تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
پایگاه خبری-تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی گزارش می‌دهد؛ آسیب‌های انیمیشن من نفرت‌انگیز برای کودکان / توجیه خشونت و هرج و مرج با اهداف خوش‌ظاهر اما ضدانسانی مثال‌هایی مانند شکستن انگشت استاد رزمی توسط فرزند گرو یا استفاده از جهش‌های ژنتیکی در مینیون‌ها نشان می‌دهد که اثر در پی مشروعیت‌بخشی به روش‌های غیراخلاقی است. این اثر هرج‌ومرج‌طلبی و اصالت میل را محور خود قرار داده و تلاش می‌کند فلسفه اخلاق اومانیستی را تبلیغ کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از موسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج نژاد؛ انیمیشن من نفرت‌انگیز ۴ با بودجهٔ صد میلیون دلاری توانست نزدیک به یک میلیارد دلار بفروشد.(۱) انیمیشن‌های من نفرت‌انگیز از آثار پرمخاطب و موفق انیمیشنی است که اولین اثر از استودیوی ایلومینِیشن (زیرمجموعهٔ کمپانی یهودی‌بنیان یونیورسال) به حساب می‌آید.(۲) مطابق گزارش سایت باکس آفیس موجو، انیمیشن من نفرت انگیز ۴ تا در سال ۲۰۲۴ بعد از انیمیشن «درون بیرون ۲» و فیلم «ددپول و ولورین» در رتبۀ سوم پرفروش‌ترین آثار سال ۲۰۲۴ قرار دارد. نقد من نفرت انگیز 4

خلاصهٔ داستان من نفرت‌انگیز | نقد من نفرت انگیز ۴

انیمیشن من نفرت‌انگیز دربارۀ ابرشرورها است؛ برخلاف آثار ابرقهرمانی که معمولا روایت‌گر قهرمانی انسان‌دوست و فداکار است، من نفرت‌انگیز با محوریت شخصیت‌های شرور و خلافکار داستان را پیش می‌برد. در قسمت اول با شخصیت گرو(Gru) آشنا می‌شویم که می‌خواهد ماه را بدزدد تا بین خلافکارها موفق جلوه کند. او موفق به دزدیدن ماه می‌شود اما چون نمی‌تواند برای همیشه اندازهٔ ماه را کوچک نگه دارد، ماه را به محل اصلی‌اش باز می‌گرداند. در قسمت اول گرو برای پیشبرد اهداف تبهکارانه‌اش چند کودک را به فرزندخواندگی می‌پذیرد و بعدا به دلیل وابستگی به این دخترها، برای همیشه آن‌ها را در کنار خودش نگه می‌دارد.
گرو به همراه فرزندخوانده‌هایش
گرو در قسمت دوم قرار است ازدواج کند و اتفاقا با خانمی از «لیگ ضدّشرورها» آشنا می‌شود. لیگ ضدشرورها با هدف مبارزهٔ با شرورها ایجاد شده و نهادی امریکایی با سازوکاری شبیه به نهادهای امنیتی این کشور(مثل سی‌آی‌اِی یا اف‌بی‌آی) است. گرو با این سازمان همکاری کرده و با ازدواج با لوسی(همان زنی که عضو لیگ ضدشرورها بود) عضو رسمی این لیگ شده، از تبهکاری خود دست می‌کشد.
گرو برای لیگ ضد شرارت کار می‌کند
در قسمت سوم، گرو با برادر دوقلویش روبه‌رو می‌شود. برادر گرو از وی می‌خواهد عملی تبهکارانه را با هم به انجام برسانند و در این قسمت متوجه می‌شویم گرو اصالتا در خانواده‌ای تبهکار بزرگ شده است. از طرفی گرو و همسرش از لیگ ضدشرورها اخراج شده‌اند و گرو می‌خواهد با دزدیدن و تحویل دادن الماسی که در اختیار یک تبهکار است، دوباره در لیگ استخدام شود. در پایان هم موفق می‌شوند و دوباره به عضویت لیگ ضدشرورها در می‌آیند. البته برادر گرو با مینیون‌ها(موجوداتی عجیب و غریب که به گرو خدمت می‌کنند) از دست گرو فرار کرده و دوست دارد به تبهکاری بپردازد. قسمت چهارم با دستگیری شروری که از رقبای گرو است شروع می‌شود. گرو وی را پس از دریافت جایزهٔ شروران با کمک همکارانش که عضو لیگ ضدشرورها هستند، دستگیر می‌کند.
در خانهٔ پدری گرو، عکسی شبیه به نقاشی معروف میکل‌آنژ از مسیح علیه السلام و قدیسان وجود دارد. اینکه میکل‌آنژ که بود و آثار وی چه تضادی با روحانیت ادیان داشته است مورد بحث ما نیست. اما در من نفرت‌انگیز، به جای قدیسان و مسیح، چند خوک قرار داده شده که نشان‌گر رویکرد ضد دینی سازندگان اثر است.
پس از این اتفاقات، رئیس لیگ ضدشرورها به خانهٔ گرو و لوسی آمده، ایشان را از فرار دشمن گرو مطلع می‌کنند. گرو برای رعایت مسائل امنیتی بایستی به همراه خانواده و نوزادشان به محلی امن رفته و با هویت جعلی زندگی کنند. اما مرد سوسکی که دشمن گرو است، وی را پیدا کرده و سعی می‌کند با دزدیدن کودکش، گرو را در تله بیندازد؛ اما نوزاد گرو با کمک جهش ژنتیکی و تبدیل شدن به انسان-سوسک جلوی دشمن گرو را می‌گیرد و دوباره نظم و امنیت به شهر بازمی‌گردد.

سبک زندگی غربی و ابرشرورِ جذاب | نقد من نفرت انگیز ۴

تمام چهار قسمت انیمیشن من نفرت‌انگیز، پر است از سکانس‌هایی که ارجاعات جنسی دارد. از رقص‌های شهوانی مینیون‌ها تا حرکات جنسی گرو و دوستانش. دخترخواندهٔ گرو که ظاهرا در اوایل نوجوانی به سر می‌برد، در بازار با پسری آشنا شده و گرو هم نباید در رابطهٔ بین دخترش و آن پسر دخالت کند.
ارتباط دوست‌دختر-پسری در بین کودکان!
البته در انیمیشن من نفرت‌انگیز، کودکان جز همذات‌پنداری مخاطبان کودک با اثر، کارکرد ویژه‌ای ندارند. این انیمیشن با محوریت شخصیت گرو که یک بزرگسال است ساخته شده و طبیعتا برای نزدیک کردن مخاطبان کودک به خودش، بایستی شخصیت‌هایی شبیه به آن‌ها در اثر وجود داشته باشد؛ به همین دلیل پس از گذشت ۱۴ سال از انتشار من نفرت‌انگیز، فرزندخوانده‌های گرو هنوز در همان سنین کودکی باقی مانده‌اند!
زنی که با گرو قرار داشت بی‌هوش شده و مثل یک تکه زباله به خانه‌اش پرتاب می‌شود!
اما اثر تا جایی که می‌تواند از حضور آن‌ها استفاده کرده و روابط نامشروع را در سکانس‌های مختلفی با نشان دادن قرارهای دوستی و رقص برای مخاطبانش عادی‌سازی می‌کند.

ترویج خشونت و روحیهٔ انتقام‌طلبی

در جای‌جای انیمیشن من نفرت‌انگیز، خشونت علیه دیگران و واکنش چکشی نسبت به کوچک‌ترین اشتباه دیگری، رفتاری مطلوب ترسیم می‌شود. مینیون‌ها با مأمور کهنه‌کار لیگ ضد شرارت و رانندهٔ اتوبوس به بدترین نحو برخورد کرده و در پاسخ به تذکرهای او، ظرف کیک را به صورتش می‌کوبند! از این‌گونه رفتارهای زننده در اثر زیاد است.مثلا در قسمت چهارم، یکی از مینیون‌ها دیگری را با بادکنک به آرامی و با شوخی می‌زند؛ اما دیگری در جواب بادکنک را از او گرفته و چند بار با شدتی بسیار بیشتر عمل وی را تلافی می‌کند.
واکنش‌های چکشی و انتقام‌جویی غیرمنطقی مینیون‌ها
جا انداختن رفتارهای تلافی‌جویانه و مشروعیت بخشیدن به هر نوع انتقام‌گیری از دیگری، از دغدغه‌های اثر است.

کدام هدف؟ کدام وسیله؟

زیاد شنیده‌ایم که هدف وسیله را توجیه نمی‌کند؛ اما این گزاره صحیح نیست. انسان‌ها به مایملک خودشان وابستگی دارند و اگر کسی بدون دلیل مثلا لباس‌هایش را پاره پاره کند، متهم به بی‌عقلی شده و رفتار وی مورد تأیید هیچ کس نیست. اما وقتی همین فرد در موقعیتی خاص برای نجات فردی که در آب افتاده، لباسش را پاره می‌کند تا نوعی طناب برای نجات او فراهم کند، دیگران وی را تحسین می‌کنند که از اموال خودش برای نجات دیگری گذشته است. پس بسیاری از اوقات ما با استفاده از وسیله‌ای که در حالت عادی غیرعقلانی یا مضرّ به نظر می‌رسد، می‌توانیم به اهداف بزرگ‌تری برسیم.
شرورها با آزمایش ژنتیکی روی خرگوشی، از این موجود بی‌خطر هیولایی خطرناک می‌سازد. این روش در قسمت دوم مورد انتقاد لیگ ضد شرارت است اما خودشان بعدا از همین روش برای شکست دشمنانشان استفاده می‌کنند.
البته برای اینکه این امر مورد سوء استفاده قرار نگیرد، بایستی روی وسیله و هدف بیشتر دقت کرد و مبنایی برای کارهای خودمان داشته باشیم؛ مثلا امریکا مدعی است برای پایان دادن به جنگ جهانی، حدود دویست هزار انسان بی‌گناه را با بمب اتم نابود کرد تا به صلح برسد.(۳) البته این ادعا از اساس باطل بوده و ژاپن پیش از جنایت غرب در ژاپن، در وضعیتی بغرنج زیر بمباران امریکایی‌ها بود و متحدی هم برای دفاع از خود نداشت؛ به همین علت تسلیم شدن ژاپن بنا برگفتهٔ عده‌ای پیش از بمباران اتمی گفته شده بود یا بدون بمب هم دور از انتظار نبود.(۴) اما امریکا برای رسیدن به هدفش که راه‌های دیگری هم داشت، از دهشتناک‌ترین و ضدانسانی‌ترین روش استفاده کرد. طبیعتا استفاده از این وسیله(کشتن صدهاهزار انسان بی‌گناه) برای رسیدن به آن هدف(شکست دادن ژاپن و ابرقدرت شدن امریکا) هیچ توجیهی ندارد.
تبدیل مینیون‌ها به ابرمینیون‌ها تحت تاثیر مواد جهش‌زای لیگ. در امریکا آزمایش‌های مخفی مختلفی از جمله MK-Ultra وجود داشته که هدفش رسیدن به قدرت‌های ماورایی با استفاده از همین روش‌های غیرقانونی و ضدانسانی بوده است. من نفرت‌انگیز در کنار آثاری مثل سریال استرنجر تینگز، این آزمایش‌ها را توجیه می‌کند.
تا وقتی کسی معتقد به مبنایی الهی برای اصلاح رفتارهایش نباشد و رضایت خداوند را ملاک رفتارهایش قرار ندهد، اگر قدرت و توانایی داشته باشد هیچ قانونی نمی‌تواند جلوی رسیدن به خواسته‌هایش را بگیرد؛ حتی اگر منجر به قتل دیگران یا غارت اموال و عزیزانشان شود. در انیمیشن من نفرت‌انگیز، چون ما طرف گرو و رفقایش هستیم، هر خلافی که می‌کنند چون برای ما شخصیت‌های جذابی هستند، ما هم کار آن‌ها را تأیید می‌کنیم.
فرزند گرو در مقابل استاد رزمی که خواهرخوانده‌اش را ملزم به نشستن در گوشه‌ای از کلاس می‌کند، انگشت پای استاد را می‌شکند! یعنی انتقام اینکه خواهرش باید در گوشه‌ای بنشیند را با زور بازو و شکستن انگشت استاد می‌ستاند.
شواهد زیادی از این نوع رفتارهای غیر منطقی در اثر به چشم می‌خورد؛ مثلا در قسمت چهارم، لیگ ضدشروران با استفاده از تزریق موادی خاص، در مینیون‌ها جهش ژنتیکی ایجاد کرده و سعی دارند به ابرمینیون دست پیدا کنند. اما در قسمت‌های قبلی، وقتی همین روش را شروران اجرا کردند، لیگ ضدشرورها با آن مخالفت کرده و استفاده از این روش را نشانهٔ شرارت آن‌ها می‌داند.
اخاذی پاپی از گرو
نمونهٔ دیگر در همین قسمت، اخّاذی پاپی از گرو است. پاپی پرسکات دختری نوجوان است که درهمسایگی گرو به سر می‌برد. پاپی به هویت گرو پی برده و از او می‌خواهد در به نتیجه رسیدن عملی شرورانه به وی کمک کند. پاپی گرو را تهدید می‌کند که اگر به او کمک نکند، هویت او را لو می‌دهد. در من نفرت‌انگیز۴، این اخاذی و گروکشی باعث موفقیت پاپی می‌شود. یعنی این روش غیرقانونی و ضداخلاقی، روشی کارآمد و مطلوب برای رسیدن به هر هدفی، حتی شَرور شدن است!
رقیب گرو اوج تکامل موجودات را نه انسان بلکه سوسک می‌داند. او لشکری از سوسک‌ها برای خود مهیا کرده که تبدیل به لشکری شکست‌ناپذیر شده‌اند. خودش هم با جهش ژنتیکی تبدیل به سوسک-انسان شده است. در پایان اثر گرو از مبارزه با وی ناتوان شده و نوزاد گرو که او هم تبدیل به سوسک-انسان شده از پدرش دفاع کرده و وی را شکست می‌دهد. یعنی برای نابود کردن شرارت باید مثل وی شرور باشیم وگرنه نمی‌توانیم بر وی پیروز شویم.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری نقد من نفرت انگیز ۴

انیمیشن‌های من نفرت‌انگیز، شرورها را به عنوان الگوی رفتاری کودکان نشان می‌دهد تا جایی که در پایان قسمت چهارم، شرورها در زندان کنسرت اجرا می‌کنند و مینیون‌ها با نابود کردن دیوار زندان وارد کنسرت شده به رقص و پایکوبی می‌پردازند. در واقع من نفرت‌انگیز اثری هرج و مرج‌طلب و ضد قانون است که محور رفتارهای انسانی را تمایل ما ترسیم کرده و هیچ قانون یا هدفی که بخواهد رفتار انسان را مدیریت و اصلاح کند برنمی‌تابد. خوی انتقام‌جویی، خشونت بی‌مورد و «هر کاری دلت می‌خواهد بکن، این تمام قانون است» در تمام اثر وجود داشته و گرو برای رسیدن به هدفش به هر وسیله‌ای دست می‌زند. مصادیق زیادی در اثر است که برای طولانی نشدن یادداشت فقط به نمونه‌هایی محدود اشاره شد. البته از قسمت دوم به بعد، گرو جذب حاکمیت امریکایی شده و پس از ازدواجش، شرارتش را در راه نابود کردن دشمنان لیگ ضدشرورهای امریکایی، صرف می‌کند. اما خشونتی افسارگسیخته هم‌چنان در اثر حضور دارد. یعنی فرزندان گرو (از جمله نوزادش) شبیه به گرو می‌شوند و نه اینکه گرو به شخصیتی اخلاقی مبدّل شود.
جشن پایانی در زندان. متأسفانه در موسیقی رویکرد ماده‌گرای اثر به جهان ظهور و بروز پیدا می‌کند. زندگی ابدی انسان که مورد تأکید ادیان است انکار شده و لذت و هدف زندگی انسان در همین دنیای مادی و تنگ و تاریک خلاصه می‌شود.
می‌توان گفت من نفرت‌انگیز در تمام قسمت‌ها سعی دارد فلسفهٔ اخلاق اومانیستی و خودگرا را ترویج کند. در من نفرت‌انگیز، مِلاک رفتار خوب یا بد، تمایل شخصی هر فرد است و قدرت و تکنولوژی جدید است که می‌تواند در تعارض منافع، رقیب را بر سر جایش نشانده و شخص را پیروز نماید. از تفنگ یخی گرو، ماشین پرنده‌اش تا جهش ژنتیکی مینیون‌ها. دقیقا رویکرد سیاست‌خارجی حکومت امریکا که در گرو به عنوان مهاجری جذب شده به سازمان اطلاعاتی امریکایی، تبلور یافته است. در واقع امریکا با تبدیل کردن تهدید به فرصت، صرفا جهت گرو را به سمت شرورهایی مثل خودش چرخانده و در روش‌های غلط مورد استفادهٔ گرو، هیچ تحولی ایجاد نشده است. توجیه استفاده از هر وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف مورد پسند امریکا و مبارزه با شروران ملیت‌های دیگر. در من نفرت‌انگیز، انسان‌ها لازم نیست و نباید خودشان را اصلاح کنند؛ بلکه بایستی شرارت درونشان را بپذیرند و با همان زندگی کنند. رویکردی ضددینی و هرج و مرج‌طلب که اصالت را به میل انسانی داده و افق دیدی جز رسیدن به لذت‌های مقطعی دنیا برای مخاطب ترسیم نمی‌کند. (۱)https://en.m.wikipedia.org/wiki/Despicable_Me_4 (۲)https://en.m.wikipedia.org/wiki/Illumination_(company) (۳)https://www.icanw.org/hiroshima_and_nagasaki_bombings#:~:text=By%20the%20end%20of%201945,side%20effects%20from%20the%20radiation. (۴)https://www.asianstudies.org/publications/eaa/archives/learning-from-trumans-decision-the-atomic-bomb-and-japans-surrender/  

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.