به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حضرت آیت الله سید حسن سعادت مصطفوی حکیم استوار، فقیه عالی مرتبه و عارف متخلق و جامع علوم معقول و منقول دار فانی را وداع گفت. شاگردان و علاقمندان خویش در جامعه علمی دانشگاهی و حوزوی و نیز دوستداران و پیروان اهل بیت علیهم السلام را که از مجلس و منبر وی بهرهها میبردند، در سوگ خویش ماتم زده نمود.
از این رو دکتر رضا محمد زاده عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق در یادداشتی به تشریح زندگی این عالم برجسته پرداخته است.
او در خردادماه ۱۳۱۵هجری شمسی در شهرستان قائن از ناحیه خراسان جنوبی فعلی در خانوادهای که به فضل و علم سرشناس بودند چشم به جهان گشود. پدر وی مرحوم آیت الله سید محمد سعادت مصطفوی از عالمان وارسته قاین و برخوردار از درجات علمی و حِکمی و درس خوانده نزد اساتید مبَّرَّز حوزه قم و نجف و دارای اجازه اجتهاد از مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی بود.
تحصیل
آیت الله سید حسن مصطفوی در دوازده سالگی همراه خانواده از قاین به تهران مهاجرت و بعد از تحصیلات مرحله ابتدایی، مراتب تحصیلات حوزوی خویش را تحت تکفل پدر خویش سپری نمود و از محضر پدر بزرگوار خویش اکثر دروس ابتدایی و سطح را از جمله ادبیات، فقه، اصول و فلسفه آن هم با محوریت حکمت مشائی فراگرفت.
علاوه بر این در فقه و اصول از محضر بزرگانی چون مرحوم محمد تقی آملی و آیت الله میرزا محمد حسین ثقفی تهرانی، در فلسفه از افاضات آیت الله سید ابو الحسن رفیعی قزوینی، و در عرفان از انفاس علمی بزرگانی چون حکیم تشکر شیرازی بهره مند گردید. ایشان خود می فرمود: بعد از استفاده و استفاضه از محضر این بزرگان، دریافتم که توشههایی که از خرمن علمی و حِکمی و معنوی آن ها برگرفتهام مرا از اکتساب مطالب و مباحث علمی سایر حوزه های علمیه در قم و غیر آن بی نیاز کرده است.
ایشان هم زمان با تحصیل در مقطع سطح و خارج به تدریس دروس در مراکزی چون مدرسه رضائیه و فیلسوف الدوله و نیز مدرسه سپهسالار قدیم و مدرسه مروی پرداخت. به تدریج صیت مهارت و قّوّت علمی ایشان فراگیر شد. ایشان هرگز از منبر و موعظه که لازمه سلک روحانیت ایشان بود غافل نماند و از سال ۱۳۴۷ به عنوان امام جماعت ثابت مسجد نیاوران فعالیت نمود.
فعالیتهای سیاسی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با دستور مرحوم امام خمینی رحمه الله علیه، اقدام به تشکیل کمیته انقلاب اسلامی کاخ نیاوران نموده تا با اداره این مجموعه از اموال آن محافظت نمایند و این کار مهم و سنگین را به مدت شش سال ادامه دادند.
ایشان سابقه حضور در جبهه های دفاع مقدس را در بخش های مختلفی چون سنندج، اسلام آورد، پاوه و دشت عباس داشت.
زندگی علمی
بعد از باز شدن دانشگاهها در مراکز متعدد آموزش عالی از جمله دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه الزهراء، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه امام صادق علیه السلام و دانشکده الهیات دانشگاه تهران به تدریس و افاضه علمی پرداخت.
در سال ۱۳۶۸ با درخواست و پیگیری مُجدّانه مرحوم حضرت آیت الله مهدوی کنی رحمه الله علیه، به عنوان استاد تمام وقت در دانشگاه امام صادق علیه السلام مشغول به فعالیت علمی شد. ایشان ریاست دانشکده الهیات این دانشگاه را به مدت حدود ده سال (از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸) بر عهده داشت.
در سال های ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲ نیز به ریاست دانشکده الهیات دانشگاه تهران منصوب گردید و سکان داری این مرکز علمی مهم را به خوبی بر عهده گرفت. علاوه بر این به مدت حدود دو دهه پایان عمر با برکت خویش، طلاب حوزه علمیه قم و نیز دانشجویان مرکز تربیت مدرس دانشگاه قم را از مباحث حِکمی و فلسفی خویش به ویژه با تدریس الهیات شفاء برخوردار نمود.
او از اوایل دهه نود شمسی تلاش با برکتی را آغاز نمود که بحمدالله ثمربخش نیز بود و آن راه اندازی مرکز آموزش و تحقیقات فلسفه اسلامی در منطقه نیاوران بود که به تاسیس بیت الحکمه انجامید. حضرت آیت الله مصطفوی اگرچه تربیت شده اساتید بزرگ حوزوی بود اما هیچگاه حضور علمی خود را منحصر در حوزه های علمیه ننمود.
نشاط و اقتدار علمی به همراه بیان گیرا و روحیه معنوی و اخلاص و تهذیب نفس ایشان که مبتنی بر سیر معنوی در مراتب تعبد و نیز ارادت بسیار به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام بود، جایگاه خاصی را برای ایشان رقم زد.
آثار
باقیات و صالحات به جا مانده از آن وجود پر فیض را شاگردان و دست پروردگان فراوان آن بزرگوار، مکتوبات و نوشته های علمی ایشان میباشد. از جمله آثار او شرح اشارات و تنبیهات، شرح الهیات شفاء، تفسیر سوره حمد، شرح مکاسب، الهیات نجات، ملاحظاتی در حرکت جوهری، علم خدا، عدل الهی، اقسام مثال و خیال در دیدگاه ملاصدرا، حکمت الهی در اندیشه امام خمینی رحمه الله علیه.
فعالیتهای علمی
مساهمت و مشارکت ایشان در انجام فعالیتهای علمی دانشجویان و طلاب که نمونه اعلای شاگردپروری است از جمله اقدامات مهم این عالم برجسته به شمار میرود. ایشان در مباحث علمی هیچ گاه به آنچه بزرگان و عالمان بزرگ مطرح کرده اند اکتفا نمی کرد و خود صاحب مشرب فکری ویژه در عرصه های مختلف تفسیر، فقه، اصول، عرفان، فلسفه و… بود.
همچنین علاقمند به تطبیق مباحث مختلف علمی در حیطههای مختلف و نیز مباحث جدید و قدیم بود. هرگز دانشجویان و شاگردان خویش را از ورود به مباحث جدید نهی نمیفرمود و معتقد بود که برای درک ابعاد وسیع علوم اسلامی، حتما باید به مسائل حیطههای مختلف علمی ورود نمود و این مسائل را بر آموزه های علوم اسلامی عرضه نمود تا زمینه دستیابی به راه حل معضلات و مسائل روز که بشر با آن ها درگیر شده بهتر فراهم شود.
در عین حال توصیه اکید آن بزرگوار به طالبان علم و معرفت آن بود که به اکتساب سواد و علم اکتفا ننمایند و مراتب علمی و معرفتی را از مسیر سلوک عملی و تهذیب درونی نیز تدارک نمایند.
در حکمت اسلامی، مبانی مشائی را به تقریری متفاوت تبیین و تعلیم مینمود و در مواردی، برداشتهای صورت گرفته از مؤسس حکمت مشائی اسلامی را صائب نمیدانست. حکمت اسلامی را تا حد زیادی متأثر از آموزه های اسلامی و شیعی می دانست و معتقد بود حکماء بزرگ، تا حد زیادی تحت تأثیر این آموزهها قرار داشتهاند و خود نیز در بیان محتوای فکری و عقلانی در حکمت و کلام اسلامی، ابعاد این اثرگذاری را به نحو شاخص ترسیم می نمود.
ذهن وقاد، حافظه غنی (در حد حفظ و تسلط علمی بر تعداد زیادی از آیات قرآن کریم و نیز اکثر روایات کتاب مهم بحار الانوار تحت تأثیر تأکید فراوان مرحوم ابوی در زمان حیاتشان) و مطالعات متنوع بسیار فراتر از کتب معهود درسی و وقوف بر مباحث مختلف علمی به خصوص جنبه های تاریخی و ادبی و شعر فارسی و عربی و توان تلفیق و بهره برداری هم زمان، از او یک شخصیت بسیار متمایز ساخته بود. او تقریبا تا اواخر عمر با برکت خویش دست از حضور فعال در دانشگاه و مراکز علمی و معنوی برنداشت و در این مسیر نقطه عطفی در پایمردی علمی و عملی به شمار می آید.
https://ihkn.ir/?p=29554
نظرات