به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجتالاسلام و المسلمین محمد حسنی، عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه در نوشتاری به بررسی جرم یقه سفیدان در آموزههای دینی پرداخت که متن آن بدین شرح است؛
سخن از «جرایم یقه سفیدان» با نام ابداع کننده این اصطلاح یعنی ساترلند همراه است و ایشان بود که با تدوین کتابی با این نام، سبب گسترش این طبقه بندی از جرایم به جرایم یقه سفیدی و جرایم یقه آبی گشته است. این طبقهبندی در متون دینی بویژه در بیان گهربار امیر بیان، امیر المومنین علی علیهالسلام نیز وجود دارد. آن حضرت در نامه ۵۳ که منشور کارگزاری در یک جامعه اسلامی است، سیاست جنایی افتراقی در قبال دو طبقه مردم عادی و اشخاص دارای موقعیت بالای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی را متذکر شده است.
گروه نخست؛ افرادی عادی هستند که حضرت از رفتار مجرمانه آنان با لغزش و بیماری اجتماعی یاد کرده و در فرازی از این منشور در برخوردار ساختن مجرمان از عفو و اغماض، میفرماید:
دلت را به بخشودن (خطاهای) مردم، و دوست داشتن آنان و نرمدلی در برابر ایشان موظف بدار و نسبت به آنان همچون جانوری درنده مباش که منتظر فرصت برای خوردن آنها است؛ زیرا که مردم دو گروهند: یا برادر دینی تواند، یا برابر نوعی تو؛ از ایشان لغزشهایی سر خواهد زد، و علتهایی برای آنان پیش خواهد آمد، و به عمد یا سهو خطاهایی از ایشان صادر خواهد گشت. پس تو از گذشت و بخشش خویش ایشان را چندان بهرهمند ساز که خواستار آنی تا خدا تو را آن- چنان بهرهمند سازد[۱].
گروه دوم بطانه و یقه سفیدان هستند که بر اساس کلام حضرت علی علیهالسلام در میان کارگزاران جامعه بهطور طبیعی اشخاصی وجود دارد که از اصحاب سرّ وی محسوب میشوند. این قشر خاص در تصمیمسازی برای کارگزار نقش اساسی دارند. اگر ویژگیهای مثل ثروتاندوزی، خودکامگی و بی انصافی در ارتباط با مردم عادی؛ در وجود آنان رخنه کرده باشد؛ زمینهساز گسترش فساد و جرایم اقتصادی خواهد بود. حضرت در این باره میفرماید: «ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِی خَاصَّهً وَ بِطَانَهً- فِیهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّهُ إِنْصَافٍ فِی مُعَامَلَه[۲]»
خواص (خاصه) در کلام حضرت با عبارت «بطانه» تفسیر و تبیین شده است. بطانه از بطن گرفته شده است. بطن به نهان یک شیئ اطلاق میشود و بطانه به معنای آستر لباس است. وقتی که «بطانه» را به شخصی نسبت داده و گفته شود «بطانه الرجل»، در این صورت به فردی اطلاق شده که هم در امور آن شخص ورود مییابد و هم این فرد را در کارهای پنهانی خویش دخالت میدهند[۳] یا کسی که آگاهی بر امور پنهانی به وی اختصاص یافته[۴] و از اسرار و نهانگاه کارهای آنان آگاهی دارد[۵]. در واقع این واژه کنایه و استعاره برای بسیار نزدیک بودن است چراکه آستر لباس یک شخص نزدیکترین چیز برای انسان به شمار میرود. از اینرو وقتی گفته میشود فلانی «بِطانه الوالی» است، کنایه از بسیار نزدیک بودن و اطلاع وی از اسرار کارگزاران است. روشن است وقتی که شخصی از اطرافیان کارگزار قرار میگیرد، بهطور طبیعی از اعتبار و موقعیتهای اجتماعی برخوردار گشته و این وضعیت، مسیر امنی برای ارتکاب جرایمی میگردد که حتی ارتکاب آن برای افراد عادی قابل تصور نیست. حضرت علی (ع) در این کلام ناب خویش، جرایم و معاصی خواص و اطرافیان والی را متمرکز در مسائل مالی نموده و در این رابطه به مهمترین ویژگیها چون خودکامگی، چپاولگری و نامردمی در روابط اقتصادی با دیگران اشاره میکند. جرایم اقتصادی چنین افرادی با ویژگیهای که به آن اشاره شد همان چیزی است که امروزه جرایم یقه سفیدی به آن اطلاق میشود.
نگاهی اجمالی به سه ویژگی، «استئثار»، «تطاول» و «قله انصاف» در کلام امام (ع) ما را به تصویری روشن از وضعیت و اوصاف خواص رهنمون میسازد.
قبل از بیان خصوصیات خواص لازم است اشاره شود که در این کلام «فیهم» خبر و ظرف مقدم است یعنی اینگونه نیست که همه اطرافیان، چنین ویژگیهایی دارند بلکه هشداری است به کارگزار جامعه اسلامی که در میان اطرافیان و نزدیکان تو چنین افرادی ممکن است وجود داشته باشد.
« استئثار» در لغت چیزى را مخصوص به خود دانستن و دیگرى را از آن بىبهره نمودن است[۶] که به گفته برخی شارحان نهج البلاغه[۷] کاربرد استئثار در حقوق مالی است. از این روی کلام تاکید بر این دارد که خواص کارگزار جامعه اسلامی همواره در کمین اختصاص دادن اموال عمومی برای خود هستند بویژه آنکه اگر کارگزار فردی دارای ضعف شخصیت باشد اموال عمومی مورد تاراج و چپاول آنان قرار میگیرد.
«تطاول» در لغت به معنای استطاله بوده و در مورد کسی بکار برده میشود که گردنش را بالا میگیرد و نسبت به مردم فضیلت ارزش بیشتری در خود میبیند[۸] و به تعبیر برخی، تطاول در مورد تکبر بکار میرود[۹] که به معنای گردن فرازی و اظهار کردن فضل و برتری نسبت به دیگران است. با توجه به این ویژگیها، خواص و اطرافیان کارگزار در بهرهمندی از منافع مالی حکومت، نه تنها خود را بر مردم عادی مقدم میشمارند بلکه مبتلا به این گمان هستند که این منافع اختصاص به آنان داشته و نباید مردم از این منافع برخوردار گردند.
. [۱] نهجالبلاغه، ۱۴۱۴: نامه ۵۳ / ۴۲۷.
[۲] . نهج البلاغه، نامه ۵۳، ص۴۴۱: «زمامداران را خواص و نزدیکانی است که در وجودشان خصلتهایی چون خودکامگی، چپاولگری و نامردمی در روابط اقتصادی با دیگران هست.
[۳] . فراهیدی، العین، ج۷، ص۴۴۰.
[۴] . راغب، مفردات الفاظ القرآن، ص۱۳۰.
[۵] .ازهری، تهذیب اللغه، ج۱۳، ص۲۵۰.
[۶] . ابن اثیر، النهایه، ج۱، ص۲۲؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن ، ص۶۲.
[۷] . خوئی، منهاج البراعه، ج۱۳ع ص۶۲.
[۸] . فراهیدی، العین، ج۷، ص ۴۵۱؛ ابن اثیر، تهذیب اللغه، ج۱۴، ص۱۵.
[۹] . زبیدی، تاج العروس، ج۱۵، ص۴۴۵.
https://ihkn.ir/?p=27900
نظرات