به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، دکتر سامی السویلیم، مدیر کل مؤسسه بانک توسعه اسلامی عربستان، در یادداشتی مطرح کرد؛
ربا، قرنها وجود داشته و احتمالاً در آینده نیز باقی خواهد ماند. اما آیا این به معنای «پایدار» بودن آن است؟ آیا صرف ماندگاری یک رفتار یا پدیده برای پایدار بودن آن کافی است؟
ماندگاری صرف نمیتواند به معنای پایداری باشد. فقر، بیماری و جنگها نیز در طول تاریخ ماندگار بودهاند، اما این به معنای پایدار بودن آنها نیست. برای تشخیص پایداری باید معیاری منطقی وجود داشته باشد.
ما میتوانیم معیار پایداری را از «قاعده طلایی» استخراج کنیم: «آنچه برای خودت میپسندی، برای دیگران هم بپسند.» این قاعده میتواند برای تشخیص پایداری در طول زمان و مکان به کار رود. اکنون این موضوع را بررسی میکنیم.
اگر یک عمل قاعده طلایی را رعایت کند، به این معناست که در هر لحظه از زمان، انجام آن عمل به نفع تمامی اعضای جامعه است. این عمل زمانی پایدار میشود که توسط همه اعضای جامعه پذیرفته شود. این همان پایداری در مکان است؛ یعنی در جامعهای مشخص و در یک بازه زمانی معین.
اما پایداری در طول زمان چگونه است؟
باید این قاعده را نسبت به نسلهای مختلف جامعه به کار برد تا مشخص شود که آیا یک عمل پایدار است یا نه. اگر نسل آینده از اقداماتی که نسل کنونی انجام میدهد خشنود باشد، آن عمل قاعده طلایی را رعایت کرده و بنابراین در طول زمان پایدار میشود.
در بحث درباره روشها یا پدیدههای ماندگار، اغلب ماندگاری و پایداری با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند.
در حالی که ماندگاری به معنای ادامه وجود چیزی در طول زمان است، پایداری به توانایی یک عمل یا رفتار برای تداوم یافتن بدون ایجاد آسیب به محیط زیست، جامعه یا اقتصاد در بلندمدت اشاره دارد. به عبارت سادهتر، پایداری به معنای قابلیت تعمیم و پذیرش همگانی است، نه صرفاً ماندگاری.
حال به این پرسش میرسیم: آیا ربا پایدار است؟
تصور کنید در یک جامعه، تمام اعضا تصمیم بگیرند که پساندازهای خود را به دیگران با بهره قرض دهند. آیا اقتصاد شکوفا خواهد شد؟ پاسخ منفی است. اقتصاد بهسادگی فرو خواهد پاشید. مردم نمیتوانند تنها بر اساس بدهیهای بهرهمحور یکدیگر زندگی کنند.
حال فرض کنید که تمامی اعضا تصمیم بگیرند پساندازهای خود را در تجارت عادلانه و تولید مفید سرمایهگذاری کنند. در این حالت، اقتصاد بهطور طبیعی شکوفا خواهد شد.
این موضوع نشان میدهد که ربا یا قرض دادن با بهره، گرفتار مغالطه ترکیب است. این مغالطه از این باور ناشی میشود که چیزی که ممکن است برای برخی مفید باشد، برای همه مفید خواهد بود. اما این باور همیشه درست نیست. یک اقدام ممکن است برای برخی سودمند باشد، اما اگر همه آن را انجام دهند، همگی آسیب خواهند دید. این دقیقاً همان چیزی است که در مورد ربا رخ میدهد. بنابراین، ربا نمیتواند قاعده طلایی را در سطح جامعه (مکان) رعایت کند.
در مقابل، تجارت عادلانه قاعده طلایی را رعایت میکند. ازاینرو، اصولاً تجارت در سطح جامعه پایدار است، اما ربا پایدار نیست.
خطرات ربا با گذشت زمان آشکارتر میشوند. نسل حاضر به طور طبیعی تمایل دارد اکنون قرض بگیرد و از منافع فعلی بهرهمند شود، در حالی که هزینههای قرض گرفتن را به نسلهای آینده منتقل میکند. ماهیت نظام بهره به گونهای است که بدهی سریعتر از ثروت رشد میکند. ویژگی خودتکثیری ربا باعث میشود که نسلهای آینده به مراتب بیشتر از نسلی که قرض گرفته است، آسیب ببینند. بنابراین، ربا نمیتواند قاعده طلایی را در طول زمان رعایت کند. در مقابل، تجارت و تولید برنامهریزیشده، ثروتی ایجاد میکند که نسلهای آینده را نیز بهرهمند میسازد.
این موضوع نشان میدهد که ربا نه در سطح جامعه (مکان) و نه در طول زمان پایدار نیست. این واقعیت که ربا برای قرنها وجود داشته، دلیل بر پایداری آن نیست. جنگها، رکودها، بیثباتی و فقر نیز قرنها وجود داشتهاند. این موارد به احتمال زیاد با رشد کنترلنشده بدهی مرتبط هستند. ماندگاری این مشکلات ناشی از پایداری آنها نیست، بلکه کاملاً برعکس است: این مشکلات باقی ماندهاند زیرا به نفع عدهای اندک و به ضرر جامعه عمل میکنند.
مالیه اسلامی، تا جایی که به طور کامل با تجارت و تولید یکپارچه باشد، میتواند پایدار باشد. اما اگر مالیه اسلامی تلاش کند از وامدهی مبتنی بر بهره تقلید کند، به همان مشکلات ربا دچار خواهد شد.
به طور خلاصه: پایداری نیازمند قابلیت تعمیم و پذیرش همگانی است. یک اقدام یا رفتار زمانی پایدار است که به نفع جامعه باشد و بتواند در سطح مکان و زمان به طور جهانی پذیرفته شود. در مقابل، ماندگاری ممکن است با پایداری همراه باشد یا نباشد.
نظرات