به گزارش خبرنگار پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح؛ در پی حوادث مهم و تاریخیِ جنگ ۱۲روزه، پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح در گفتوگویی اختصاصی با حضرت آیتالله عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری، به بررسی ابعاد تمدنی، اجتماعی و راهبردی این واقعه پرداخت که مشروح این گفتوگو را میخوانیم:
الحمد لله رب العالمین، و الصلاه و السلام علی خیر الأنام، المصطفى ابوالقاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین، لاسیما بقیهالله فی الأرضین.
جنگ ۱۲ روزهای که رژیم صهیونیستی علیه ایران اسلامی تحمیل کرد، در واقع باید «دفاع مقدس دوم» نامیده شود. این حادثه، علاوه بر عبرتها و درسهای فراوان، دستاوردهای مادی و معنوی بسیاری برای ملت ایران داشت. اگر ما قدر این دستاوردها را بدانیم و از آنها صیانت کنیم، نظام اسلامی مسیر رشد فزایندهی خود را، چه در بُعد مادی و چه در بُعد معنوی، تا سطح یک قدرت نوظهور تمدنی طی خواهد کرد.
این جنگ ابعاد متعددی داشت که یکی از مهمترین آنها، صیانت از اتحاد ملی بود. حضور یکپارچه و خیرهکنندهی ملت ایران در صحنه ــ با تمام سلایق، گرایشها، قومیتها و جریانهای سیاسی ــ نمود بارزی از وحدت ملی بود. برای کشوری به نام ایران، این میزان از همبستگی، ظهور و بروز یک وحدت تمدنی به شمار میرود. ملت ایران، با تکیه بر تاریخ کهن، ثروت فرهنگی و سرمایه اجتماعی خود، یک بار دیگر نشان داد که در برابر بیگانگان متحد میشود.
احساس عمومی مردم این بود که آمریکا و صهیونیسم بینالملل در پی غارت ثروت تمدنی ایران و به اسارت بردن تاریخ، فرهنگ و هویت این ملت هستند. در پاسخ به این تهدید، ملت ایران قیام کرد؛ قیامی برای پاسداشت هویت، شکوه و عظمت خود. این دفاع، یک دفاع تمدنی بود؛ دفاعی برای بازیابی هویت عمیق ملی و دینی ما. و این چیزی نیست که بتوان بهسادگی از کنار آن گذشت. از دل این واقعه میتوان دهها کتاب نوشت.
من در اینجا فقط به چند نکته اشاره میکنم که به نظرم بسیار مهم هستند. این جنگ، علاوه بر دیگر ابعادش، یک بعد مهم تمدنی نیز داشت. ملت ایران جوهرهی فطری خود را آشکار کرد. در طول ۴۶ سال اخیر، آمریکا و صهیونیسم بینالملل گزینههای مختلفی را علیه ملت ایران امتحان کردند؛ البته پیش از انقلاب هم این تلاشها وجود داشت، اما بعد از انقلاب بهمراتب شدیدتر و آشکارتر شد.
اولین گزینه، «هضم تمدنی» بود؛ آنها تصور میکردند میتوانند ملت ایران را که انقلابی نوپا به راه انداخته بود، در تمدن غربی حل کرده و با آن سازگار سازند. اما ملت ایران، با هدایتهای امام راحل و پس از آن، مقام معظم رهبری، با قاطعیت اعلام کرد که ما ملتی متمدن هستیم و میخواهیم تمدن خود را احیا کنیم. ما خواهان استقلال، آزادی، پیشرفت، عزت، کرامت، مقاومت، پایداری و ساختن کشورمان با دستان خود هستیم.
زمانی که در این پروژهی «هضم تمدنی» شکست خوردند، به سراغ گزینه دوم رفتند: «مهار تمدنی». آنها کوشیدند مانع از گسترش تمدن برخاسته از انقلاب اسلامی در منطقه و جهان شوند؛ از طریق مهار دوگانه و سیاستهای مختلف. اما در اینجا هم شکست خوردند. چرا که بلوکی به نام «محور مقاومت اسلامی» شکل گرفت. گفتمان انقلاب اسلامی ــ گفتمان استقلال، آزادی، پیشرفت، عزت، کرامت و مقاومت ملتها ــ گسترش یافت. بیداری اسلامی به وجود آمد، روحیهی عزت و آزادگی تقویت شد، و بسیاری از حکومتهای مرتجع منطقه یکی پس از دیگری سقوط کردند.
تمدن اسلامی، برخاسته از گفتمان انقلاب اسلامی، در سطح روابط بینالملل به عنوان یک واقعیت ظهور پیدا کرد. پروژهی مهار تمدنی نیز ــ نه با جنگ نظامی، نه با جنگ اقتصادی، و نه با جنگ شناختی ــ به نتیجه نرسید.
دشمنان پس از ناکامی در پروژههای «هضم تمدنی» و «مهار تمدنی»، وارد فاز سوم شدند: حذف تمدنی.
در این مرحله، آنها ناگزیر شدند به جنگ سخت روی بیاورند و در همین راستا، پروژه داعش را طراحی کردند. هدف از ایجاد داعش، نه صرفاً ایجاد ناامنی، بلکه از بین بردن ثمرات تمدنی انقلاب اسلامی، ایجاد تفرقه میان امت اسلامی، و ساختن رقبای جعلی و رهبران بدلی در جهان اسلام بود.
اما با شکلگیری حماسه دفاع از حرم، بساط داعش برچیده شد. این نیز نشان داد که انقلاب اسلامی قدرت تمدنی پایداری دارد. سپس، با وقوع طوفان الأقصی، اقتدار تمدنی مقاومت اسلامی بار دیگر به نمایش گذاشته شد. این عملیات، شکستهای سنگینی را از نظر اطلاعاتی، امنیتی، نظامی، سیاسی و حیثیتی بر رژیم صهیونیستی و تمدن غرب تحمیل کرد.
در همان هفتههای ابتدایی، نتانیاهو با صراحت گفت که شکست اسرائیل، به معنای شکست تمدن غرب است. زیرا آنها اسرائیل را پادگان خط مقدم تمدن غرب میدانند. طوفان الأقصی بهراستی یک نقطه عطف تمدنی بود. نه تنها انقلاب اسلامی شکست نخورد، بلکه گسترش یافت و پایههای تمدنیاش مستحکمتر شد.
اکنون حدود دو سال از طوفان الأقصی میگذرد. با وجود غیبت چهرههایی چون شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید سید حسن نصرالله و همچنین سیطره جریانهای تسلیمطلب و بیبصیرت در سوریه که در اختیار بلوک غرب قرار گرفت، انقلاب اسلامی همچنان به مسیر تمدنی خود ادامه میدهد.
بسیاری از کسانی که امروز در رأس امور برخی کشورها قرار دارند، یا از روی نادانی فریب خوردهاند، یا سالهاست که مزدور غرباند. دشمنان پس از ناکامی در جنگ نرم و محاصره اقتصادی، به این نتیجه رسیدند که باید مستقیماً به عمق ملت ایران حملهور شوند و پروژه حذف تمدنی را به اوج برسانند.
با این تصور که ایران در ضعیفترین وضعیت ممکن قرار دارد، آنها تلاش کردند با یک حمله سخت و غافلگیرانه، انقلاب اسلامی را دچار فروپاشی درونی کنند؛ فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای را هدف قرار دادند و مردم مظلوم ایران را شهید کردند.
اما ایران به واسطه عقبه تمدنی عمیق خود، بلافاصله بازیابی قدرت کرد. ملت ایران به میدان آمد و قیامی تاریخی و ستودنی را رقم زد؛ قیامی که یکی از جلوههای درخشان آن اتحاد ملی و همبستگی اجتماعی بود. این اتحاد، در کنار اقتدار موشکی و تدابیر حکیمانه رهبری که آرامش و انسجام را به کشور بازگرداند، موجب شد که رژیم صهیونیستی شکست سختی بخورد و درخواست آتشبس کند.
البته این آتشبس شکننده است. اگر رژیم صهیونیستی و آمریکا مجدداً اقدامی کنند، ملت ایران قویتر از گذشته پاسخ خواهد داد. طبق قاعده قرآنی:
“وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا”
اگر بازگردید، ما نیز بازمیگردیم.
پیشبینی میشود که دشمنان در ادامه، تمرکز خود را بر شکستن وحدت ملی ایران بگذارند. اگر ما بتوانیم از این اتحاد ملی، مبتنی بر فرهنگ و تمدن اسلامی ـ ایرانی صیانت کنیم، دشمنان نخواهند توانست هیچ کاری بکنند.
نمونهای از بروز این وحدت، سرود «ای ایران» است که توسط حاج محمود کریمی اجرا شد و با استقبال رهبر معظم انقلاب نیز مواجه گردید. این سرود نمادی از بازیابی هویت اجتماعی و تمدنی ملت ایران است؛ هویتی بر پایه توحید، عدالت و کرامت انسانی.
ایران ما، ایران خدایی، عاشورایی و امامرضایی است. این پیوند عمیق میان ایران و اسلام، یک پیوند تمدنی است و تفکیکناپذیر.
اما دشمن تلاش دارد میان ایران و عاشورا، میان ایران و عقبه تمدنیاش دو قطبی ایجاد کند. ما باید با هوشیاری کامل در برابر این دوقطبیها بایستیم. برخی از دوقطبیهایی که دشمن ممکن است دنبال کند، عبارتاند از:
-
دوقطبی بین ایران و اسلام؛
-
دوقطبی بین مدیران و آحاد مردم؛
-
و مهمتر از همه: غفلت از دشمن و غفلت از طراحیهای او.
نباید در دام این دوقطبیها افتاد. باید از وحدت و اتحاد ملی با نگاهی تمدنی دفاع کرد. تمدن ایران، تمدنی حذفشدنی نیست؛ زنده است، پابرجاست و امروز در سطح روابط بینالملل، به عنوان یک قدرت نوظهور تمدنی در حال ظهور است.
همه ما، چه مدیران و چه مردم، باید بر اساس هفت فرمان رهبری، وظایف خود را برای صیانت از این اقتدار تمدنی انجام دهیم. این فرمانها در واقع تقسیم وظایف برای تثبیت و تداوم تمدن اسلامی ـ ایرانی است:
-
ملت باید از اتحاد و همبستگی صیانت کند.
-
نیروهای مسلح باید از امنیت، استقلال و قدرت نظامی حراست کنند.
-
حوزه و روحانیت باید وظیفه هدایت معنوی، تقویت صبر و استقامت، و ایجاد آرامش و نورانیت را بر عهده داشته باشند.
در نهایت، باید گفت ضربهای که رژیم صهیونیستی از قیام تمدنی ملت ایران خورد، از ضربات موشکی هم کوبندهتر و عمیقتر بود.
پیروزی بر جبهه استکبار جهانی نیازمند مجموعهای از عوامل و لوازم اساسی است. از جمله این عوامل میتوان به حکمت و تدابیر رهبری اشاره کرد که نقشی کلیدی در جهتدهی حرکت ملی دارد. همچنین، هدایت و نورانیت که بر عهده حوزه و روحانیت است، در تقویت بُعد معنوی جامعه و ایجاد آرامش و صبر در میان مردم اهمیت فراوانی دارد. در کنار اینها، ترویج گفتمان «رُحَماء بین همدیگر» در راستای افزایش همدلی و همکاری ملی، ضرورت دارد. نهایتاً، مدیران و مسئولان باید با فعالسازی جبهه خدمت، کارآمدی نظام را تقویت کنند و در مسیر حل مشکلات مردم گام بردارند.
https://ihkn.ir/?p=42570
نظرات