به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجت الاسلام و المسلمین علی فرحانی، استاد درس خارج حوزه علمیه در سلسله دروس خارج فقه فرهنگ گفت: در ساحت فقه معاصر باید ملتفت باشیم که در راستای تطبیق منابع بر شرائط فعلی و حل نیازها و سوالات روز بشر، باید رژیم منطقی و پارادایم تحول و تولید جدید را تعریف کنیم و الا اگر این پارادایم و الگوریتم را رها کنیم و صرفا نتیجه محور به دنبال حل مساله یا تولید علوم انسانی اسلامی باشیم، مصون از یک نحو پروتستانتیسم در دنیای اسلام، نخواهیم بود. لذا حل مساله در فضای فقه معاصر باید مبتنی بر دستگاه استنباطی و قواعد و ضوابط فقه باشد ولو برای رسیدن به نتیجه در این فضا، نیاز به گذر زمان داشته باشیم. پس در این عرصه نباید نگاه منبع محور را از دست بدهیم.
وی افزود: به نظر می رسد دستگاه استنباطی و مکتبی که حضرت امام در مکتوباتشان توضیح میدهند تنها نظامی است که در نهایت، جوابگو است. این نگاه امام متناسب با فقه اکبر است که ادله معارف و هست ها و نیست ها را نیز شامل میشود زیرا اساسا حتی اگر دستگاهی نسبت به هست و نیست ها، لابشرط هم باشد در فضای فقه معاصر پاسخگو نیست. اگرچه حضرت امام این دستگاه و نظام را در فضای فقه معاصر، اعمال نکرده باشند اما آن را در فضای فقه حکمرانی اجراء کرده و به این وسیله نظریه ولایت فقیه را نهائی کرده اند. استاد درس خارج حوزه علمیه، همین مساله را بر مثال ولایت فقیه تطبیق داده و اظهار داشت: به عنوان مثال، حضرت امام در مبحث ولایت فقیه با التفات به همین پارادایم و سیستم فقهی می فرمایند: قبول ولایت فقیه «با نظر استقرائی» به متن دین و فقه، بدیهی است زیرا اکثر فقه، اجتماعی است و اساسا طبع فقه ملازم با قبول ولایت فقیه است. حضرت امام در رساله لاضرر می فرمایند ولی فقیه نیاز به ابزار حکم دارد آنهم احکامی که متعلق به منصب ولایت فقیه اند لذا رسول الله هم از باب اینکه صاحب منصب ولایت فقیه است از این سنخ احکام دارند که البته این جنس احکام، حکم شناسی و نیز خطاب شناسی خاص خود را میطلبند. توجه به این نکته و التفات به این سنخ احکام، در فقه اجتماعی بسیار موثر اند لذا ممکن است برخی از احکام اجتماعی اساسا حکم شناسی متعارف که مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعیه است را نداشته باشند بلکه به نحو تحلیل و بررسی شوند.وی در ادامه تذکر مهمی نسبت به صیانت از فقه گفت و عنوان کرد: با این توضیحات مشخص میشود که برای حل مسائل در عرصه فقه معاصر دچار اشکال «عرفی شدن فقه» نمیشویم یعنی با نگاه حضرت امام و مکتب استنباطی ایشان است که میتوانیم مبتنی بر فقه اسلام، جوابگوی مسائل روز باشیم بدون اینکه از ضوابط فقهی و استنباطی خارج شویم.
حجت الاسلام والمسلمین فرحانی تأکید کرد: به عنوان مثال، شاهد این مطلب باب إجزاء است که عمده بزرگان همچون میرزای نائینی و شهید صدر و بالتبع ایشان، بعض معاصرین هم قائل اند که بطلان تصویب ملازم با عدم اجزاء است لذا محقق خوئی می فرمایند در باب اجزاء نیاز به تفکیک امارات از اصول عملیه نیست بلکه آنچه ملاک است، تفکیک بین مسلک تخطئه و تصویب است. در این فضا است که بزرگانی همچون محقق اصفهانی و محقق خوئی میفرمایند که دلیل بر تصویب اجماع است و چون اجماع دلیل لبی است به قدرمتیقن آن اخذ میشود. این در حالی است که میرزای نائینی در نهایتا می فرمایند اجماعا اجزاء در عبادات مسلم است.
وی اضافه کرد: اما حضرت امام می فرمایند مبحث إجزاء متعلق به أجزاء و شرائط است نه اصل حکم. لهذا مبحث اجزاء مربوط به موضوعات احکام است در حالی که تصویب مربوط به اصل حکم است پس مبحث اجزاء تخصصا از تحت بطلان تصویب خارج است. به عبارت دیگر طبق نگاه مشهور به مراتب حکم، تصویب مربوط به مرتبه انشاء از مراتب حکم است اما اجزاء و شرائط مربوط به فعلیت است لذا است که مساله أجزاء و شرائط متاخر از مرتبه تصویب است پس ملازمه ای بین اجزاء و تصویب نیست.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در نهایت مقصود خود از این مطالب را بدین شکل شرح داد: مقصود این است که مکتب استنباطی حضرت امام را نمی توان حاشیه سائر بزرگان دید بلکه یک مکتب مستقل و عمیق است که باید کاملا دریافت شود و اساسا پارادایم ای که حضرت امام تبیین میکنند مسائل اجتماعی را در جای خودشان قرار داده و به آنها جواب تام میدهد و مشکل علوم انسانی را بتمامه حل میکند.
انتهای پیام/