به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، شبکه خانگی یکی از پرتولیدترین و پرمخاطبترین حوزههای مرتبط با فیلم و سریال است که به دلیل ماهیت رسانهای خود، خانوادهمحور است و اغلب اعضای خانواده در کنار یکدیگر به تماشای محصولات آن مینشینند. از این منظر باید نظارت بیشتری نسبت به سینما و تئاتر از منظر درجهبندی سنی، تبلیغات بازرگانی و محتوای موجود آن انجام شود چرا که در حال حاضر مشاهده میشود که گاهی ردهبندیها استاندارد و اصولی نیستند یا حتی برخی از سکوها نظام ردهبندی ندارند. این شده است که موارد مهمی چون مصرف مواد مخدر یا نمایش خشونت گاه در فیلمهایی که مناسب برخی ردههای سنی به ویژه کودکان نیست در این تولیدات دیده میشوند.
موضوع مهمتر ترویج سبک زندگی غیر ایرانی و حتی غربی امروزی بدون توجه به دستورات دینی است که گاهی به رواج شورش علیه قانون و نظم اجتماعی و عرف و اخلاق منجر میشود.
خبرگزاری بینالمللی قرآن در گفتگویی با وحید حیاتی استاد دانشگاه صدا و سیما، مولف کتاب «رهیافتی به رئالیسم، سینما و بیان مفاهیم دینی» و نویسنده مقالاتی نظیر «بررسی واقعگرایی به عنوان یک ظرفیت بیانی در نسبت با مفاهیم دینی» به تحلیل و آسیبشناسی وضعیت موجود تولیدات شبکه خانگی پرداخته است تا در نهایت به راه حلی برای رفع مشکلات آن پیدا شود.
سوال– سریالسازی در پلتفرمها این روزها با استقبال نسبتاً خوبی از سوی مخاطبان مواجه میشود. این آثار برخی مواقعی سبکی از زندگی را مورد توجه قرار میدهند که چندان با فرهنگ بومی و دینی ما همخوانی ندارد حتی در برخی مواقع شاهدیم قبحشکنیهایی از برخی بزهها صورت میگیرد که برای نسل جوان و خانواده بههیچوجه پسندیده نیست. پیرامون این موضوع چه نظری دارید؟
یکی از نگرشهایی که در فعالیتهای رسانهای بهویژه در شبکه نمایش خانگی پیگیری میشود توجه عمده به بحث مخاطب است. رویکردی که قابل انکار نیست ولی آنچه اصطلاحاً در طراحی برنامه به آن توجه نداریم نگاه دیکته شده بهواسطه باورهای پیشین یا آنچه اصطلاحاً از غرب منتقل شده است.
درواقع وقتی نگرش فیلمنامهنویس و کارگردان را بررسی میکنیم میبینیم نوعی از خود بیگانگی، سراسر نگرش آنها را فراگرفته است. توجهی که آنها به خاستگاههای خود ندارند سبب شده، زیستبوم فرهنگی و به تعبیری جامعتر هویت خود را در آثارشان لحاظ نکنند و تحقیق و پژوهش پیرامون آنچه در جامعه رخ میدهد بهدرستی شکل نمیگیرد، گویی که تکههایی جداافتاده از پیرامون خود هستند. فیلمساز باید اتمسفر روابط بازیگرانش را در گستره زیستبومی که در آن زندگی میکند نشان دهد تا بدینوسیله کدهایی را بدهد که با مخاطب قابل ارتباط باشند اما اغلب آنچه در پلتفرمها ارائه میشود جدا از فرهنگ بومی و دینی است.
مخاطب ایرانی نگرش مذهبی دارد
مخاطب ایرانی مجموعهای از دیدگاهها و نگرشهای ملی و مذهبی است. گاهی رویکرد تفکریاش عیناً منطبق بر مذهب بوده و گاهی مواقع نیز در راستای فضای اجتماعی و جامعه خود حرکت کرده است. همین تنوع رویکردی گاه نهتنها مورد توجه قرار نمیگیرد بلکه این نکات در آثار شبکه نمایش خانگی معمولاً مغفول واقع میشود. بخشی از این غفلت از باب ناآگاهی رخ میدهد و بخشی دیگر به واسطه نگرشهای جایگزین کارگردان و یا نویسنده که عملاً جدا از بوم خود حرکت میکنند، رقم میخورد.
سوال– همانگونه که در توضیحات شما آمده، بسیاری از اتفاقاتی که در شبکه نمایش خانگی یا سینما رخ میدهد نهتنها با زیستبوم ما همخوانی ندارد بلکه گاهی مواقع مغایرتهای آشکاری نیز دیده میشود حتی همانگونه که در سؤال ابتدایی به آن اشاره کردم قبحزدایی از زشتیها رقم میخورد. برای مثال نوعی از لمپنیسم که در آثار نمایشی تصویرسازی میشود نهتنها شکلی مذموم ندارد بلکه به شکلی لوطیمنشانه و مثبت نشان داده میشود. این مسئله چه بازتابهایی را برای جامعه در پی خواهد داشت؟
وقتی سابقه سینمای ایران را از ابتدا مرور میکنیم نگاه به لمپنیسم در موضوع و درونمایه آثار زیادی قابل مشاهده است. پدیده کلاهمخملیها که در فیلمفارسی به آن توجه میشد از جمله این تصویرسازیها است. این رویکرد بدون توجه به دیگر بایستههای هویتی ایران اسلامی صورت میگیرد برای همین در گذر زمان تکرار را به صورت آشکار در کارهای سینمایی قبل انقلاب و بعد از انقلاب شاهد هستیم، کارهایی که در آنها لمپنیسم بهروشنی چه در موضوع و چه در طرح واره شخصیتها و روایت اثر دیده میشود. این رویکرد به مرور زمان هویت خود را از دست میدهد چون مخاطب متوجه میشود سبک زندگی که در این کارها وجود دارد ربطی به فرهنگ او ندارد. عملاً میداند که چنین فانتزیهایی با هویت جمعی و فردی ایشان همخوان نیست. برای همین گرایش به سمت این دست تولیدات به مرور کاسته خواهد شد، چراکه مخاطب امروزی به مراتب باهوشتر و در نسبت با شناسایی خود و اطراف خود حساستر است. این کاهش مخاطب در چند کاری که با محوریت لمپنیسم اخیر ساخته شده قابل لمس است.
مشکل دیگری که برای رواج لمپنیسم در تولیدات نمایشی میتوان برشمرد رواج خشونت است، البته منظور از رواج خشونت جریانسازی فوری این قبیل رفتارها نیست اما بههرحال وقتی رفتاری در آثار نمایشی تکرار میشود درگذر زمان تأثیرگذاری خود را بر مخاطب از طیف متنوع خواهد داشت.
سوال- برخی مواقع برای فیلمها و سریالهای سینما و تلویزیون رده سنی لحاظ میشود درحالیکه این ردهبندی سندی بههیچوجه درست نیست. فیلم یا سریالی برای تماشای بالای ۱۲ سال مجاز شمرده میشود درحالیکه اثر مربوطه برای نوجوان ۱۶ یا ۱۷ ساله هم مناسب نیست. نظر شما پیرامون این موضوع چیست؟
در سینمای دنیا درباره ردهبندی سنی توجه و دقت کافی صورت میگیرد اما در کشور ما آنگونه که لازم است این عمل برای آثار نمایشی کارکرد واقعی ندارد. اگر تأملی و برنامهریزی منسجمی بین ساترا، مجلس و دیگر نهادهای نمایشی صورت گیرد اتفاق بهتری رخ خواهد داد. در واقع این مسئله اساساً به رگولاتور و تنظیمگری که ویژگی اصلی حاکمیت است باز میگردد. جدا از این موضوع باید توجه داشت بخشی از موفقیت بحث ردهبندی سنی به فرهنگسازی مربوط میشود که باید برای خانوادهها انجام شود. وقتی میبینیم فیلمی برای تماشای بالای ۱۲ سال مجاز شمرده شده به راحتی از سوی خانواده برای کودکان مجاز شمرده میشود، ردهبندی سنی عملاً بیفایده خواهد بود. توصیه میکنم در این رابطه آگاهسازی مناسب صورت گیرد تا خانواده متوجه نتایج منفیای بشوند که بیتوجهی به ردهبندی سنی میتواند داشته باشد.
سوال– اخیراً فیلم «صبحانه با زرافهها» در سینما اکران عمومی شده است. در این فیلم مصرف مواد مخدر بهوفور دیده میشود. نکته تأسفآور اینکه این تصویرسازی شکلی مذموم ندارد بلکه مانند یک تفریح به آن نگریسته شده است. این فیلم در گیشه با استقبال بالای مردم هم مواجه شده است…
متأسفانه تأثیرات چنین آثاری فاجعهبار است چون به صورت ریشهدار در ذهن مخاطب باقی میماند. تکراری که در این قبیل آثار پیرامون رفتارهای ناهنجار صورت میگیرد شکلی عادتگونه به آن میدهد. این رویکرد اتفاقی نیست که به راحتی از کنار آن گذشت. ایفاگر نقش نخست نهادهای نظارتی نظیر شورای صدور پروانه نمایش سازمان سینمایی با ساترا هستند که باید در این رابطه، کنترل بیشتری داشته باشند. کنترل صرفاً به معنای سانسور نیست بلکه باید روند آگاهسازی به سمتی رود که نویسنده و کارگردان حتماً به مقوله هویتسازی توجه کنند. نکته دیگر به بحث درآمدزایی مربوط میشود. وقتی سودآوری به هر شکل ممکن مجاز شمرده میشود دیگر حد و مرزی برای برخی رفتارها وجود نخواهد داشت و نتیجه آن را در تولیدات فرهنگی شاهد خواهیم بود.
سوال– بحث بعدی ما به پیامهای بازرگانی مربوط میشود. در پیام بازرگانی شبکه نمایش خانگی نهتنها سنخیتی موضوعی دیده نمیشود بلکه به لحاظ ساختاری هم این مشکل وجود دارد. یعنی برای یک فیلم یا سریال دفاع مقدسی پیامی مصرفی مورد توجه قرار میگیرد! ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
این مسئله نیز به بحث اقتصادی مربوط است. وقتی تبلیغ به هر شکل مجاز شمرده میشود نتیجه آن چیزی خواهد بود که در آثار شبکه نمایش خانگی شاهد آن هستیم. اصولاً در عرضه تبلیغات بازرگانی یک اصل ویژه وجود دارد آنهم اینکه تیزر باید همخوان با فیلم و سریال باشد اما این مسئله بههیچوجه در شبکه نمایش خانگی یا سینما مورد نظر نیست. درنتیجه فیلم یا سریالی با موضوع خانواده پخش میشود اما تیزر بازرگانی آن بههیچوجه با مضمون همخوانی ندارد.
https://ihkn.ir/?p=39275
نظرات