به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از مهر؛ فاصله میان ۱۲ ربیع الاول، ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بنا بر روایات اهل سنت تا روز ۱۷ ربیع الاول که ولادت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بنا بر روایات موجود در شیعه است هفته وحدت نامیده شده است. روشن است که وحدت میان مسلمانان و اتحاد بین فرقههای اسلامی امری لازم و ضرروی است. وحدت میان شیعه و سنی باعث میشود تا جهان اسلام مقابل قدرتهای استکباری پیروز شود. برای ایجاد و تحکیم این وحدت، مسلمانان باید به سیره پیامبر اعظم (ص) بیش از پیش آشنا شده و به آن ملتزم شوند.
میدانیم که گزینش فرستادگان خدا از میان انسانها از آن روست که بتوانند سرمشق برای امتها باشند, چرا که مهمترین و مؤثرترین بخش تبلیغ و دعوت پیامبران, دعوتهای عملی آنهاست. برای دستیابی به الگویی از زندگی پیامبر بایسته است نخست به بررسی شخصیت آن بزرگ شخصیت تاریخ بپردازیم و رفتار ایشان را مورد مطالعه قرار دهیم و آن گاه با بازسازی رفتارهای پیامبر, خود و دیگران بدان سو رهنمون شویم.یکی از محورهای مهم مباحث مرتبط با صفات پیامبر (ص) در قرآن کریم، مطرح ساختن صفات اجتماعی پیامبر اعظم (صلوات الله علیه) است. به همین مناسبت با خانم طاهره ماهروزاده عضو هیئت علمی مجتمع آموزش عالی بنت الهدی جامعه المصطفی العالمیه، و مدیر گروه قرآن و حدیث و استاد جامعه الزهرا به گفتگو پرداختیم که حاصل آن در ادامه تقدیم مخاطبان میشود:
*به عنوان اولین سوال لطفاً در زمینه و یژگی های روابط اجتماعی توضیحی بفرمائید:
امروزه ارتباط اجتماعی یکی از نیازهای مهم و پایهای افراد برای زندگی است. در میان مناصب اجتماعی، هیچ مقامی بالاتر و ارزشمند تر از مقام هدایت و رهبری جامعه اسلامی نیست. از آنجا که تا فردی دارای مجموعهای از کمالات و سجایای انسانی و محاسن اخلاقی نباشد شایستگی این مقام را ندارد. لذا خداوند متعال رهبری جامعه اسلامی را به حضرت محمد (صلوات الله علیه) واگذار کرد که در پیشگاه خداوند از جایگاهی والایی برخوردار بودند. قرآن کریم مباحث بسیاری را در ارتباط با ویژگیهای اجتماعی پیامبر گرامی اسلام (صلوات الله علیه) وآله بیان فرمودند.
*به چه مواردی بیشتر اشاره شده است؟
نخست عفو و بخشش نسبت به خطاکاران است. عفو و گذشت از جمله اخلاق کریمانهای است، که حضرت رسول اکرم (صلوات الله علیه) مزین به این صفت الهی بودند. اوج اخلاق ایشان به عفو و گذشت از گناه، خطا و لغزشهای دیگران و خودداری از مجازات و تنبیه ایشان است. براساس آموزهای قرآنی خداوند به رسول الله (صلوات الله علیه) سفارش میکنند که نسبت به خطاکاران عفو و بخشش داشته باشند برای مثال در سوره اعراف و آیه ۱۹۹ میفرمایند «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِین گذشت پیشه کن، و به کار پسندیده فرمان ده، و از نادانان رخ برتاب.»
«عفو» از اوصاف فعلی خداوند است و به پیامبرش فرمان داده است که «عفو» را بگیرد و از دست ندهد. «عفو» در اصطلاح علم اخلاق، آن است که فرد در برابر ستم مالی یا غیرمالی از حق خود بگذرد و انتقام نگیرد.
فرو بردن خشم و عفو و گذشتن از خطا، برای کسی که قدرت استیفای حق خود را دارد کار آسانی نیست، در حالی که گرفتن آن مقدور وی است، از اینرو در بیان پاداش عفوکننده، ورود به بهشت نیامده است، بلکه پاداش اهل احسان وصفناپذیر شمرده شده است و پاداش عفوکنندگان تنها با خداوند است. در قرآن کریم سوره شوری آیه ۴۰ آمده است «و َجَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِین و جزای بدی، مانند آن، بدی است. پس هر که درگذرد و نیکوکاری کند، پاداش او بر عهده خداست. به راستی او ستمگران را دوست نمیدارد.
*عفو و گذشت چه تأثیر اجتماعی دارد؟
عفو و گذشت از دیگران پیش از اینکه به دیگری سود بخشد به خود عفو کننده سود میرساند، چرا که معلوم میکند تا چه اندازه در برابر مشکلات و ناملایمات اهل صبر و استقامت است و میتواند هیجانات نفسانی خویش را که نشانه انسانیت است به نمایش گذارد. و در اوج قدرت و توان از دیگری بگذرد و صفت الهی غفران و عفو در قدرت را در خود بیازماید.
امام علی (علیه السلام) با اشاره به سیره نبوی (صلوات الله علیه)، گذشت را در اوج مکارم اخلاقی قرار میدهد و میفرماید: عَلَیکَ بِمُداراة النّاسِ َو اِکرامِ العُلماءِ وَ الصَّفحِ عَن زَلاّتِ اِلاخوانِ فَقَد اَدَّبَکَ سَیِّدُ اَلاوَلیَّنَ وَالاخِرینَ بِقُولِهِ: اُعفُ عَمَّن ظَلَمَکَ وَ صِل مَن قَطَعَکَ وَ اَعطِ مَن حَرَمَکَ؛ تو را سفارش میکنم به مدارای با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران؛ چرا که سرور اولین و آخرین تو را چنین ادب آموخته و فرموده است: «گذشت کن از کسی که به تو ظلم کرده، رابطه برقرار کن با کسی که با تو قطع رابطه کرده و عطا کن به کسی که از تو دریغ نموده است.»
این عفو و گذشت خطاکاران نسبت به ظلم و خطایی بود که مردم نسبت به خود ایشان مرتکب میشدند. اما ایشان نسبت به حق الهی و حق دیگران هیچ چشم پوشی و گذشتی قائل نبودند.
* در سیره اجتماعی پیامبر (ص) یکی از مواردی که بسیار نقل شده است، مشارکت دادن مردم در تصمیم گیری هاست. این مسئله چه ابعادی داشته است؟
از دیگر مباحث سیره پیامبر مشاوره و همفکری با مؤمنان است. مشورت از ماده شور گرفته شده است که در لغت به معنای به بیرون آوردن است. مشورت کردن در مسائل مختلف به جهت نیل به اهداف والای انسانی یکی از مسائل حیاتی در زندگی بشریت است. دین مبین اسلام به مشورت کردن در امور فردی و اجتماعی اهمیت زیادی قائل است. البته مشورت کردن با صاحبان عقل توصیه اکید اسلام است. پیامبر گرامی اسلام (صلوات الله علیه) با اینکه ایشان عقل کل بودند و همچنین با اتصال به وحی آسمانی نیاز به مشاوره و مشورت پیدا نمیکردند، ولی برای اینکه مسلمانان به اهمیت مشورت آگاهی یابند تا در تصمیمات اساسی زندگی به کار ببندند، و از سوی دیگر فکر و اندیشه ایشان پرورش یابد، در امور عمومی مسلمانان با ایشان مشورت میکردند.
یکی از اوصاف پیامبر در قرآن مشاوره و همفکری با مؤمنان است. قرآن پیامبر را به این کار سفارش میکند و میفرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِین؛ پس به برکتِ رحمت الهی، با آنان نرمخو و پر مهر شدی، و اگر تندخو و سختدل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده میشدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کارها با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن، زیراخداوند توکل کنندگان را دوست میدارد.»
امام علی (علیه السلام) در مورد سفارش رسول اکرم (صلوات الله علیه) به ایشان چنین میفرماید: «رسول خدا (صلوات الله علیه) زمانی که مرا به یمن فرستاد، سفارشات لازم را کرد و فرمود: ای علی! کسی که استخاره کند، سرگردان نخواهد شد و کسی که مشورت کند پشیمان نمیشود.»
از دیگر صفات جهاد و مبارزه در مقابل مفاسد جامعه است. جهاد به معنای کوشیدن همراه با فداکاری در راه خدا با جان، مال و دیگر … که با هدف گسترش اسلام و یا دفاع از آن انجام میشود، جهاد میگویند. قرآن کریم در سفارشی به رسول الله میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ)؛ ای پیامبر، با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر، و جایگاهشان دوزخ است، و چه بد سرانجامی است».
*جهاد چه تأثیری در جامعه دارد؟
جهاد و دفاع، امت را احیا میکند و پیامبر که فرمانده جنگ است و امت را به جبهه فرامیخواند، میخواهد امت اسلامی را زنده نگه دارد. در مسائل مربوط به رابطه اسلام و کفر نیز مبارزه علیه طاغوت و کفر و نفاق، عامل حیات است. اگر جهاد و دفاع نبود، فساد بر زمین حاکم میشد، لیکن چون خداوند نسبت به مردم تفضل دارد، نمیگذارد فساد دامن گیر زمین گردد، بدین گونه که عدّه ای را موفق به نبرد علیه باطل کرده، فسادزدایی را با پیکار مستمر آنان انجام میدهد و در نتیجه مردم از فضل الهی برخوردار شده، زمین از تباهی مصون میماند.
حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه میفرماید: «أمّا بَعدُ فَاِنَّ اللهَ بَعَثَ مُحَمَّدأً…فَقاتَلَ بِمَن اَحاطَهُ مَن عَصاهُ، یَسوقُهُم اِلی مُنجاتِهِم…؛ همانا خداوند سبحان حضرت محمد صلوات الله علیه را مبعوث فرمود، پیامبر با یارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سر منزل نجات کشاند…».
لذا به طور قطع جهاد و مبارزه با دشمنان موجب اعتلای کلمه اسلام و اقامه و برپایی شعائر اسلامی گردید و همچنین موجب رهایی مستضعفان جسمی و فکری از چنگال ظالمان گردید، که خود فرصتی به مردم میدهند تا با اختیار و اراده، راه خویش را برگزینند.
*در جامعه نبوی اختلافات چگونه مدیریت میشد؟
اختلافات انسانها با یکدیگر از یکسو امری طبیعی و ناشی از تزاحمات مادی است و از سوی دیگر ناشی از زیاده خواهی افراد جامعه است. خداوند به مسلمانان سفارش میکند که در صورت اختلاف به رسول خدا (صلوات الله علیه) مراجعه کنند؛ لذا میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت کنید پس هر گاه در امری دینی اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به کتاب خدا و پیامبر عرضه بدارید، این بهتر و نیکفرجامتر است».
خداوند رسول اکرم (صلوات الله علیه) را به عنوان قاضی معرفی فرمود: اینها هرگز ایمان نخواهند آورد مگر اینکه در همه مشاجراتِ مالی، حقوقی، علمی، اعتقادی، اخلاقی و فکری به محکمه تو مراجعه کنند، همچنین بیان میدارد که در مقابل مردم نیز وظیفه دارند به محکمه پیامبر (صلوات الله علیه) مراجعه کنند و حکم او را با آرامش و طمأنینه بپذیرند. اگر حکم پیامبر خدا (صلوات الله علیه) به گونهای بود که یکی از طرفین ناراضی بود. این فرد به حکم قرآن فرد مؤمن و راستینی نمیباشد.
امام علی (علیه السلام) میفرماید: «اَرسَلَهُ عَلَی حِینِ فَترَهٍ مِنَ الرُّسُلِ، وَ تَنازَعُ مِنَ اَلالَسُنِ، فَقََفی بِهِ الرُّسُلِ، وَ خَتَمَ بِهِ الوَحیَ، فَجاهَدَ فِی اللهِ المُدبرِینَ عَنهُ، وَ العادِلینَ بِِهِ؛ خدا پیامبر صلوات الله علیه را پس از یک دوران طولانی که دیگر پیامبران نبودند، فرستاد: زمانی که میان طرفداران مذاهب گوناگون نزاع در گرفته بود و راه اخلاف را میپیمودند. پس او را در پی پیامبران فرستاد و وحی را با فرستادن پیامبر صلوات الله علیه ختم فرمود. پس پیامبرصلوات الله علیه با تمام مخالفانی که به حق پشت کردند، و از آن منحرف گشتند به مبارزه پرداخت».
رفع اختلاف رسول اکرم (صلوات الله علیه) میان امت اسلامی، موجب حل و فصل مشکلات میان ایشان میگردد و همین موجب ایجاد مودت و رحمت و نزدیک شدن دلها به همدیگر میشود.
*چه مورد دیگری در این خصوص میتوان مورد اشاره قرار گیرد؟
از دیگر مصادیق هم نوع بودن با قوم خویش است. سنّت الهی این است که انبیای او از جنس و هم نوع افراد بشر و دارای احساسات، تمایلات و نیازمندیهای بشری باشند لذا قرآن کریم به این صفت پیامبر (صلوات الله علیه) اشاره میکند و میفرماید: «قل إنّما أنا بشرٌ مثلکم؛ بگو من هم مثل شما بشری هستم».
اینکه خداوند پیام خود را مستقیماً توسط فرشتگان برای مردم نفرستاد؟ خدا میفرماید: اگر فرشتهای را نیز به رسالت اعزام کنیم، باید به صورت بشر دربیاید، تا شما او را ببینید و سخنش را بشنوید، و اسوهٴ شما باشد، چون بین امت و امام آنها باید تناسب و سنخیت باشد، پس امت و امام هر دو باید فرشته باشند و یا هر دو از جنس بشر تا پیغمبر بتواند رسالت خود را ایفا کند و گرنه انسانها نمیتوانند پیامبر خود را ببینند و سخنش را بشنوند و نیز نخواهند توانست رسالت او را تحمّل کنند.
لذا خداوندی که بشر را آفریده بهتر میداند، برای امر رسالت خویش چه کسی را برگزیند، زیرا او نسبت به بنده خویش نسبت به دیگران از همه آگاهتر است.
* همدلی با انسانها در سیره اجتماعی پیامبر (ص) چه جایگاهی داشت؟
و در پایان یکی دیگر از ویژگیها همدلی در سایه همزبانی با مردم است. بی تردید لازمه ارتباط با افراد جامعه، همدلی در سایه همزبانی با ایشان است، از خصوصیاتی که هر پیامبری به سوی مردم مبعوث میشود، این است که آن پیامبر به زبان مردم همان سرزمین سخن بگوید، لذا لازمه آن این است که آن پیامبر (صلوات الله علیه) یا از همان نژاد باشد یا در بین آن نژاد زندگی کرده باشد تا مردم آن منطقه، از سوابق او آگاهی پیدا کنند و او نیز از آداب و رسوم و تأثیرپذیری یا تمرّد آنان با خبر باشد. قرآن کریم میفرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم، تا حقایق را برای آنان بیان کن». یعنی هیچ پیامبری را مبعوث نکردیم، مگر اینکه با زبان فرهنگ مردم خویش آشنا باشد و مردم هم با زبان و فرهنگ او آشنا باشند» لازمه اینکه مردم در مقابل پیامبر (صلوات الله علیه) تمکین کنند، این است که پیامبر نسبت به فرهنگ مردم آگاه باشد، در این صورت است که اتمام حجت پیامبر (صلوات الله علیه) مثمر ثمر است، و اگر باز در مقابل معجزه پیامبر (صلوات الله علیه) مردم ایمان نیاوردند و سرپیچی کردند، خداوند میتواند ایشان را به هلاکت برساند. ایجاد همزبانی و تفاهم فرهنگی پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) با مردم موجب تعالی نظام اسلامی در شرایط مهم و خطیر میگردد.