وی با بیان اینکه موضوع اصلی سرپرستی تکامل اجتماعی هم تکامل نظام اختیارات در عرصه قلب و ذهن و جوارح، سیاست و فرهنگ و اقتصاد است، افزود: لذا ماموریت فقه فقط ساخت نظام نیست و تکامل حیات اجتماعی هم جزء ماموریتهای فقه است.
میرباقری افزود: ما همانطور که فقه را باید در قاعده هرم توسعه دهیم باید آن را به راس هم تسری دهیم، حتما مفاهیمی که از علم کلام به فقه و اصول سرریز میشوند باید فراوری و تبیین شوند تا تکامل فقه و اصول هم مقنن شود. طبیعتا بر همین اساس یک مفهوم محوری از علم کلام به نام پرستش داریم که به فقه و اصول هم سرریز میشوند و این مفهوم از طریق فلسفه علم کلام وارد فقه و اصول میشود.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه این مفهوم از علم کلام در قالب حجیت به علم اصول سرریز شده و در فقه در قالب حکم، گفت: در این صورت سهگانه پرستش، حجیت و حکم تشکیل میشود بنابراین اگر فلسفه فقه را علم درجه دو و ناظر به فقه بدانیم اصلیترین مفهومی که در فلسفه فقه باید بحث شود، مفهوم حکم خواهد بود و اگر در آن توسعه ایجاد نکنیم امکان گسترش فقه را نخواهیم داشت.
وظیفه فقه فقط دورکردن از عقوبت نیست
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی با بیان اینکه اگر دامنه پرستش را اینطور تعریف کردیم که ما باید خدا را پرستش کنیم تا از عقوبت دور شویم، اظهار کرد: بنابراین باید دنبال احکامی باشیم که تامین از عقوبت را برای ما فراهم میکند یعنی کار فقه این است که احکامی بدهد که آحاد مکلفین از عقوبت خدا دور شوند و ماموریت علم اصول هم مستندسازی این سطح از فقه است که مرحوم آیتالله خویی به خوبی به آن پرداخته و فرموده است برای تامین از عقوبت نیاز به فهم احکام داریم و ماموریت اجتهاد تامین مردم از عقوبت است.
نیازمند قواعد پرستش هستیم
وی اضافه کرد: وقتی این حد از فقه را در علم اصول ببندیم و در علم کلام هم به این تعریف بسنده کنیم نباید بیش از این هم توقع داشته باشیم لذا باید مفهوم پرستش توسعه یابد و معطوف به حوزه حیات فردی و اجتماعی انسان شود. در این صورت نیاز به حکم برای پرستش خواهیم داشت و برای این باید حکم را توسعه دهیم و توسعه حکم و استناد به شارع نیازمند علم اصول است و در علم اصول محوریترین بحث، حجیت است و در غیر این صورت امکان ارتقاء قواعد علم اصول و فقه فراهم نخواهد شد.
میرباقری بیان کرد: بر این اساس، کلمه توحید یک معنای حداکثری است یعنی هر کجا که انسان اختیارش قابل اعمال است باید خدا را بپرستد و ما در هیچ کجا حق شرک نداریم ولو اینکه در حیطه فکر و ذهن و قلب انسان باشد چه رسد به رفتار او. نمیتوان گفت ما در حیطه فهم لازم نیست خدا را بپرستیم البته سطحی از فهم، در اختیار انسان نیست ولی از جایی که انسان با اراده و اختیارش شروع به فهمیدن میکند حتما باید مبتنی بر قواعد پرستش خدا عمل کند.
وی افزود: آیا شرک در فکر انسان جایز است؟ بنابراین احکام پرستش خدا در ایمان، فهم و ارتکاب باید تدوین شود، اگر حوزه اختیار انسان را توسعه دهیم و مثلا بگوییم وقتی وارد اجتماع میشود هم اختیار دارد یعنی اگر جمعی کنار هم قرار گرفتند و جامعه درست کردند در این صورت یا غایت و هدفشان پرستش خداوند است و یا پرستش دنیا و فرض سومی هم ندارد مگر اینکه بگوییم مخلوطی از این دو. اگر جامعه در جهت غلبه دستگاه شیطان کار میکند دنیاپرستی است و برعکس.
تعریف غیر دینی از چرایی ایجاد نظام اجتماعی
عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: نکته مهم این است که آیا جامعه برای پرستش شکل میگیرد یا رفع نیازهای مشترک؟ اگر تحلیل علوم اجتماعی را که ریشهدار است و ما هم آن را بدون استناد دینی پذیرفتهایم و دائما تکرار میکنیم یعنی جامعه برای رفع نیازهای مشترک ایجاد شده است. این یک نگاه است ولی نگاه دیگر این است که اصلا از ابتدا جامعه تشکیل میشود که یا دنیا را بپرستند یا خدا را و انسانها یا خداپرست هستند یا دنیاپرست.
وی افزود: این دو نگاه خیلی فرق دارد و اگر نگاه اول را داشتیم یعنی جامعه برای رفع نیازهای مشترک درست شده در این صورت عرصه، عرصه عرفیات محض است کما اینکه مرحوم میرزای نائینی فرموده است ولی اگر گفیتم عرصه حیات اجتماعی عرصه پرستش خداست در این صورت نیازمند احکام و قواعد پرستش هستیم.
میرباقری اظهار کرد: شیخ مهدی حائری در بحث ولایت فقیه از معرفتشناسی شروع کرده و گفته است معیار صحت، دین نیست و حیات بشر هم برای رفع نیازمندیهای طبیعی بشر بوده و انبیاء هم برای تشکیل جامعه نیامدند و دین حق دخالت در اجتماع را ندارد لذا ولایت فقیه هم مجاز اندر مجاز است یعنی ولایت الله هم مجازی است.
تعبیر میرزای نائینی درباره عرفیبودن حیات اجتماعی
استاد حوزه علمیه گفت: عرصه حیات اجتماعی، عرصه پرستش نیست که شما بخواهید احکام دینی بر آن بار کنید. بنابراین پرستش یا الهی یا مادی و یا التقاطی است و اگر این تبیین نشود انتظار تفقه دینی برای ساخت نظامات اجتماعی بیهوده و بیمعناست و حداکثر همان سخن میرزائی نائینی است که آن را عرصه عرفیات محض میداند.
وی تاکید کرد: اگر قرار است فقه را به عرصه حیات اجتماعی وارد کنیم باید بگوییم ارادههای اجتماعی انسانها هم باید خدا را بپرستند و برای این کار باید احکام و قواعدی وضع شود و اگر نپرستند هم نیازمند دین خودشان و احکام و قوانین خودشان هستند کما اینکه در سوره مبارکه کافرون فرموده است «لکم دینکم و لی دین» دین و پرستش تعطیلبردار نیست.
عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: اگر ما عرصه پرستش و دین را تبیین کردیم، دامنه فقه هم تعیین خواهد شد و خواهیم گفت احکامی که اسلام بیان کرده فقط ناظر به رفتار فرد و تامنی از عقوبت نیست و ناظر به عرصه قلب و ذهن و حس افراد است گرچه در حوزه فهم، محور آن احکام توصیفی است زیرا در فهم جهان باید معارف توصیفی وحی را محور قرار دهیم و نمیتوانیم حکمت مستقل از وحی درست کنیم.
وی افزود: احکام رشد انسان هم باید به نحو هماهنگ تشکیل شود همان کاری که در عرفان در حوزه روح انجام میشود پس فقه باید در حوزه فردی هم ارتقاء یابد و این نیازمند ارتقاء حجیت و ارتقاء علم اصول است. اگر گفتیم در حیات اجتماعی هم انسانها باید خدا را بپرستند در حوزه سیاست و فرهنگ و اقتصاد هم این فرایند باید باشد.
پرستش تاریخی
میرباقری تصریح کرد: اگر گفتیم اختیار انسانها در طول تاریخ به هم پیوند میخورد و امت ساخته میشود، پرستش تاریخی هم ایجاد خواهد شد و همه باید برای ظهور کار کنیم و تعلق به نبی اکرم داشته باشیم. در پایان جنگ جمل یکنفر به حضرت گفت ای کاش برادرم بود و امروز را میدید و حضرت فرمودند او هم با ماست و در ثواب کار ما شریک است بنابراین باید نظامی مناسکی برای پرستش ایجاد شود و آن را توسعه دهیم.
وی اضافه کرد: اگر نتوانیم مفهوم پرستش را فراوری کرده و توسعه دهیم، فقه وارد حیات و عرصه اجتماعی هم نخواهد شد. بنابراین رسالت آن فقه سرپرستی اجتماعی در ذیل نظامات تاریخی است که فقط معصومین عهدهدار آن هستند و ایشان نسبت به تاریخ ولایت مطلقه اجتماعی دارند.
انتهای پیام/