تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
حجت الاسلام و المسلمین سید سجاد ایزدهی عضور هیئت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در درس خارج در درس خارج فقه سیاسی مطرح کرد؛ جهاد و مقاومت کدام راهکار برای کدام شرایط؟/ بررسی نظریات مواجه با استبداد باید بررسی شود که شارع برای هر موقعیتی چه نوع تقابلی را تجویز کرده است. در سیره اهل بیت، گاهی تقیه، گاهی جنگ، گاهی صلح و گاهی پذیرش یا عدم پذیرش حکومت‌ها مشاهده می‌شود. ملاک رفتار امام این است که وقتی تعامل می‌کند که بتواند به‌طور حداکثری عمل کند، اما در شرایطی که دشمن قوی است و خفقان وجود دارد، تنها تقیه سلبی و کتمان صورت می‌گیرد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجت الاسلام و المسلمین سید سجاد ایزدهی عضور هیئت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در درس خارج در درس خارج فقه سیاسی بیان داشت؛

تفاوت استبداد داخلی و استعمار جهانی

در حال حاضر جهان اسلام با دو مسئله اساسی سیاسی، استبداد داخلی و استعمار جهانی روبه‌رو است. در گذشته کشورهای اسلامی با استعمار و کنترل سرمایه‌هایشان تحت سلطه استکبار جهانی بودند. هرچند استعمار ظاهری پایان یافته، اما شکل‌های مدرن استعمار همچنان از طریق فرهنگ و اقتصاد بر کشورهای اسلامی مسلط است. از سوی دیگر، استبداد داخلی همچنان در بسیاری از کشورهای اسلامی وجود دارد. استبداد زمانی رخ می‌دهد که گروهی در اقلیت یا ضعیف باشند، مانند شیعیان افغانستان و نیجریه که به دلیل اقلیت بودن تحت ظلم حاکمیت‌ها قرار دارند. استبداد داخلی همواره بخشی از تاریخ کشورهای اسلامی بوده و شیعیان اغلب مجبور به تقیه بوده‌اند، که این خود موضوعی مهم در زندگی آن‌هاست. این چالش هنوز برای جوامع شیعه در جهان اسلام به قوت خود باقی است. نحوه مواجهه جوامع شیعه با حاکمیت‌های استبدادی در کشورهای مختلف، متفاوت است. به‌عنوان مثال، شیعیان لبنان در ساختارهای دولتی مشارکت دارند و به بخشی از حاکمیت تبدیل شده‌اند. اما در نیجریه چنین فرصتی وجود نداشته و جامعه شیعه بیشتر بر فعالیت‌های اجتماعی و مقاومت مردمی تمرکز کرده است. مسئله اساسی این است که شیعیان و مسلمانان در جوامع مختلف چگونه می‌توانند از هویت خود دفاع کنند و از مرحله بقا به مرحله رشد و قدرت برسند. این حرکت باید به سمت نفی استکبار و سلطه خارجی و دستیابی به استقلال و اقتدار بیشتر هدایت شود.

معنای مقاومت

مقاومت یعنی در شرایطی که در اقلیت هستیم و دشمن درصدد نابودی هویتمان است، بتوانیم از هویت و موجودیتمان دفاع کنیم، دشمن را تضعیف کنیم و حداقل بقای خود را تضمین نماییم.
دو موضوع کلیدی در این زمینه مطرح است: مقاومت و مواجهه با غیر. مقاومت به معنای دفاع از هویت و بقای خود در برابر دشمنی است که قصد نابودی آن را دارد. در مقابل، مواجهه با غیر به معنای درک شرایط مختلف و انتخاب نحوه برخورد با گروه‌های دیگر است. مواجهه با غیر با مواجهه با دشمن متفاوت است. باید به تمایز بین جهاد و مقاومت توجه شود. جهاد در زمانی صورت می‌گیرد که جامعه مسلمان از قدرت نظامی یا فرهنگی برخوردار است و از موضع قدرت حمله می‌کند. اما مقاومت به وضعیت‌هایی اشاره دارد که جامعه در شرایط ضعف قرار دارد و تلاش می‌کند از خود دفاع کرده و بقای خود را حفظ کند. باید بررسی شود که شارع برای هر موقعیتی چه نوع تقابلی را تجویز کرده است. در سیره اهل بیت، گاهی تقیه، گاهی جنگ، گاهی صلح و گاهی پذیرش یا عدم پذیرش حکومت‌ها مشاهده می‌شود. ملاک رفتار امام این است که وقتی تعامل می‌کند که بتواند به‌طور حداکثری عمل کند، اما در شرایطی که دشمن قوی است و خفقان وجود دارد، تنها تقیه سلبی و کتمان صورت می‌گیرد. تقیه به دو نوع سلبی و مداراتی تقسیم می‌شود. در شرایطی که دشمن قوی است، تنها راه حفظ بقا استفاده از تقیه سلبی است. اما در شرایطی که امکان تعامل وجود دارد، تقیه مداراتی به‌کار گرفته می‌شود. به عنوان مثال، همکاری شیعیان با اهل سنت برای مقابله با نظام سلطه جهانی از این نوع است. در تقیه مداراتی نیز جامعه شیعه ضعیف است، اما این ضعف نسبی است، نه ضعف مطلق همانند شرایط تقیه سلبی. شرایط مختلف، از جمله ضعف مطلق، ضعف نسبی، هماوردی و قدرت، هر یک راهکار خاص خود را می‌طلبد. امروزه بحث مقاومت و این که چگونه باید در برابر نظم سلطه جهانی عمل کنیم، آیا باید وارد جنگ شویم، صلح کنیم، سازش کنیم یا راهکار دیگری اتخاذ کنیم، مطرح است. همچنین، مسلمانان در کشورهای غیرمسلمان و شیعیان در کشورهای مسلمان اهل سنت چه وظایفی برای تقویت موقعیت خود دارند تا از وضعیت حداقلی به حداکثری برسند؟
رویکردهای مختلفی در مواجهه با سلطه‌گران وجود دارد. برخی علما مانند مرحوم نواب صفوی و امام خمینی در برخورد با این مسئله رویکردهای متفاوتی داشته‌اند. امام خمینی بر تشکیل حکومت اسلامی تأکید داشت و راهکار او مقابله مستقیم با استکبار بود. اما در شرایطی که امکان جهاد و تشکیل حکومت وجود ندارد، راه مقاومت و حفظ حداقل‌ها برای حرکت به سوی قدرت بیشتر مطرح می‌شود. مقابله با استبداد و استکبار وابسته به شرایط است. جهاد زمانی انجام می‌شود که جامعه قدرت داشته باشد؛ یعنی حکومت، ارتش و توان نظامی برای مقابله با دشمن وجود داشته باشد. جهاد مربوط به فرد نیست بلکه یک وظیفه جمعی است و بدون حکومت، جهاد معنایی ندارد. جهاد به معنای جنگ است و تنها از موضع قدرت معنا پیدا می‌کند. در زمان ضعف، جهاد غیرممکن است و به جای آن باید به روش‌های دیگری مانند مقاومت و تعامل با قدرت‌ها پرداخت.

بررسی تفاوت های جهاد، دفاع و مقاومت

جهاد با دفاع و مقاومت تفاوت دارد. اگر جامعه اسلامی توان نظامی کافی نداشته باشد، نمی‌تواند به جنگ و جهاد بپردازد. جهاد تنها زمانی ممکن است که ابزارهای لازم مانند سلاح و فرماندهی فراهم باشد. در غیر این صورت، جهاد نتیجه‌ای جز شکست نخواهد داشت و جامعه را به نابودی می‌کشاند. دفاع زمانی صورت می‌گیرد که قدرتی برابر با دشمن وجود داشته باشد، اما مقاومت در شرایط ضعف و نابرابری انجام می‌شود، زمانی که جامعه مجبور است برای حفظ خود تلاش کند. این امر نه تعبدی، بلکه امری عقلانی است؛ انسان اگر قدرت داشته باشد، حمله می‌کند؛ اگر قدرت برابر داشته باشد، دفاع می‌کند؛ و اگر ضعیف باشد، مقاومت می‌کند تا هویت خود را حفظ کند. راهبردهایی مانند تقیه نیز در دین اسلام پیش‌بینی شده است تا جامعه در شرایط ضعف و اقلیت بتواند هویت خود را حفظ نماید. جهاد نیازمند توان نظامی است و اگر جامعه قدرت دفاعی نداشته باشد، باید به مقاومت روی آورد. مقاومت به معنای حفظ هویت و بقای جامعه در شرایط ضعف است و در سخت‌ترین شرایط، از راهبردهایی مانند تقیه برای حفظ هویت استفاده می‌شود. مقاومت در این زمینه یک راهبرد شناخته‌شده است که در زمان ضعف به کار گرفته می‌شود و در تاریخ اهل بیت نیز نمونه‌های آن دیده می‌شود. امامان شیعه در شرایطی که قدرت نظامی نداشتند، از تقیه برای حفظ دین و جامعه بهره می‌بردند. تقیه یکی از روش‌های مقاومت است، به این معنا که مقاومت از طریق پنهان‌کاری صورت می‌گیرد.

مقاومت در برابر استبداد جهانی

مقاومت در برابر نظم سلطه جهانی و استبداد داخلی تفاوت‌هایی دارد. مقاومت در برابر استکبار جهانی، مانند ناتو یا آمریکا، به معنای ایستادگی در برابر قدرت‌هایی است که تلاش می‌کنند بر منطقه تسلط یابند. این نوع مقاومت در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی و نظامی انجام می‌شود. هدف آن نیز این است که جامعه اسلامی از وضعیت دفاعی به مرحله جهاد و در نهایت به تمدن اسلامی برسد. پس از تشکیل حکومت، امام علیه سلطه‌گران بیگانه و نظم مستقر مقاومت می‌کرد. مقاومت منطقه علیه اسرائیل نیست، زیرا اسرائیل به تنهایی قدرتی ندارد؛ بلکه این مقاومت علیه استکبار جهانی است. این مقاومت نیز به شکل‌های فرهنگی، اقتصادی و نظامی صورت می‌گیرد. مقاومت در برابر نظام سلطه به معنای ناتوانی نیست؛ بلکه نشان‌دهنده توانایی امروز غرب آسیاست که می‌کوشد آمریکا را از منطقه خارج کند. باید بتوانیم از مرحله مقاومت به دفاع، و از دفاع به جهاد برسیم. از سوی دیگر، مقاومت علیه استبداد داخلی با هدف رسیدن به انقلاب و حاکمیت انجام می‌شود. پس از پیروزی انقلاب، مقاومت در برابر استبداد به پایان رسیده و جامعه وارد مرحله جدیدی می‌شود؛ مرحله‌ای که در آن مقاومت علیه نظم استکباری با هدف تقابل صورت می‌گیرد. پس از این مرحله، دیگر مفهوم مقاومت معنای خود را از دست می‌دهد و جامعه یا به دفاع می‌پردازد یا وارد مرحله جهاد می‌شود. غایت مقاومت در برابر استبداد داخلی، رسیدن به حاکمیت است، در حالی که مقاومت در سطح بین‌المللی با هدف مقابله با سلطه‌گران و دستیابی به تمدن اسلامی انجام می‌شود. استفاده از راهبرد تقیه برای شیعیانی که در کشورهای اسلامی اقلیت هستند، به‌منظور حفظ هویت و مقابله با استبداد داخلی و استکبار جهانی ضروری است. در حال حاضر، ما از مرحله استبداد داخلی عبور کرده‌ایم، اما در عرصه بین‌الملل باید برای اقلیت‌های شیعه در کشورهای اسلامی یا مسلمانان در کشورهای غیراسلامی، راهبردهای مختلفی را بررسی کنیم. آیا راهبرد تقیه در این شرایط کارآمد است؟ مسئله این است که مقاومت علیه استبداد، مانع از تحقق حاکمیت اکثریت شیعه یا مسلمان می‌شود. پس از شناخت مسئله، ممکن است به یک راه‌حل نهایی نرسیم. در مواجهه با معضلات جهان اسلام، مانند استبداد و استکبار، باید ببینیم چه اقداماتی ضروری است. اگر معضل را درست بشناسیم، باید فرایند استنباط را آغاز کرده و برای حل آن، روش‌های متناسب انتخاب کنیم. برای حل مسائل، به‌ویژه در مسائل جدید و مستحدثه، نیاز به روش‌هایی داریم که با موضوعات خاص هماهنگ باشند و موضوع‌شناسی دقیقی داشته باشیم. برخی معتقدند که باید با آمریکا سازش کنیم؛ آنها می‌گویند ما محور شرارت تلقی شده‌ایم و باید مانند امام، جام زهر را بنوشیم تا بقا پیدا کنیم. این گروه، مسئله را این‌گونه درک کرده‌اند. در حالی‌که مقام معظم رهبری شرایط امروز را شبیه به زمان امام حسین (ع) می‌دانند. اختلاف‌نظرهای بسیاری وجود دارد: برخی معتقدند باید مقاومت کنیم تا نظام سلطه جهانی نابود شود، برخی دیگر هدف را رفع فتنه از جهان می‌دانند، و عده‌ای نیز به دنبال رسیدن به تمدن اسلامی هستند. سؤال اصلی این است: کدام‌یک از این رویکردها صحیح است؟ در چه شرایطی باید کوتاه بیاییم و در چه شرایطی نباید؟ کجا باید سازش کرد و کجا باید مقاومت کرد؟

اجتهاد در کلیات مقدمه ادله فقهی

برای پاسخ به این پرسش‌ها، نیازمند نوعی اجتهاد در کلیات هستیم. به‌عبارت‌دیگر، باید نقشه‌ای کلی داشته باشیم که استدلال‌ها را به‌درستی در کنار هم قرار دهیم و در نهایت به راه‌حلی برسیم که منافع ما را حفظ کند و در راستای منافع دشمن نباشد. علاوه بر اجتهاد در فروعات، باید بتوانیم مباحث خود را در چارچوبی منظم ارائه دهیم و بفهمیم که چگونه این مباحث در یک نقشه کلی قابل‌پیشبرد هستند. مسئله این است که در هر زمان چه اقدامی باید انجام شود. ابتدا باید طرح کلان را مشخص کنیم و سپس با توجه به ادله فقهی، به راه‌حل‌های متناسب دست یابیم. بنابراین، مقاومت نیز به شرایط مختلف بستگی دارد. باید تعیین کنیم که چه نوع مقاومتی لازم است و چه شاخص‌هایی برای آن وجود دارد. مقاومت اسلامی با سایر مقاومت‌ها تفاوت‌های بسیاری دارد و هرکدام راهکارهای خاص خود را می‌طلبد.

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.