وی با بیان اینکه بحث تعالی علوم انسانی و اجتماعی دارای سه پیش فرض است، افزود: اولین پیش فرض این است که تحول علوم انسانی پروسه ای است نه پروژه ای. لذا این امر ذومراتب است. خوشبختانه امروز وضعیت علوم انسانی و اجتماعی کشور بهتر از 10 سال گذشته است و این امر را فرایند مقالات، کتابها و تولیدات علمی تأیید می کند و نشان از این دارد که پروسه سیر تکاملی دارد.

دکتر خسروپناه ادامه داد: دومین پیش فرض تعالی علوم انسانی و اجتماعی این است که تعالی علوم انسانی، حکمرانی پذیر است. و سومین پیش فرض این است که ظرفیت تعالی علوم انسانی شامل ظرفیت های دانشی، انسانی و مالی در کشور وجود دارد.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به 10 اصل تعالی علوم انسانی و اجتماعی در کشور اظهار کرد: اصل اول ضرورت توجه به حکمرانی تعالی علوم انسانی و اجتماعی است. در واقع حکمرانی غیر از حکومتداری است. باید در این زمینه سیاستگذاری، تنظیم گری و تصدی گری در علوم انسانی مشخص شود.

وی خاطرنشان کرد: اصل دوم، حکمرانی نخبگانی در آغاز تحول و حکمرانی شبکه ای در استمرار تحول است. در واقع حکمرانی هرمی در این موضوع جای ندارد، در آغاز راه باید از حکمرانی نخبگانی استفاده کرده و در این مسیر تعدادی اساتید عالم، توانا، دانا و باورمند شناسایی شوند تا تعالی علوم انسانی به دست این افراد صورت بگیرد.

دکتر خسروپناه با اشاره به اصل سوم تعالی علوم انسانی و اجتماعی گفت: اصل سوم، تحول جامع نگر با تأکید بر تحول استادان است. علوم انسانی ارکان مختلفی دارد که حتماً باید تحول آن جامع نگر باشد، اما در این زمینه تأکید باید بر تحول استادی باشد.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: اصل چهارم تعالی علوم انسانی و اجتماعی، اصل ساختاری است. تشکیل انجمن‌های علمی علوم انسانی حکمی در این زمینه بسیار مهم است. البته معنای حکمی سازی، فلسفی نیست، قطعاً باید به فلسفه توجه شود، اما حکمت، هم بنیان های علم مبتنی بر عقلانیت و هم علم نافع است، در این زمینه لازم است انجمن های علمی علوم انسانی و حکمی را به تدریج راه بیندازیم. اگر انجمن های علمی شکل بگیرد، حکمرانی نخبگانی ساختارمند پیش می‌رود.

وی با بیان اینکه اصل پنجم تعالی علوم انسانی و اجتماعی، توأمان بودن تحول در فلسفه علوم انسانی و نظریه های علوم انسانی است، افزود: اگر بخواهیم تعالی در علوم انسانی ایجاد کنیم، باید تحول در فلسفه علوم انسانی و تحول در نظریه علوم انسانی را با هم پیش ببریم. به عبارتی تحول پارادایمی در کنار تحول کاربردی و نظریه ای است.

دکتر خسروپناه ادامه داد: اصل ششم تعالی علوم انسانی و اجتماعی، توأمان بودن تحول ثمربخش زودبازده با تحول در افق‌های بلند و آینده نگر است. اگر می خواهیم به تحول علوم انسانی بپردازیم و موفق شویم، باید به مسائل کاربردی جامعه بپردازیم.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه اصل هفتم تعالی علوم انسانی و اجتماعی، تعامل دانشکده های الهیات، علوم و قرآن، معارف اسلامی و فلسفه و ادبیات با دانشکده های علوم اجتماعی است، اظهار کرد: این موضوع از اصول تحول علوم انسانی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. نقشی که ادبیات و هنر و معماری و دین در تحول علوم انسانی داشته، بسیار مهم است. نقش ادبیات حکیمانه خود را در تحول علوم انسانی و اجتماعی نادیده گرفته ایم که باید بازنگری شود.

وی خاطرنشان کرد: اصل هشتم تعالی علوم انسانی و اجتماعی، اصلاح آیین نامه ترفیع و ارتقا اعضای هیأت علمی است. در این زمینه و برای ترفیع و ارتقا لازم است مقالات کارآمد بوده و حکمی سازی در آنها اتفاق بیفتد. باید به جای نگاه کمی به مقالات برای ارتقا، نگاه کیفی داشته باشیم و به سمت کیفی سازی و نیازهای واقعی کشور پیش رویم که در این صورت تحول اتفاق می افتد.

دکتر خسروپناه با اشاره به اینکه اصل نهم تحول علوم انسانی و اجتماعی، کاربست نظریه های استادان در اداره کشور است، تصریح کرد:  اگر کاربست نظریه های استادان دانشمند در اداره کشور و کتب درسی لحاظ شود، شاهد تحول خواهیم بود.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: اصل دهم تعالی علوم انسانی و اجتماعی، تکریم استادان علوم انسانی است. حرمت فقط توجه به حقوق مادی نیست، اگر چه این موضوع نیز بسیار مهم است. برای تکریم اساتید علوم انسانی لازم است آنها را در حکمرانی نخبگانی شرکت داده و در تصمیمات نظام آموزشی، پژوهشی، اداری و ساختاری باید از اساتید علوم انسانی استفاده کنیم. تکریم اساتید علوم انسانی بسیار حائز اهمیت است، چرا که این اساتید هستند که می توانند جامعه را اداره کنند.

انتهای پیام/