به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، از مطالعه روایات و احادیث چنین بر میآید که صلح و ایجاد رابطه محبت، مودت و دوستی با غیر مسلمانان در روابط خود با دیگران میتوانند از آن بهره گیرند؛ چه این که، آیین فطرت است و هرگز با احساسات طبیعی و انسانی بشر ضدیت ندارد.
اسلام به این نکته توجه میکند که با ایجاد جو آرام و مودت آمیز میتوان با مخالفان عقیدتی خود به گفتوگو و جدال احسن پرداخت. از مسائل مهم که در هنگام صلح با غیر مسلمانان باید در نظر گرفت، اقتدار نظامی و قدرت بازدارندگی است که باید چنان باشد که دشمنان اسلام حتی یک لحظه هم خیال تجاوز و تعدّی به مسلمانان را به خود راه ندهند. و این امر نیز منافاتی با اصالت صلح و همزیستی ندارد؛ چرا که آمادگی رزمی و نظامیبه نیّتهای پیشگیرانه و عزّت مدارانه صورت میپذیرد و هدف از آن توسعه طلبی یا کشور گشایی به هیچ وجه نمیباشد.
ویژگیهای صلح در اسلام
اسلام، آخرین و کامل ترین دین الهی است و به حکم غنای ذاتی و مطابقت با فطرت انسانی و قدرت اقناع و تغذیه اندیشهها و ویژگی عقلانی بودن این دین، صلح و آرامش، مطلوب و استقرار آن هدفی متعالی است، اما این صلح باید ویژگیهایی داشته باشد:
۱ – شرافتمندانه بودن صلح
اسلام خواهان صلح شرافتمندانه، مسالمت آمیز، با احترام و رعایت حقوق متقابل است. در اسلام، اعتقاد به صلح به معنای پرهیز از جنگ به هر قیمت و تحت هر شرایطی نیست و هرگز نمیتوان به بهانه صلح طلبی از جنگ با دشمن متجاوز روی گردان شد، یا ندای صلح خواهی او را که در واقع پوششی برای تثبیت یا ادامه تجاوز و ارائه یک چهره صلح طلبانه است، اجابت کرد. تجاوز را با صلح پاسخ گفتن، در واقع تسلیم در برابر ظلم و زیر پاگذاشتن شرافت انسانی و ازهمه مهم تر تشویق متجاوز و مشروعیت دادن به تجاوز است. صلح و سازشی که کرامت انسانی مسلمانان را به ننگ خواری و حقارت آلوده سازد و ظلم و تجاوز را بر کرسی مشروعیت بنشاند، به هیچ وجه مورد تأیید اسلام نیست.
از این رو قرآن در خواست صلح را در شرایطی که جنگ تنها چاره است، به عنوان سازشی ذلت بار نکوهش و نهی میکند: فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلی السلْمِ وَ أَنتُمُ الأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَن یَترَکمْ أَعْمَلَکُمْ.(محمد، ۳۵)
البته به این نکته باید توجه داشت که در همه مواردی که بنابر مصالحی، چاره ای جز پذیرفتن صلح نیست، یا صلح بیشتر هدف را برآورده میسازد، عزت اسلامی خدشه دار نمیگردد. آنچه مهم است، هدف از پذیرش صلح است. اگر هدف، حفظ اسلام، تداوم وحدت مسلمانان، هویدا ساختن چهره حقیقی متجاوز و مانند آن باشد، صلح برای اسلام و مسلمانان عزت آفرین است. برای تبیین بیشتر به جا است به صلح مهم و تاریخ ساز حدیبیه توجه کنیم. انعقاد پیمان صلح با مشرکان و پذیرفتن شروط آنان از سوی پیامبر (ص)، برخی مسلمانان را براین پندار واداشت که با این پیمان عزت مسلمانان خدشه دار گردید، اما قرآن آن را فتح مبین خواند، و در جایی دیگر، از آن بعنوان مقدمه فتح قریب یاد کرد. پس چگونه ممکن است، چنین صلحی، موجب ذلت مسلمانان و عزت دشمنان آنان گردد؟ !
۲ – ریشه دار بودن صلح
صلح در اسلام، صوری و ظاهری نیست و صلح طلبی تنها یک ادعا و تاکتیک موقت و گذرا و حربه ای تبلیغاتی برای ارائه چهره ای بشر دوستانه و خلع سلاح رقیب بشمار نمیرود، بلکه از ژرفای رأفت و شفقت دین اسلام به خلق و حرص و ولع بسیار به سعادت آنان سرچشمه میگیرد.
صلح در اسلام به پشتوانه ای از صداقت، احترام عمیق به حقوق واقعی بشر و علاقه وافر به حفظ جان و مال و آبروی انسانها و آزادی تفکر و انتخاب آگاهانه بشر متکی است. از این رو، ندای صلح را آن گاه ارزشمند و راه گشا میداند که از جان انسانهای با وجدان و آگاه و نوع دوست و خیر خواه برخیزد، نه از زبان انسانهای دوچهره خود خواه و بی تفاوت. گواه این مدعا این است که اسلام حق حیات انسانها را به عنوان حق اصیل و طبیعی، سخت محترم میشمرد و حفظ زندگی یک نفر را با حفظ حیات همه انسانها برابر و کشتن یک نفر را از روی ظلم و فساد با کشتن همگان یکسان میداند.
۳ – فراگیر و همه جانبه بودن صلح
صلح در اسلام صلحی همه جانبه است، همه شئون زندگی را تحت الشعاع قرار میدهد. اسلام در ابتدا، صلح و آرامش را در نهان انسان با ایجاد سازش میان قوای درونی و ارضای خواستههای طبیعی تحت حاکمیت عقل و به دور از هرگونه افراط و تفریط میآفریند. سپس پای در محیط خانواده میگذارد و اساس این کانون را بر پایه صلح و آرامش بنیان مینهد و اعضای آن را به برقراری روابطی صمیمانه توصیه میکند، بر این مدعا آیاتی دلالت دارد از جمله آیات و به هنگام اختلاف و کدورت، باز راه سازش و مسالمت را پیشنهاد میکند.
دلایل صلح طلبی اسلام
این دلایل را به این ترتیب میتوان چنین نام برد:
آیات اشاره کننده به صلح
قرآن کریم، مشتمل برآیات بسیاری درباره صلح طلبی اسلام میباشد. «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا ادْخُلُوا فی السلْمِ کافَّهً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشیْطنِ إِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ.» آیه دیگر میفرماید «قُلْ یَأَهْلَ الْکِتَبِ تَعَالَوْا إِلی کلِمَهٍ سوَاءِ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکمْ أَلا نَعْبُدَ إِلا اللَّهَ وَ لا نُشرِک بِهِ شیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشهَدُوا بِأَنَّا مُسلِمُون»(آل عمران، ۶۴)
روایات تاکید کننده بر صلح
از مطالعه روایات و احادیث چنین بر میآید که صلح و ایجاد رابطه محبت، مودت و دوستی با غیر مسلمانان در روابط خود با دیگران میتوانند از آن بهره گیرند؛ چه این که، آیین فطرت است و هرگز با احساسات طبیعی و انسانی بشر ضدیت ندارد. اسلام به این نکته توجه میکند که با ایجاد جو آرام و مودت آمیز میتوان با مخالفان عقیدتی خود به گفت و گو و جدال احسن پرداخت. پیشوایان اسلام، پیوسته به رعایت عدالت، انصاف، ادای حقوق و پرهیز از آزار و اذیت پیروان مذاهب دیگر توصیه میکردند که در اینجا به چند نمونه آن اشاره میشود:
روایت اول از پیامبر (ص): «مَن آذی ذَمیاً فَأَناخَصمُهُ وَ مَن خَصمُهُ خَصَمتُهُ یومَ القِیامَه» هر کس اهل ذمه ای را آزار رساند، من دشمن او خواهم بود و هر کس من دشمن او باشم، روز قیامت دشمنی خود را با او آشکار خواهم کرد. روایت دوم از پیامبر (ص): «مَن ظَلَم مُعاهداً و کَلَّفَه فَوقَ طاقَتِه فأنا خصمُهُ یوم القیامهِ.»
هر کس به یکی از معاهدان اسلام، ستم روا دارد و بالاتر از طاقت او تکلیفی بر او تحمیل کند، روز قیامت خودم دشمن او خواهم بود. روایت سوم از پیامبر (ص): «مَن آذی ذِمیّاً آذانی». هر کس اهل ذمه ای را آذار رساند، مرا آزرده است. روایت چهارم از پیامبر (ص): «من ظَلَمَ مُعاهِداً اَو اِنتَقَضَهُ حقَّه أو کَلَّفَهُ فوقَ طاقَتِه أو أخذَ منه شیئاً بغیرِ طیبِ نفسه فأناَ حَجیجُه یوم القیامَهِ ».
تاکید بر صلح طلبی در سیره پیامبر (ص)
سیره پیامبر (ص) با وجود جهانی بودن آیین اسلام، بر به رسمیت شناختن موجودیت قبایل، ملّتها و ادیان دیگر، چه در قلمرو حکومت اسلامی و چه خارج از آن استوار بوده است. یکی از ادله سیره پیامبر (ص)، نامههایی است که آن حضرت برای گروهی از سران و زمامداران نوشته و از این طریق، موجودیت آنان را به رسمیت شناخته است. دلیل دیگر، پیمان نامههایی است که در دوران حکومت پیامبر اسلام (ص) و پس از وفات حضرت با ملتهای گوناگون امضا شده است. در تمام موارد تا هنگامیکه ملّتهای غیر مسلمان به پیمان خود وفادار بوده اند، دولت اسلامی نیز پیمان صلح را نقض نمیکرده است؛ زیرا نقض پیمان از دیدگاه اسلام، گناهی بزرگ و غیر قابل گذشت است.
ازطرفی باید توجه داشت که خوبی صلح و مسالمت امری فطری و وجدانی است و رسول گرامی(ص) و همچنین سایر معصومان (ع)، به پیروی از ایشان در طلب صلح بودند و از جنگ ابتدایی نهی و پرهیز میکردند. در واقع این معصومان (ع) به آهنگ فطرت و ندای وجدان جواب مثبت میدادند. خوبی صلح چنان با فطرت انسان سرشته است که نیازی به توضیح ندارد و هر انسانی هر عقیده ای داشته باشد وقتی ببیند، کسی دعوت به صلح و از جنگ ابتدایی دوری میکند، بی درنگ او را میستاید و از این رو زمانی که پیامبر (ص) مشرکان مکه را از جنگ بر حذر داشت و به صلح دعوت کرد.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=24396
نظرات