تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
محمدسعید ذکایی، عضو هیئت‌ علمی دانشگاه علامه طباطبایی: دسترسی به فرصت‌های فراغتی عادلانه نیست/ حوزه‌های اوقات فراغت خیلی مداخله‌پذیر نیست و با مهندسی نمی‌توان همه کارها را انجام داد عضو هیئت‌ علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه شاهد تجاری شدن خدمات و کالاهای فراغتی هستیم که دسترسی‌ها را برای قاطبه جوانان ایرانی دشوار کرده است، گفت:‌ این زیرساخت‌ها به صورت عادلانه در دسترس نیست.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از ایکنا؛ فراغت به معنای فارغ شدن است و فارغ شدن معنای رهایی می‌دهد. «اوقات فراغت» زمان آسودگی و رهایی از کار و تحصیل است که برای هر فرد به وقت مقتضی رخ می‌دهد. در تصور رایج «اوقات فراغت» تداعی‌کننده ماه‌های تابستان یا روزهای نوروز است و گویا زمان‌های دیگر فراغتی وجود ندارد، در صورتی که پایان ساعات کاری و تحصیلی هر فرد در روز یا پایان هفته‌ها نیز جدا از «اوقات فراغت» نیست و بخشی از آن محسوب می‌شود. کاویدن زمان‌های رهایی جوان ایرانی جستار مورد مطالعه ماست.

به همین منظور به سراغ محمدسعید ذکایی، جامعه‌شناس و عضو هیئت‌ علمی دانشگاه علامه طباطبایی، رفتیم تا درباره «اوقات فراغت» گفت‌وگو کنیم. در ادامه مشروح آن را می‌خوانید. ایکنا - وضعیت اوقات فراغت جوانان در کشور چگونه است و آنان اوقات فراغت خود را چگونه سپری می‌کنند؟ سن جوانی طیف‌های مختلفی وجود دارد و باید تفکیک کرد، زیرا وضعیت‌ها متفاوت است و افراد در کلیات مشابه هستند. می‌توان گفت فراغتی که فعال، مولد، ایده‌آل و باب میل باشد فعلاً برای اقلیتی مهیاست و برای اکثریتی از این جامعه مورد نظر از چرخه خارج هستند و عملاً با حداقل‌‌ها سر می‌کنند و بیشتر به صورت غیرمولد، غیرفعال یا در خلوت و انزوا هستند و یا در حال اتلاف وقت و عمر، یا درگیر ماجراجویی‌ها و روزمرگی‌ها شدند. بنابراین باید ملاحظه کرد که در رابطه با چه گروه و طیفی صحبت می‌کنیم. شرایطی که به اقتصاد، جغرافیا، محل زندگی، جنسیت افراد، قومیت بازمی‌گردد تفاوت‌هایی را ایجاد می‌کند و ساختارها درگیر هستند و تأثیرات جدی دارند. از طرفی هر کس انتخاب، ذائقه و سلایق‌ خود را دارد؛ یعنی بین آنها دیالکتیک وجود دارد و سبک فراغتی او رقم می‌خورد. این سبک‌ها می‌تواند از جنس بهتر باشد؛ یعنی با انتخاب، تعلق، مهارت‌ اندوزی و آنچه که در گذشته بین فلاسفه به «فراغت ناب» مرسوم بود و پیوند خورده باشد. از طرفی فراغتی وجود دارد که از روی انتخاب نیست و فرد اراده آزادی برای آن ندارد و از روی اجبار و ناچاری است که افراد به آن تن می‌دهند که بیشتر انزواست و آن فراغت مخرب، غیرفعال و غیرمولد نام‌ می‌گیرد. در این بین می‌توان از صورت‌های دیگری هم یاد کرد که به درجه کیفی دو جهتی که بیان شد نیستند و در لایه‌های وسط قرار می‌گیرند. همچنین روندهایی هم وجود دارد که به صورت دوره‌ای و مقطعی ممکن است تأثیراتی را وارد بازی انتخاب و ساختار کند که تابع شرایط و وضعیتی است که آن را حس می‌کنیم؛ مانند دوره‌هایی که التهاب، اضطراب، ناامیدی، یأس و دل‌مردگی گسترش پیدا کند و بر انتخاب‌ها تأثیر بگذارد و اولویت‌ها را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. مجموعاً آنچه در چرخه انتخاب و سبد مصرفی و رفتاری فراغتی جوانان ایرانی می‌گذاریم در وجه عام آن می‌توان هم‌شکلی‌ای را دید، مانند استفاده از فضای مجازی و دنیای دیجیتال که از روی عادت روزمره است و بیشتر رفتار واکنشی و تبعی است؛ مانند چک کردن دائم گوشی، بازی کردن و... این رفتارها به صورت عادتی و فراگیر است که جای بسیاری از گونه‌های دیگر فراغت را پر کرده و حتی ممکن است جای گپ و گفت‌وگو با خانواده‌، دوست و آشنا را هم گرفته باشد. در رابطه با گروه‌هایی که انتخاب و امکانات در دسترس بیشتری دارند، مقولات دیگری هم وجود دارد، مانند مهارت‌اندوزی، ورزش، مطالعه و... ایکنا - با این اوصاف چه نتیجه‌ای می‌توان از وضعیت اوقات فراغت گرفت؟ آیا وضعیت مطلوب است؟ باید مقید کرد که در آنچه به عنوان سیاست‌گذاری آشکار، پنهان و نیمه آشکار مطرح می‌شود توفیق داشته‌ایم یا نداشته‌ایم؟ طبیعتاً توفیق نداشته‌ایم، زیرا این سیاست‌گذاری‌ها نتوانسته بی‌عدالتی را در دسترسی به فرصت‌های فراغتی از میان ببرد؛ یعنی فرصت‌هایی که برای جوانان می‌تواند در آینده مفید باشد و به مهارت‌های آنها اضافه کند و اعتماد به نفس آنها را افزایش دهد و مهارت‌ها زندگی کردن آنها را تقویت کند، خیلی مهیا نشده است و علائم زیادی وجود دارد که می‌توان این ادعا را براساس آنها نشان داد. از جهتی پناه بردن افراطی به دنیای مجازی و دیجیتال اتفاق مثبتی نیست، زیرا چرخه جوانی با تحرک، نشاط، حرکت، فعالیت و ورزش یا تقویت مهارت‌های ذهنی و شناختی باید همراه باشد؛ انزوا و شرایطی که در دنیای مجازی رغم می‌خورد جز موارد محدودی اغلب تضمینی برای رفتارهایی که به مهارت و اعتماد به نفس ختم نشود وجود ندارد و نهایتاً سرگرمی، کسب خبر و اطلاعات یا پر کردن زمان زندگی است. البته در رابطه با غالب مطلق صحبت نمی‌کنم، ولی در بین اکثر جوانان چنین وضعیتی رایج است و این اتفاق موضوعی نیست که بتوانیم از آن به عنوان خبر خوب و وضعیت مطلوب یاد کنیم. اگر افراد به دنیای مجازی پناه می‌برند برای تخدیر و تسکین است تا دردها، آلام و نگرانی‌ها، اضطراب‌ها، کمبودها و کاستی‌هایی را که در حوزه عمومی وجود دارد فراموش کنند و فضای مجازی نقش مسکّن را ایفا می‌کند. در مواردی که رفتارها عادتی است و بخشی از نظم زندگی روزمره را شکل می‌دهد، اگر از بخش مثبت آن یعنی مقداری که به آگاهی، خبردار شدن و بزرگ‌تر شدن دنیا ذهنی و بازی کردن با هویت مربوط می‌شود بگذریم، وجه منفعلانه، خودشیدایی و تخدیری آن قابل توجه‌تر از وجوه اجتماعی‌کننده، آگاهی‌دهنده و قدرت‌دهنده است و وجه غالب محسوب می‌شود. البته فضای مجازی در مقاطعی سویه‌های دیگری هم دارد، مانند کمپین‌هایی که برای طرفداران امور داوطلبی هنگام فجایع و حوادث طبیعی رخ می‌دهد یا کارهای نوع‌دوستانه که جوانان از طریق فضای مجازی درگیر آن می‌شوند و رفتارهای داوطلبانه و اجتماعی که شکل می‌گیرد، سویه‌های مثبت فضای مجازی است، اما سویه‌های مثبت فضای مجازی همچنان در قیاس با آنچه وجه غالب و توده‌ای بقیه جوانان تلقی می‌شود سهم کم‌تری دارد. ایکنا ـ ویژگی‌ الگوهای سنتی اوقات فراغت در سبک زندگی ایرانیان در مقایسه با الگوهای امروزی چگونه بوده است؟ الگوها یک سبک را تشکیل نمی‌دهد، بلکه رویه‌ها و شیوه‌های استاندارد یا نیمه استاندارد با ثباتی را شکل می‌دهد که در سبک سیالیت، تنوع و انتخاب نقش پررنگ‌تری دارد. سبک مفهوم تازه‌ای است و باید آن را به جامعه مدرن و گروه‌هایی که دسترسی بیشتری به لحاظ شناختی، سرمایه انسانی و اقتصادی دارند منوط کرد؛ به همین دلیل در مورد گونه‌های سنتی بیشتر از شیوه صحبت می‌کنیم. در بحث سنت طبیعتاً تنوع و تکثری امروزی وجود نداشته و خانواده‌گرایی و معاشرت‌پذیری رکن مهم آن بوده و گستردگی و پیچیدگی امروز را نداشته و بخشی از آن به شغل حرفه‌ای افراد پیوند داشته و بخشی از آن به مناسک نظم کاری و شغلی مرتبط می‌شده که در محیط روستا یا شهر زندگی می‌کردند. طبیعتاً اصل مصرفی بودن کمتر حاکم بوده و خدمات، امکانات و زیرساخت‌هایی که برای فراغت نیاز بوده معمولاً با ابتکار و سلیقه جوانان یا گروه‌های دیگر مهیا می‌شد و در دسترس بود، مانند قدم زدن و گردش. البته باید سفر و گردش را به دلیل اشتراک در گذشته و امروز جدا کنیم. سفر و گردش همچنان از گذشته باقی مانده و آنچه به عنوان گردش از آن یاد می‌شود، بخشی از ذائقه پرورش‌یافته ایرانی‌هاست. حضور در قهوه‌خانه و فضاهای شهری برای پسران جوان و مردها بخشی از اوقات فراغت بوده است. همچنین می‌توان به مناسک مذهبی اشاره کرد که مجالی برای حضور گروه‌های دیگر مانند خانم‌ها بود که شاید حضور آنها در مواقع دیگر سخت به نظر می‌رسید. در مجموع آنچه به عنوان اوقات فراغت سنتی باید از آن یاد کرد اشتراکات و گسست‌هایی دارد که می‌توان به آن پرداخت. این گسست‌ها حاصل زیست مدرن، شهرنشینی و تفکیک نهادهاست، به خصوص در بیست سال اخیر به آنچه از فرهنگ رسانه‌ای برمی‌آید می‌توان اشاره کرد. فاصله‌ها بین گذشته و امروز خیلی محسوس است و دسترسی‌ها و تنوع در الگوها و ذائقه‌ها مشخص است و به واسطه جهانی شدن شاهد برش‌های تازه‌ای هستیم که می‌توان به تفکیک اجتماعی، تنوع نهادها، سازمان‌ها، مراکز خرید، کافه‌ها و رستوران، گیم‌نت، کافی‌نت و... اشاره کرد که محصول دوره مدرن است. این قالب‌ها که از اویل قرن بیستم در ایران مستقر شد، شکل‌های تازه‌ای را فراهم کرد و به خانه‌های سنتی رنگ و بوی تازه‌ای داد و معنا و شرایط متفاوتی را برای الگو‌های سنتی مانند سفر، دید و بازدید و زیارت فراهم کرد. ایکنا - چه نهاد یا نهادهایی متولی اوقات فراغت کشور هستند؟  نهادهای بسیاری در این زمینه مسئولیت دارند که می‌توان ۱۰ یا ۱۵ نهاد بزرگ را مانند وزارت ورزش و جوانان، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، سازمان تبلیغات و... نام برد. می‌توان در دستگاه‌های متنوعی بر روی کاغذ و در حد شعار وعده برنامه‌های فراغتی را سراغ گرفت که متأسفانه تقسیم‌کار حرفه‌ای بین آنها برقرار نیست و شرح وظایف به صورت نظام‌مند و تعریف‌نشده و ساز و کارهایی وجود ندارد که نظارت کنند تا نظام و همسویی ایجاد شود و خیلی موفق نبوده‌اند. عموماً حوزه‌های اوقات فراغت خیلی مداخله‌پذیر نیست و با مهندسی نمی‌توان همه کارها را انجام داد. اگر بخشی را که می‌توان در آن مداخله کرد و مفید، ثواب و شدنی است کنار بخش مداخله‌ناپذیر بگذاریم، در این بخش نیز کم‌کاری و ضعف‌های مفرطی محسوس است؛ مانند فراهم کردن زیرساخت‌ها و حداقل‌هایی برای مناطق محروم و حاشیه‌ای برای ورزش، گردش، مطالعه و کسب مهارت؛ این زیرساخت‌ها به صورت عادلانه در دسترس نیست. با وضع اقتصادی که در سال‌های اخیر در حال تجربه کردن آن هستیم، شاهد تجاری شدن خدمات و کالاهای فراغتی هستیم که دسترسی‌ها را برای قاطبه جوانان ایرانی بسیار دشوار کرده است. بخش‌هایی که به لحاظ ابتکاری و سلیقه‌ای مهیا می‌شود و همراه با نوآوری است خیلی با استقبال جدی مواجه نیست، زیرا خیلی با درک شرایط دنیای زیست جوانان همراه نیست، چراکه همراه با نگرش‌های آرمان‌گرایانه و دور از دسترسی همراه است که به فراغت ایدئال جوانان می‌پردازند و با سیاست‌های مقطعی و مواضع سیاسی دولت‌ها پیوند خورده است. این اتفاق برای همه گروه‌ها همگرایی ایجاد نمی‌کند و مورد وفاق همگان نیست. این‌ها مشکلاتی است که کشور ما از متولیان و سیاست‌گذاران فراغت رنج می‌برد. ایکنا - الگوی مطلوب مدیریت اوقات فراغت در کشور چگونه باید باشد؟ الگوی مطلوب باید کم و بیش نمود پیدا کند و به آنچه به مثابه حداقل لازم و مورد وفاق حداکثری در تجربه فراغت و نیازهای فراغتی خانواده است توجه کند. توجه به معنای مهیا کردن مستقیم نیست، بلکه می‌تواند یارانه در نظر گرفت یا خدماتی عرضه کرد و یا آموزش و آگاهی داد. مطلوب آن است که بتوان بین آنچه می‌تواند ‌کمتر یا بیشتر نیاز همه طیف‌های جوانان را پاسخ دهد، مخرج مشترکی پیدا کرد. وجود سالن‌های ورزشی یا حتی مکان پیاده‌روی ساده‌ای که بتوان در آن قدم زد، نیازمند سرمایه‌گذاری بلندمدت است و فارغ از اینکه سمت‌وسوی سیاسی جوانان و اولویت‌های ارزشی آنان چه باشد، تحرک، ورزش و نشاط اتفاق خوبی برای همه و به طور اخص جوانان است. بنابراین معیارها باید به گونه‌ای باشد که وفاق حداکثری ایجاد کند. باید از شأن مهندسی رادیکال فاصله گرفت تا به ادغام گروه‌های مختلف ختم شود. نباید بین گروه‌های مختلف فاصله ایجاد شود و فرصت‌ها برای طیف بیشتری در دسترس باشد؛ باید کنار گذاشتن ساختاری را کمتر مشاهده کنیم. اگر قرار است در مدرسه، دانشگاه، فرهنگسرا، شهر و جامعه اتفاقی رخ دهد، باید به گونه‌ای باشد که افراد احساس تعلق‌خاطر کنند و در وهله اول با مشارکت جوانان باشد و سلیقه‌های متنوع حضور یابند، نه اینکه برنامه‌ها به صورت استاندارد و یکسان و از بالا به پایین و آمرانه تنظیم شود و سمت و سوی آنها این باشد که همه باید از یک الگو پیروی کنند. وقتی از آرمان‌های دست‌نیافتنی فاصله بگیریم و فراغت را به مثابه یک مصونیت یا حداقلی برای مشارکت اجتماعی و فرهنگی جوان‌ها و مشارکت و ادغام‌ آنها در نظر بگیریم و به تناسب آن ابتکار و خلاقیت در برنامه‌ها دیده شود و به افرادی که توانایی و تجربه دارند آموزش‌های لازم داده شود و مهارت‌های فراغتی در مدرسه و دانشگاه در بخش‌های مختلف آموزش داده شود، اتفاق مطلوبی رخ خواهد داد. گاهی عملاً در سیاست‌‌هایی که نهادهای فراغتی در کشور دارند تناقض‌هایی را مشاهده می‌کنیم؛ باید بستری وجود داشته باشد تا این تناقض‌ها را برطرف کند که اغلب به این موضوع توجه نشده است. گاهی اولویت‌های متفاوت دست چندم مد نظر است و به همین دلیل مجالی را برای اندیشیدن به فراغت نمی‌گذارد. اغلب دغدغه‌های ما در سال‌های قبل و بعد از انقلاب پر کردن زمان تابستان بوده است؛ گویا تابستان یک خلأ است که باید آن را پر کرد و اگر آن را پر نکنیم، منجر به فساد خواهد شد، در حالی که نگاه پر کردن اوقات فراغت اشتباه است. فراغت امتداد بخشی از تجربه زندگی ما را می‌سازد و صرفاً مربوط به ایام تابستان و عید و مقاطع خاص نمی‌شود، بلکه فرایندی است که در همه زندگی فرد وجود دارد و باید با برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری به آن توجه کرد. نگاه ضربتی و نمایشی باید جای خود را به برنامه‌هایی بدهد که برای جوانان و سلیقه‌های متنوع آنها پاسخی داشته باشد.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.