به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، نشست علمی با عنوان «جنگی که هست…» روز سهشنبه ۱۰ تیرماه به همت پژوهشکده زن و خانواده و با مشارکت پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی و قرارگاه جهادی اندیشه، در محل پژوهشکده زن و خانواده در قم برگزار شد. این نشست با هدف بررسی ابعاد مختلف جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بر جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.
در این نشست، سه تن از اعضای هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده، دکتر زهرا داورپناه، دکتر زهرا شریف و سرکارخانم فهیمه زارع به ارائه دیدگاههای خود درباره ابعاد مختلف جنگ و مواجهه فرهنگی و اجتماعی با آن پرداختند.
دکتر داورپناه: در آستانهی لحظهای از حقیقت قرار گرفتهایم
دکتر زهرا داورپناه، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده، به ارائه بحثی با عنوان «تشکیک در گذر از استعمار» پرداخت و با نگاهی انتقادی به وضعیت کنونی، تلاش کرد نسبت میان تجربه تاریخی استعمار، روایتهای معاصر غرب و مسئولیت نخبگان فکری جامعه را واکاوی کند.
او همچنین با اشاره به سیاستهای نرمتر غرب در پوشش سازمانهای بینالمللی، اسناد توسعهای و جریانسازیهای ظاهراً بشردوستانه، به مخاطبان هشدار داد که بسیاری از این ساختارها، گرچه در ظاهر عدالتمحور و انساندوستانهاند، اما در عمل ابزاری برای بازتولید همان سلطه تاریخیاند.
وی افزود: یک فراخوان جدی به همه ما داده شده؛ به همه ما که دوست داریم اهل علم باشیم، اهل قلم باشیم، اهل نظر باشیم. اینکه دوباره با نگاه به تاریخ و گذشتهای که از سر گذراندهایم ببینیم آیا هنوز داریم با مفروضاتی کار میکنیم که واقعاً درستاند؟ یا مفروضاتی که مثل آن کتابی هستند که به ما داده شده تا زمین، منافع، زندگی و عدالت از ما گرفته شود.
داورپناه در ادامه با نگاهی الهیاتیـاجتماعی به وضعیت فعلی، از تطبیق عینی مفاهیم و وعدههای دینی در صحنه امروز گفت: در این لحظه حقیقت، فهمیدیم که بسیاری از چیزهایی که در ادبیات دینی گفته میشد، مصادیق مادی دارند. مفاهیمی مثل اینکه دعوا سر انسان است، یا اینکه خدا نصرت میدهد، یا اینکه اگر نترسید و صبر کنید، پیروزی با شماست، خدا با شماست؛ اینها را این روزها واقعاً به چشم دیدیم. حتی کسانی که مذهبی هم نیستند این برداشتها را داشتند.»
این عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده، این همپوشانی معنوی و واقعی را یک غنیمت دانست و تأکید کرد: این تطبیقهای روشن بشارتی است برای ما. لحظهای که مفاهیم قرآنی دیگر فقط در حوزه انتزاع و نظر نیستند، بلکه در واقعیت اجتماعی خود را نشان دادهاند.
از نظر داورپناه، این شرایط زمان تصمیمهای بزرگ است. وی افزود: آیا الان وقت آن نیست که یکبار برای همیشه برخی مسائل مثل مسئله اتباع، مسئله اقتصاد، مسئله دانش را سامان دهیم؟ الان وقت آن نیست که از کارهایی که فقط برای پر کردن رزومه یا گرفتن امتیاز است فاصله بگیریم و به کارهای جدیتر بپردازیم؟
او در ادامه، تأکید کرد که اکنون زمان شکلگیری «یک فکر نو، یک نظم نو و یک آرزوی نو» است و گفت: مگر همه این سالها نگفتیم که حوزه استعدادهای بیشتری دارد؟ مگر نگفتیم دانشگاه از زیر بار مسئولیت واقعی علم فرار کرده یا آنطور که شایسته است، جدی نگرفته؟ حالا وقت اثبات آن است.
دکتر داورپناه، به نقد وضعیت کنونی جهان و مسئولیت نخبگان در مواجهه با حقیقت استعمار پرداخت. و تأکید کرد که خشم و آرزوی تغییر، برخلاف تصور برخی، «برآمده از حقیقت» است نه احساسات زودگذر. الان خیلی از مناسبات جهان و روابط ما با کشورهای غربی یا همسایه به وضوح روشن شده است. این شفافیت اگر جدی گرفته شود، میتواند منجر به تغییرات اساسی شود، نه بازگشت به وضعیت بهاصطلاح نرمال گذشته؛ چرا که آن نرمال، نرمال واقعی نبود.
این عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده هشدار داد که استعمار همچنان زنده و فعال است، اما اینبار با ابزارهای نو و چهرههایی متفاوت. وی افزود: اگر باور نکنیم که استعمار هنوز کنشگر است، در دام روایتهای ظاهراً صلحطلبانه میافتیم. آنها انسانیت را از ما دریغ کردهاند؛ نگاهشان به جهان غیرغربی نگاهی چپاولگرایانه است. ما در چشم آنها انسان محسوب نمیشویم، حتی اگر درباره ما این را با صراحت نگویند، درباره اهالی غزه که آشکارا گفته میشود: اینها انسان نیستند.
وی به این نکته پرداخت که قدرت نسبی امروز ایران، میراث تلاشهای تاریخی رهبران و مردم این سرزمین است، اما این قدرت اگر صرفاً برای بازگشت به نظم پیشین بهکار گرفته شود، بیثمر خواهد ماند. بلکه باید منجر به ساختن نظمی دیگر شود؛ نظمی که در آن «زبان، ذهن و اندیشه ما مستعمره نباشد.
داورپناه به کمبود واژگان برای بیان تجربه امروز اشاره کرد و گفت: ما چقدر کلمه کم داشتیم این روزها… احساس میکردیم همه آنچه عمرمان خوانده بودیم، برای توصیف حقیقت ناکافی است… کلمههایمان استعمار شده بودند.
او خواستار آزادسازی «مستعمرههای زبان، دانش و فهم» شد و تأکید کرد که همانطور که در میدان نظامی و سیاسی، افراد صادق و پرتلاش از استقلال سرزمین دفاع میکنند، در عرصه معرفت نیز اهل علم و قلم باید برای استقلال اندیشه تلاش کنند.
وی در پایان با تاکید بر اهمیت بازخوانی تاریخ استعمار و نقش غرب در نظام جهانی، از جوانان و بهویژه زنان اهل مطالعه دعوت کرد تا با مطالعه کتابهایی مثل «سرگذشت استعمار»، «ده دروغ رایج درباره اسرائیل» و آشنایی با قرارداد «سایکسپیکو» و فروپاشی عثمانی ، فهم خود را از نظم جهانی و ابزارهای نوین سلطه تعمیق بخشند و ینش متفاوتی به دست آورند که در فهم امروز کمکشان میکند.
زهرا شریف: خوی چپاول و سلطهگری استعمار همواره وجود داشته و همچنان ادامه دارد
دکتر زهرا شریف، دبیر نشست، خلاصه صحبتهای دکتر داورپناه را اینگونه بیان کرد که استعمار هیچگاه پایان نمییابد. استعمار، کهنه و نو، پیشا و پسا ندارد. این پدیده، همواره خوی سلطهگری و چپاول خود را حفظ کرده و در هر دو عرصه سخت و نرم آن را پیگیری میکند. در زمانی که گمان میکردیم دوران استعمار سرد و جنگ سرد به پایان رسیده، امروز شاهد خشنترین و دردناکترین نبردهای فیزیکی هستیم؛ با بمبافکنهایی بسیار سهمگین و سلاحهایی ویرانگر. بنابراین، اگر ما نیز بخواهیم از گزند این هجمهها در امان بمانیم، باید در تقویت وجهه و توانمندی خود بکوشیم.
شریف در پایان، با استناد به آیهای از قرآن کریم که در آن ملائکه میپرسند: «یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ»، خاطرنشان کرد: تا زمانی که انسان، خوی درندگی و سلطهطلبی خود را مهار نکند، همواره درگیر صحنههایی رنجآور و دردناک از خشونت و ستم خواهد بود.»
زهرا شریف: خانواده وظیفه دارد دروازهبان روایت صحیح باشد
در ادامه دکتر زهرا شریف سخنرانی خود را با موضوع «نقش مقاومتی خانواده در زمان کنونی» ارائه کرد. وی در ابتدای سخنان خود اظهار داشت که عنوان ارائهاش پیش از پایان جنگ انتخاب شده بود، اما با وجود قرار گرفتن در شرایطی شبیه به آتشبس، این عنوان همچنان با وضعیت فعلی تطابق دارد.
شریف پیش از ورود به بحث اصلی، به حدیثی از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام اشاره کرد که در کتاب قرّر الحکم نقل شده است: «کُلُّ شَیءٍ یَحتاجُ إلی العَقل، والعَقلُ یَحتاجُ إلی الأدَب» و با بهرهگیری از این روایت، خانواده را نمادی برای دو ساحت عقل و ادب دانست؛ دو ساحتی که به تعبیر او میتوان آنها را با ابعاد سخت و نرم، یا جنبههای معرفتی و عاطفی زندگی تطبیق داد و افزود: خانواده ظرفی است برای تأمین این دو ساحت؛ از یکسو بستری برای شکلگیری بنیادهای معرفتی و شناختی و از سوی دیگر محل پرورش ابعاد رفتاری، عاطفی و اخلاقی افراد.
وی با تأکید بر اینکه جامعه کنونی در هر دو سطح معرفتی و عاطفی با آسیبها و تهدیدهایی مواجه است، ادامه داد: ما امروز در موقعیتی هستیم که هم نیازمند معرفتهای عمیق هستیم و هم محتاج فهمهای بدیهی و سطحی. چراکه جهان رسانهای و جهان سلطه، در تلاش است بدیهیترین واقعیتها را پنهان کند یا دگرگون جلوه دهد.
این عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با اشاره به تحولات منطقهای و جنگهای اخیر، تصریح کرد که خانوادهها باید نقشی فعال در آشکارسازی حقایق ایفا کنند. وی گفت: جمهوری اسلامی ایران، که در سال ۵۷ شکل گرفت، اکنون در سال ۱۴۰۴ در موقعیتی است که اخبار موج بیستم حمله به تلآویو، ویرانی زیرساختهای نظامی و علمی رژیم صهیونیستی را گزارش میکند. اینها زمانی در حد شوخی به نظر میرسید، اما امروز تحقق یافتهاند.
وی سپس با اشاره به قدرت روایت و تحریف واقعیتها در عرصه رسانهای، خاطرنشان کرد: دشمن، حمله به مردم بیپناه، به بیمارستانها، به کودکان و به حریم خانواده را انکار میکند و مدعی میشود با غیرنظامیان کاری ندارد، در حالی که واقعیتها خلاف این ادعاست. متأسفانه این دروغهای آشکار در جهان رسمیت یافتهاند.
زهرا شریف با تأسف بیان کرد که حتی در میان جوامع اسلامی نیز، برخی هنوز تحت تأثیر این روایتهای تحریفشده، از جبههای دفاع میکنند که آشکارا بر خلاف بدیهیات انسانی و اخلاقی عمل میکند.
وی با اشاره به فضای پس از آتشبس و استمرار اختلافنظرها در جامعه، این پرسش را مطرح کرد که چگونه ممکن است در شرایطی که بسیاری از امور بدیهی به روشنی آشکار شدهاند، همچنان برخی آنها را درک نکنند و افزود: این مسئله برای من بسیار جدی است که چگونه با وجود روشنی و وضوح کامل وضعیت، برخی بدیهیات ابتدایی فهم نمیشود. بارها از خودم میپرسم چرا در چنین شرایطی که دشمنی آشکار در برابر ما ایستاده، اینهمه اختلافنظر و بدفهمی نسبت به مسائل بنیادین در جامعه ما وجود دارد؟
زهرا شریف با اشاره به رخدادهای اخیر غزه افزود: در جریان وقایع غزه تعبیری شکل گرفت که اگر کسی میخواهد درباره غزه سخن بگوید، لازم نیست دین خاصی داشته باشد؛ کافی است ببینیم که در کدام سوی مرز انسانیت ایستادهایم. اکنون معیارهای انسانی، آنقدر روشن و بدیهی شدهاند که حتی عقل سلیم، بدون نیاز به مقدمات پیچیده، آنها را درک میکند.
وی تأکید کرد که مواجهه با این سطح از انکار بدیهیات، نیازمند مدیریت هوشمندانه است و در این میان، خانواده نقشی کلیدی دارد: خانواده باید بهعنوان دروازهبان جریان روایت و رسانه عمل کند. این نهاد باید هوشیارانه تشخیص دهد که جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی، در چه شرایطی و با چه هزینههایی، دستاوردهای بزرگی را محقق کردهاند. درک این امر، شاخصی مهم برای حفظ و استمرار موفقیتهای یک ملت است.
این عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده افزود: اگر ما نتوانیم این دستاوردهای روشن را در درون خانوادههای خود حفظ و تبیین کنیم، قطعاً در ادامه راه نیز قادر به تحقق پیروزیهای بیشتر نخواهیم بود.
او در بخش دیگری از سخنان خود به مفهوم «آستانه حقیقت» اشاره کرد که اکنون بیش از هر زمان دیگری روشن شده است. وی گفت: امروز، طرف درست تاریخ برای بسیاری از مردم جهان، صرفنظر از مذهب یا ملیت، مشخص شده است. این امر، تجلی همان بدیهیاتی است که نظام سلطه تلاش میکند پنهان یا وارونه جلوه دهد.
زهرا شریف با تأکید بر نقش خانواده در حفظ این آگاهی، گفت: اینکه امروز حتی کودکان ما با شنیدن نام اسرائیل، بهراحتی قضاوت اخلاقی میکنند، حاصل سالها تلاش و هزینه است. نباید اجازه دهیم این بدیهیات دستخوش فراموشی یا تحریف شود. خانوادهای که نقش مقاومتی ایفا میکند باید از این سطح از فهم و آگاهی، پاسداری کند و نسبت به هرگونه تهدید علیه آن حساس و فعال باشد. خانواده ابزار و ظرفیتهای متعددی برای انجام این مأموریت مهم در اختیار دارد.
وی به نقش معرفت عمیق در مواجهه با بحرانها پرداخت و با تأکید بر اهمیت سطحی فراتر از نظم روزمره زندگی، بیان کرد: جنگ به ما آموخت که علاوه بر اهداف روتین و نظم عادی زندگی، انسان باید نگاهی بلندتر و هدفی غایی در زندگی خود داشته باشد. اگر این سطح از معرفت شکل نگرفته باشد، در بزنگاههای تاریخی، فرد نمیتواند موضع درست را اتخاذ کند.
این عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با اشاره به لزوم شکلگیری «نظام معنایی عمیق» در انسان، افزود: آنچه در لحظات بحرانی مسیر ما را روشن میکند، نه اهداف میانی و روزمره، بلکه اهدافی است همچون تقویت جبهه حق، ظلمستیزی، و کمک به مظلوم. اینها پایههایی هستند که بر اساس آنها رفتار ما نهتنها در دنیا، بلکه در سرای دیگر نیز مورد سنجش قرار خواهد گرفت.
وی در ادامه به نقش خانواده در تربیت افراد برای چنین مواجهههایی اشاره کرد: خانوادهای که در دوران عادی موفق شده پایههای معرفتی عمیق را در فرزندان خود ایجاد کند، در دوران بحران نیز میتواند از این ذخایر استفاده کند. اما خانوادههایی که به هر دلیل در این زمینه دچار ضعف هستند، نیازمند آسیبشناسی و برنامهریزی جدی برای بازسازی این بنیانها هستند.
زهرا شریف ضمن تأکید بر اینکه جامعه ایرانی در این مسیر عملکرد موفقی داشته، گفت: ما دیدیم که بسیاری از افراد، علیرغم اختلافنظرهای قبلی بر سر موضوعاتی مانند حجاب یا آزادیهای مدنی، در بزنگاهها کنار یکدیگر ایستادند. این یعنی بنیانهای فکری خانواده ایرانی عمیق، محکم و مقاوم است.
او با اشاره به ضرورت پژوهش و تقویت این نقاط قوت گفت: بازخوانی و آسیبشناسی تابآوری معرفتی خانوادهها میتواند موضوعی مهم برای مطالعات آینده باشد. باید دید چه عواملی موجب این سطح از پایداری شدند و چگونه میتوان آنها را تقویت کرد.
این عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده در بخش بعدی سخنان خود به بُعد عاطفی و رفتاری خانواده پرداخت و اظهار داشت: جنگ به شکل جدی آرامش روانی خانوادهها را به هم زد. اما خانوادههای ایرانی بهویژه مادران و پدران، بهطرز ستایشبرانگیزی توانستند این آسیب روانی را مدیریت کنند.
وی با نقل تجربیاتی از خانوادهها، افزود: مثلاً در مواردی شاهد بودیم که والدین، بدون پنهانکاری، به کودک خود گفتند صدای شنیدهشده صدای بمب است، اما به جای ایجاد ترس، تلاش کردند آرامش روانی فرزند را با همراهی و تغییر معنای این تجربه حفظ کنند. پدری به دخترش گفت: هر وقت صدای بمب شنیدی، بهجای جیغ زدن بخند؛ ما با هم میرویم یکجای امن و مینشینیم، و صدا را با آرامش میشنویم.
او این سطح از مواجهه عاطفی و مهارت در مدیریت بحران را نشانهای از ظرفیت بالای خانواده ایرانی دانست و تأکید کرد: این تجربهها نشان میدهد که خانواده ایرانی نهتنها در بعد معرفتی بلکه در بُعد عاطفی و رفتاری نیز توانسته بهخوبی نقش مقاومتی خود را ایفا کند. این ظرفیت باید حفظ، تقویت و به نسلهای بعدی منتقل شود.
دکتر زهرا شریف به ظرفیتهای مقاومتی خانواده در شرایط بحران اشاره کرد و گفت: خانواده بهدلیل روابط عاطفی پایدار و حس امنیتی که میان اعضای آن برقرار است، ساختاری مقاومزا دارد. حتی در سختترین شرایط، زمانی که خواب، خوراک، و آرامش افراد به هم میریزد، همین کنار هم بودن خانواده میتواند پناهی برای ادامه زندگی باشد.
وی با اشاره به تجربه جنگ تحمیلی و آثار بلندمدت آن، یادآور شد: تجربههای تاریخی نشان داده که آثار جنگها پایانناپذیرند. هنوز هم بسیاری از خانوادهها با تبعات روحی و جسمی جنگ تحمیلی درگیرند. هیچ انسانی خواهان جنگ نیست، اما باید پذیرفت که جنگها گاه ظرفیتهایی را بالفعل میکنند که جامعه و خانواده را در جهاتی به پیش میبرند.
وی در جمعبندی مطالب خود تأکید کرد که ما در شرایط کنونی به سه امر اساسی نیاز داریم:
-
توجه به بدیهیات و محافظت از آنها: بدیهیاتی که با سختی بهدست آمدهاند نباید بهسادگی از دست بروند. برای مثال، جمله ساده «اسرائیل بد است» که حتی یک کودک چهارساله هم آن را میفهمد، بسیار ارزشمند است. مشکل بدیهیات آن است که بهراحتی به دست فراموشی سپرده میشوند؛ مانند سلامتی که وقتی از دست رفت تازه ارزشش درک میشود. نباید اجازه داد بدیهیات به موضوعاتی عادی و بیاهمیت تبدیل شوند. توانمندیهای دفاعی جمهوری اسلامی ایران که در شرایط اخیر توانست قلب تلآویو و حیفا را هدف قرار دهد، نشان داد که قدرت کشور ما فراتر از تصور برخی حتی در داخل است. آنچه در چنین لحظاتی اهمیت دارد، حفظ انسجام و قدردانی از همین بدیهیات است.
-
تقویت معرفتهای عمیق و باورهای ایمانی: قدرت ما تنها در بعد فیزیکی و ابزارهای نظامی خلاصه نمیشود. ما باور داریم که «لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ»؛ یعنی هم لشکریان آسمان و هم زمین از آن خداوندند. اگر در جبهه حق قرار بگیریم، ایمان و آرامشی الهی بر ما نازل خواهد شد که قدرتی فزاینده ایجاد میکند. قرآن کریم میفرماید: “اگر ایمان داشته باشید، هر یک از شما میتواند با بیست نفر مقابله کند”. این نگاه ایمانی به نبرد حق و باطل، باید در خانواده نهادینه و پرورش یابد.
-
تقویت جنبههای عاطفی و امنیتی خانواده: این بعد از خانواده، یعنی احساس امنیت و آرامشی که از کنار هم بودن حاصل میشود، مهمترین رکن پایداری در شرایط بحران است. یکی از راههای تحقق این امر، گفتوگوهای خانوادگی است. در شرایط حاضر، خانواده ما زمانی به نام فمیلی تایم دارد که در آن کنار هم مینشینیم و درباره وقایع اخیر صحبت میکنیم. بچهها نگرانیهای خود را بیان میکنند و ما با صراحت و منطق به بررسی مسائل میپردازیم. صرف بیان نگرانیها، از فشار روانی آنها میکاهد و راهحلهایی نیز در جریان گفتگو شکل میگیرد.
او همچنین بر نقش قصهگویی و اسطورهسازی در تربیت کودکان تأکید کرد و گفت: ما اکنون قهرمانان بسیاری برای روایت داریم. باید از این ظرفیت برای قصهگویی، نمادسازی و ساختن شخصیتهای مقاوم در ذهن کودکان استفاده کنیم. کودکانی که هنوز از فشارهای جنگ رها نشدهاند، به این روایتها برای بازیابی امنیت روانی نیاز دارند.
زهرا شریف خاطرنشان کرد که خانواده مقاوم، خانوادهای است که در سه ساحت شناختی، معنوی و عاطفی فعالانه نقش ایفا کند و با استفاده از ابزارهای ساده اما مؤثر، بنیانهای پایداری برای مقاومت اجتماعی بسازد.
فهیمه زارع: در این مواجهه، تمدنی موفق خواهد بود که «زمین بازی» را خودش طراحی کند
در ادامه سرکار خانم دکتر فهیمه زارع، عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی پژوهشکده زن و خانواده، ارائه خود را با عنوان «ساحات نقشآفرینی زنانه و جنگ» با یک مقدمه تاریخی آغاز کرد و گفت: موضوع بحث من با عنوان جنگی که هست آغاز میشود. تاریخ جنگ به درازای تاریخ بشر بازمیگردد. از نخستین تقابلها مانند داستان هابیل و قابیل در قرآن کریم تا امروز، همواره کشمکش میان حق و باطل ادامه داشته است. در مقاطعی، برخی متفکران خوشبین بر این باور بودند که دوران جنگها به پایان رسیده است. پس از جنگهای طولانی صلیبی، جنگهای جهانی اول و دوم و سپس دوران جنگ سرد (۱۹۴۷ تا ۱۹۹۱) که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به پایان رسید، این تصور شکل گرفت که جهان به سوی صلح پایدار حرکت میکند.
وی با اشاره به نظریه معروف «پایان تاریخ» از فرانسیس فوکویاما افزود: در سال ۱۹۹۲ فوکویاما با طرح نظریه پایان تاریخ، چنین ادعا کرد که با پیروزی ایده لیبرال دموکراسی، بشر به نهایت رشد و بلوغ خود رسیده و دیگر آرمان و ایدهای فراتر از این ندارد. اما یک سال بعد، در سال ۱۹۹۳، ساموئل هانتینگتون با طرح نظریه ‘برخورد تمدنها’ این دیدگاه خوشبینانه را به چالش کشید و اعلام کرد که در آینده نه جنگ کشورها، بلکه جنگ تمدنها و فرهنگها خواهد بود.
زارع ادامه داد: هانتینگتون در نظریه خود هشدار میدهد که تمدن غربی، بهویژه لیبرال دموکراسی آمریکایی، به توهمی دچار شده است که گمان میکند فرهنگ و ارزشهایش میتواند سایر تمدنها را در خود حل کند. او میگوید دو تمدن هستند که در برابر تمدن غربی ایستادهاند: تمدن چینی و تمدن اسلامی. و این تمدن اسلامی است که خطر جدیتری برای تمدن غرب به شمار میرود.
سپس وی با اشاره به این مبانی نظری، به موضوع اصلی خود وارد شد: اگر بپذیریم که ما هنوز با جنگی فراگیر مواجهایم—جنگی نه صرفاً نظامی بلکه ارزشی، تمدنی و فرهنگی—باید مشخص کنیم مواجهه ما با این جنگ چگونه باید باشد. گفتمان انقلاب اسلامی حاضر نیست در نظم جهانی غربمحور هضم شود. در برابر آن، تنها نسخه ممکن، ایده مقاومت است.
این عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با تأکید بر ابعاد مختلف این تقابل افزود: ما اکنون درگیر جنگی همهجانبه هستیم، از بنیادهای هستیشناختیمان گرفته تا سبک زندگی، تربیت فرزندان، الگوهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی. آن تمدنی پیروز خواهد شد که نه تنها زمین بازی خود را تعیین کند، بلکه قواعد آن را نیز خود طراحی کند—نه آنکه در زمینی که رقیب برایش تعیین کرده بازی کند.
فهیمه زارع: زن مقاوم باید قدرت تشخیص جبهه حق از باطل را در فضای غبارآلود جنگ روایتها داشته باشد
زارع با تأکید بر اینکه جنگ در عصر حاضر تنها محدود به ابعاد نظامی نیست و ابعاد فرهنگی، تمدنی، و ارزشی آن نیز به شدت فعال است، نقش زنان در عرصه مقاومت را واجد سه ساحت فردی، خانوادگی و اجتماعی دانست.
وی سخن خود را با تمرکز بر ساحت فردی آغاز کرد و سه مؤلفه کلیدی را در شکلگیری «زن مقاوم» معرفی کرد: نگاه معناگرایانه به جنگ، عاملیت و کنشگری، و دشمنشناسی.
این عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده در تشریح نگاه معناگرایانه، جنگ را پدیدهای دانست که باید برای هر فرد، معنای روشن و متعالی پیدا کند و افزود: هر انسانی، فارغ از جغرافیا یا مذهب، اگر بخواهد در شرایط بحرانی پابرجا بماند، باید به جنگ معنایی ببخشد. این معناست که مسیر زیستن در بحران را ترسیم میکند.
در ادامه، وی با اشاره به نقش کنشگرانه زنان در بستر جنگ، تأکید کرد که اگر معنا با آرمان و قداست گره بخورد، زن از جایگاه منفعل خارج شده و به فاعل مؤثر تبدیل میشود. این کنشگری، بهگفته زارع، میتواند از تدبیر خانواده تا مشارکت در روایتگری و تربیت نسل آینده بروز یابد.
سومین مؤلفه، یعنی دشمنشناسی، با تأکید ویژه بر اهمیت تشخیص مرز حق و باطل در زمانه جنگهای شناختی و روایتمحور، مورد توجه قرار گرفت. وی هشدار داد که در فضای غبارآلود اطلاعات، زنان باید از «هستههای سخت معنایی» بهرهمند باشند تا دچار تردید و انفعال نشوند.
زارع با استناد به الگوهای تاریخی مانند حضرت زهرا و حضرت زینب (سلاماللهعلیهما)، این سهگانه را ستونهای شکلگیری زن مقاوم دانست و تأکید کرد که زنان امروز در مواجهه با امواج تهاجم فرهنگی و بحرانهای معنایی نیز میتوانند و باید نقش تاریخی خود را ایفا کنند.
این عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده، با تمرکز بر نقش چندلایهی زنان، به بررسی سه بُعد فردی، خانوادگی و اجتماعی کنشگری زنانه در بستر بحرانهای معاصر پرداخت و با اشاره به تحولات اجتماعی اخیر، تأکید کرد که زنان، بهویژه مادران، در بازتولید و انتقال مفاهیم کلیدی مقاومت و هویت فرهنگی، نقش بیبدیلی ایفا میکنند.
وی به نقش مادرانه زنان در ساحت خانواده پرداخت و گفت: «یکی از اساسیترین وظایف مادران، اجتماعیسازی اولیه کودکان و تثبیت شخصیت آنان است؛ مسئولیتی که در بزنگاههایی همچون جنگ ۱۲ روزه اخیر بهوضوح خود را نشان داد.»
زارع توضیح داد که در مواجهه با این بحران، مادران نسل دهه شصت با شگفتی دریافتند که مفاهیم عمیقی چون ولایت، امامت، اخوت و امید که گمان میرفت در نسل جدید کمرنگ شدهاند، در بزنگاهها سر برآوردند و از درون فرزندانشان فوران کردند. رفتار نوجوانان و جوانانی که در ظاهر با معیارهای مرسوم فاصله داشتند اما در بزنگاه بحران، با زبان حماسی از مفاهیم اسلامی و ملی دفاع کردند، نشانهای از موفقیت ناخواسته مادران در انتقال ارزشها بود.
وی به نمود عینی این بیداری در عرصه عمومی اشاره کرد و گفت: حضور گسترده در مراسم نماز جمعه، تشییع شهدا، و جشنهای ملی و مذهبی، از جمله صحنههایی بود که عزت، اراده، و اعتماد به نفس نسل جوان ایرانی را به نمایش گذاشت.
این عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده همچنین پیشنهاد کرد که مادران امروز باید بیش از گذشته به آموزش تاریخ مقاومت به فرزندان خود بپردازند و قصههایی را برای آنان نقل کنند که از حماسهها و ایستادگیهای ملت ایران برگرفته باشد. بازگویی این روایتها بهمثابه تعریف یک «زمینه بازی جدید» در برابر سلطهطلبی فرهنگی غرب، میتواند افقهای تازهای در تربیت نسل آینده بگشاید.
دکتر زارع ساحت اجتماعی کنشگری زنان را مورد توجه قرار داد و با الگوبرداری از حرکت بانوان کربلا، زنان امروز را به ایفای نقش در آگاهیبخشی و تولید معنا فراخواند و خاطرنشان کرد: حتی زنان خانهدار تحصیلکرده و اهل مطالعه میتوانند با تولید محتوا و انتقال پیام، صدای مقاومت را به گوش جهان برسانند؛ چراکه دهکده جهانی امروز، عرصهای برای بیان عزت و عدالت از زبان زنان آگاه است.
زهرا داورپناه: دعوت به خودآگاهی ملی در برابر تصویرسازیهای تحقیرآمیز غربی
در ادامه دکتر داورپناه با اشاره به آسیبهای کمالگرایی فرهنگی و تأثیرات تاریخی استعمار غربی بر خودآگاهی جمعی ایرانیان، خواستار طراحی پروژههای علمی منسجم بهمنظور بازخوانی فضایل و دستاوردهای ملت ایران شد.
وی با استناد به یادداشتهایی از آقای مجتبی خاکزاده و خانم الاسوند در رسانههای پژوهشی، تأکید کرد: جامعه ایرانی گرفتار نوعی کمالگرایی شده است که موجب شده بسیاری از فضیلتها و موفقیتهای خود را نادیده بگیرد و در آینهای مخدوش به خود بنگرد. به گفته وی، این نگاه تحقیرآمیز ریشه در تصویرسازیهای تاریخی استعمار دارد که ایرانیان را افرادی سودجو، دروغگو و فریبکار معرفی کردهاند، و متأسفانه این کلیشهها در گفتوگوهای درونی جامعه نیز بازتولید میشوند.
دکتر داورپناه با ابراز نگرانی از تکرار ناخواسته این کلیشهها، خواستار تأسیس مجموعهای از جلسات اندیشهورزانه، تألیف کتابهای مرجع و اجرای پروژههای پژوهشی هدفمند برای بازتعریف هویت مثبت ایرانی شد و گفت: ما باید بهصورت علمی و سازمانیافته، به خود و فرزندانمان یادآوری کنیم که ملت ما، حتی در شرایط سخت اقتصادی و در مواجهه با بحرانهای ناگهانی، نجابت، صداقت، همبستگی و کرامت انسانی خود را حفظ کردهاند.
وی با اشاره به همدلی اجتماعی در جریان بحران اخیر تأکید کرد: در این ایام، بسیاری از مردم با بستگان و نزدیکان دارای دیدگاههای مخالف تماس گرفتند، نه برای جدال سیاسی، بلکه برای ابراز نگرانی و ابراز محبت. این نمونهای از فضائل مغفولی است که باید برجسته شود.
این عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده، با تجلیل از سخنان پیشین دکتر فهیمه زارع در همین نشست، از پژوهشگران و نهادهای علمی خواست تا این دغدغه را بهمثابه «مأموریت علمی» در دستور کار خود قرار دهند و از ظرفیت نهادهای دانشگاهی، فرهنگی و رسانهای برای اصلاح و ارتقای خودآگاهی ملی بهرهبرداری کنند.
وی در پایان ابراز امیدواری کرد که ملت ایران با اتکا به داشتههای فرهنگی و تاریخی خود، بتواند تصویر تحریفشده از خویش را زدوده و هویتی غنی، مستقل و افتخارآمیز را به نسلهای آینده منتقل کند.
زهرا شریف: منتظر تحقق وعدههای الهی در دولت کریمه هستیم
در پایان نشست دکتر زهرا شریف، دبیر نشست، سخنان خود را با قرائت آیه پایانی سوره مبارکه فتح به پایان رساند؛ آیاتی که به گفته وی، با زبانی روشن و محتوایی ژرف، سیمای اصحاب پیامبر و وعدههای الهی به اهل ایمان را بهزیبایی ترسیم میکنند.
زهرا شریف با اشاره به اهمیت تاریخی و تفسیری سوره فتح، تأکید کرد که این سوره منبعی غنی برای تأمل درباره نسبت میان ایمان، ایستادگی و تحقق وعدههای الهی در شرایط سخت است و با استناد به آیه شریفه «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ…»، جامعه ایمانی را جماعتی توصیف کرد که با سختیها و تهدیدهای بیرونی با صلابت برخورد میکنند و درون خود سرشار از رحمت، خشوع و بندگیاند؛ جامعهای که به فضل و رضوان الهی دل بسته و نشانه ایمان در چهرههایشان نمایان است.
دبیر نشست با تأکید بر تحقق وعده الهی به اهل ایمان و عمل صالح، ابراز امیدواری کرد که در دولت کریمه، دوران حکومت عدل موعود، شاهد آن باشیم که همه ظلمهای تاریخی – از ظلم به اهل بیت پیامبر تا تجاوز به حقوق آزادگان جهان – پایان یافته و ظالمان به دست «منتقم آل محمد» مجازات شوند.
https://ihkn.ir/?p=42100
نظرات