به گزارش خبرنگار پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح، نشست علمی «معیارهای پذیرش ثبات و تغییر در فرهنگهای ارزش محور» با حضور حجتالاسلام والمسلمین امیر مهاجر میلانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده، در تاریخ ۲۹ مهر ماه در دانشگاه باقرالعلوم برگزار شد؛ حجتالاسلام والمسلمین میلانی در ابتدای سخنان خود با اشاره به اهمیت مسئله «ثابت و متغیر» در اندیشه دینی گفت: «این موضوع یکی از حیاتیترین مسائل فکری در دوران معاصر است و شهید مطهری در ایران نخستین کسی بود که بهطور جدی و عمیق به آن پرداخت. برای مطهری، بحث ثابت و متغیر نه مسئلهای فرعی بلکه دغدغهای بنیادین بود.» وی افزود که مطهری، برخلاف بسیاری از اندیشهورزان دینیِ منزوی، نسبت به دینداری مخاطبان خود احساس مسئولیت داشت و ازاینرو، مسئله ثبات و تغییر را نه بهصورت نظری انتزاعی، بلکه بهعنوان چالشی در زیست دینی معاصر پی گرفت.
دینِ ثابت و جهانِ متغیر؛ پارادوکس اصلی زمانه
به گفته حجتالاسلام والمسلمین میلانی، مطهری در تحلیل خود از دین و جهان معاصر، با دو واقعیت روبهرو بود:
یکی دینی که در ذات خود ثابت و پایدار است و دیگری جهانی که در طبع خویش متحول و متغیر.
او در پی آن بود تا نشان دهد چگونه میتوان میان این دو ساحت ــ ثبات و تغییر ــ نوعی «اتحاد معنادار» برقرار کرد. میلانی گفت: «مطهری میپذیرد که احکام اسلام ذاتاً ثابتاند، اما دنیای جدید بهسرعت در حال تحول است. پرسش محوری او این بود که چگونه میتوان این ثابت و متغیر را به هم پیوند داد بدون آنکه دین در برابر زمانه منفعل شود.»
ایده اتحاد و حرکت جوهری؛ الگویی فلسفی برای پیوند ثبات و تغییر
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با اشاره به گرایش فلسفی مطهری، یادآور شد:
«مطهری در جستوجوی سازوکاری نظری برای ربط میان ثابت و متغیر، به ایده “اتحاد” متوسل میشود. او با الهام از حرکت جوهری ملاصدرا، بر این باور است که میتوان بر پایه یک اصل ثابت، تغییر و تحول را معنا کرد.» وی تأکید کرد که این نگاه، مطهری را از تلقیهای سادهانگارانه درباره تقسیم احکام به «ثابت و متغیر» متمایز میکند. در واقع، او نه به تفکیک سطحی احکام بلکه به فهم پویایی درونی دین و ظرفیت اجتهاد برای بازتولید معنا در مواجهه با زمانه میاندیشید.
اجتهاد در نگاه مطهری؛ از «علم یککار» تا «عقل یککار»
حجتالاسلام والمسلمین میلانی مهمترین نوآوری فکری مطهری را در بازتعریف مفهوم اجتهاد دانست و گفت:
«مطهری معتقد بود اجتهاد صرفاً فرآیند کشف احکام نیست، بلکه هنرِ تطبیق کلیات و فرمولهای دین بر شرایط متغیر زمان است. او میگفت هنر مجتهد، کشف دوباره احکام نیست بلکه فهم زمانه و استخراج گزارههای کاربردی از آموزههای ثابت است.» وی افزود: «مطهری اجتهاد را نه “علم یککار”، بلکه “عقل یککار” مینامید؛ عقلِ توانمند در تدبیر، زمانشناسی و انطباق احکام با تحولات زندگی. از نگاه او، اجتهاد واقعی درک زمانه و تفطن به موضوعات نوپدید است، نه بازگویی مسائل کهنه.»
نقد دیدگاههای ایستای فقهی
به گفته حجتالاسلام والمسلمین میلانی، مطهری در برابر دیدگاههای ایستا و غیرپویا در فقه ــ همچون دیدگاههایی که هرگونه تغییر در احکام را نفی میکنند ــ موضعی انتقادی داشت. او افزود: «فقهایی چون آیتالله صافی گلپایگانی در رسالههای خود بر ثبات مطلق احکام تأکید دارند و حتی احکام ظاهری و ثانوی را غیرقابل تغییر میدانند. اما مطهری با رویکردی عمیقتر، نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از احکام پیامبر و ائمه ناظر به شأن مدیریتی و ولایی آنان بوده، نه صرفاً شأن تبلیغی و تشریعی.» به باور میلانی، همین تمایز میان احکام ولایی و احکام الهی، امکان تبیین علمی و فقهی «تغییر در چارچوب ثبات» را فراهم میکند و مانع از جمود فکری در دین میشود.
احکام ولایی و احکام ثابت؛ تفکیکی برای بازخوانی شریعت
میلانی در ادامه تأکید کرد که غفلت از تمایز میان «احکام ولایی» و «احکام تبلیغی» سبب شده بسیاری از آموزههای دینی بهصورت نادرست مطلق و فرازمانی تلقی شوند.
او توضیح داد: «بخشی از تصمیمها و احکام پیامبر و ائمه، ناظر به مدیریت جامعه در زمان خودشان بوده است، نه بیان احکام دائمی الهی. اگر این تمایز بهدرستی درک شود، میتوان مرز احکام ثابت و متغیر را روشنتر ترسیم کرد.» وی با اشاره به آرای حضرت امام خمینی، شهید صدر و برخی فقیهان معاصر یادآور شد: «این بزرگان نیز بر آناند که بخشی از احکام، احکام حکومتی یا ولایی است که بسته به مصالح زمان و مکان تغییرپذیر است.»
ضرورت بازشناسی علمی احکام ثابت و متغیر
در ادامه، این عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده به معرفی آثار پژوهشی در این زمینه پرداخت و گفت: «کتاب دو جلدی آقای علیاکبریان با عنوان بازشناسی احکام ثابت و متغیر از مهمترین تلاشهای علمی در این حوزه است که میکوشد ابزارهای نظری تشخیص احکام متغیر از ثابت را تبیین کند.» وی با تأکید بر اهمیت این نوع مطالعات افزود: «بسیاری از مسائل حوزه زنان، همچون پوشش و نقشهای اجتماعی، در معرض این پرسشاند که آیا جزو احکام ثابت هستند یا احکام موسمی. حتی برخی فقهای برجسته مانند آیتالله شبیری زنجانی معتقدند برخی از احکام، نظیر آیه جلباب، از نوع احکام موسمیاند که در بستر تاریخی خاصی نازل شدهاند.»
نسبت دین و تغییرات مدرن؛ تغییر بدون اصالت
حجتالاسلام والمسلمین میلانی در بخش دیگری از سخنرانی خود به پرسش «کدام تغییرات دنیای مدرن پذیرفتنی است؟» پرداخت و گفت: «در اندیشه دینی، تغییر اصالت ندارد و ما هیچ تضمینی نداریم که تحولات تاریخی همواره خطی و تکاملی باشد. از نگاه مطهری، مسیر تاریخ ممکن است گاه به عقب بازگردد. بنابراین، نه تجدد بهصورت مطلق مثبت است و نه سنت بهصورت کامل برتر.» او با نقد نگاههای دوگانهانگارانه، افزود: «مطهری در پی آن بود که از دوگانههایی مانند دین و دنیا، زن سنتی و زن مدرن، یا اصالت دنیا و آخرت عبور کند و راهی میانه بر پایه عقلانیت دینی بگشاید.»
شناخت «زمانه مستحدث»؛ شرط اجتهاد معاصر
به باور میلانی، مهمترین چالش اندیشه دینی امروز، ناآگاهی از ماهیت زمانه است. وی گفت:
«فقیهان و دینپژوهان ما معمولاً به مسائل مستحدثه توجه دارند، اما کمتر به این نکته میپردازند که خودِ زمانه نیز مستحدث است. تا زمانی که زمان را بهمثابه پدیدهای تازه درک نکنیم، نمیتوانیم نسبت درستی میان دین و تحولات جدید برقرار سازیم.» او با انتقاد از رویکردهایی که فقط بر “تولید فکری” تأکید دارند، خاطرنشان کرد: «مشکل امروز در تولید نیست، بلکه در ذائقه و هاضمه مخاطب است. تحولات زمانه چنان شتاب دارد که دستگاه اجتهاد سنتی نمیتواند با آهنگ آن همگام شود، و اگر بدون شناخت زمان بر تولید فشار بیاوریم، نتیجه بنجلسازی معرفتی خواهد بود.»
پارادایم جدید و مسئله سوژه خودآفرین
در بخش پایانی سخنرانی، این عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با اشاره به آثار جامعهشناسانی چون آنتونی گیدنز و آلن تورن گفت:
«بشر امروز از پارادایم مذهبی و سیاسی عبور کرده و به پارادایم فرهنگی رسیده است. در این پارادایم، انسان میخواهد خود را بسازد؛ سوژهای خودآفرین که از هر چارچوب از پیشموجود گریزان است.» او افزود: «زن در این پارادایم جدید، یکی از اصلیترین بازیگران تحول است. بخش مهمی از تغییرات در حوزه زنان، نه ناشی از ظلم یا فشار اجتماعی، بلکه برآمده از خودآفرینی و خودبنیادی انسان مدرن است. با این حال، گفتمان دینی نمیتواند همه این تغییرات را بپذیرد، زیرا بخشی از آن با بنیانهای معرفتی و فقهی دین تعارض دارد.»
مقاومت بهجای انفعال؛ مواجهه دین با سوژه خودآفرین
میلانی تأکید کرد: «در برابر سوژهای که از هر امر استعلایی گریزان است، بهترین گزینه مقاومت است نه سازش. زیرا بسط بیحد این سوژه، آخرین بنیانهای دین و فقاهت را از میان میبرد.»
او در عین حال افزود: «البته همه مطالبات زنان در دنیای مدرن از این جنس نیست و نمیتوان همه آنها را به خودآفرینی انسان تقلیل داد. بخشی از این مسائل واقعی است و باید در چارچوبی عقلانی و منسجم پاسخ داده شود.»
از رستگاری تا پیشرفت؛ چرخش معنایی جهان جدید
در جمعبندی، حجتالاسلام والمسلمین میلانی با اشاره به تحلیل کارل اشمیت از تجدد گفت:
«تجدد محصول جابهجایی معنایی بزرگی است؛ جابهجایی مفهوم رستگاری به پیشرفت. در دنیای رستگاری، ارزش مادری و تربیت فرزند برتر از هزار عمل عبادی است، اما در جهان پیشرفت، حضور اجتماعی و توسعه ملاک ارزش است.» وی افزود: «ما خواسته یا ناخواسته از گفتمان رستگاری به گفتمان پیشرفت منتقل شدهایم و نمیتوان بدون درک این تحول، از چالشهای فرهنگی و اجتماعی امروز سخن گفت. اندیشه دینی اگر بخواهد در این پارادایم زنده بماند، باید همزمان ریشه در ثبات داشته باشد و درک درستی از تغییر پیدا کند.»
حجتالاسلام والمسلمین میلانی: شهید مطهری از نخستین متفکرانی بود که کوشید نسبت میان آموزههای ثابت دین و تحولات متغیر زمانه را بهصورت نظری و عملی بازخوانی کند. او با درک عمیق از بحران دوگانههای سنت و تجدد، تلاش داشت اجتهاد را از «علم یککار» به «عقل یککار» منتقل کند تا دین در جهان متحول امروز، کارآمد و معناگر بماند.






















نظرات