تا زمانی که تحریم اثرگذار است، برداشته نمیشود
در این نشست، توکل حبیبزاده، رئیس مرکز امور حقوقی بینالمللی ریاستجمهوری، تحلیلی حقوقی از وضعیت نظم جهانی و جایگاه تحریمها ارائه کرد. او تأکید دارد «نظم سنتی» همان نظم مبتنی بر منشور سازمان ملل است که پس از جنگ جهانی دوم برای تغییر روابط بینالملل از منطق قدرت به سمت امنیت انسانی و حاکمیت قانون طراحی شده بود. اما فروپاشی شوروی و سلطه نظامی و مالی غرب، این روند را متوقف و مسیر روابط بینالملل را دوباره به سمت قدرتمحوری هدایت کرد. تحریم در منشور ملل متحد ابزار بازگشت دولتها به حاکمیت قانون بود، اما ناکارآمدی شورای امنیت موجب گسترش تحریمهای یکجانبه بهویژه از سوی آمریکا شد. این تحریمها، بهویژه تحریمهای ثانویه، نهتنها خارج از چارچوب منشور هستند، بلکه اصول بنیادین حقوق بینالملل را نیز نقض میکنند و نظم موجود را بیثبات کردهاند.
حبیبزاده ادامه داد: تا زمانی که کشور تحریمکننده بر نظام مالی و فناوری جهانی مسلط است، کشور هدف از دام تحریم خارج نمیشود. ایران در سالهای گذشته عمدتاً بر «دور زدن تحریم» تمرکز کرده است، اما هزینههای بالای این رویکرد و شکستپذیری مسیرهای تراستی نشان میدهد که باید زودتر به سمت «بیاثر کردن تحریم» حرکت میکرد. همچنین، ایران نتوانسته با سایر کشورهای در معرض تهدید تحریم، ائتلاف مؤثر ایجاد کند.
وی تأکید کرد هنوز مستندسازی دقیقی از هزینهها و آثار تحریم در کشور وجود ندارد و این ضعف، قدرت ایران را در طرح دعاوی بینالمللی کاهش میدهد و افزود: جمعآوری اسناد، قوانین، هزینهها و ابزارهای تحریمی برای پیگیری حقوقی ضروری است. باید به شکل حقوقی از افراد و شرکتهای آسیبدیده از تحریم حمایت کنیم و برای کاهش وابستگی به دلار گامهای عملی برداریم. قوانین مشخصی باید علیه شرکتهایی که از ترس تحریم، تعهدات خود را نسبت به ایران متوقف میکنند، وضع شود.
در ادامه، وی ایجاد ائتلاف با کشورهایی مانند اعضای شانگهای و بریکس را ضروری دانست و افزود: ایران باید برای «عرفیسازی ممنوعیت تحریمهای یکجانبه» تلاش کند، چرا که اکثریت کشورها با این تحریمها مخالفاند. گنجاندن «بندهای ضدتحریم» در قراردادهای خارجی یکی الزامات مقابله مناسب با تحریمهاست تا طرف خارجی نتواند به بهانه تحریم، تعهدات خود را رها کند.
آمریکا بزرگترین تخریب کننده نظم خود ساخته
علی فکری، رئیس سابق سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران، در این سخنرانی تأکید میکند که مفهوم «تحریم» در ادبیات سیاست خارجی ایران بیش از حد سادهسازی شده و در عمل مجموعه گستردهای از محدودیتها وجود دارد که از نظر هدف، کارکرد و پیامد با یکدیگر تفاوت دارند. او توضیح میدهد که بخشی از محدودیتها در قالب تحریمهای سازمان ملل اعمال میشود و بخشی دیگر زمانی شکل میگیرد که یک کشور مزیتی را تنها در صورت پذیرش شروطش در اختیار طرف مقابل میگذارد. این دو ساختار، بهطور بنیادین متفاوتاند و کشورها در تحریمهای یکجانبه براساس محاسبه «نفع و ضرر» خود تصمیم میگیرند، نه براساس اجبار یک قدرت بالادستی.
فکری در تحلیل تحول ساختار جهانی میگوید پس از جنگ جهانی دوم یک نظم دو قطبی شکل گرفت، اما با فروپاشی شوروی تنها آمریکا در رأس هرم ماند و تلاش کرد نظمی تکقطبی ایجاد کند. بسیاری از کشورها نیز با پذیرش ابزارها و قواعد مورد نظر آمریکا در پی بالا رفتن در سلسلهمراتب این هرم بودند. اما به تدریج بازیگران نوظهور، بهویژه چین، بدون تغییر قواعد بازی و با همان ابزارهای موجود رشد کردند و آمریکا را به چالش کشیدند. این روند تنها تغییر جایگاه در رأس هرم نبود، بلکه منجر به تغییر بنیادین نظم جهانی شد. در نتیجه، خود آمریکا به این نتیجه رسید که نهادهایی چون سازمان تجارت جهانی، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی دیگر منافعش را تأمین نمیکنند و از همین رو نخستین اقدامات برای تضعیف این نهادها نیز از سوی واشنگتن آغاز شد.