به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از هفتهنامه افق حوزه در گفتوگو با حجتالاسلام حسین حقیقت، به بررسی شیوههای تربیت دینی کودک پرداخته است که در ادامه میخوانید.
با سلام و عرض و ادب و تشکر از اینکه فرصتی در اختیار هفتهنامه افق حوزه قرار دادید. در ابتدا معرفی اجمالی از خودتان و معاونت فرهنگی دفتر تبلیغات اسلامی داشته باشید؟
بنده حسین حقیقت، رئیس اداره آموزش کودک و نوجوان مرکز آموزش کاربردی دفتر تبلیغات اسلامی هستم. وظیفه این مجموعه آموزش مبلغانی است که در دفتر تبلیغات اسلامی تشکیل پرونده دادهاند که این آموزشها از بدو تشکیل پرونده آغاز میشود. اداره آموزش و تربیت مربی کودک و نوجوان هم، بهصورت تخصصی وجود دارد که پیش از این، تحت عنوان مرکز تربیت کودک و نوجوان، بهسرپرستی مرحوم استاد راستگو فعالیت میکرد که در حال حاضر مسئولیت آن به عهده بنده قرار داده شده است.
تعریف شما از تربیت دینی چیست و تربیت دینی کودک و نوجوان به چه معناست؟
تربیت بهمعنای پروراندن یا رشد دادن است و تربیت دینی در برابر سایر تربیتها معنا پیدا میکند. در تربیت دینی، انسان با تمام ابعاد وجودی آن و عنصر دین که برنامهای برای تعالی و رشد انسان است، روبهرو هستیم. دین برای چهار نوع ارتباط شامل ارتباط انسان با خودش، ارتباط انسان با خدا، ارتباط انسان با طبیعت و ارتباط انسان با اطرافیانش و برای دنیا و آخرتش برنامه دارد و فقط یک سری الفاظ صرف نیست. به این ترتیب، تربیت جسمی هم در تربیت دینی وجود دارد. اگر تربیت را به کلمه دین مقید کنیم، ممکن است در برابر تربیت رشد جسمی و ذهنی انسان قرار بگیرد؛ اما ما معتقدیم، تربیت دینی؛ یعنی تربیتی که انسان را در تمامی ابعاد وجودیش به تعالی برساند. انسان از جسم و روح تشکیل شده است و دین برای جسم و روح آن، دنیا و آخرت آن، تمام ارتباطات آن و… برنامه دارد؛ لذا تربیت دینی عبارتست از تربیتی متشکل از همه امور و همه جانبه و تربیت اخلاقی صرف نیست؛ البته تربیت اخلاقی، رفتارهای شخصی هر فرد را اصلاح کرده و او را رشد میدهد و تبدیل به فردی میکند که اخلاقمدار است؛ اما در تعریف ما، مسائل اعتقادی ایمانی و مسائل تربیتی وجود دارد. در روایت آمده است: «الایمانُ هُوَ الاِقرارُ بِاللِسانِ وَعَقدٌ فیِ القَلبِ وَعَمَلٌ بِالاَرکانِ»(اصول کافی، کتابالایمان والکفر، باب آخر منه وفیه أنّ الاسلام قبل الایمان، ح ۱). در این روایت سه موضوع گرایش، دانش و کنش و بینش انسان را در نظر گرفتهاند که دین در همه اینها برنامه دارد. تا زمانی که انسان چیزی را نداند، حرکتی از او سر نخواهد زد. در مرحله بعد علایق فردی است که هر فردی به سمت و سوی علایقش حرکت میکند که اینجا بحث اراده پیش میآید؛ اما تا زمانی که شناخت و علاقهای نسبت به موضوعی نداشته باشیم، به سمت آن حرکت نخواهم کرد. عنصر دین هم با قلب، هم با مغز و هم با رفتارهای انسان سر و کار دارد. آفریدگار ما از تمام زوایای وجودی ما با خبر است و علایق و سلایق انسانی را میشناسد و بایدها و نبایدهایی را مطابق سلایق انسان برای ما قرار داده است؛ لذا دین خودش را به بهترین شکل به ما معرفی میکند و از انسانها میخواهد که به سمت آن حرکت کند. ما وارد این دنیا شدهایم تا با فعالیتهایی که روی خودمان انجام میدهیم، به سمت خدایی شدن حرکت کنیم. بنابراین تعریف ما از تربیت دینی، یک تعریف همهجانبه است که شامل جسم، روح، فرد و جامعه میشود و دین برای تمام این موضوعات حرف دارد و اگر کسی بر طبق تربیت دینی حرکت کند، انسانی سالم و صالح خواهد بود.
آیا آموزههای دینی برای کودکان جذابیت دارد و چگونه میتوان جاذبههای دینی را به نسل نوآموز و نوجوان منتقل کرد؟
دین با فطرت انسان سر و کار دارد؛ بنابراین برای انسان جاذبه دارد. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «مَن کانَ عِندَهُ صَبِیٌّ فَلیَتَصابَّ لَهُ»؛ (غررالحکم(چاپ دانشگاه)، ج ۳، ص ۳۱۶) کسی که با کودک سر و کار دارد، لازم است با زبان کودکی با او صحبت کند. ارائه دین به نسل کودک و نوجوان ادبیات خاص خودش را میطلبد و ابزار هنر، یکی از مهمترین ابزارهای کار ما هست. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «إِنَّا مَعَاشِرَ اَلْأَنْبِیاءِ أُمِرْنَا أَنْنُکَلِّمَ اَلنَّاسَ عَلَی قَدْرِ عُقُولِهِمْ»؛ (الکافی، ج ۱، ص ۲۳). این روش انبیاست که در هر زمانی بهاندازه فهم قوم خود صحبت کردهاند و اگر میبینیم، در هر زمانی برای هر امتی پیامبری از بین خودشان انتخاب میشود، به این دلیل است که به زبان آن گروه و قوم آشناست و میتواند، مطالب را بهصورت قابل فهم برای قوم خودش بیان کند.وقتی میگوییم تربیت دینی، به این معناست که کودک را بر طبق معیارهای دینی تغذیه کنید؛ بازی و فعالیتهای گوناگون داشته باشد و مسائل معنوی او را هم در نظر داشته باشید؛ اما اینکه تربیت معنوی کودک را از کجا شروع کنیم و به چه شکلی باشد، نیاز به زبان خاص خودش دارد. ما قادر نیستیم، مفاهیمی مانند خدا و معاد را برای کودک چهارساله بیان کنیم. همانگونه که غذای نوزاد شیر مادر است و با تغذیه بزرگسالان تفاوت دارد و غذای کودک چهار ساله هم، غذاهای نرم و روان است. در تربیت دینی قادر هستیم، موضوعات دینی را به کودکان آموزش بدهیم؛ اما مقدار و نحوه آن متفاوت است؛ بهعنوان مثال مادری که لالایی زیبایی را برای فرزندش میخواند، با خداوند ارتباط دارد و خداجوی است و لذت صحبت با خداوند را چشیده است، با نمایش این مسائل در خانه، باعث ایجاد ارتباط کودک با خداوند میشود. پدر و مادری که به کودک خود نمیگویند، اگر این کار را انجام بدهی، خدا تو را عقاب خواهد کرد، هم همینطور هستند. در این دوران لازم داریم، خدایی مهربان و دوستداشتنی را در قالب داستانهای کودکانه و قصه شب برای کودکان معرفی کنیم که این خدا کمککار و دستگیر کودکان است. کودکان بر طبق فطرتی که دارند، خداوند را میشناسند و این ما هستیم که بهتعبیر روایت پیامبر: «کُلُّ مَوْلُودٍ یولَدُ عَلَی اَلْفِطْرَهِ حَتَّی یکُونَ أَبَوَاهُ یهَوِّدَانِهِ أَوْ ینَصِّرَانِهِ أَوْ یمَجِّسَانِهِ»؛ (شرحالأخبار فی فضائل الأئمهالأطهار، ج ۱، ص ۱۹۰)هر نوزادی بر فطرت [توحید و اسلام] متولّد میشود و این فطرت همچنان ادامه دارد تا پدر و مادر او را به آیین یهود و نصرانیت بار آورند.
ما با سوء رفتار و اشتباهاتمان، دینی غیرواقعی را در ذهن کودک قرار میدهیم و اگر بر طبق فطرت بشری با کودک کار کنیم، این کودک متدین خواهد شد و در سن لازم شروع به نماز خواندن خواهد کرد. برخی افراد با سوء رفتار و ارتباط و تفریط با کودک برخورد میکنند و وقتی کودک آنها به سن نوجوانی رسید، انگ بیدینی به او میزنند.
در تربیت دینی انسان را مجموعهای بههمپیوسته میبینیم و تربیت او از بدو تولد دانسته شده است. امیرالمؤمنین(ع) در وصیت خودش برای امام حسن(ع) میفرمایند: «من بهعنوان یک پدر، شروع به تربیت تو کردم، قبل از اینکه شخصیت تو شکل بگیرد». این زمان قبل از بزرگسالی است که هنوز قلب شخص سخت نشده است. ایشان به برادرشان عقیلابن ابیطالب سفارش میکنند، برای من همسری انتخاب کن که چنین شرایطی داشته باشد؛ یعنی مسائل تربیتی امری پیوسته است که قبل از تولد آغاز میشود و تا مراحل بعد ادامه پیدا میکند. متأسفانه امروزه آداب و رسوم را کنار گذاشتهایم و زمانی که فرد بهلحاظ تربیتی چهارچوبه مشخصی پیدا کرده است، تازه به فکر تربیت او میافتیم.
نگاه حوزه سنتی نسبت به هنر چگونه بوده است و آیا دفتر تبلیغات بهعنوان متصدی بخشی از این وظیفه، ورود مؤثری در زمینه هنر داشته است؟
مقام معظم رهبری دفتر تبلیغات اسلامی را نماد روشنفکری حوزه میدانند؛ چراکه در برخی موضوعات دفتر تبلیغات اسلامی، چند گام جلوتر از سایرین حرکت کرده و تلاش کرده است تا قدمهایی را بردارد. دفتر تبلیغات اسلامی در موضوع شعر و ادبیات کودک کار کرده و حرفهایی برای گفتن دارد و نویسندگان و شاعرانی که کار کودک و نوجوان انجام میدهند را تحویل جامعه داده است. نشریاتی مانند سنجاقک برای خردسالان، پوپک برای کودکان و سلام بچهها برای نوجوان را منتشر میکند و در انجام این امور، از حوزویان و غیرحوزویان استفاده میکند. در مرکز تربیت مربی، از ابتدا استاد راستگو مسئولیت را به عهده داشت و ایشان بهعنوان پیشگام این عرصه شناخته میشود. ایشان مسائل هنری از قبیل قصهگویی، خوشنویسی و دیگر فعالیتهای هنری را وارد کار آموزش کردند. امروزه چندین واحد هنری در این واحد وجود دارد. مبلغان و مربیان دینی که در دورههای آموزشی ما شرکت میکنند، حداقل در چند موضوع هنری شامل: طراحی و نقاشی، خوشنویسی، نوا و آواز بهعنوان فن رثاء، بازیها، مسابقات، کاردستی و خلاقیت فعالیت میکند. اینها برنامههای رسمی دورههای آموزشی ما هستند و طلاب در کنار مبانی نظری در آشنایی با دنیای کودک بهعنوان روانشناسی، با هنرهای تجسمی، شعر و داستان، بازی و. .. آشنایی پیدا میکند تا بتواند، با استفاده از این قالبها مطالب دینی را منتقل کند. چند سال است که طرحی تحت عنوان نمایشگاه آثار تصویرسازی کودک و نوجوان را شروع کردهایم و خانمها و آقایانی که در دورههای ما شرکت کردهاند، آثار خود را در این نمایشگاه عرضه میکنند؛ یعنی بعد از شرکت در این دوره، این توان را دارند که خودشان داستانی را بسازند و هم اینکه آن را طراحی کنند. در این دورهها مبلغان با قصه و قصهنویسی آشنا میشوند. بنابراین قادر هستند، حکایتی را بسازند و بیان کنند. بهعنوان مثال، اگر در قرآن کریم میفرماید: [ویُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا] (انسان/۸)، در دوره آموزشی به مبلغان آموزش داده میشود که این آیه را که یکی از متون اصلی دینی است، انتخاب و بازنویسی کند و در مرحله بعد، بهصورت نثری روان و قصه درآورد. در بعد دیگری از آموزشها، تصویرگری این داستان آموزش داده میشود تا خودش چند فریم تصویر برای داستان خودش بسازد.
ارزیابی شما از فضای تربیت دینی کودک و نوجوان در ایران، در مقایسه با دیگر کشورهای اسلامی چیست؟
عرض کردیم که تربیت مراحل مختلفی دارد و یک قسمت آن دانش است. اگر منظور شما از فضای دینی انتقال اطلاعات است، از ابتدای ورود به مدرسه اطلاعات خوبی در کتب درسی به دانشآموزان داده میشود. در کتب درسی در مورد دین اطلاعات خوبی وجود دارد. بنابراین اطلاعرسانی در حال انجام است؛ اما اینکه فضای دینی بهطور کامل به وجود بیاید، نیاز به مسائل متعدد دارد. مرحله اول تربیت دینی خانه است. متأسفانه در برخی منازل کودکان دچار دوگانگی هستند. کودک مسائلی را میشنود و خلاف آن را میبیند. بهعنوان مثال میشنود که دروغ بد است؛ درحالیکه میبیند، در منزل بهراحتی دروغ میگویند و به یکدیگر اهانت میکنند. در آموزههای دینی خانهای که شاد است، خانه مطلوب میباشد. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «إنّ فی الجَنَّهِ دارا یقالُ لَها دارُالفَرَحِ، لا یَدخُلُها إلاّ مَن فَرَّحَ الصِّبیانَ»؛ (کنزالعمّال: ۶۰۰۹) همانا در بهشت سرایی است بهنام دارالفرح که تنها کسانی به آن درآیند که کودکان را شاد کنند. آیا ما خانهای داریم که در و دیوار بگویند خدا؟ یکی از دوستان راجع به انجام کار فرهنگی با بنده مشورت میکرد. به ایشان عرض کردم، کلاسهای اعتقادات و احکام بخشی از کار شماست. شما نیاز به مسائلی مانند سالن آمفیتئاتر، استخر، امکانات ورزشی و مجموعهای از مسائل مختلف دارید تا به تربیت کامل دست پیدا کنید. ممکن است، معلمی در مدرسه مطالبی را به کودک القاء کند و دیگری مطالبی دیگر را، کودک از محیط مدرسه، خانواده، رسانهها و جامعه مطالب را دریافت میکند؛ بنابراین لازم است، همه با هم این فضا را ایجاد کنند.
جایگاه کتاب در تربیت دینی کودک چیست و آیا در این زمینه تولیدات موفقی داشتهایم؟
در چهل سالی که از عمر انقلاب اسلامی میگذرد، شاهد رشد خوب مباحث دینی هستیم. قبل از انقلاب تعداد کتب دینی یا مجلات کودک که دغدغه تربیت دینی داشته باشند، بسیار کم بود. یادم هست، پدرم برای اولینبار در کلاس پنجم ابتدایی به کسی سپردند که کتابی برای من بخرد. ایشان چند جلد کتاب شگفتیهای طبیعت از آقای بیآزار شیرازی را که کتابی رنگی بود، خرید. این کتاب باعث انس من با قرآن کریم شد. بعد از آن کتاب اشرافزاده قهرمان از آقای محمود حکیمی را خواندم. آنزمان فقط همین چند کتاب وجود داشت. بعد از انقلاب این کار رشد پیدا کرد و نویسندگان متعهد وارد این زمینه شدهاند و کتاب مینویسند و شعر میگویند. سال گذشته تلاش کردیم، محصولاتی را که باعث شکلگیری و رشد باورهای دینی میشود، از ناشرین مطالبه کنیم. در کمال تعجب، یکی از بزرگترین ناشران که از بودجه عمومی هم ارتزاق میکند، فقط دو کتاب را به ما معرفی کرد و غیر از آن کتب ترجمهشده را حتی بدون بومیسازی وارد بازار کتاب میکرد. تیراژ کتب مذهبی، گاهی فقط به چند نسخه محدود میرسد و نوعاً کتابهای ما بهصورت هزار نسخهای چاپ میشود که در برابر کتب هریپاتر که تیراژ چند میلیونی دارد، قرار میگیرد. این نشان میدهد که ناشرین ما ذوق و سلیقه مخاطب را نمیشناسند. برای شما کتابی تحت عنوان داستانهای کتاب مقدس را مثال میزنم که همان انجیل برای کودک و نوجوان است که در کشور آلمان چاپ شده است. البته آنها این کتاب را بهصورت فارسی برای ایرانیان چاپ کردهاند. در این کتاب زیباییهای تصویرگری را ملاحظه میکنید. آلمان جزء کشورهای دینی نیست؛ ولی برای ما چنین کارهایی را انجام میدهد. برای این کتاب، نرمافزاری هم تولید شده است. دوستان ایرانی از این کتاب کپیبرداری کرده و قرآن کریم را ارائه دادهاند و حتی جرأت به خرج ندادهاند، کار جدیدی در آن انجام بدهند. در آسیبشناسی چاپ کتاب، باید حرف دل نویسنده و ناشر را شنید. در موضوعات دینی، ناشرین کودک و نوجوان بیشتر در قم کار میکنند. برخی از ناشرین هم، کارهایی را آغاز کردهاند که زیاد قوی نیستند. حتی برخی از ناشران به اسم دین، علیه دین کار میکنند؛ چراکه کار را نمیشناسند. نیاز و علاقه بین عموم مردم وجود دارد؛ چراکه دین امری فطری است و مردم به آن علاقه دارند. ممکن است، شکل ظاهری کار دینی دیده نشود؛ اما مردم به آن علاقهمند هستند و پدران و مادران به دنبال مسائل تربیتی برای کودکان خودشان هستند. اخیراً کتابی چاپ شده است که در آن قصد دارد، داستانهای قرآنی جزء سیام را به کودکان آموزش بدهد و در آن با بدسلیقگی صحنههای جهنمی را آورده است؛ اما شما میتوانید، حسن سلیقه علمای سلف را را هم ببینید. شیخ صدوق(ره) کتابی تحت عنوان ثوابالاعمال و عقابالاعمال دارند که در نگاه اول، آموزههای آن مربوط به بزرگسالان است؛ اما اگر شعرها و ذکرهای آن را برای کودکان بخوانید، باعث آشنایی او با ثوابها میشود. چندوقت قبل، کتابی در مورد حجاب دختر برای پایه سوم و چهارم دبستان به چاپ رسید که نویسنده و ناشر آن را میشناختم. بعد از دیدن کتاب با آنها تماس گرفتم و اعتراض کردم. طرح روی جلد، دارای رنگی سیاه و ترسناک بود. سایر صفحات هم با رنگ سیاه کار شده بود. به آنها عرض کردم، اگر حمل به صحت کنیم، تصویرگر این کتاب ناآگاه است. شما نمیتوانید با این حالت وحشتناک کودکان را با حجاب آشنا کنید که باعث شد، نسخ را جمع کنند و در چاپ بعدی تصویرگری مناسبی انجام دهند. از این دست افراطگریها در دنیای کتاب کودکان قرار دارد. جالب است که با این حال، مردم مشتاق این کتابها هستند و حتی در نمایشگاه کتاب تهران که سلایق مختلف وجود دارد، مردم به دنبال کتبی هستند که بنمایه دینی داشته باشند.
از آنجایی که نهادهای مختلفی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دفتر تبلیغات و… در عرصه کودک مشغول بهکار هستند، آیا این فعالیتها موازی است یا تقسیم کاری صورت گرفته است؟
متأسفانه پاسخ مثبت است و نوعاً موازیکاری میشود و گاهی میبینید که چند نهاد در یک شهر برای یک موضوع در ماههای مختلف همایش برگزار میکنند که این امر باعث تأسف است.
انتظار مقام معظم رهبری از دفتر تبلیغات در عرصه تأثیرگذاری بر فرهنگ خصوصاً در عرصه کودک چیست و شما در این مسیر چه گامهایی برداشتهاید؟
ایشان بسیار جلوتر از دیگران حرکت میکنند. ایشان مبدأ توجه به بازیهای رایانهای بود و تا به حال بارها به آن اشاره کرده و از آن پشتیبانی کرده و بودجه قرار دادهاند؛ اما در عمل تعداد بازی-های فاخر ما زیاد نیست. ارگانها و سازمانها نتوانستهاند، پا به پای ایشان حرکت کنند و صرفاً بهصورت لنگان لنگان کارهایی را انجام میدهند. انتظارات ایشان بهجاست؛ ولی حرکت ما بسیار آرام است و پا به پای ایشان حرکت نمیکنیم. دفتر تبلیغات بخش کوچکی از کار است.
فعالیتهای پیش روی شما در عرصه تربیت کودک چیست و افق آینده کشور در این زمینه را چگونه ارزیابی میکنید؟
استاد راستگو آموزش حوزویان در تربیت کودک را بر عهده گرفتند. این کار رو به رشد بود و به گامهای اول بسنده نشد. ایشان تلاش داشتند، در هر دورهای مباحث جدیدی اضافه شود که این روند ادامه پیدا کرده است و با توجه به نیاز مبلغان، تغییراتی در بحث آموزش ایجاد کردهایم. شروع کار استاد راستگو از سال ۱۳۵۸ بوده است. در سال ۱۳۸۹ برنامههای ایشان شامل: روش کلاسداری، مهارتهای تدریس، اردوداری بود که خودشان تدریس میکردند. همچنین کلاسهای مبانی تربیت کودک، روانشناسی تربیت کودک و نوجوان، ادبیات شامل: آشنایی با داستان، تاریخ ادبیات و شعر بههمراه مباحثی چون مفاهیم قرآنی در دورههای آموزشی وجود داشت که شامل حدود ۵ موضوع کلی بود؛ اما در ادامه تنوع فعالیتها باعث شد تا عناوین دیگری به این کار اضافه شود. در ادوار گذشته، در زمینه مباحث هنری فقط در زمینه خوشنویسی کار میشد؛ اما بخشهایی مانند نمایش ایجاد شد که بر اساس آن گروههای پژوهشی تبلیغی ایجاد شد که اقدام به نقد و بررسی فیلم و شعر و. .. میکردند. البته بهدلیل تغییر ساختار این عناوین از ساختار فعالیتهای ما خارج شدند. گروههای مختلف پژوهشی در زمینه تاریخ، روانشناسی و… وجود داشتند که مشغول فعالیت بودند. در زمینه روانشناسی، کلیات این علم آموزش داده میشد که امروزه آموزش روان-شناسی بهصورت کاربردی درآمده و از مباحث آن، تکنیکهای فرزندپروری و… است. مهارتهای زندگی برای کودکان نیز، در قالب کارگاههایی آموزش داده میشود. همچنین مبحث روانشناسی نوجوان هم بهصورت کاربردی وجود دارد و بهطور کلی در زمینه روانشناسی از مباحث نظری عبور کرده و وارد مباحث کاربردی شدهایم. در سالهای اخیر بحث رسانه هم، مطرح شده است و سرفصلی تحت عنوان سواد رسانه در حال ایجاد است. همچنین مسابقات فرهنگی با تکنیکهای جدید کار میشود. کلاسهای طراحی و نقاشی قبلاً وجود نداشتند که اضافه شده است. کار با کاغذ و اوریگامی Origami ( کاغذ و تا ) هم، به فعالیتهایمان اضافه شده است. مجموعه این کارها میتواند، پاسخگوی نیازهای یک مربی باشد. ضمن اینکه به ساعات کلاسها هم اضافه شده است؛ بهطوریکه در هفته ۱۰ جلسه برگزار میشود. آموزشها هم در قم و شهرستانها برگزار میشود. آموزش دورهها در قم بهصورت ۴۰ نفری برگزار و از بین متقاضیان گزینش انجام میشود. شرط شرکت در دورهها، سطح دوم آموزش یا پایه هفتم به بالاست؛ اما در مصاحبهها ظرفیتهای متقاضی سنجیده میشود که آیا قادر به کار با کودک است یا خیر و چه میزان با دنیای کودک آشنایی دارد. تستهای روانشناسی هم انجام میشود. به این ترتیب طلابی که پذیرفته میشوند، در دورهها فعالتر کار میکنند. قبلاً متقاضیان کار کودک و نوجوان به این تعداد نبود. ضمن اینکه دفتر به سمت کارهای گروهی و گروههای کودک و نوجوان حرکت کرده است. دوره آموزش خردسالان هم، چند دوره برگزار شده است که از جمله دورههای جدید است و روی کودکان ۴ تا ۶ سال و پیشدبستان فعالیت میکند و عنوان آن تربیت مربی مهد قرآن است که در آموزش این دوره، از طلابی که خودمان آموزش دادهایم استفاده میکنیم. با دارالقرآن سازمان تبلیغات همکاری داریم و ماحصل کارهای آنها را با تغییراتی تبدیل به دورهای آموزشی کردهایم که شامل ۸۰ ساعت آموزش و ۲۰۰ ساعت کارگاه است که در حال برگزاری است و مخصوص مبلغان و همسران مبلغان است. به این ترتیب همسر طلبهای که به تبلیغ میرود، کار با کودکان را انجام میدهد.مبحث تربیت کودک بسیار پرجاذبه است و افراد متعددی وارد آن شدهاند و دورههای آموزشی تحت عنوان تربیت مربی کودک و نوجوان برگزار میکنند که متأسفانه بسیاری از آنها ناقص هستند. حتی دورههای آموزش تربیت مربی دو روزه وجود دارد. بنابراین سعی کردهایم، گستره کارمان را بیشتر کنیم. در حال حاضر در ۷ استان دورههایی را برگزار میکنیم. خوشبختانه در حال حاضر، توقفی در دورهها ایجاد نمیشود و اکثر اساتیدمان از طلاب هستند. دورههای روش کلاسداری، اردوداری، روانشناسی، ادبیات، طراحی و. .. از طلاب هستند که همه آنها دکتری یا در حد دکتری هستند. امروزه برای کار تبلیغی از رسانههای گوناگون استفاده میکنیم و لازم است، طلبه در این خصوص آموزش ببیند؛ بنابراین دورههای مختلفی را طراحی کردهایم. ملاحظه میکنید که نسبت به دورههای اولیه کار تغییرات بسیاری انجام شده است و اقتضائات زمان ایجاب میکند تا فعالیتهای آموزشی را بهروزآوری کنیم که در این زمینه قدمهایی برداشته شده است.
آیا اجرای این دورهها در خارج از کشور هم انجام شده است؟ بازخورد آن چگونه بود؟
استاد راستگو از قدیم دورههایی برای جامعه المصطفی برگزار کرد و یا سایر دوستان سفرهایی به خارج از کشور داشت و فعالیتهایی انجام شده است. بنده چند سالی است که برنامه اربعین را بر عهده دارم. برای این منظور هم، دورههایی برای دوستان عربزبان برگزار کردیم و فعالیتهایی را در خصوص اربعین در کشور عراق انجام میدهیم؛ البته ابزارهای قدیمی ما هنوز جواب میدهند. بنده سفری به آلمان داشتم که آنجا پروفسوری راجع به چگونگی انتقال مفاهیم تورات به کودکان صحبت میکردند. یکی از تکالیف دانشآموزان تصویرگری داستان حضرت داوود(ع) بود که از تورات تعریف کرده بود. بعد از ایشان بنده شروع به صحبت کردم و گفتم: ما در آموزههای دین اسلام حتی روش را هم داریم. بنده برنامهای در قالب قصهگویی و برنامهای در قالب بازی دارم که برنامه قصهگویی را شروع کردم و گفتم: داستان حضرت داوود(ع) در دین اسلام به اینصورت آمده است. مترجم بنده بسیار به وجد آمده بود و حالتهای بنده را به خودش میگرفت و بهخوبی، کار قصهگویی را اجرا کرد. بعد هم بازی و مسابقه تحت عنوان این توپ توپ شیطونه/ بپا تو دستت نمونه/ تو دست هر کی بمونه/ از خوبا بیرون میمونهاجرا شد. این بازی را با چند ریتم انجام دادیم. پروفسور هم، کار ما را تماشا میکرد. در حین بازی در مورد دروغ صحبت میکردم که کار خوبی است یا خیر و آیا شما تا به حال دروغ گفتهاید؟… بعد از پایان کار، چند دقیقه ما را تشویق میکردند و پروفسور گفت: هر آنچه من میخواستم راجع به روشهای انتقال صحبت کنم، در دو روش ایشان وجود داشت و باید با این شیوه آموزههای دینی را منتقل کنیم. در دانشگاههای غربی همین مباحثی تدریس میشود که ما آن را به طلاب ارائه میدهیم.. .. امروزه دوستان ما مشغول کار انتقال مفاهیم از طریق بازی هستند و روی حدود ۵۰ بازی کار میکنند.
انتهای پیام/
نظرات