به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از عطنا؛ ابوالقاسم فاتحی، رئیس پژوهشکده تحول علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبایی در این رویداد سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
درباره تحول علوم انسانی خیلی میشود صحبت کرد ولی من وارد بحثهای محتوایی نمیشوم و بیشتر تجربه زیسته خودم در این دو سال را بیان میکنم. در غرب، علوم انسانی موجود که از قرن نوزدهم تولید شد و بعد به کشورهای مختلف سرازیر شده، محصول سه تا انقلاب است؛ یعنی در غرب سه انقلاب شد که محصولش علوم اجتماعی مدرن بود. یکی رنسانس بود که بعد از پایان قرون وسطی شکل گرفت و انقلابی فرهنگی بود. انقلاب دوم فکری و فلسفی بود که در قرن ۱۶ و ۱۷ شکل گرفت و انقلاب فرهنگی رنسانس را تئوریزه و ماندگار کرد. انقلاب سوم صنعتی بود که آمد به دستاورد انقلاب اول و دوم عمل کرد.
تحول پروژه نیست، پروسه است
در اثر این سه انقلاب است که در قرن نوزدهم علوم اجتماعی بیرون میآید. ما گاهی وقتها در کارهایی عجله میکنیم که نباید عجله کنیم ولی یک جاهایی حوصله میکنیم که نباید حوصله کنیم. تحول یک پروژه نیست، یک پروسه است که لایههای مختلفی دارد. ما یک سه پارگی داریم. اگر تحول در علوم انسانی بخواهد در فرایند خودش قرار بگیرد، باید این سه رکن متحد شوند. یکی حکمرانی است، یکی حوزه و یکی دانشگاه. باید یک وحدت و زبان مشترک و یک گفتمان مشترک شکل بگیرد و حوزه و دانشگاه همدیگر را بفهمند.
اساس حوزه مبنی بر مسائل نظری و انتزاعی است و دانشگاه مبتنی بر مسائل عینی و اجتماعی است. تا زمانی که این دو با هم تعامل نکنند، نتیجهای حاصل نخواهد شد. اگر دانشگاه و حوزه که منبع تولید دانش هستند، ذیل یک حکمرانی قرار نگیرند، مشکل درست نمیشود. الآن یا حوزه طرف دانشگاه میرود یا دانشگاه طرف حوزه و این وسط حکمرانی هم ساز خودش را میزند. بنابراین اگر بخواهیم به تحول به عنوان پروسه نگاه کنیم، حکمرانی حوزه و دانشگاه باید هماهنگ باشند. این نکته مهمی است.
در دانشگاه علامه در این دو سال که بنده مسئول بودم، شاهد بودم دغدغه علوم انسانی در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه وجود دارد ولی دانشگاههای دیگر و حوزهها هم هستند که باید یک هماهنگی و وحدت میان آنها شکل بگیرد.
ما علوم انسانی را نرمافزار مدیریتی کلان، خرد و میانه میدانیم. آیتالله جوادی آملی در دیدار اخیری که با ایشان داشتیم فرمودند اگر میخواهید تحول در علوم انسانی انجام بگیرد، باید تحول در انسان ایجاد شود. البته تحول محدود به همین یک جمله نیست ولی این مسئله به تحول جهت میدهد. پژوهشکده تحول واقعاً تلاش میکند ولی همانطور که اطلاع دارید بحث تحول یک شبه اتفاق نمیافتد. تحول در علوم اجتماعی ملزومات زیادی دارد.
یکی از مشکلات این است که منزلت علوم اجتماعی و علوم انسانی در کشور ما پایین است. اگر فرزند ما باهوش باشد دانشگاه شریف میفرستادیم چون منزلت علوم اجتماعی در کشور ما آسیب دیده است و این باید درست شود. همه چیز کالایی شده است حتی علوم انسانی؛ ورود به دانشگاه هم کالایی شده است. بنابراین برای تحول در علوم اجتماعی هم باید نگاه فکری داشت، هم نگاه جامعهشناختی کرد و ببینیم بیرون چه اتفاقی میافتد. پس تحول در علوم انسانی یک پروسه چند وجهی است و تا دغدغه نظام تحول و حکمرانی تحول نباشد، کوششهای ما این پروسه را جلو نخواهد برد.
نکته دیگر اینکه تحول در علوم انسانی را باید از دبستان و آموزش و پرورش شروع کنیم. اگر فکر کنیم از دانشگاه شروع میشود اشتباه بزرگی است. تحول در علوم انسانی با حفظ ساختارهای موجود محقق نمیشود. با بیتوجهی به اساتیدی که در حوزه علوم اجتماعی هستند محقق نمیشود. الآن استاد ما مشکل معیشتی دارد و همین مشکلات دست استاد را بسته و نمیتواند تحول را رقم بزند. بنابراین تحول در علوم انسانی ابعاد معیشتی، سازمانی و معرفتی دارد.
https://ihkn.ir/?p=35514
نظرات