تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
ابوالقاسم فاتحی دهاقانی؛ رئیس پژوهشکده تحول در علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبایی: برخورد شعاری با تحول در علوم انسانی راه به جایی نمی‌برد/ وظایف وزارت علوم در قبال تحول در علوم انسانی/ معنای تحول در علوم انسانی موضوع تحول در علوم انسانی صرفا مربوط به ایران نیست بلکه همه دانشگاه‌های دنیا و جوامع دیگر، مسئله تحول در علوم انسانی را مد نظر دارند و آن را پیگیری می‌کنند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از عطنا؛ ابوالقاسم فاتحی دهاقانی؛ رئیس پژوهشکده تحول در علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبایی، به بیان نکاتی درباره فلسفه و اهمیت تحول در علوم انسانی در کشور پرداخت و گفت: موضوع تحول در علوم انسانی صرفا مربوط به ایران نیست بلکه همه دانشگاه‌های دنیا و جوامع دیگر، مسئله تحول در علوم انسانی را مد نظر دارند و آن را پیگیری می‌کنند. نظریات، مکاتب و کتاب‌های جدیدی که تولید می‌شوند به معنای حرکت به سمت تحول هستند. در واقع تحول بر مبنای تغییراتی است که در زندگی اجتماعی، فناوری، تکنولوژی، فلسفه زیستِ اجتماعی و... رخ می‌دهد و این تغییر و تحولات باید تئوریزه شوند.

توجه به علوم انسانی در غرب

وی ادامه داد: بخش دیگری از تحولات در علوم انسانی مربوط به پیش‌بینی است یعنی آینده‌پژوهی لازم در زمینه مسائل مرتبط با علوم انسانی از جمله سبک زندگی، اقتصاد، سیاست و .. صورت گیرد چراکه تحول در علوم انسانی به همه رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی مرتبط است. درباره تفاوت‌هایی که در زمینه نگاه به تحول در علوم انسانی در ایران و خارج از ایران وجود دارد باید گفت کسانی که این کار را در ایران بر عهده داشتند کارشان را به خوبی انجام ندادند و روشن نکردند که منظور از این تحول چیست. به همین دلیل است که گفته شده است «خشت اول گر نهد معمار کج/ تا ثریا می‌رود دیوار کج». از سوی دیگر کسانی‌که اصل مطلب را دریافت کردند به خوبی تفسیر نکردند که تحول در علوم انسانی چیست؟

فاتحی بیان کرد: واقعیت این است که تحول در علوم انسانی به معنای بستن در به روی تولیدات دانش جهانی همانند دانش علوم اجتماعی، علوم سیاسی، علوم اقتصادی، علوم ارتباطی و ... نیست. بنده همواره می‌گویم که دانش و علم، مالکیت خصوصی ندارد بنابراین معنی تحول در علوم انسانی این نیست که ما روی تولیدات علمی جهان خط بکشیم و اتفاقا باید برعکس عمل کنیم چراکه تحول در علوم انسانی بدین معنی است که ما بر اساس بنیان‌های عمیق فلسفی همانند فلسفه ملاصدرا، فلسفه اعتباریات اجتماعی علامه طباطبایی، اندیشه‌های عمیق سایر فلاسفه در قرون اول و میانی که داریم عمل کرده و آنها را بازخوانی کنیم.

رئیس پژوهشکده تحول در علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبایی تأکید کرد: حتی در زمینه معماری، شهرسازی و فرهنگِ سازمانی هم می‌توانیم اقدام به تحول کنیم. در غرب بعد از قرون وسطی، سه انقلاب مهم رخ داد که اول انقلاب فرهنگی یا رنسانس، دوم انقلاب فکری و فلسفی و سوم هم انقلاب صنعتی بود. مجموعه این موارد باعث شد دانش جدیدی از قرون نوزدهم تولید شود که الان به آن علوم اجتماعی، علوم سیاسی، علوم اقتصادی و ... می‌گوییم و از آنها نیز رشته‌‌هایی همانند جامعه شناسی و روانشناسی بیرون آمد. بنابراین در غرب هم در علوم انسانی تحول رخ داد و اساسا بخشی از آن رویدادها از اندیشه‌ کسانی همانند فارابی نشأت گرفته است.

معنای تحول در علوم انسانی

فاتحی در ادامه با بیان اینکه متأسفانه در ایران، بنا به دلایلی تحول در علوم انسانی را تبدیل به مسئله‌ای عجیب و غریب کرده‌اند اما باید دانست به موازاتی که بشر رشد می‌کند باید به دنبال رشد فکر و اندیشه هم باشد، افزود: نکته دیگر اینکه ما بنا بر اقتضائات فرهنگی و اقلیمی که داریم، دارای نیازهای خاصی هستیم. سؤال این است که این نیازهای خاص باید در کجاها تئوریزه شود؟ جواب در دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه است چراکه وقتی پاسخگویی به مسائل بنیادین جامعه در این نهادها صورت گیرد در واقع تحول در علوم انسانی حاصل شده است. این تحول به یک نوع تفکر و اندیشه و گرایش سیاسی هم تعلق ندارد چراکه تحول در علوم انسانی، یک پروژه نیست بلکه یک پروسه است که باید همه گرایشات و اندیشه‌ها در آن دخیل باشند تا مسائل بنیادین جامعه در ابعاد مختلف حاکمیتی و غیر حاکمیتی با هم‌فکری، حل شوند.

وی ادامه داد: باید مسائل مختلف روی میز علمی اساتید و پژوهشگران قرار گیرند تا راجع به آن اندیشه و نظریه‌پردازی کنند. در این صورت می‌توانند فلسفه‌های مضاف هم تولید کنند. این به معنای تحول در علوم انسانی است و متأسفانه چنین چیزی آنگونه که باید و شاید شکل نگرفته است. البته در دو دهه اخیر کارهای خیلی خوبی در این زمینه انجام شده اما عمدتاً به شکل پراکنده بوده است؛ مثلاً حوزه علمیه قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و خود دانشگاه‌ها و برخی اساتید، واقعاً آثار بسیار خوبی تولید کرده‌اند و الان حدود سه هزار و پانصد اثر برجسته داریم که در جشنواره‌های مهم برگزیده شده‌اند ولی این آثار همانند حلقه‌های زنجیری هستند که به هم پیوسته نشده‌اند بلکه هرکدام در گوشه‌ای افتاده‌اند لذا اگر بتوان آنها را به هم متصل کرد استفاده بهتری از آنها صورت خواهد گرفت.

رئیس پژوهشکده تحول در علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به سؤالی درباره میزان توجه وزارت علوم به تحول در علوم انسانی تأکید کرد: به نظرم تحول در علوم انسانی و علوم اجتماعی، مسئله اول، دوم یا سوم وزارت علوم هم نیست بلکه صرفا در شعار اعلام می‌کند مسئله اول است. بنده به عنوان مسئول این پژوهشکده که ارتباط تنگاتنگی هم با اساتید دانشگاه علامه دارم لازم است تأکید کنم اگر بخواهیم تحول در علوم انسانی را پیگیری کنیم باید آن را در ساختار آموزش عالی تعریف و آئین‌نامه‌های ارتقا را عوض کنیم. چراکه می‌توانم با قاطعیت اعلام کنم نود درصد از اساتید علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبایی با تحول در علوم انسانی آشنا و هوادار آن هستند.

وظایف وزارت علوم در قبال تحول در علوم انسانی

فاتحی افزود: از سوی دیگر نیازی به بسیاری از رشته‌های علوم انسانی نداریم و باید پذیرش دانشجو در این رشته‌ها را تغییر دهیم چراکه در این رشته‌ها مقاطع لیسانس، ارشد و دکتری، دانشجو جذب می‌کنند اما بعد از فارغ‌التحصیلی بیکار هستند. قطعاً چنین مسئله‌ای، هم به تحول در علوم انسانی ارتباط دارد لذا باید این رویه را هم تغییر داد. از سویی تحول در علوم انسانی چند شاخص دارد که یکی بومی‌سازی یعنی توجه علوم انسانی به مسائل زیست‌بوم کشور و دوم روزآمدی است یعنی باید در زمینه تولید دانشِ روز، برخط باشیم. سوم هم کارآمدی است یعنی علوم انسانی باید مشکلات ما را حل کند. این درست نیست که چهل سال پس از انقلاب هنوز ندانیم در زمینه معماری، آموزش و پرورش، بانکداری و ... باید چه الگویی داشته باشیم؟ چون تحول در علوم انسانی جدی گرفته نشده است بنابراین با چنین مشکلاتی مواجهیم.

وی درباره لوازم تغییر و تحول در علوم انسانی گفت: معتقدم باید شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم، ساختارها، قوانین و بسترهای لازم در این زمینه را تغییر دهند چراکه نمی‌توانیم از تحول حرف بزنیم اما وضع موجود را هم حفظ کنیم. نکته دیگر اینکه پژوهشکده تحول در علوم انسانی، اختیارات قانونگذاری ندارد چراکه دانشگاه دارای معاونت پژوهشی، آموزشی و اداری و مالی است و ما اختیاری برای تغییر و تحول در دروس را نداریم بلکه حداکثر کاری که قانون به ما اجازه داده این است که نوعی تبلیغات و برخاست ذهنی در راستای تحول در علوم انسانی انجام دهیم. مشکل هم همین است که اگر ما به این نتیجه رسیدیم که مثلا این پنجاه جلد کتاب در زمینه روانشناسی، علوم سیاسی یا علوم اجتماعی، استانداردهای بالایی برای تدریس دارند صرفا می‌توانیم مشورت دهیم و هیچ ضمانت اجرایی وجود ندارد که این کتاب‌ها حتماً تدریس شوند. بنابراین پژوهشکده تحول در علوم انسانی، صرفا جنبه تحقیقاتی دارد و بودجه آن هم فوق‌العاده اندک است لذا باید ریل‌گذاری و سیاستگذاری را وزارت علوم و مخصوصا معاونت آموزشی آن انجام دهد و مقررات مربوط به تحول در علوم انسانی را تغییر دهد چراکه با قوانین بیست سال قبل نمی‌توان این تحولات را ایجاد کرد.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.