به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ علیرضامحمدلو در مطلبی نوشت؛ مقدمتا عرض کنم با دو طیفی که مبتلا به رادیکالیسم و برداشتهای تکضلعی در برداشت از فرمایشات رهبرانقلاب هستند حرفی ندارم. اینکه فرهنگ اصل است و تقدم رتبی دارد یا قانون برجسته تر است و تقدم زمانی دارد هم جز شکاف تفسیری و هرمنوتیک بر دستگاه فکری جبهه انقلاب نخواهد افزود.
جالب است که هر دو طیف هم گزاره ها و فکت های قابل استناد دارند و یکی به تدین و تضرع کشف حجاب کنندگان برای برداشت فرهنگی از کلام رهبری تمسک میورزد و دیگری به حرام سیاسی و شرعی خواندن کشف حجاب استناد می کند و دریافتی متفاوت و قانون محور از بیانات ایشان دارد.
این دو طیف اگر دور هم ننشینند و گفتگوهای بیتعارف و متعدد و باحوصله نداشته باشند، جز ساخت فرقههای فرهنگی و سیاسی در ایستگاه تفسیر از بیانات رهبر انقلاب، مطلب نویی عاید جبهه انقلاب نخواهد شد.
اما بنظر میرسد که فارغ از این دوقطبی تفسیری در تقدم و تاخر استراتژیها، در مقام تبیین و حل مساله چه باید کرد؟ پیوست های امنیتی و فعال کردن ظرفیت های دولتی جهت مراقبت و کنترل اوضاع را اگر فاکتور بگیریم، در مقام تبیین و تاثیر فرهنگی چه کنیم؟سه محور کلان با کلی جزییات ناظر بر هر فاز را میتوان طرح نمود:
انگارهسازی: اساس رفتارسازی و مهندسی اجتماعی بر این است که انگاره های غلط را بزداییم و بینش ها و انگارههای صحیح را جایگزین کنیم. میزهای رسمی و غیررسمی تبیین بایستی در سراسر کشور فعال شوند و مدارس و دانشگاه ها و پارک ها و پاتوق های مردمنشین هر هفته و هر روز از گفتگو و دریافت اندیشههای دینی و انقلابی با چاشنی خلاقیت و ابتکار و ورودهای نو به مسائل آغشته گردند. چشم و گوش و ذهن و زبان مردم بایستی با ادبیات و منطق دینی آشناتر شود و یک عملیات گسترده شبهه زدایی مستقیم یا غیرمستقیم با محوریت گعدههای صمیمی و پرمحتوا با مخاطب ها و طیف های متنوع و البته ردهبندی شده استارت بخورد.
فضاسازی: ناگفته پیداست و بدیهی است که بسیاری از مسائل فرهنگی و باورهای اجتماعی، تحت تاثیر فضاسازی و غلبه اتمسفری شکل میگیرد یا تثبیت و تعمیق میگردد. جو زبان دانی، جو فیلم بینی، جو فوتبالی و جو معنوی و جو پیاده روی و جوهای مثبت و منفی بسیاری که متکی بر باورها و انگارههای پیدا و پنهان ایجاد میشوند و مخاطبان بسیاری را با کمترین مقاومت، همراه میکنند. در بحث حجاب هم بایستی فکر بکنیم و از ظرفیت های ادبی و مردمی و دینی و سنتی و مدرن و نماهنگ ها و جمع خوانی ها و جشنواره های محله جات و…برای فضاسازی به نفع تثبیت و تعمیق و توسعه انگاره حجاب، استفاده کنیم.
قهرمان سازی: بدون شک از ابزار مهم فرهنگ سازی، ارائه الگو و مهندسی ناخودگاه جامعه با تولید و توصیف و تصویر قهرمان است. رمان بنویسم و داستان بسازیم و فیلم و مستند تولید کنیم و وارد ارتکازات و عادتواره های جامعه بشویم. اگر قرار بر پیروزی اندیشههاست، تفکری که قهرمان داشته باشد، برگ برنده دست اوست. از طرفی نیز جامعه ای که تاریخ دارد، استعداد اسطوره سازی را هم داراست. هر ماه برای مصرف بصری و تخیل کودک و نوجوان و جوان جامعه، تولیدات ویژه تدارک ببینیم و بطور غیرمستقیم، باورهای درست را در ذهنیت جامعه تقویت کنیم. دریغ از ساخت زن قهرمان مومنه محجبه باورپذیر برای قاب تلویزیون و خصوصا سینما و شبکه خانگی!!
این مدل بایستی با حوصله و طی چندماه و با مراقبت های ویژه و رفت و برگشت ها و باخوردگیری های متعدد پیرامون جزییات عملیات پی گرفته شود تا بتدریج و البته فراگیر، شاهد تغییرات و تحولات جدیتر باشیم. آنچه که اهمیت دارد، توجه به نقش تصویرسازی و انگارهسازی و ذائقه سازی در فرایند تولید امید و اعتماد و اعتبار اجتماعی است.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=32351
نظرات