگاه و رویکرد مادی تدوین شده است.
شناخت کامل انسان، مقدمه حقوق بشر جامع
این عضو حقوقدان شورای نگهبان با بیان اینکه اسلام و مجموعه ادیان الهی بنیانگذاران اصلی حقوق بشر واقعی هستند، گفت: حقوق بشر زمانی احصا و روشن میشود که بشر به درستی شناخته شود. اگر بشر و زوایا و ابعاد مختلف آن به طور دقیق شناخته نشود حقوق و تکالیفی هم که برای آن در نظر گرفته میشود دقیق و کامل نخواهد بود. لذا چون خداوند بشر را آفریده، به تمام ابعاد وجودی او اشراف دارد و حقوق و تکالیف انسان را میتواند مشخص کند. کما اینکه در رساله حقوق امام سجاد(ع) بیش از ۵۰ حق در ابعاد مختلف برای انسان برشمرده شده است.
موسوی یادآور شد: اما مکاتب مادی حقوق انسان را براساس دید خاص و محدود خود بیان کردهاند، به نوعی که مارکسیسم انسان را ابزار تولید میداند و لیبرالیسم به انسان به مثابه یک موجود خودبنیاد که جهان بر محور اوست مینگرد و همین نگاه، حقوق انسان را نیز از یک بعد خاص تعریف و تعیین میکند.
وی ادامه داد: این مسئله شبیه داستان «فیل و اتاق تاریک» مولوی است که هر کس در تاریکی به قسمت خاصی از بدن فیل دست میزند و تعبیر خاص خود را از فیل میکند و در ادامه مولوی بیان میدارد که «در کف هر کس اگر شمعی بدی، اختلاف از گفتشان بیرون شدی». در خصوص انسان هم همینطور است و مکاتب بشری مختلف به مانند فرد حاضر در اتاق تاریک، ابعادی از انسان را شناخته و برجسته کردهاند که همه وجود انسان نیست و لذا حقوق بشر برخاسته از این شناخت با وجود داشتن نکات مثبت اما کامل و مطلوب نیست.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بیان کرد: حقوق بشر اسلامی از آنجا که انسان را مخلوق خدا میداند با نگاه همهجانبه به انسان، حقوق بشر را جامع و کامل میبیند. از همین رو تفاوت مبنایی این دو الگو، در ادامه تأثیر سترگی بر تدوین یک حقوق بشر همهجانبه یا تکبعدی و یا در نهایت چندبعدی میگذارد.
تعریف ناقص حقوق بشر غربی از کرامت انسانی
موسوی درباره مفهوم کرامت انسانی و ماهیت واقعی آن که در هر دو الگوی حقوق بشر اسلامی و غربی مطرح شده، گفت: واژه «کرامت» در حقوق بشر امروز و اعلامیه جهانی حقوق بشر هم آمده است، اما به دلیل عدم شناخت درست از وجود انسان یا شناخت ناقص و محدود، نمیتواند تعریف درستی از کرامت انسان ارائه دهد. در واقع محدودیت در شناخت وجود انسان، به تعریف محدود و ناقص از کرامت انسانی انجامیده است.
این عضو حقوقدان شورای نگهبان ابراز کرد: اما در اسلام خداوند در قرآن فرموده است: «ولقد کرمنا بنی آدم»؛ به عبارتی از سوی خداوند به «انسان بما هو انسان» کرامت اعطا شده، اما نکته مهمی که شاید برخی از آن غفلت کنند این است که این کرامت ذاتی دائمی نیست و ممکن است به واسطه اعمال انسان بهتر شود و یا از بین برود.
وی اظهار کرد: در واقع این کرامت به مثابه همان فطرت انسان است که از ابتدای تولد سفید و پاک است و اگر این انسان درست تربیت شود و خودسازی کند به یک خوبی آگاهانه تبدیل شده و در نهایت از انسان موجودی با ایمان و باتقوا میسازد. اما اگر این کرامت ذاتی و فطرت پاک با تربیت صحیح همراه نشود و انسان به گناه و جنایت دست بزند، از دست میرود و انسان را به جایی میرساند که به تعبیر قرآن مصداق «کالانعام بل هم اضل» شده و از حیوانات هم پستتر میشود. لذا میتوان گفت کرامت ذاتی قابل رشد یا نزول است و اعمال انسان نقش اصلی را در این صعود و نزول کرامت ذاتی و اعطایی از سوی پروردگار ایفا میکند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: بنابراین خداوند به هر انسانی، فارغ از دین، مذهب، قومیت، نژاد، زبان و عقیدهای، کرامت اعطا کرده، اما همین انسان ممکن است با اعمالش کرامت خود را از دست داده و گوهر انسانیت در وجودش از بین برود و این انسان دیگر از کرامت برخوردار نیست.
عقیده و عمل نابودکننده انسانیت محترم نیست
موسوی اظهار کرد: در حقوق بشر غربی وقتی بحث آزادی عقیده و مذهب مطرح میشود، آنها معتقدند باید به هر مکتب و مذهبی هرچند خرافی باشد احترام گذاشته شود، اما اسلام برای این مباحث محدودیتهایی قائل میشود و معتقد است هر عقیده، فکر و عملی که انسانیت و کرامت ذاتی انسان را از بین میبرد نمیتوان محترم دانست.
وی در پایان بیان کرد: در مسئله اعدام هم که غربیها از این مسیر به اسلام هجمه حقوق بشری میکنند، مسئله این است که انسانی که جنایت و کشتار کرده از انسانیت خارج شده و لذا باید از بین برود، زیرا به سایر انسانها نیز آسیب وارد میکند و این نگاه که اگر هر انسانی انسان دیگری را بکشد گویی همه انسانها را از بین برده است، اتفاقا اوج توجه اسلام و قرآن به انسان و حقوق اوست.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا
https://ihkn.ir/?p=18645
نظرات