به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، دکتر هبه جمال، پژوهشگر کویتی حوزه اقتصاد، در یادداشتی برای مجله المجتمع مطرح کرد؛
هزینهکرد فرهنگی یکی از شاخصهای مهم توجه کشورها به توسعه بخشهای خلاقانه و هنری به شمار میرود. این نوع هزینهکرد میتواند نقش مؤثری در تقویت هویت ملی، رونق صنایع فرهنگی و حمایت از نوآوری در این حوزه ایفا کند. با این حال، هزینهکرد در زمینه فرهنگ در جهان اسلام همچنان پایینتر از میانگین جهانی است؛ هرچند برخی کشورهای اسالامیتلاشهایی برای افزایش این نوع هزینهکرد انجام دادهاند.
بر همین اساس، بررسی میزان هزینهکرد فرهنگی در برخی کشورهای اسلامی نسبت به استانداردهای جهانی اهمیت مییابد؛ بهویژه با تأکید بر چالشهایی که مانع این مسیر میشوند. در این میان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی بهعنوان الگوهایی موفق در منطقه شناخته میشوند؛ چرا که بودجههای قابل توجهی به بخش فرهنگ اختصاص دادهاند و ابتکارات موفقی در این زمینه اجرا کردهاند. از جمله این اقدامات میتوان به حمایت از هنر و خلاقیت از طریق جشنوارهها و نمایشگاههای بینالمللی، و پشتیبانی از صنایع فرهنگی و خلاق اشاره کرد؛ اقداماتی که حضور فرهنگی این کشورها را در سطح جهانی تقویت کرده است.
۱. میزان هزینهکرد فرهنگی در کشورهای عربی:
بر اساس دادههای موجود، سهم هزینهکرد فرهنگی در بسیاری از کشورهای عربی همچنان محدود است؛ بهطوریکه این سهم بین ۰.۰۳٪ تا ۰.۲۹٪ از تولید ناخالص داخلی برخی کشورها متغیر است (طبق گزارش بانک جهانی). در مقابل، میانگین جهانی هزینهکرد فرهنگی حدود ۶.۱٪ از کل اقتصاد جهانی برآورد شده است؛ رقمی که نشاندهنده شکاف قابل توجهی میان کشورهای عربی و دیگر کشورهای جهان است.
جدولی که در ادامه آمده، میزان هزینهکرد فرهنگی در برخی کشورهای عربی را در مقایسه با سایر نقاط جهان نشان میدهد:
۲. چالشهای پیشروی هزینهکرد فرهنگی در جهان اسلام
۱. کمبود بودجههای فرهنگی:
با وجود نقش حیاتی فرهنگ در پرورش انسان و تقویت هویت ملی، بیشتر کشورهای اسلامی فرهنگ را در اولویت قرار نمیدهند و منابع را بیشتر به حوزههایی مانند امنیت، بهداشت و آموزش اختصاص میدهند. این موضوع باعث عقبماندگی در توسعه زیرساختهای فرهنگی و حمایت از خلاقیت میشود.
۲. نبود استراتژیهای منسجم:
فقدان چشماندازها و برنامههای جامع فرهنگی، منجر به هزینهکردهای پراکنده و بدون هماهنگی میان نهادهای ذیربط میشود که بهرهوری را کاهش میدهد.
۳. نقش کمرنگ بخش خصوصی:
فعالیتهای فرهنگی در جهان اسلام عمدتاً بر بودجههای دولتی متکیاند. نبود مشوقها و ضعف همکاری با بخش خصوصی، باعث شده تا حمایت از ابتکارات خلاقانه تضعیف شود.
۴. ضعف زیرساختهای فرهنگی:
در بسیاری از کشورهای اسلامی ، مؤسسات فرهنگی بهتعداد کافی وجود ندارند یا از نظر امکانات و منابع انسانی ضعیف هستند. نبود نیروی متخصص، کمبود تعمیر و نگهداری و نوسازی مراکز فرهنگی، مانع رشد صنایع فرهنگی و جذب سرمایهگذاری و اشتغال میشود.
۵. قوانین ناکارآمد:
چارچوبهای قانونی موجود بهروز نشدهاند و فاقد مشوقها و حمایتهای لازم از جمله در زمینه مالکیت فکریاند؛ موضوعی که جذابیت سرمایهگذاری را کاهش میدهد.
۶. تمرکزگرایی در تصمیمگیری:
سیاستگذاریهای فرهنگی عمدتاً به شکل متمرکز انجام میشود و مشارکت جامعه و اهل فرهنگ در تصمیمگیریها ضعیف است. در نتیجه، بسیاری از طرحها اثربخشی و پایداری لازم را پیدا نمیکنند.
۳. افقهای پیشرو: چگونه میتوان هزینهکرد فرهنگی را تقویت کرد؟
۱. افزایش بودجههای دولتی برای فرهنگ:
ضروری است که دولتهای اسلامی بودجه بیشتری برای بخش فرهنگ اختصاص دهند و به آن به چشم یک سرمایهگذاری بلندمدت بنگرند. این نگاه باید بر پایهی پذیرش نقش کلیدی فرهنگ در توسعه همهجانبه باشد. چراکه هنر و خلاقیت، از عوامل مهم رشد اقتصادی و اجتماعیاند؛ آنها میتوانند به تقویت هویت ملی، رشد سرمایه انسانی و ایجاد فرصتهای شغلی جدید کمک کنند.
۲. تشویق بخش خصوصی به سرمایهگذاری در فرهنگ:
دولتها میتوانند با ارائه مشوقهای مالیاتی به شرکتهایی که در حوزه فرهنگ و هنر سرمایهگذاری میکنند، زمینه حضور فعالتر بخش خصوصی را فراهم کنند. این کار موجب گسترش پروژههای فرهنگی و پویایی بیشتر این حوزه خواهد شد.
۳. اتخاذ سیاستهای فرهنگی پایدار:
باید استراتژیهای بلندمدتی در حوزه فرهنگ طراحی شود که شامل تقویت منابع مالی و توسعه زیرساختهای فرهنگی باشد. این امر به پایداری بخش فرهنگ کمک کرده و نوآوری و حفظ میراث فرهنگی را تقویت میکند.
۴. تقویت صنایع فرهنگی و خلاق:
اگر سرمایهگذاری در صنایعی چون سینما، موسیقی و سایر عرصههای خلاق بهدرستی انجام شود، این صنایع میتوانند به یکی از منابع اصلی درآمد تبدیل شوند. حمایت از هنرمندان و بازاریابی آثار فرهنگی در داخل و خارج، نقش مهمی در این مسیر دارد.
۵. توسعه زیرساختهای فرهنگی:
برای رونق فعالیتهای فرهنگی، ساخت مراکزی مانند تئاترها، موزهها و انتشارات مدرن ضروری است. این فضاها بستری مناسب برای رشد خلاقیت فراهم میکنند و در جذب گردشگری فرهنگی نیز مؤثرند.
با وجود چالشها، برخی کشورهای اسلامی مانند امارات و عربستان گامهایی جدی در جهت تقویت نقش فرهنگ در اقتصاد برداشتهاند. با این حال، هنوز نیاز به سیاستهایی است که پایداری این حوزه را تضمین کند و نقش توسعهای آن را پررنگتر سازد. سرمایهگذاری در فرهنگ، ضرورتی برای ساخت جوامعی پیشرفته و توانمند در رقابت جهانی است.
در این راستا، پروژههایی نظیر «شهر فرهنگی هوشمند» میتوانند بهعنوان الگوهایی عملی، قابلیت استفاده از فناوری و نوآوری را در خدمت توسعه فرهنگی و خلق اثرات اقتصادی و اجتماعی پایدار نشان دهند.
نظرات