تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه اصول فقه مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) در یادداشتی به نقد و بررسی نظرات استاد علی اکبر رشاد پرداخت؛ نقد و تحلیل دیدگاه نقش مقاصدالشریعه در اسلامی‌سازی علوم انسانی و چالش‌های پیش‌رو آنچه کشف مقاصدالشریعه را با اشکال و ابهام روبه‌رو می‌سازد، این است که مقاصد صرفاً نکات دارای اهتمام شارع نسبت به آنها نیست؛ بلکه آن‌چیزهایی است که احکام بر محور آن می‌گردد. اثبات چنین چیزی، نیازمند دلایل قوی و قطعی است و صرف گمان یا احتمال کافی نیست و موجب قیاس و استحسان، بلکه بدتر از آن می‎گردد. اطلاقات ادله و همچنین مناطات ادله نیز، از موانع دیگری است که علاوه بر چالش اعتبار مقاصد پیش روی ماست.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از افق حوزه؛ استاد‌ علی‌اکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در سخنان خود، نظرات قابل تأملی درباره مقاصدالشریعه و تأثیر آن بر علوم اسلامی و انسانی مطرح کرده‌ است. در این دیدگاه، مقاصدالشریعه، نه‌تنها به‌عنوان معیاری برای تمایز علوم اسلامی از غیراسلامی مطرح شده؛ بلکه به‌عنوان ابزاری برای مهندسی و تولید علوم انسانی اسلامی معرفی گردیده است. با احترام به تلاش‌های ایشان، موارد زیر از سوی گروه اصول مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)  به‌عنوان نقد و تحلیل مطرح می‌گردد:

۱. عدم بررسی اصل مقاصدالشریعه و ادله اثبات آن

استاد رشاد در سخنان خود، اصل وجود مقاصدالشریعه و ادله اثبات آن را مفروغ‌عنه گرفته و وارد بحث تفصیلی درباره راه‌های دستیابی به مقاصد و چگونگی قطعیت آن برای تحقق علوم دینی نشده است؛ حال آنکه برای اینکه مقاصد بتواند کارکردی در کشف قواعد دینی یا تولید علوم انسانی اسلامی داشته باشد، باید به‌نحو قطعی از طریق ادله معتبر شرعی اثبات شود. اگر صلاحیت تأثیر اصل مقاصد شریعت در کشف احکام و قواعد دینی از طریق دلیل معتبر و قطعی اثبات نشود، نمی‌توان از آن انتظار داشت که کارکردی در کشف قواعد دینی یا تولید علوم داشته باشد. آنچه کشف مقاصدالشریعه را با اشکال و ابهام روبه‌رو می‌سازد، این است که مقاصد صرفاً نکات دارای اهتمام شارع نسبت به آنها نیست؛ بلکه آن‌چیزهایی است که احکام بر محور آن می‌گردد. اثبات چنین چیزی، نیازمند دلایل قوی و قطعی است و صرف گمان یا احتمال کافی نیست و موجب قیاس و استحسان، بلکه بدتر از آن می‎گردد. اطلاقات ادله و همچنین مناطات ادله نیز، از موانع دیگری است که علاوه بر چالش اعتبار مقاصد پیش روی ماست.

۲. ابهام در تعریف علوم اسلامی

تعریف علوم اسلامی، صرفاً بر اساس مقاصدالشریعه می‌تواند زمینه را برای گستردگی بیش‌ازحد مفهوم علوم اسلامی فراهم کند؛ اگر ملاک، مقاصد شریعت باشد، آنگاه علومی مانند پزشکی یا فیزیک که در راستای حفظ جان و رفاه انسان هستند نیز ممکن است، اسلامی تلقی شوند؛ در نتیجه این امر مرز مشخصی برای تفکیک علوم اسلامی از علوم تجربی یا انسانی فراهم نمی‌کند. نکته مذکور اگرچه از سوی برخی، نگاهی ارزشی محسوب شده و چه‌بسا از آن طرفداری شود؛ اما بایسته است که هر سخنی مبتنی بر ادله شرعی قابل قبول ارائه گردد و نمی‌توان با مسائل ذوقی، حد و حدود شریعت را تعیین کرد.

۳. آیا صرف غایتانگاری مقاصد، علم را اسلامی میکند؟

استاد رشاد معتقد است که با غایت‌انگاری مقاصد در علوم انسانی، به‌دلیل سازگارپذیری سایر مؤلفه‎ها با آن، علم به‌ سمت اسلامی‌شدن می‎رود؛ ولی حقیقت این است که اگر قرار بود، به‌صرف یک غایت، علمی به سمت اسلامی‌شدن پیش برود، باید برخی از علوم امروزی کاملاً اسلامی می‎بود؛ چراکه هدف از این علوم، حداقل در شعار یکی از مقاصد است؛ ولی هیچ‌گاه این مقاصد متعالی، نتوانسته روش و مبانی آنها را به سمت اسلامی‌شدن پیش برد؛ مقاصدی مانند حفظ نسل بشر و حفظ نظم به‌تنهایی، نمی‎تواند علمی را به سمت اسلامی‌شدن پیش برد و چه‌بسا بعضاً ممکن است، مبانی‎ای کاملاً متضاد با مبانی اسلام ارائه کند. همین مسأله موجب شده است، برخی از دغدغه‎مندان، فقه مبتنی بر مقاصد شریعت را هادم شریعت و فقه معرفی کنند.

۴. ادعای خلافتاللهی انسان بهعنوان مقصد شریعت

ایشان بیان می‌کند که علوم انسانی اسلامی، باید در راستای تحقق شأن خلافت‌اللهی انسان حرکت کند و علوم انسانی در جهتی پیش برود که این غایت را محقق سازد. این ادعا نیازمند دلیل است؛ آیا خلافت‌اللهی انسان به‌عنوان مقصد شریعت، اثبات شده است؟ حتی اگر این ادعا پذیرفته شود، حدود و ثغور و تطبیقات آن مشخص نیست و بدون این شفافیت، قابلیت اجرایی نخواهد داشت. آنچه صحیح و قابل دفاع است، اینکه عمل به عمومات و اطلاقات‌رسیده از شارع، غایات شارع را محقق می‎سازد؛ نه اینکه ما مقاصد را اخذ کرده و به‌جای تلاش در فهم اطلاقات و عمومات و ارائه آنها، راه‌کارهای مختلف را که برخی از آنها ربطی به دین ندارند، با عنوان دین به جامعه ارائه کنیم.

۵. تمایز علوم بر اساس مقاصد

استاد رشاد پیشنهاد می‌کند که به‌جای تمایز علوم بر اساس مسائل، آن‌ها را بر اساس مقاصد شریعت دسته‌بندی کنیم و این راهکار را مخالف شرع نمی‌دانند؛ اما باید گفت: صرف این‌که یک ایده خلاف شرع نباشد، برای اسلامی‌شدن علم کافی نیست. بسیاری از علوم، مانند ریاضیات، مخالف شرع نیستند؛ اما دینی و اسلامی نیز محسوب نمی‌شوند. تمایز علوم بر اساس مقاصد، اگرچه ممکن است، در مواردی مفید باشد؛ اما به‌تنهایی نمی‌تواند ضامن اسلامی‌بودن علم باشد. نکته مهمتر آن است که تمایز علوم بر اساس مقاصد، نه‌تنها معیاری برای تمایز علوم نیست؛ بلکه بعضاً خود، موجب تداخل علوم می‌شود و به‌تعبیر دیگر، نقض غرض لازم می‎آید.

۶. نقش مقاصد در قدسیسازی علوم انسانی

استاد رشاد معتقد است که با ورود مقاصد به علوم انسانی، این علوم از حالت سکولار به حالت قدسی تبدیل می‌شوند و این امر در هویت معرفتی علوم انسانی تأثیر می‌گذارد؛ اما باید گفت: قدسی‌شدن علم، تنها به غایت آن وابسته نیست. اگر مبانی یک علم با مقصد حفظ نظم اجتماعی با مبانی دینی تناقض داشته باشد، نمی‌توان آن علم را قدسی دانست. اگر گفته شود که مقاصد با حفظ مبانی دینی تعریف می‌شوند، این پرسش پیش می‌آید که در این‌صورت، کارکرد تمایز مقاصد به‌عنوان ملاک تمییز علوم اسلامی از غیراسلامی چیست؟

۷. استفاده از مقاصد بهعنوان پیشفرض در علوم انسانی

استاد رشاد بیان می‌کند که مقاصد، می‌توانند در جایگاه‌های مختلف علوم انسانی اشراب شوند و یکی از این جایگاه‌ها، پیش‌فرض‌های فلسفه علوم انسانی است. به‌گفته ایشان، چون مقاصد همان غایات هستند و غایت، یکی از ارکان اساسی هر علم است، مقاصد می‌توانند در فلسفه علم، نقشی کلیدی داشته باشند. این ادعا نیز مشروط به اثبات مقاصد است و بدون این اثبات، جایگاه آن‌ها در فلسفه علوم انسانی غیرموجه خواهد بود. علاوه بر اینکه مجرد فرض مقاصد به‌عنوان غایت، نمی‌تواند مبنایی برای تولید علم اسلامی باشد؛ مگر آنکه تمام مبانی و روش‌های علم نیز با این غایت سازگار باشد.

۸. نسبیت در فهم مقاصدالشریعه

​​​​مقاصدالشریعه ذاتاً تفسیری هستند و بسته به نگاه مفسر یا مکتب فکری، ممکن است به‌صورت متفاوت درک شوند. این امر می‌تواند به نسبی‌سازی تعریف علوم اسلامی منجر شود و امکان سوءاستفاده یا تفسیرهای ایدئولوژیک را فراهم آورد. به‌صورت کلی دیدگاه استاد رشاد درباره مقاصد الشریعه و نقش آن در علوم اسلامی، هرچند نوآورانه اما به‌صورت جدی قابل ‌تأمل است؛ چراکه بدون اثبات اصل مقاصد و تعیین حدود و ثغور آن، نمی‌توان آن را به‌عنوان معیاری جامع و مانع برای اسلامی‌سازی علوم مطرح نمود. همچنین، صرف غایت‌انگاری مقاصد و تمایز علوم بر این اساس، نمی‌تواند علم را قدسی یا اسلامی کند. پیشنهاد می‌شود، این موضوع با نگاه دقیق‌تر و همراه با بررسی‌های تفصیلی‌تر درباره اصل و ادله مقاصد، جایگاه آن‌ در علوم و روش‌های تطبیق آن‌ بر علوم انسانی، مورد مطالعه قرار گیرد. گروه اصول فقه مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.