به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، نشست «اجتهاد و تحول علوم انسانی» که با همکاری ستاد راهبری علوم انسانی اسلامی حوزه علمیه با مراکز آموزشی در مرکز تخصصی فقه و اصول معهد الاجتهاد الفعال و با سخنرانی آیت الله سیفی مازندرانی برگزار شد. آیت الله سیفی مازندرانی در ابتدای سخنان خود ضمن بیان تعاریف موجود از علوم انسانی بیان داشت: علومی که در مجموع در جهت رشد و تعالی یک انسان می تواند مطرح باشد به علوم انسانی تعبیر می شود. ایشان در ادامه روش و مبانی اسلام را با مبانی دنیای غیر اسلام متفاوت دانست و افزود: در علوم اسلامی انسانی اساسا قوانینی را که خدای تعالی، انبیا و ائمه برای زندگی بشر تشریع کردهاند، باید و نبایدهایی است که میان همه عقلای عالم مطرح است. شایسته بودن و ناشایست بودن نسبت به بسیاری از افعال، میان ملل و اقوام مختلف در بسیاری از موارد متفاوت است. در بعضی از مواردی که شرع مقدس اسلام فعلی را حرام کرده، ممکن است درمیان مکاتب مختلف حرام نباشد. بعضی بگویند حسن است و بعضی بگویند قبیح است. اسلام بسیاری از افعال را حرام کرده در حالی که خیلی از مکاتب این افعال را قبیح نمی دانند. آنچه مهم است این است که اسلام برنامه ای را که برای زندگی بشر تدوین میکند در جهت هدف خلقت میباشد. آن هدف رسیدن بشر به رشد و کمال درجه اعلا است که سعادت ابدی و جاودانه نصیب او میشود. احکام در میان فقها و اهل فن، تابع مصالح و مفاسد است؛ به این معنا که خدای تعالی عالِم و آگاه است و بر همه مصالح و مفاسدی که بشر را تهدید میکند یا برای بشر نفع دارد، احاطه دارد. امروزه در علوم انسانی از آن به منفعت و فایده تعبیر می کنند. خداوند به وسیله جعل احکام و دستورات، بشر را به سمت هدف بیان شده سوق میدهد که اگر این دستورات و احکام اجرا شود، تمام آنچه را که از مصالح واقعی در جهت رشد و کمال بشر وجود دارد، به دست میآید. اگر دلیلی که از جانب شرع آمده است و حکم واقعی خدای تعالی را اثبات میکند، یقینی و قطعی باشد مانند صریح آیات شریفه قرآن یا صریح نصوص متواتر، این تخلف ناپذیر است و قطعا مصالح واقعی را جعل کرده است. اما اگر بر اساس امارات و حجج باشد هر چند ممکن است با مصالح مطابق باشند اما درصد کمی مخالفت با واقع کشف می شود که در این صورت شارع فقیه و مقلد را معذر میداند. ایشان در ادامه به تفاوت علوم انسانی اسلامی و علوم انسانی غیر اسلامی پرداخت و در این خصوص گفت؛ مصالح و مفاسد از دیدگاه اسلام با دیدگاه غرب و دنیای علوم انسانی غرب، متفاوت است. آنها مصالح و مفاسد را نفع و ضرر مادی میدانند؛ زیرا علوم انسانی غرب بر اصولی از جمله نفی ربوبیت مبتنی است و همه منافع و ضررها را در دنیای مادی میبینند. اما علوم انسانی اسلامی اینگونه نیست. مصالح و مفاسد را محصور در دنیا نمیداند چه بسا مفاسد دنیایی هستند که از نظر اسلام عین مصلح میباشند مانند جنگهایی که رسول اکرم انجام داد. مصالح و مفاسد واقعی منحصر در ثمرات دنیایی نیستند. اگر مصلحتی امور معنوی و روحانی شد، تغییر و تکوین آن به دست خداوند می باشد و او نواقص را تکویناً رفع می کند. آثار تکوینی به اراده پروردگار قابل رفع است. آیت الله سیفی مازندرانی در ادامه به بیان شبه و پاسخ آن پرداخت و عنوان داشت؛ می گویند حداکثر دلیل شما در علوم انسانی تعبد است که ارتباطی با واقعیت ندارد در حالی که علوم انسانی ما مبتنی بر واقعیات دنیای است و هر آنچه برای انسان دارای فایده باشد حسن و هر آنچه دارای ضرر باشد، قبیح است. به تعبیری دلیل علوم انسانی غیر اسلامی وجدان است. میان تعبد و وجدان تفاوت وجود دارد. پاسخ ما این است که شما از مبنای علوم انسانی اسلامی غافل هستید. در علوم انسانی اسلامی آفریدگار محور می باشد که علم و حکمت او را مطلق میدانیم؛ بر این اساس دستورات او در وجوب و حرمت عین مصالح و مفاسد واقعی است. برنامه های او انسان را به سعادت می رساند و احکامی که وضع کرده است علاوه بر اینکه منافع دنیوی را برای انسان به ارمغان می آورد، سعادت ابدی را نیز برای او به همراه دارد. ما از واقعیت دور نیستیم بلکه معتقد هستیم عقل بشر همه مصالح و مفاسد را نمی فهمد. شما به قیاس و ظن و عقل ظنی استناد میکنید اما خالق هستی هر آنچه حکم می کند عین واقعیت است. نتیجه اینکه قوانین ما بر گرفته از مظهر اراده تشریعی پروردگار یعنی کتاب آسمانی، کلام رسول اکرم و ائمه معصومین می باشد؛ بنابراین عمل ما اراده تشریعی پروردگار است و صرف تعبد نیست بلکه تعبد یک راه و طریق است برای رسیدن به مصالح و مفاسد واقعی است.