به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ بررسی جامعه شناسانه واقعه عاشورا یکی از الزامات شناخت حقیقی قیام امام حسین(ع) است. لذا از همین رو «فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی» با دکتر حفیظ الله فولادی، استادیار و عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفتگویی اختصاصی داشته است. آنچه در ادامه میآید مشروح این گفتگوست:
* پیش از هر چیز بفرمایید که وقتی از معارف حسینی سخن میرود، بهطور آشکار مقصود چیست؟
بسماللهالرحمنالرحیم؛ با سلام و ادب خدمت خوانندگان و سروران محترم رسانه فکرت، تقارن این گفتگو را با ایام عزای امام حسین(ع) و دهه محرم، خدمت عزیزان تسلیت عرض میکنم. در پاسخ به سؤال برحسب حوزه پژوهشی بنده که مباحث اجتماعی و جامعهشناختی است، طبیعتاً تلاش میکنم بیشتر از همین منظر به سؤالات شما پاسخ دهم.
در مباحث جامعهشناسی ذیل بحث نقش و منزلت که ناظر است به اینکه افراد در جامعه به مرور رشد میکنند تا عضو فعال جامعه شوند. از طریق آموزشهایی که میبینند، آمادهی ایفای نقشها میشوند تا انتظاراتی که دیگران از آنها دارند برآورده سازند. افراد در جامعه در فرایند این فراگیری، انجام نقشها و برآورده ساختن انتظارات با کسانی مواجه میشوند که دارای نقش الگوییاند؛ به تعبیر دقیقتر، کسانی در جایگاه «الگوهای نقش» قرار میگیرند که افراد با نگاه به آنها، با الگوهای رفتاری مشابه و در موقعیتهای گوناگون آشنا میشوند و یاد میگیرند تا مانند آن الگوها عمل کنند.
در موضوع بحث معارف حسینی، واقع قضیه و بدون تعصب، به نظر میرسد قیام حضرت امام حسین(ع) و نهضت عاشورای حسینی، به مثابه یک تابلوی مینیاتوری بسیار ظریف، جامع و کاملی است که از آن نقطهی آغاز این حرکت که بعد از مرگ معاویه، به دستور یزید، مروانبنحکم حاکم مدینه، درصدد اخذ بیعت از امام حسینبنعلی(ع) برمیآید و با آن پاسخ امام حسین(ع) مواجه میشود که: مثل منی با مثل یزیدی که آنقدر علنی فسق، منکر، نابهنجاری و رفتار دور از آداب دینی عمل میکند، بیعت نخواهم بست و حرکت از مدینه به سمت مکه و سپس ترک این شهر قبل از اتمام مراسم حج، و… تا اینکه به صحرای کربلا میرسد و… و حوادث شب قبل از آن واقعه عظیم و هولناک و… همه اینها را که نگاه میکنیم، تمام این ابتدا تا انتها، یک تابلوی جامع و کاملی است که توانایی و قابلیت الگوی نقش شدن را دارد. این الگوی نقش برای هر آنکسی است که حقمدار، ضدظلم، خواهان پیروی از راستی، حقیقت و دوری از ظلم، تعدی، تجاوز، پلیدی و ناراستی و درصدد تلاش برای اصلاح امور ولو با تحمل مرارتها و سختیها است. لذا میبینیم مهاتما گاندی (رهبر استقلال هندوستان)، امام حسین(ع) را به عنوان یک الگو معرفی و مطرح میکند. و به همین دلیل است که مبارزانی در تاریخ بشر با چنین تابلو و معرفت فوقالعاده درخشانِ خالیِ از هرگونه اعوجاجی مواجه میشوند و میگویند الگوی ماست. خیلی از اینها ای بسا، تعلق مکتبی هم به امام حسین علیهالسلام نداشتهاند، ولی سخنشان این است که این والامقام (امام حسین علیهالسلام)، صحنه و مجموعهی کامل، جامع و فاقد هرگونه سیاههای را برای الگو بودن در جهت دستیابی به اهداف والا، داراست. اگر بخواهیم محدودتر و در حوزه فرهنگ شیعی بحث نماییم؛ میتوانیم بگوییم نظام جمهوری اسلامی یعنی نظام مستقر بر پایه ولایت فقیه، از شروع خود با رهبری حضرت امام(ره) تا امروز و در دوران رهبری معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای، واقعاً حکومت جمهوری اسلامی ایران در الگو گرفتن از نهضت امام حسین(ع) و اساساً معارف اهل بیت(ع) و سخنان برجسته و برنامهساز آنان تلاش کرده است. زیرا، انقلاب اسلامی از همان روز اول خود را حامی مستضعفین و ستمدیدگان جهان اعلام کرده و تا امروز از این رویه کوتاه نیامده است. جمهوری اسلامی فضولباش قضایای جهانی نیست، ولی پیرو مکتب و الگوهایی در آن، بهنام مکتب اسلام ناب محمدی(ص) و پیشوایانی چون امیرالمومنین و حسین ابن علی و در واقع اهل بیت عصمت علیهم السلام بوده که خود را موظف به انجام تعهدات سنگینی میبیند. بندبند وصیت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در دوران ضربت تا شهادت (۱۹ رمضان تا ۲۱ رمضان) که در نامه ۴۷ نهجالبلاغه آمده است، بسیار مهم و مسئولیتآفرین است؛ آنجا که خطاب به فرزندانشان امام حسن و حسین (ع) میفرماید: «… وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً…». یعنی حسنین من، نسبت به ظالمان، ستمگران و ستمپیشگان، خصم و دشمن باشید و نسبت به مظلومان، همیار، همکار و پشت و پناه.
حال بهنظر میرسد انقلاب اسلامی ایران از روز اول تا به امروز، به این الگوگیری از نقش پیشوایان راستین مکتب اسلامِ ناب و دین خاتم پایبند بوده است و لذا ایران اسلامی نسبت به وضعیت مظلومان و حمایت از ستمدیدگان جهان در اقصینقاط جهان (همانند حمایت از سیاهان در مقابل رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی و …) اعلام موضع و حمایت کرد. امام خمینی(ره) نسبت به سیاهپوستان و ظلم به آنها در آمریکا اعلام موضع کردند. گویا مظلومان، مستضعفان و ستمدیدگان جهان که زیر یوغ استعمارگران بودند، ایران را حامی و پناه خود دیدند و تعلقخاطر پیدا کردند و همچنان نیز این روال ادامه دارد. امروز نیز در دوران زعامت رهبر معظم انقلاب (حضرت آیتالله خامنهای)، در حمایت از مظلومان و کمک به آسیبدیدگان در جهان، بیتفاوت نیستیم. ما میگوییم مردم یمن، سوریه، لبنان و… تحت ستم و ظلم استکبار، صهیونیسم و وهابیت سرسپرده و… هستند، و ما حامی آنهاییم. در جنگ بالکان وقتیکه اروپاییها علیه مسلمانان بوسنی و هرزگوین که شیعه هم نبودند، جنایت میکردند، انقلاب اسلامی ایران در حمایت از آنها اقدام کرد و رهایشان نساخت.
یک ماه پیش در مرکز آموزشهای کوتاه مدت جامعهالمصطفی، گروهی از مسلمانان بوسنیایی آمده بودند و بنده دیداری با آنها داشتم. واقعا آنها میبالیدند به اینکه در دوران جنگ بالکان، ایران به عنوان یک کشور شیعی در کنار آنها ایستاده بود. لذا بنده میخواهم این را عرض نمایم که رویکرد جمهوری اسلامی در حوزه روابط بینالملل، در تبعیت و الگو گرفتن از مکتب اسلامِ ناب محمدی(ص)، علوی و حسینی کوتاه نیامده و تا به امروز نیز پای این کار ایستاده است. البته بسیار مورد هجمه، شماتت و به تعبیر رهبر معظم انقلاب دچار هجمه امپراطوری تبلیغاتِ بوقهای پر سر و صدای جهانی، توسط ستمگران و استعمارگران بوده و هست. ما نیز هیچ ابایی از اینکه در کنار مظلومین جهان باشیم و به حمایت از آنها بپردازیم نداریم؛ گرچه در این مسیر بسیار سختی هم میبینیم. امروزه میبینیم اغلب حکومتهای عربی نسبت به مقوله قدس و ظلمی که بر مسلمانان میرود، چه رویکردی پیدا کردهاند؛ ولی جمهوری اسلامی ایران و نظام مظلوم اما مقتدر اسلامی ایران، در تبعیت از دستورهای پیشوایان دینی خود، در ایفای نقش الهی و انسانی خود کوتاه نیامده است و نمیآید.
اما در بخش داخلی و در درون خود، ما مدعیان پیروی از مکتب اهلبیت(ع)، در حوزه رعایت حقوق میان حاکمیت و مردم و نیز تعاملات اجتماعی میان خود، انتظار میرود که دلدادگان به مکتب حسینی و عاشقان این مکتب، اعم از کارگزاران و مردم عادی، در امر انجام وظایف و نیز تعامل با همکیشان و همنوعان خود، بیشتر و رساتر عمل شود؛ همگان موظفیم جانب انصاف، پرهیز از ظلم، دوری از تجاوز به حقوق دیگران و… را رعایت نماییم. در اینجا سخن بسیار است، ولی به همین مقدار اکتفا میکنم که از کارگزاران و ما شهروندان عادی و البته عاشقان حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام، واقعا انتظار بسیار است که تمام تعاملهای اجتماعیمان با بهرهگیری از آن امام و نیز سایر امامان و پیشوایان دینمان باشد. حقوق متقابلی که میان حاکمیت و مردم، امام علی علیهالسلام با صراحت در نهجالبلاغه بیان فرموده، حاکی از این است که ما ناگزیر و موظف به انجام مسئولیتهای سنگین و رعایت قواعد تعامل هستیم. کم نمیشنویم که رهبری معظم انقلاب، از کارگزاران نظام گلهمندی دارند؛ که این نیست جز بخاطر اینکه در انجام وظایف کوتاهی و یا تقصیر و… بوده است. واقعاً در جامعهای که پیشوایانی چون حضرات معصومین دارد، خطا و انحرافِ اندک را هم باید بسیار دانست. آنان الگوهای روشن رفتاری ما در عرصههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی و در ابعاد مختلفاند.
* از آنجا که معارف حسینی کل میراث نوشتاری و گفتاری را درباره امام حسین(ع) و نهضت ایشان در طول تاریخ در برمیگیرد، آیا از طریق این معارف(گفتار، نوشتار و کردار) میتوان به شناخت درست و دقیق نهضت حسینی پرداخت؟
نهضت امام حسین(ع) و قیام ایشان حاوی پیامها و نکات بسیار مهمی برای حقمداران تاریخ است. زمانیکه به جزئیات این عناصر و قیام حسینی مینگریم، میبینیم یک پکیج و مجموعهی فرهنگی درهم تنیدهی همافزایی است که حقانیت و مرتبت والای این نهضت را تا انتهای تاریخ برجسته کرده است. ناگفته نماند که نهضت حسینی و قیام آن حضرت به معنای واقعی کلمه دارای گویایی و شفافیت برجستهای است. به همین دلیل تمامی ابعاد این حرکت از ابتدا تا انتها و با نگاه به جزئیات و تکتک عناصر آن فرهنگ (گفتهها، حرکات، مطالب باقیمانده و…) یک مجموعه دقیقی است که نهضت حسینی را مشهود و برجسته میسازد و ما از طریق این معارف میتوانیم شناخت دقیقی نسبت به وظایف خود پیدا نماییم. اگر امروز بخواهیم در این مورد بحث کنیم، میدانیم که نزدیک به ۱۴۰۰ سال از قیام حضرت امام حسین(ع) میگذرد و به تعبیر شهید مطهری، باید شمر زمانه را بشناسیم؛ چرا که شخص یزید و تمامی دجالان آن روزگار بعد از شهادت امام حسین(ع) و یارانش به درک واصل شدند. لذا بر اساس دیدگاه شهید مطهری، در شناخت ابعاد نهضت امام حسین(ع) به عنوان نقش الگویی برای جامعه امروز، باید یزیدیان زمانه را بشناسیم.
مخاطبین محترم رسانه فکرت، امروز ملاحظه میکنیم که مصداق دینی و حقیقی یزیدیان زمانه، حاکمان حکومتهای استکباری همانند آمریکا، انگیس، صهیونیسم بین الملل و … که کارشان ظلم پیشگی، استعمار، استضعاف، استیلا و برتریجویی بر سایر ملتهاست، میباشد.
لذا امروز، باید توجه داشت که هر آنکس خواهان ظلم، ستم، تعدی، تجاوز و… در حق همنوعان باشد، قطعاً در جبهه یزیدیان است و آنکس که در طالب حق و انصاف بوده و در مقابل ظلم، تجاوز و تعدی به دیگران ایستادگی میکند، در جبهه نهضت حسینی(ع) قرار دارد. می توان گفت در بُعد حکومتی نظام جمهوری اسلامی چنین رویکردی را رعایت کرده است. البته باید گفت که در جامعهای که پیرو مکتب امام حسین(ع) است، باید توجه خاصی نسبت به انجام وظیفه در قبال هم کیشان و سایر هم نوعان داشته باشیم.
* معارف حسینی از سویهها و جنبههای تاریخی دور شدهاند و عناصری بر آنها غلبه کردهاند که ما را از آن حرکت اصیل عاشورایی دور ساختهاند. دلایل این امر به نظر شما چیست؟
از نظر بنده، نکاتی را که شهید مطهری در بحث حماسه حسینی و در ذیل بحث از تحریفات عاشورا بیان نموده است، بسیار مفید و دقیق میباشد. در اینجا لازم است به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه مسیحیت امروز یک نگاه غلطی دارد که حضرت عیسی(ع) به صلیب کشیده تا پیروان آن حضرت، نجات یافته و بهشتی شوند که این برداشت غلطی در باره حضرت است؛ گویا برخی ناآگاهان و کسانی که به کنه معارف حسینی وارد نشدهاند، فکر میکنند اگر سالانه در ایام خاصی به دور هم جمع شویم و برای امام حسین(ع) گریه کنیم و یا خودمان را به گریه بزنیم گناهانمان بخشیده میشود و بعد از آن، به دنبال کار خود برویم و و هر کاری خواستیم انجام دهیم و همین طور تا محرم بعدی و… . واقع قضیه این یک تلقی غلط و نیز یک مسیر انحرافی در بهرهگیری از معارف حسینی و آن حرکت عظیم میباشد. نباید چنین تصور شود که شرکت در این مراسم به خودی خود، موضوعیت دارد و صرفا میدانی تدارک دیده شده تا اسباب آمرزش گناهان افراد باشد. لذا کسی که می خواهد معارف حسینی را در زندگی خود پیاده کند، باید به شدت مواظبت بر رفتار و اعمال خود داشته و سعی کند محرم امثالش از محرم سال گذشته و همینطور متفاوت باشد؛ به این معنی که این مراسم ها بر معرفت و ارتقای آگاهی افراد و ایستادگی ایشان در برابر ظلم و پلیدی و حمایت از مظلوم ارتقا یابد. بنابراین نهضت امام حسین(ع) دارای چنین مقتضیاتی است که آدمی لازم است برای حسینی شدن خویش، برنامهریزیهایی را انجام دهد.
* تصویری که برخی از امام حسین(ع) و قیام وی عرضه میدارند خیلی با واقعیت تاریخی مطابقت ندارد. درست است؟
عرض کردم که اگر با تأسی از مسیحیت امروزی این تصور را داشته باشیم که امام حسین(ع) به شهادت رسیده است تا ما جلسهای بگیریم و عزاداری نماییم تا بهشتی شویم؛ این تصوری کاملاً غلط است. البته ناگفته نماند که نهضت امام حسین(ع) و کشتی نجات آن حضرت، وضعیت خاص خود را دارد که بسیار وسیع است و ای بسا اگر کسی با یک سابقهی ولو سیاه و تاریک، یک یاحسین(ع) از ته دل بگوید، ممکن است بعد از گفتن این لفظ مبارک از سر خلوص نیت، امام حسین(ع) دست او را بگیرد؛ لکن اینکه واقعاً امام حسین(ع) را وجهالمصالحهی بداندیشی و بدکرداریهای خویش بکنیم و خودمان را ناجی در این مسیر فرض نماییم، قطعاً رویکردی غلط میباشد.
کسی که مرید واقعی حضرت امام حسین(ع) باشد و در مکتب ایشان رشد کرده باشد، خروجیاش شهید والامقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی، شهید حججی و شهدای والاتبار راه حق و فضیلت میشود. اینها حسین(ع) را ندیدند؛ لکن در دامان مادرانی شیر خوردند که در مجالس حسینی، به درک معنای قیام امام حسین علیهالسلام رسیدند.
* به نظر میرسد که منابع تاریخی نزدیکتر به واقعه عاشورا که در سدههای سوم و چهارم شکل گرفتند، امروزه یا کمتر در دسترس هستند یا به دلایلی از میان رفتهاند. به نظر شما چگونه میتوان در غیاب یا کمبود این منابع، معارف اصیل حسینی را بازسازی کرد؟
چیزی که ذهن بنده میرسد این است که واقعاً شاید نیازی نباشد که ما بیاییم و یک تتبع در کتابشناسی عمیق در این زمینه را پیشنهاد دهیم تا به دنبال دستیابی به منابع اصیل برویم. بلکه شاید بتوان گفت اساس نهضت امام حسین(ع) و قیام او در خطبه زینبیه، زیارت عاشورا، مقتل لهوف سید ابن طاوس و… به روشنی گویا است. با وجود این منابع و شناخت این قضایا، بهنظر میرسد امروز نظام جمهوری اسلامی ایران، پیرو نهضت امام حسین(ع) است و این نظام در بعد جهانی، واقعِ قضیه یک مرید صادق از آن نهضت عظیم و بی بدیل است که با ظالمان میجنگد و با مظلومان همراهی میکند جهانیان ما را با این ویژگی میشناسند که این خود به معنای واقعی کلمه، بازسازی معارف حسینی است.
در جنگ هشت ساله که ایرانیان در مقابل پیچیدهترین برنامههای نظامی دشمنان شرق و غرب و با دنیا جنگیدند، شیرمردانی بودند که در دامان مادرانِ دلدادهی به امام حسین و اهلبیت(ع) بزرگ شده بودند. رزمندگان جان بر کف ما، مرگ را به سخره گرفته بودند و با یک یا علی و یا حسین و با تأسی به آن بزرگواران و با یاری خداوند، در مقابل دنیا میایستادند. باید با صدای بلند گفت که به خداوند سوگند آن عزیزان مجنون نبودند؛ بلکه شهادت و مرگ در راه حق را به عنوان پیروان امام حسین علیهالسلام برای خود افتخار می دانستند. البته امروز نیز چنین است؛ امروز نیز آمریکاییان و دشمنان در مقابل رزمندگان غیور سپاه اسلام، احساس عجز میکنند و وحشت سرتاسر وجودشان را فرا میگیرد. زیرا این عزیزان پرورشیافته این مکتب میباشند، لذا به نظرم در خصوص معارف حسینی خیلی به دنبال منبع کتابی نباشید؛ بلکه این معارف در کالبد جسمی فرزندان و سرداران رشید اسلام و نظام ما عینت یافته است.
امروزه ما از اول انقلاب و دوران جنگ، سربازان حسینی بسیار بیشتری داریم؛ به عنوان مثال زمانی که به سرود «سلام فرمانده» مینگریم؛ میبینیم که این سرود نازل بر بال مهدویتخواهی است که البته این بال متکی، بر بال عاشورامحوری است.
* از دید شما، مهمترین آسیبی که امروزه بر سر راه تدوین درست معارف حسینی وجود دارد، چیست؟
در اینجا به ذهن من این مطلب میرسد که بزرگترین آسیبها، شعاری زندگی کردن و خالی کردن از محتوا، رواج چشم و همچشمی در بین هیأت مذهبی، پرداختن به حاشیهها (مثلاً فلان مداح را دعوت کنیم و یا فلان کار را کنیم تا مجلس ما پرشورتر شود) و… میباشد. امروزه نباید از محتوا غافل شد، لذا روحانیان محترمی که به مجالس دعوت میشوند و درصدد بیان معارف حسینی هستند، باید به فکر تقویت محتوای مطالب خود باشند.
* بسیار ممنون از ارائه نکات دقیق و ارزشمند جنابعالی در باب معارف حسینی؛ در پایان چنانچه نکتهای باقیمانده است، بفرمایید:
امیدوارم به حقانیت و مظلومیت امام حسین(ع) و یاران با وفایش، خداوند متعال به ما دلدادگان این مکتب، کمک نماید که حسینی شویم و سال به سال این مراسمات با وجود تخریبهای رسانهای و شبکههای باورسوز و… شورآفرینتر گردد. انشالله به مظلومیت خون امام حسین(ع) و یاران بزرگوارش، و به برکت اخلاصی که آن بزرگواران داشتند، ما شعور و معرفت حسینیمان در برگزاری مراسم این امام همام افزایش یابد و کارهای بزرگی در حد نهضت امام حسین(ع) انجام دهیم. ان شاءالله.
انتهای پیام/