به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از مدرسه علوم انسانی اسلامی سها؛ حسام وحیدی، مدرس مدرسه علوم انسانی سها، در یادداشتی مطرح کرد؛
در عرصه پژوهشهای علوم انسانی، آنچه بهعنوان ثمره اجتهاد گروهی میتوان از آن یاد کرد، حاصل هماندیشی و همبستگی علمی پژوهشگرانی است که مبانی فکری مشترکی دارند. هنگامی که نود و پنج درصد از اصول و مبانی میان محققان یکسان باشد، زمینه برای تعامل عمیقتر و کارآمدتر فراهم میشود. بسیاری از رشتههای علوم انسانی ماهیتی بینرشتهای دارند؛ برای مثال، پژوهش در حوزۀ فرهنگ، بهناگزیر با اقتصاد، روانشناسی، جامعهشناسی و دهها حوزه دیگر پیوند میخورد. در چنین شرایطی، اگر اجتهاد بهصورت گروهی صورت پذیرد، هر یک از اعضا در تخصص خود به کاوش میپردازند و دیگر نیازی نیست که پژوهشگران از نقطۀ صفر آغاز کنند.
تعامل علمی و تقسیم کار پژوهشی
وقتی گروهی از محققان، مثلاً در حوزۀ اقتصاد، با یکدیگر همکاری میکنند، یافتههای آنها بهصورت خودکار به حوزههای مرتبط، مانند فرهنگ، تسری مییابد. این تعامل علمی نهتنها از دوبارهکاری جلوگیری میکند، بلکه سرعت پژوهش را بهطور چشمگیری افزایش میدهد. از آنجا که دامنۀ علوم انسانی بسیار گسترده است، تقسیم کار پژوهشی امری ضروری میشود؛ به این ترتیب که هر پژوهشگر بخشی از مسئله را بررسی میکند و در نهایت، با تبادل نظر و جمعبندی، خروجی کار بهصورت یکپارچه ارائه میشود.
پیشرفت علمی و جبران عقبماندگی
با توجه به فاصلهای که میان پژوهشگران حوزۀ علوم انسانی در جهان اسلام و غرب وجود دارد، چارهای جز توسل به اجتهاد گروهی نیست. این مسئله دیگر یک انتخاب نیست، بلکه تکلیفی علمی و ضرورتی انکارناپذیر است. ادامهدادن پژوهشها بهصورت فردی و پراکنده تنها بر این عقبماندگی خواهد افزود. بنابراین، نباید انتظار داشت که یک فرد بهتنهایی بار همۀ پژوهشها را بر دوش بکشد؛ بلکه باید در قالب گروههای علمی منسجم حرکت کرد. در این میان، هر کس بر اساس تخصص و علاقهاش مسئولیت بخشی از کار را بر عهده میگیرد و همگرایی جمعی، مسیر پیشرفت را هموار میسازد.
به این ترتیب، اجتهاد گروهی نهتنها یک روش، بلکه تنها راه ممکن برای دستیابی به پیشرفت شتابان در عرصه علوم انسانی است.
https://ihkn.ir/?p=40933
نظرات